اين كتاب به روایت مرتضی سرهنگی نگاشته شده است. موضوع آن خاطرات نظامیان عراقی در ایران، و جلد دوم از مجموعه سهجلدی پارههایی از آنچه اتفاق افتاد است. نويسنده 30 خاطره کوتاه را که به نظرش جالب بوده از لابهلای 65 کتابی که از خاطرات عراقیها در ایران ترجمه و منتشر شده دستچین کرده است و درباره هر كدام چند سطری توضيح ميدهد. هر ده خاطره در یک کتاب آورده شده كه در مجموع، از خاطرات نظامیان عراقی سه جلد تدوین کرده است.
![](http://ketabroom.ir/part,showAttachment/id,4999/preview,standard/)
از ویژگیهای کتاب این است که علاوه بر خاطره، ویژگیها و مشخصات کامل صاحب خاطره نيز در زير آن آورده شده است. خاطره اول با عنوان «شام دستگیری» مربوط به سرگرد عزالدین مانع است که از کتاب گردان گمشده برگرفته شده است.
این خاطره مربوط به یک بسیجی 20 ساله ایرانی است که لباس عراقی میپوشید، زیر ماشین غذای عراقیها مخفی میشد و خود را به اردوگاه آنها میرساند و اينگونه به اطلاعاتشان دست پیدا میکرد.
خاطره بعدی مربوط به پزشکي عراقی است که مسئول رسیدگی به حال مجروحان ایرانی است و از شجاعت و روحیه قوی ایرانیها به وجد میآید.
هشت خاطره بعدی نیز برداشتي كوتاه از كتاب خاطرات نظاميان عراقي است.
گزیده متن:
به خدا سوگند، من چنان دل به حرفهای او سپرده بودم که گویی پیامبر مرسل است که معجزهاش سخنان اوست. او چگونه مبارزه میکرد؟ درست بیخ گوش ما! ای جوان بیستساله، این مطالب را از کجا آموختهای؟ از کجا یاد گرفتهای که دهان دیگران را بدوزی. آن شبها تو بر ما فرود میآمدی، در حالی که در یک دست جان خود را و در دست دیگر اسلحه داشتی.
"محمدحقی"
مرتضی سرهنگی
انتشارات سوره مهر
http://ketab-nama.blogfa.com/