http://www.rasekhoon.net
انتشار عکس از میسو نوز با لباس روحانیون
در محرم 1323 ق، به دنبال انتشار عكسي از مسيو نوز بلژيكي، وزير كل گمركات
ايران، در يك مجلس بالماسكه با لباس روحانيون، بهبهاني واكنش شديد نشان
داد و خواستار اخراج وتنبيه او شد.
عدم رضايت تجار از عملكرد نوز كه او را به تبعيض به نفع تجار غير
مسلمان متهم ميكردند، در تشديد اين مخالفت مؤثر بود و متعاقب سخنرانيهاي
تند بهبهاني، در مجالس و محافل ديني و اجتماعي، خطابههايي در اعتراض به
عمل توهينآميز نوز نسبت به زمامداران ايراد شد. هر چند همراهي نكردن برخي
از علما با بهبهاني در اين ماجرا موجب شد كه عينالدوله، به ويژه به
انگيزه مخالفت با بهبهاني، به اين حوادث توجهي نكند، اما شاه از ترس آشوب
شخصاً در شب عاشورا نامهاي محبتآميز به بهبهاني نوشت و به او وعده داد
كه خواستههايش را برآورده سازد، اما به وعده خود عمل نكرد و تجار در
اعتراض به نوز در حرم حضرت عبدالعظيم (ع) تحصن كردند.
همزمان با اين
وقايع، مظفرالدين شاه سفر سوم خود را به اروپا آغاز كرد. محمدعلي ميرزا،
وليعهد كه براي تصدي امور به تهران آمده بود، به دلجويي از بهبهاني و
مذاكره با تجار پرداخت و از آنها درخواست كرد تا زمان مراجعت شاه آرامش
پايتخت را حفظ كنند و قول داد كه پس از بازگشت شاه، خود ، نوز را عزل كند.
با اين تدبير، تحصن تجار خاتمه يافت.
از اين پس بهبهاني مبارزه تمام
عيار را با حكومت استبدادي تدارك ديد و با ارسال پيامهايي براي چهار
مجتهد تهران از آنها ياري خواست كه از ميان ايشان، فقط سيد محمد طباطبايي
دعوت او را پذيرفت و چندي بعد در 25 رمضان 1323 ق در منزل طباطبايي پيمان
همبستگي و همراهي اين دو مجتهد با يكديگر استوار شد. اهميت اين پيمان به
حدي بود كه كسروي آن را آغاز جنبش مشروطه خوانده است.
زمینه های انقلاب مشروطیت
حوادثي
كه پس از بازگشت شاه از سفر به اروپا رخ داد، زمينههاي اعتراض مردم و
روحانيت را نسبت به دولت گسترش داد كه به انقلاب مشروطه انجاميد. از جمله
اين وقايع، گران شدن قند و تنبيه تجار بود كه ابتدا باعث تجمع اعتراضآميز
مردم به رهبري بهبهاني و طباطبايي در مسجد شاه و سرانجام به مهاجرت به حرم
حضرت عبدالعظيم (ع) و تحصن در آنجا منجر شد .
اقدامات
عين الدوله در ممانعت از تحصن بينتيجه ماند و روز به روز تعداد مهاجران
افزايش يافت. اين مهاجرت، به رغم تلاشهاي عينالدوله ادامه يافت و
سرانجام با وساطت سفير عثماني،مهاجران تقاضاهاي خود را كه از جمله،
ايجاد عدالتخانه بود به مظفرالدين شاه رساندند.
در پي اعلام موافقت
شاه با درخواستهاي ايشان در 16 ذيقعده 1323 ق، بهبهاني به همراه طباطبايي
و ديگر علما در ميان استقبال پر شور مردم، پيروزمندانه به تهران
بازگشتند. از اين پس، بهبهاني و طباطبايي كه منزلت اجتماعيشان بيش از پيش
افزايش يافته بود، همراه با هم و در كنار هم بودند، به طوري كه به «سيديْن
سَنَديْن» شهرت يافتند.
كارشكنيهاي عينالدوله در برابر تأسيس
عدالتخانه باعث فشار روز افزون مردم به بهبهاني و طباطبايي شد. آنان،
همراه عدهاي از روحانيون و آزاديخواهان، مجمعي را به نام «حوزه اسلامي»
تأسيس كردند. اما به دنبال ملاقات بهبهاني با عينالدوله، شايع شد كه اين
دو با يكديگر سازش كردهاند و همين شايعات، بهبهاني را ناگزير به سوگند
خوردن كرد كه براي منافع عمومي و تحصيل عدالتخانه جانبازي خواهد كرد.
چندي
بعد، در جريان سوء قصد به سلطان عبدالحميد، پادشاه عثماني، سفير عثماني از
علماي تهران از جمله بهبهاني، درباره كيفر چنين اعمالي استفتا كرد و
بهبهاني در پاسخ، سوء قصد به سلطان مسلمانان را در حكم فساد و مُفسد را
مستحق مرگ دانست. از طرفي، طرفدران عينالدوله، براي تخريب شخصيت بهبهاني
نيز نزد شاه، اين گونه القا كردند كه سؤال سفير طوري تنظيم شده بوده است
كه عامل سوء قصد را مظفرالدين شاه معرفي ميكند. بهبهاني به محض اطلاع از
نيت عينالدوله، به سفارت عثماني رفت و ورقه پاسخ خود را گرفت و پاره كرد
و عين الدوله را ناكام گذاشت.
امتناع از تأسيس عدالتخانه، به
درگيري بين حكومت و مردم و كشته شدن يكي از طلاب انجاميد. در پي اين
رويداد، جمعيت زيادي در كنار بهبهاني،طباطبايي و حاج شيخ فضلالله نوري
در مسجد شاه تحصن كردند و خواسته خود را براي تأسيس عدالتخانه با جديت
بيشتر پيگيري كردند. در 20 جماديالاول 1324 ق سربازان، به سوي مردم
عزادار در بازار، آتش گشودند و تعداد زيادي را كشتند.
گزارشهاي
تاريخي درباره اين واقعه حاكي از آن است كه بهبهاني در آن روز شهامت و
شجاعت قابل تحسيني از خود نشان داده بود. در پي فشار دربار، بهبهاني و
طباطبايي تنها با خروج مردم از مسجد موافقت كردند و سپس خود نيز به علت
عملي نشدن تقاضاهايشان خواستار سفر به عتبات شدند. با پذيرفته شدن اين
پيشنهاد، علما در 23 جماديالاول 1324 ق به سوي عتبات هجرت كردند اما در
قم موقتاً ساكن شدند. در اين هجرت كه به «هجرت كبري» مشهور است، حضور حاج
شيخ فضلالله در كنار سيدين سندين، ضربه بزرگي به عينالدوله وارد ساخت.
به
هر حال تلاش علما و مردم به بار نشست و علاوه بر كنار رفتن عينالدوله و
انتخاب مشيرالدله به صدر اعظمي، شاه در 14 جماديالثاني 1324 ق، فرمان
مشروطه را صادر كرد و در 24 همان ماه نيز علما با دست يافتن به پيروزي، در
كمال احترام به تهران بازگشتند و چندي بعد در18 شعبان نيز نخستين مجلس
شورا تأسيس شد و در انتخابات مجلس اول، بهبهاني وكيل گرديد..