زندگی مجردی نشانه تعهد یا فرار ازتاهل؟
مجید امیدی، مدیر فرهنگی ـ اجتماعی سازمان ملی جوانان بتازگی در یك برنامه رادیویی خبر داده كه 27 درصد جوانان ـ اعم از دختر و پسر ـ این روزها به زندگی مجردی روی آورده و در خانههای مجردی زندگی میكنند،
با چرخاندن كلید، در نالهای میكند و باز میشود، مثل هر شب. كورمال كورمال دنبال كلید برق دست به دیوار میكشد. یك دست مبل راحتی، یك تخته فرش 9 متری، یخچال 16 فوت و تلویزیون كهنه 21 اینچ باارزشترین چیزهایی هستند كه هر شب انتظارش را میكشند. با نوشیدن چند جرعه آب خنك، روی كاناپه ولو میشود و در حالی كه هنوز طعم چیزبرگر ساندویچی سر كوچه را زیر زبان مزه مزه میكند و كنترل تلویزیون اعداد یك، دو، سه را نشانه میرود و گوینده خبر 21 سكوت اتاق را میشكند. چشمهایش گرم میشود و چرت میزند.
این سكانس از زندگی مجردی، برای بسیاری از افرادی كه تنها زندگی میكنند آشناست. هر چند این سكانس خستگی، تنهایی، اندوه و بیكسی را در یك خانه مجردی نشان میدهد، اما این، تمام یك زندگی مجردی نیست. روی دیگر سكه، شبهای تعطیل و جمع دوستانه این شیوه زندگی است. 5 ـ 6 دوست همسن و سال، موسیقی آرام، بحثهای دوستداشتنی از سیاست و اقتصاد تا خاطرات بچگی. خوردن دستپخت یك دوست قدیمی و... بدون مزاحم و بدون این كه كسی نهیب بزند، چراغ را خاموش كنید، صدای موسیقی را كم كنید، آهسته صحبت كنید و... این هم روی دیگر سكه زندگی مجردی است.
مجید امیدی، مدیر فرهنگی ـ اجتماعی سازمان ملی جوانان بتازگی در یك برنامه رادیویی خبر داده كه 27 درصد جوانان ـ اعم از دختر و پسر ـ این روزها به زندگی مجردی روی آورده و در خانههای مجردی زندگی میكنند، به طوری كه كارشناسان اعلام میكنند خانههای مجردی در تهران به 30 درصد رسیده است.
حتما شما هم بسیاری از دوست و اقوام و همسایه را میشناسید كه به تنهایی زندگی میكنند. تقریبا در بسیاری از مجتمعهای مسكونی، افرادی ساكنند كه به صورت مجردی و تنها به سر میبرند.
زندگی مجردی چیست؟ در چه شرایطی رشد میكند؟ و چه پیامدهایی دارد؟ معمولا هنگامی به سراغ پاسخگویی به این سوالات میرویم كه از سوی خانههای مجردی یا ساكنین آن در معرض خطر یا تهدید قرار بگیریم. آیا خانههای مجردی زندگی ما را آماج تهدیدهای جدیدی قرار دادهاند؟ این كه خانههای مجردی فرصت جدیدی برای جوانان و رشد استقلال فردی هستند؟
مسوولان سازمان ملی جوانان به عنوان متولی امور جوانان معتقدند كه تعداد زیادی از جوانان در تهران زندگی مجردی دارند. این مساله در شهرهای بزرگ نمود بیشتری دارد. این آمار از نظر سازمان ملی جوانان تكاندهنده است و نسبت به افزایش آن به خانوادهها هشدار داده است. به عبارتی، خانوادهها خواسته یا ناخواسته زمینه را برای زندگی مجردی فرزندانشان فراهم میكنند. بخصوص افزایش سن ازدواج به این پدیده دامن زده و حتی بسیاری از جوانان زندگی مستقل و مجردی را به تشكیل خانواده ترجیح میدهند.
شاهد این مدعا، اظهارات برخی صاحبان آژانسها و دفاتر املاك در كلانشهرهاست كه خبر میدهند هر سال متقاضیان خانههای مجردی افزایش مییابند. به گفته یكی از این افراد، بیشتر متقاضیان برای خانه مجردی جوانان هستند، در حالی كه در گذشته بیشتر مردها مشتری ما بودند، اما الان خانمها از مردها پیشی گرفتهاند. مردهایی را میشناسیم كه حتی دور از چشم همسرانشان برای خود یا دوستان خود آپارتمان اجاره میكنند و هزینه زیادی هم میپردازند.
زندگی مجردی، چرا؟ مخالفان میگویند...
چه اتفاقی برای خانوادههای ما افتاده؟ زمانی پسرها ازدواج میكردند و تا سالها با همسر و فرزندانشان در خانههای بزرگی كه متعلق به پدران و مادرانشان بود، ساكن میشدند. سالهاست كه الگوی خانواده گسترده، یعنی زندگی پدر و مادر با فرزندان و عروس و داماد و نوهها در یك خانه خریدار ندارد و جوانان از این الگوی زندگی مشترك پیروی نمیكنند. «وقتی ازدواج كردم تا تولد پسر دومم با مادرشوهرم زندگی میكردیم؛ اما حالا پسرانم 25ـ 26 سالهاند و میخواهند خانه مستقل داشته باشند. هر پولی كه در ماه درمیآورند، اجاره خانه میدهند. من نمیدانم این چه زندگی است كه جوانها به آن علاقه دارند؟» این را عصمت بلوكی، مادر 57 سالهای میگوید كه پسرش زندگی مجردی دارد.
برای آنها كه مویی سپید كردهاند، زندگی مجردی نوعی آفت و آسیبزاست. آنان حاضر نیستند به فرزندانشان اجازه دهند در خانهای تنها زندگی كنند، بخصوص اگر فرزندشان دختر باشد. «چند وقت پیش پسرم به دختری علاقهمند شد كه تنها زندگی میكرد. خانواده دختر در همین شهر هستند؛ اما دخترشان تنها در یك آپارتمان زندگی میكند. من راضی به این وصلت نبودم. به نظر من، خوبیت ندارد دختری تنها در این شهر بیدر و پیكر زندگی كند.»
گوشه پارك پرترددی، جمعی از خانمهای مسن كه متوسط سنشان 60 سال است، دور هم نشستهاند. این مطلب را یكی از خانمها میگوید و با واكنش دیگری روبهرو میشود: «این طور نیست كه همه دخترها بد باشند. دختر خواهرم از شهرستان آمده، 36 ساله است و تنها با دوستش زندگی میكند، بسیار نجیب است و...»بحث بالا میگیرد. خانم موافق با زندگی مجردی، در اقلیت است. بیشتر خانمها معتقدند؛ این روزها محبت بچهها به پدر و مادر كم شده، ما اگر 3 روز مادرمان را نمیدیدیم، دلتنگ میشدیم؛ اما بچههای این دوره و زمونه كممحبت شدهاند. گاهی تا یك ماه، سراغ پدر و مادر را نمیگیرند، پس تعجبی ندارد كه دوست دارند تنها زندگی كنند.»
اكبر رسولزاده، بازنشسته وزارت دارایی، داشتن استقلال مالی و بیتعهدی بعضی از جوانان را دلیلی میداند كه از خانواده زود دل میكنند. این پدر كه صاحب 6 فرزند است، میگوید: «من مانع استقلال فرزندانم نمیشوم؛ اما در گذشته پسر خانواده وقتی سر كار میرفت و درآمدی داشت، اول به خانوادهاش میرسید، عصای دست پدر و مادر میشد؛ اما امروز بعضی جوانان هرچه درمیآورند، خرج خودشان میكنند. عدهای هم حاضرند 300 ـ400 هزار تومان اجاره بدهند؛ اما روی پدر و مادر را نبینند!»
البته تنها پدرها و مادرها نیستند كه روی خوشی به خانهها و زندگی مجردینشان نمیدهند. متولیان امور جوانان نیز دل خوشی از این خانهها ندارند، بویژه زمانی كه جدایی فیزیكی فرزندان از جمع خانواده را به عامل تضعیف كانون خانواده تعبیر میكنند. مجید امیدی، معاون سازمان ملی جوانان كه پیش از این از رشد خانههای مجردی ابراز نگرانی كرده بود، میگوید: «هیچ تردیدی در آسیبزا بودن خانههای مجردی وجود ندارد، چون این نوع زندگی به واسطه شكاف بین نسلی در خانوادهها كه به علت وجود فضای باز اطلاعاتی در جوانان حاصل شده، بسیار مشاهده میشود.»
امیدی تكرار اشتباهات فرهنگی غرب را در تضعیف نهاد خانواده، با اقداماتی نظیر جدا شدن فرزندان جوان ازخانواده تحت عنوان استقلال را برای جامعه خطرناك میداند و میگوید: «جوانان ما گاهی قدر خانوادهها را نمیدانند؛ چراكه اعضای خانواده فقط در كنار هم آرامش پیدا میكنند.»
خانه مجردی، ژست روشنفكری
توكلی صاحب یك دفتر املاك در شمال تهران، خانه مجردی را در خانوادههای متمول رایجتر میداند چون در بین آنها ژست روشنفكری است، میگوید: «برای بعضی پدر و مادرهای پولدار مهم نیست اگر ماهی یك میلیون بابت اجاره سوئیت لوكس دختر یا پسرشان بپردازند.»
این نكتهای است كه معاون سازمان ملی جوانان هم آن را تایید میكند و این اقدام را ناشی از رفاهزدگی، بیمسوولیتی و نوعی كج فهمی از رسیدن به استقلال فردی میداند و میگوید: استقلالی كه به واسطه جدا شدن فرزند از نهاد خانواده، بدون ازدواج و تشكیل خانوادهای جدید و در جهت یك پز روشنفكری باشد، كجفهمی از استقلال است.
خانه مجردی، یخچال مجردی، سوءتغذیه
خانههای مجردی معمولا محل زندگی جوانانی است كه مسافتها از خانواده فاصله دارند و از خوردن غذاهای خانگی محرومند. گفتگو با این افراد بویژه پسران نشان میدهد كه پیتزا، چلوكباب، ساندویچ، كلهپاچه، دلستر، نوشابه خانواده، نان فانتزی و... قوت رایج آنها را تشكیل میدهد. در حالی كه این افراد معمولا ماهی یا هفتهای یك بار غذای خانگی میل میكنند. یكی از افرادی كه در آپارتمان 48 متری در وسط شهر زندگی مجردی دارد، میگوید: لازمه داشتن استقلال، داشتن شخصیت مستقل و مهارتهای متعددی است كه جوانان كمتر به آن توجه میكنند، من حدود 4 سال است كه تنها زندگی میكنم. 6 ماه اول جز املت و نیمرو هیچ چیزی نمیخوردم. 5-6 كیلو وزن كم كردم. بعد به توصیه یكی از دوستانم مشتری ثابت فستفودها شدم. در فاصله یك سال 4 كیلو چاق شدم.
سوءتغذیه و بیبرنامگی در صرف غذای روزانه آثار درازمدتی دارد كه اغلب افرادی كه به تنهایی زندگی میكنند، سلامتی خود را با تنهایی طاق میزنند، یخچال و اجاق خانههای مجردی معمولا از غذاهای سالم تهی است و بیشتر تنقلات در این خانهها میل میشود. البته خانههای مجردی كه دختران جوان در آنها زندگی میكنند، وضعیت به مراتب بهتری دارند.
زندگی مجردی، چرا؟ موافقان میگویند
زندگی مجردی، آسیبزاست. خانه مجردی، خانه بیروحی است. خانه مجردی یعنی چند جوان دور هم جمع شوند و هر چه میخواهند انجام دهند. خانه مجردی نه دنیا دارد و نه آخرت و... .
مخالفان از خانه و زندگی مجردی بسیار گفتهاند. آنچه تاكنون گفته شده هشدارهایی بوده كه تنها به سیاهیها پرداخته است. آما آیا این تمام ابعاد زندگی و خانه مجردی است؟ شاید ساكنان اینگونه خانهها، بهترین پاسخها را بگویند.
براساس آخرین اخبار حدود27درصد جوانان تهرانی به صورت مجرد زندگی میكنند و زندگی مستقل را به بودن در كنار خانواده و زندگی با آنان زیر یك سقف ترجیح میدهند
تنهایی به انگیزه تحصیل و كار
«از اصفهان آمدهام. سه سال است با یكی از دوستانم در خانه اجارهای زندگی میكنیم، چون دانشگاه خوابگاه ندارد. فكر كنم به خاطر رشته تحصیلیام مجبورم تهران بمانم و زندگی مجردیم ادامه پیدا كند.»
یكی از انگیزههای اصلی جوانان در زندگی مجردی، ادامه تحصیل و كسب و كار است. امیرمحمد كه خانوادهاش كرمانشاهی است، مهندسی هوا ـ فضا خوانده و 5 سال است بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه خانه مجردی دارد، میگوید: «شما نمیتوانید همه افرادی را كه در خانههای مجردی زندگی میكنند، سرزنش كنید، چون خیلی از افراد مجبورند به خاطر تمركز امكانات و فرصتهای شغلی در شهرهای بزرگی مثل تهران بمانند، من خواهری دارم كه او هم مشغول تحصیل است، مطمئنا اگر درسش تمام شود، به تهران میآید، چون در كرمانشاه كار پیدا نمیشود.»
یكسره به قاضی میروید!
«این كه 30 ـ 35 ساله باشید و شرایط ازدواج موفق را نداشته باشید و مجبور شوید با پدر و مادر و خواهر و برادر كوچكترتان در یك آپارتمان 80 متری زندگی كنید، زجرآور است!»
مریم 30 ساله این مطلب را میگوید و اضافه میكند: «ما 5 نفریم با دو تا اتاق خواب كه من دائم با دو برادر كوچكترم سرشاخ میشوم، آنها 20 و 23 سالهاند و سر به سرم میگذارند، در كارم دخالت میكنند، پدر و مادرم هم جانب آنها را میگیرند، از صبح تا 7 شب سر كارم، اما حوصله رفتن به خانه را ندارم، مطمئن باشید اگر 10 میلیون تومان پول نقد داشتم، یك لحظه برای داشتن زندگی مستقل منتظر نمیماندم، حالا شما هر چه میخواهید بگویید.»
یكی از دلایل تمایل جوانان به داشتن زندگی مجردی مستقل، نداشتن فضایی برای انجام كارهای مورد علاقه است.سیمین زینعلی ـ مشاور خانواده و مشاور یك مركز دانشجویی ـ میگوید: مساحت و فضای فیزیكی خانهها در گذشته طوری بود كه دختران و پسران وقتی به سن بلوغ میرسیدند، فضای مستقلی در اختیارشان قرار میگرفت، در آن فضا جوان درس میخواند، دوستانش را دعوت میكرد، نقاشی میكشید، خطاطی و موسیقی كار میكرد و ... هر كاری كه مورد علاقهاش بود انجام میداد، متاسفانه این روزها مساحت خانهها به آپارتمان 50 تا 100 متری كاهش یافته، گذشته از عدهای كه به خاطر پز و ژست روشنفكری حاضرند یك میلیون تومان اجاره بدهند تا دختر و پسرشان مستقل زندگی كنند، بسیاری از دانشجویان در اوج جوانی، از نبود فضایی برای تفكر و آرامش در خانه گله میكنند،من مراجعینی داشتم كه پسر 23 ساله اتاق مستقل نداشت و در گوشه هال خانه میخوابید و دائم با برادر و خواهران كوچكترش دعوا و درگیری داشت، بنابراین نمیتوانید جوانان را متهم كنید كه زندگی مجردی تماما سیاهی است.
زینعلی در بررسی نقاط ضعف و قوت زندگی مجردی میگوید: «هر پدیدهای كه به افراط كشیده شود، مضر است. در غرب نوجوانان از خانه و خانواده میبرند این مساله از یك طرف باعث كاهش عواطف و احساسات بین فردی میشود از طرف دیگر افراد پس از مدتی با خلأ جدی روبهرو میشوند كه گاه به جنون میرسد. اما در كشور ما گاهی آقایانی با 40 سال یا خانمهایی با 40 سال سن آنقدر به والدین وابستهاند كه نمیتوانند مسوولیت یك زندگی مستقل را بپذیرند. در هر دو صورت با خلأ و بحران روبهرو هستیم.»
به عقیده این مشاور خانواده، ارزش جوان ساعی كه در خانه مجردی زندگی میكند و كار میكند یا درس میخواند و خیرش را به خانوادهاش میرساند. خیلی بیشتر از جوانانی است كه با پدر و مادر زیر یك سقف به سر میبرند، اما بویی از مسوولیتپذیری و تعهد نبردهاند.
تاهل و خانههای مجردی
در بررسی سازمان ملی جوانان تعریفی از خانه مجردی نشده و تنها متولی امور جوانان، ساكنان این خانهها را در هر شرایطی با یك چشم دیده است. كم نیستند، مردان متاهلی كه به دور از چشم همسرشان، خانه مجردی دارند، چندی پیش نیروی انتظامی منطقه 12 تهران را به عنوان كانون این گونه خانههای مجردی اعلام و با این خانهها برخورد كرد. واقعیت این است آنچه سازمان ملی جوانان از انحراف و آسیبزایی خانههای مجردی میگوید نباید همسطح و همطراز با آسیبهای این گونه خانهها و ساكنان آن سنجیده شود.
با این آسیب یا فرصت چه كنیم؟
خانههای مجردی را چه محصول نیازهای كاذبی بدانیم كه از جوامع غربی و فرهنگ بومی را در آماج حملات خود قرار داده یا حاصل از حس مسوولیتپذیری و استقلال به شخصیت جوانان بدانیم، پدیدهای است كه رشد میكند و از خانهای به خانه دیگر میرود، بیش از 40 درصد جمعیت كشور بین 15 تا 40 سال سن دارند و تمایلات و نیازهای نو در آنها رشد بیشتری دارند، نگاه سلبی به این پدیده تاكنون نتوانسته از افزایش آن بكاهد، مگر درباره این خانهها و دوری جوانان از آسیبهای زندگی مجردی آگاهسازی و فرهنگسازی شود. والدین موظفند در زندگی مجردی و خانههای مجردی فرزندانشان رفت و آمد بیشتری داشته و به لحاظ روحی ـ روانی، كلامی، تغذیهای و... به آنها مشاوره بدهند. شاید جوانان عدم تحمل اعضای خانواده را دلیل روی آوردن به خانههای مجردی بدانند، اما پس از چند ماه نیاز شدیدی به والدین و اعضای خانواده پیدا میكنند، پدر و مادر آگاه موظف به حسن ارتباط و جلب اعتماد جوان به سوی خود است.
از سوی دیگر رسانهها جوانان را از آسیبها و نبود امنیت در خانههای مجردی آگاه كنند در صورتی كه جوانان از استقلال خود به نحو درستی استفاده نكنند، این استقلال میتواند امنیت جانی و مالی آنها را به مخاطره بیندازد.فردی كه در خانه مجردی زندگی میكند به طور طبیعی در سنی قرار دارد كه آمادگی ازدواج و مهار یك زندگی مستقل را دارد. بنابراین، افراد به صرف زندگی مجردی نمیتوانند قید تمام اهداف متعالی را بزنند، بلكه خانه مجردی باید زمینه و بستری برای تامین آرامش و تعهد و رسیدن به اهداف متعالی باشد.