قرآن شفاست
دل مـجـروح را شفــا قــرآن
دل پــــــــر درد را دوا قــــــرآن
تـو كلام خـدای را بـیشك
گر نیی طوطی و حمار و اشك
اصل ایمان و ركن تقوی دان
كان یاقـوت و گنـج معنـی دان
هست قانون حكمـت حكما
هســت معـیــار عـادت علـما
نزهت جانها ستایش اوست
سلـوت عقلها نمایش اوست
آیــت او شفـــای جـان تقی
رایتـش درد و اندهای شقی
عقل و نفس از نهاد او حاجز
فصـحــا از طــریـــق آن عاجز
عقل كـل را فكنده در شدت
نفـس كل را نشانده در عدت
سنائی