با تشکر از شما که به این پست توجه کردید
اگه دقت لازم رو می کردید از امضاء( دارالولایه) پست ها ی بنده متوجه می شدید که اهل زابل از شهرستان های سیستان و بلوچستان هستم .
امیدوارم از این شعر که در مراسم حنا بندان و عروسی بکار برده می شود می شود لذت کامل را ببرید
داماد در کنار عروس قرار می گیرد . عروس سرش را بالا می گیرد .سفیدی چشمش دیگر به سرخی می زند. رو به مادرش می کند و با صدایی که بغض در آن نشسته است می گوید :
موکه!
مادر!
موکه مه کنجکه تونو !
مادر!این منم دخترک تو!
منه نلی که بره ...
مگذار که مرا ببرند...
سوزونِ دستکه تونو .... منه نلی که بره...
من که مثل سوزنی در دست تو ام(گوش به حرف تو بوده ام)... مگذار که مرا ببرند...
خه دول و سازک می بره منه نلی که بره...
با دهل وسرنا مرا می برند(بااسباب شور وشادی می برند ولی من راضی نیستم) مگذار که مرا ببرند...
و مادر که خیلی سعی داشت تا استوار ومحکم بماند جواب داد:
ننه و جون ننه کنجه کلونه ننه
ای جان مادر! دختر عاقل من !
ننه و جون ننه کار کُن ِ دَر ِ خونه
ای جان مادر! تو باعث آبادی این خانه بوده ای
آلا که می بره تره آتش وجونو ننه
الان که تورا می برند آتش به جانم افتاده!!
آلا که می بره تره اشتو گریونو ننه
الان که تورا می برند ببین که چگونه گریانم!
رو به خواهرش می کنه و میگه :
خه جفت جوری می بره منه نلی که بره ....
با یک جفت جارو مرا می برند(برای بیگاری وکارکشیدن می برند)
مگذار که مرا ببرند...
وخواهر جواب میده:
دَدَه و جون دده آلا که می بره ترَه
ای جان خواهر! الان که تورا می برند
از خونه نـِئکِ بابا خونه تو می بره تره
ازخانه نیک پدری به سر خانه وزندگی ات می برند
و اینو خطاب به برادرش می گه :
از رائه خَمَک می بره منه نلی که بره.....
از راهی که به خمک می رود مرا می برند ، مگذار که مرا ببرند...
وبرادر:
دده و جون دده آلا که می بره تره
ای جان برادر! الان که تورا می برند
دَن سرا مه مستو دده از زیر قرآن گرا بکنی
من بر در سرای خانه با قرآن می ایستم تا تو از زیر آن رد شوی
و مادر باز برای دلداری رو به دختر می کند و می گوید:
گریه مکو دخترک نازوک و بلگ چَغَک
گریه نکن دخترکم!ای که مثل برگهای تازه بهاری نازک ولطیفی!
اِمشو که می بره تره نمک مزه بر دلـَک
در این شبی که تورا می برند بر دل زخمدیده ام نمک مزن
سبا موکه تو بیایه رازای دل بُـکنی تو
صبح فردا مادرت به دیدارتو می آید تا سنگ صبور ت باشد
خاکای زیر حجله را از گریه گل بُـکنی تو
می دانم که از گریه زیاد خاکهای زیر حجله را گـِل خواهی کرد
این شعر خوانی از رسم های بسیار قدیمی و کهن سیستان است .
هم اکنون نیز این شعر خوانی در مراسمات عروسی انجام می شود ولی به جای خود عروس و مادر و خواهر و برادر کل خانواده عروس این شعر را با هم می خوانند
واقعا لذت بخش است در آن موقع این شعر خوانی .
باید در مراسمات ما حضور داشته باشی تا لذت گفته شده را درک کنی .
با آرزوی موفقیت و شادکامی شما .