0

هارولد لوید (1893 - 1971) Harold Lioyd

 
mehdigerdali
mehdigerdali
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 5587
محل سکونت : خوزستان

هارولد لوید (1893 - 1971) Harold Lioyd

 










مردی با عینك گرد و كلاه حصیری!

با آن كلاه حصیری و عینك گرد و كت و شلواری كه همیشه تن اش بود, لوید تبدیل به شخصیتی شد كه همواره با دو عامل بزرگ سرگشتگی بشر مدرن درگیر است: زمان (آویزان از ساعت) و مكان (نوك یك آسمان خراش).




به این نشانه ها او را می شناسید..

عینك گرد و كلاه حصیری.




بعید است بدانید...
  • خانه اش 24 اتاق, 12 دستشویی, 12 فواره و 12 باغ داشت و در فهرست مكان های تاریخی به حساب می آید.
  • عینك كاراكترسازش, برای خلق شخصیت كلارك كنت در اسطوره سوپرمن به درد خورد. هر دو كاراكتر با برداشتن عینك می توانند هویت شان را مخفی كنند.
  • خیلی خرافاتی بود. امور روزانه اش را براساس همین خرافات برنامه ریزی می كرد. مثلا به راننده هایش گفته بود كه از خیابان های خاصی عبور نكنند, كه برایش بدشانسی می آورد.
  • یك بار به عنوان یكی از ده سرگرمی ساز جهان معرفی شد.


كسانی كه بیشتر با او كار كرده اند
هال روچ, فرد نیومایر, كلاید بروكمان.




فیلم های مهم

آب گرم (1924)
خجالتی در مقابل دخترها (1924)
اسپیدی (1928)
استقبال از خطر (1929)
پنجه گربه (1934)
راه شیری (1935)
گناه هارولد دیدلباك (1947)


جوایز

نامزد گلدن گلوب برای بهترین بازیگر كمدی موزیكال نقش اصلی برای گناه هارولد دیدلباك. یك دونه اسكار افتخاری هم بهش دادند.






قوم و خویش هایی كه می شناسید

همسر میلدرد دیویس از 1923 تا زمان مرگ دیویس در 1969. دیویس در خیلی از فیلم های لوید با او همبازی بود.


خودش گفته...
  • كمدی از درون ات سرچشمه می گیرد, از چهره ات, از بدن ات.
  • (پس از ناطق شدن سینما) مجبور شدم خیلی روی صدایم كار كنم. چون سال ها ازش استفاده نكرده بودم. حدودا 5 روزی را پیش یك معلم صدا رفتم و بعد او گفت: «خداحافظ, تو از صدایت درست استفاده نمی كنی!»
  • اعتقاد ندارم كه مردم كمدی با كلام می خواهند. فیلم های متحرك و هنرهای كلامی دو چیز متفاوت اند.
  • در فیلم های داستانی آن یكی فیلم را خیلی دوست دارم كه از ساعت آویزانم. آخرین صحنه های آن بالا رفتن را اول فیلمبرداری گرفیتم. نمی دانستیم برای شروع چه چیزهایی می خواهیم داشته باشیم. اول دنبال یك صحنه بسیار بسیار هیجان انگیز, چیزی كه قرار بود محبوب بشود و پول زیادی خرج اش شود می گشتیم. بعد برگشتیم و سراغ این نكته رفتیم كه برای آغاز داستان می خواهیم چه كار كنیم. و بالاخره آنچه الان می بینید را ساختیم.

***به بهشت نمی روم اگر مــــــادرم آنجا نباشد***

آنگاه که تنها شدی و در جست جوی یک تکیه گاه مطمئن هستی ، بر من توکل نما . نمل/79

 

شنبه 21 خرداد 1390  6:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها