0

پيام آوران بي گناه

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

پيام آوران بي گناه

پيام آوران بي گناه


همه ما دوست داريم خوب باشيم. آن قدر خوب که وقتي گقتند کوله بارت را بردار و بيا سرمان را پايين نيندازيم و با حسرت بگوييم مي شود يک کمي صبر کنيد؟! من هنوز آماده نيستم! کلّي کار ناتمام دارم! تازه بماند که کلّي تصميم تازه هم داشتم که هنوز اجرايشان نکرده ام!

امّا ديگر وقت رفتن به هيچ کس مهلت نمي دهند.

پس بايد قبل از دير شدن فرصت را غنيمت شمرد. مؤمن بايد زيرک باشد و به هر وسيله اي خودش را تجهيز کند. يکي از بهترين کارهايي که مي شود در اين کمبود وقت انجام داد اين است که از زندگي آدم هاي خوب الگو گرفت. اين صحيح ترين گزينه است. قرآن هم مرتّب مي فرمايد: اي آدم هاي عاقل عبرت بگيريد و درست عمل کنيد.(1)

مگر مي شود کسي فقط خوب باشد؟!! يعني حتّي فکر کار بد هم به کلّه اش نمي زند؟!! چطور ممکنه؟؟! يک کم که فکر کنيم حتماً تصديق مي کنيم که مي شود حتّي فکر گناه هم نکرد! مي گوييد چطور؟!


از جمله اين آدم هاي خوب در تاريخ، پيامبران بوده اند.
کساني که پاک و بي گناهند. يعني معصومند!

کساني که مثل ما بشرند و مختارند تا کار خوب کنند يا کار بد! امّآ آن ها فقط کار خوب را انتخاب کردند. فقط فقط کار خوب!!

مگر مي شود کسي فقط خوب باشد؟!! يعني حتّي فکر کار بد هم به کلّه اش نمي زند؟!! چطور ممکنه؟؟!

يک کم که فکر کنيم حتماً تصديق مي کنيم که مي شود حتّي فکر گناه هم نکرد! مي گوييد چطور؟! عرض مي کنم خدمتتان:

تا حالا شده فکر کني مي خواهي يک سطل! پر از لجن را يک دفعه و بدون اين که بينش نفس بکشي بخوري؟؟!

عجب سؤال حال به هم زني!!! خوب معلوم است که هيچ آدم عاقل و سالمي از اين فکرهاي (؟) نمي کند! حالا اگر کسي کاملاً مطمئن باشد و با چشم ببيند که همه کارهاي بد سطل لجن اند، آن وقت به نظر شما رغبت مي کند که به سمت بدي برود؟! مي گويم: همه کارهاي بد سطل لجن اند! حتّي نمي گويم مثل لجن اند!! يعني خود خود لجن اند!! پس با اين حساب ديگر معلوم است تکليف چيست! بايد کم کم ياد بگيريم که همه کارهاي بد لجن اند! اين کمي تمرين مي خواهد و مراقبت! مراقبت از خودمان و روح مان!! کاري که پيامبران در طول زندگي شان انجام دادند! پس شدند: معصوم! (2)
مي داني چرا پيامبران معصومند؟

يعني چرا گروهي از آدم ها اين قدر خوبند؟ چون آن ها از طرف خداوند براي آدم ها پيام دارند. آخه همه ما که نمي توانيم حرف هاي خاص خدا(3) را غير مستقيم و صاف بفهميم. يکي بايد آن ها را براي ما از پيش خدا بياورد. کسي که اهل کار بد و ناشايست نباشد تا بتوانيم به او اعتماد کنيم و به حرفش گوش بدهيم.(4)

تازه غير از اين، پيامبري که آمده است تا دست ما را بگيرد و به سوي خدا ببرد اگر خودش خوب خوب خوب نباشد که نمي تواند به ما کمک کند. از قديم گفته اند: «کار رو بايد به کاردون سپرد!»(5)

از همه اين ها که بگذريم کدام آدم عاقلي قبول مي کند که خداي مهرباني که پيامبر مي فرستد کسي را براي ساختن ما بفرستد که هنوز خودش را نساخته است!!(6)
مؤمن بايد زيرک باشد و به هر وسيله اي خودش را تجهيز کند. يکي از بهترين کارهايي که مي شود در اين کمبود وقت انجام داد اين است که از زندگي آدم هاي خوب الگو گرفت.

پس خداي مهربان گروهي از آدم هاي خوب را فرستاد تا دست ما را هم بگيرند کساني که کلّي روي خودشان کار کرده بودند. چون هر کسي نمي تواند پيام آور باشد!!

البته بين اين آدم هاي خوب که گل هاي خوشبوي بشريت اند( کساني که آبروي آدم ها را پيش خدا خريدند!!) چهارده تا گل سر سبد هست.
چهارده نفر که از همه معصوم ترند!!

چون از همه بيشتر فهميدند که خدا کيست و چه مقامي دارد! چون از همه بيشتر فهميدند که کار بد سطل لجن است!!

اگر تا خدا يک عالمه پلّه باشد هر کدام از آدم ها روي يکي از اين پلّه ها ايستاده اند. البته غير از بعضي ها که اصلاً روي اين پله ها نمي آيند!! بين همه آدم ها فقط چهارده نفر روي پله آخر ايستاده اند. بقيّه آدم ها روي پلّه هاي پايين ترند!

ما هم روي يکي از اين پلّه ها ايستاده ايم! فقط کافي است همت کنيم تا باز برويم بالاتر!

پس زودتر تا فرصت هست بايد جنبيد. بايد از اين آدم هاي خوب الگو گرفت و درست زندگي کرد و بالا رفت ...



پي نوشت ها:

1- بسياري از آيات قرآن کريم به اين مسأله اشاره دارد:«..فاعتبروا يا اولوالابصار» و نظير آن که ما در مقاله اي مستقل با عنوان:« بيا يه کم فکر کنيم!» بدان پرداخته ايم.

2- لفظ «عصمت‏» با مشتقاتش سيزده بار در قرآن وارد شده و اين لفظ از نظر ريشه لغوى، بيش از يك معنا ندارد و آن «تمسك و نگاهدارى‏» يا « منع و بازدارى‏» است. اين لغت در آيه 102 سوره آل عمران چنين آمده است: « واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا»؛ به ريسمان الهى چنگ بزنيد و آن را نگاه داريد و متفرق نشويد. گاهى «عصمت‏» به چيزى كه جنبه محافظ دارد و انسان را از حوادث بد باز مى‏دارد، اطلاق مى‏شود و از اين نظر، بلندى‏هاى كوه را «عصمت‏» مى‏نامند و از اين ‏رو، در لغت عرب، به ريسمانى كه بار به وسيله آن بسته مى‏شود «عصام‏» مى‏گويند؛ زيرا بار به وسيله آن از افتادن و پراكندگى بازداشته مى‏شود. در هر صورت، مقصود از اين لفظ در بحث عقايد، مصونيت گروهى از بندگان صالح خدا از گناه و اشتباه است.

3- منظور در اين جا وحي است.

4- دليل وثوق و اعتماد:

اين دليل برگرفته از كلام خواجه نصيرالدين طوسى‏ رحمة الله است. خلاصه دليل اين است كه پيامبران‏عليهم السلام براى هدايت و تربيت مردم آمده‏اند و تا آن‏ها معصوم نباشند، اعتماد مردم به آن‏ها زمينه تبعيت را فراهم نمى‏سازد. پس پيامبران عليهم السلام بايد معصوم از گناه و خطا باشند.

(علامه حلى، كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1407 ق. ، المقصد الرابع، المسالة الثالثة.)

5- دليل عصمت از راه تربيت:

بر حسب اين بيان، نبى نه تنها با راه آشنا و راهنماست، بلكه به انسان كمك مى‏كند و او را به مقصود مى‏رساند. پيامبر آمده است تا «انسان كامل‏» سازد و او را پرورش دهد. در بُعد تربيتى، بيش از هر چيز، عملكرد و منش مربى مورد توجه است. پس نبى بايد معصوم باشد تا هدف تربيت، تزكيه و انسان‏ سازى جامه عمل بپوشد و هر گونه خطايى از او مى‏تواند به همان اندازه در اين هدف، خلل ايجاد كند.

( آموزش عقايد، ناصر مكارم شيرازى، رهبران بزرگ، منشور جاويد.)

6- دليل لطف:

عصمت انبياء عليهم السلام لطف است؛ يعنى موجب نزديكى مردم به طاعات و پرهيز از محرمات مى‏شود و پيامبر معصوم بسى بهتر و بيش ‏تر از پيامبر غيرمعصوم موجب هدايت مردم مى‏شود و لطف بر خداوند واجب است؛ يعنى فراهم كردن هر چه بيش ‏تر زمينه‏هاى هدايت مردم به سوى حق بر او لازم است. پس عصمت در انبياء عليهم السلام ضرورى است. و البته هر قدر دايره عصمت گسترده ‏تر باشد، لطف نيز بيش‏تر خواهد بود. بنابراين، مقتضاى رحمت الهى عصمت كامل انبياء عليهم السلام است. (عبدالرزاق فياض لاهيجى، گوهر مراد، تصحيح و تعليق على ربانى ‏گلپايگانى، تهران، سازمان چاپ و انتشارات ‏وزارت ‏ارشاد، 1372، ص‏379)
 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

شنبه 21 خرداد 1390  4:15 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها