استعداد خدايابي مردم!
دوستان عزيز با سلسله مقالاتي پيرامون ارتباط «عقل و دين» تقديم شما شد که به لطف الهي با استقبال بسيار شما عزيزان مواجه گرديد. سري اخير اين مقالات عبارتند از:
حرف هاي عاقلانه يک مسلمان!
يک سؤال مهم!
اگر کلاف زندگي ات سردرگم شده ...
غفلت کني کلاهت پس معرکه اس!
حاکميت خدا بر روي زمين!
اکنون بخش ديگري از اين مباحث:
اينكه وحي، حق محض و ناب و خالص و از هرگونه خطا و شك مصون است، امري برهاني و غيرقابل بحث است. اين نكته نيز كه علوم و معارف بشري درآميخته با خطاست و حق محض نيست، جاي ترديد ندارد؛ اما سخن اين است كه آنچه از وحي در دسترس بشر است، چيست؟ الفاظ وحي در دسترس ماست يا معاني وحي؟! بايد گفت فهم بشر عادي از وحي به هر شكل كه باشد، فهم ناب و حق محض نيست همان طور که وحي بر پيامبر نازل شده است بلکه تنها الفاظ وحي در دسترس ماست؛ گاه فهم و تفسير بشر عادي به معناي واقعي وحي اصابت ميكند و گاه ره به خطا ميبرد.
هرگز چنين نيست كه فهم بشر عادي از كتاب و وحي الهي مانند فهم نبي اكرم و امامان معصوم(عليهمالسلام) از آن باشد. آن ها چون معصوماند به حقيقت مضمون وحي دسترسي معصومانه دارند حال آن كه بشر عادي از طريق الفاظ وحي با اجتهاد و کوشش عقلاني خود البته به طريقي غيرمعصومانه به بررسي وحي الهي مي پردازد. بشر عادي مستقيماً با مقصود معصوم(عليهالسلام) مواجه نيست، چون آنان معصومند و به فرموده قرآن کريم:«وما يَنطِقُ عَنِ الهَوي»؛ از روي هوا و هوس حرفي نمي زنند (و تنها آنچه را پروردگارشان امر فرموده بيان مي دارند.)(1) و «والرّسِخونَ فِي العِلم»؛ در علم (وحي) پابرجا (و بدون خطايند.) (2)
سخن اين است كه آنچه از وحي در دسترس بشر است، چيست؟ الفاظ وحي در دسترس ماست يا معاني وحي؟!
مضمون و معناي كلام آن ها حق و مصون از خطاست؛ اما آيا بشر عادي دسترسي معصومانه به مضمون و معناي كلام آن ها دارد؟ واقع اين است كه بشر عادي از طريق يک سري واسطه هايي با نقل كلام آن ها مواجه است که همان روايات و احاديث وارده از معصومين(عليهمالسلام) است. بنابراين گرچه مضمون وحي قرآني و نيز مضمون و معناي رواياتِ معتبر كه توسط پيامبر و اهلبيت او (عليهمالسلام) به ما رسيده است به خودي خود، حق و مصون از خطاست؛ اما اين مطلب موجب آن نيست كه فهم بشر عادي از كتاب و سنت ـ كه در واقع فهم از نقل آن مضامين است ـ ، معصوم و عاري از خطا باشد. يعني اگرچه وحي معصوم است و كلام اولياء، حق محض است اختلاف بشر عادي را كه دسترسي به آن حقايق ناب ندارد، برطرف نميكند. از اين رو مسئله اجتهاد و ارجاع فروع به اصل و اشراف اصل نسبت به فروع از اهميت خاصي برخوردار مي شود. بنابراين در فهم وحي بايد از عقل و تأويل صحيح استفاده نمود و با استفاده از اصول کلي به معناي صحيحي از وحي دست يافت.(3) يعني نبايد اين نکته مهم را فراموش نمود که كلمات خداوندي در قرآن مجيد، تا آن جا كه مردم بتوانند از استعداد خدايابي خود استفاده كنند، خدا را براي آنان قابل شهود ساخته است.(4)
فهم بشر عادي از وحي به هر شكل كه باشد، فهم ناب و حق محض نيست همان طور که وحي بر پيامبر نازل شده است بلکه تنها الفاظ وحي در دسترس ماست؛ گاه فهم و تفسير بشر عادي به معناي واقعي وحي اصابت ميكند و گاه ره به خطا ميبرد.
پي نوشت ها:
1 ـ سوره نجم، آيه 3.
2 ـ سوره آل عمران، آيه 7.
3- منزلت عقل در هندسه معرفت بشري، آيت الله جوادي آملي، تلخيص صص223-193
4- قرآن در نگاهي گذرا، علامه جعفري
مقالات مرتبط:
دانشگاه اسلامي!!
دين يعني چي؟
عقل رحماني يا نفساني؟
عاقل دين دار
همين جوري نمي شه!
برادرهاي دوقلو!
ايست! ديگه نه!!
بيا يه کم فکر کنيم!
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب