وحی منزل؛ الفاظ یا معانی؟!!
در ادامه مقالات موضوعی خود در مورد ارتباط عقل و وحی یکی دیگر از موضوعاتی که در این زمینه می تواند مطرح شود آن است که آنچه به پیامبر اکرم نازل شده است معانی وحی بوده است یا الفاظ وحی؟! یعنی آیا قرآن به همین صورت و با همین الفاظ بر پیامبر نازل شده است یا این که تنها معانی و مفاهیم وحی به پیامبر القا شده است و خود نبی مکرم آن ها را با بیان خود مطرح نموده اند؟!! ما در مقاله قبل به بررسی این موضوع پرداختیم که در دست ما به عنوان مسلمانانی که قرآن را در پیش رو دارند، الفاظ وحی است یا معانی آن؟! و دانستیم که ما تنها به الفاظ و بخشی از معانی دسترسی داریم و برای فهم کامل معانی وحی که حقیقتی است که بر پیامبر نازل شده است باید از قول معصوم و تفسیر او بهره مند شویم. در این مقاله سؤال از خود قرآن هنگام نزول بر پیامبر است که آیا خود پیامبروحی را با الفاظ و معانی آن دریافت نموده است یا آن که تنها معانی را دریافت نموده است؟!! این مسأله می تواند از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. زیرا این كه گفته شود: آنچه بر پیامبر اسلام وحى شده است معانى بوده نه الفاظ ، و انتخاب الفاظ از خود پیامبر اسلام بوده است، براى چیست ؟
اگر در انتخاب الفاظ پیامبر اسلام هیچ اشتباهى نكرده است، این نظریه نتیجه خاصى در برنخواهد داشت، زیرا بر این فرض جایى براى دگرگون كردن الفاظ از معانى خود نمىماند و اگر براى این است كه در هر موردى كه مطلب پسندیده نشود بگوئیم خداوند سبحان معناى صحیحى را بر پیامبر اسلام نازل فرموده است، ولى پیامبر در انتخاب قالب هاى لفظى اشتباه فرمودهاند، این هدف قطعا مردود است. نه عقل آن را مىپذیرد و نه خود قرآن.
آیا قرآن به همین صورت و با همین الفاظ بر پیامبر نازل شده است یا این که تنها معانی و مفاهیم وحی به پیامبر القا شده است و خود نبی مکرم آن ها را با بیان خود مطرح نموده اند؟!!
دلیل عقلی:
امّا این كه عقل چنین چیزى را نمىپذیرد، به این علت است كه خداوند متعال بر مبناى حكمت بالغهاش جریان وحى را از گذرگاهى به جریان نمىاندازد كه و لو اشتباهاً (بدون تعمّد و تقصیر) در آن گذرگاه در وحى دخالتى شود، كم یا زیاد یا دگرگونىهاى كیفى مخالف خواسته خداوندى باشد.
به عبارت دیگر اگر پیامبر در انتخاب الفاظ داراى اختیار باشد و احتمال خلاف آن معانى وحى شده در آن الفاظ وجود داشته باشد، هیچ اطمینانى نخواهد ماند كه سخنان پیامبر سخنان خدا است.
وانگهى اعجاز قرآن بر دو ركن اساسى تكیه دارد: ركناوّل معانى است، ركن دوم الفاظ است كه با كمترین تغییر در آن ها قرآن از اعجاز مىافتد. ما سخنان پیامبر اسلام را اگر چه در حد اعلاى فصاحت و بلاغت است، ولى معجزه نمىدانیم. امّا الفاظ قرآن همان گونه كه از خدا نازل شده است، مقوّم اعجاز قرآن است.(1)
دلیل نقلی:
امّا از دیدگاه قرآن، آیه 3و4 سوره نجم چنین است: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى (پیامبر از روى هوا[ی نفس] سخن نمىگوید. آنچه مىگوید نیست جز وحی ای كه به او مىرسد).(2)
بنابراین به طور کلی باید گفت الفاظ و معانی وحی هر دو بر پیامبر نازل شده است.
در مقاله بعدی مدعیان این مسأله و استدلال های عقلی آن ها را بررسی می نماییم.
پی نوشت ها:
1- استاد محمدتقی جعفری، جلد17 ترجمه وتفسیرنهج البلاغه،ص64
2- سوره مبارکه نجم آیات سوم و چهارم
مقالات مرتبط:
حرف های او را بفهم!
استعداد خدایابی مردم!
حرف های عاقلانه یک مسلمان!
یک سؤال مهم!
اگر کلاف زندگی ات سردرگم شده ...
غفلت کنی کلاهت پس معرکه اس!
حاکمیت خدا بر روی زمین!
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب