0

طوطيان هند و اروپايي در کف قند پارسي

 
rasekhoonm
rasekhoonm
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 218

طوطيان هند و اروپايي در کف قند پارسي


نويسنده: الهام نداف
يادتان مي آيد دوره راهنمايي و دبيرستان زنگ ادبيات فارسي چقدر برايمان سنگين بود؛ اصلا زور داشت تاريخ ادبيات بخوانيم يا بخواهيم از مصدر و فعل و فاعل حرف بزنيم. حافظه شعري مان هم که قربانش برويم، زياد تعريف نداشت. هر شعري ر اشب از برمي کرديم از آن طرف صبح نشده يادمان مي رفت. اما از آنجايي که قرار نيست همه مثل ما باشند، يک عده بچه درسخوان و عشق ادبيات و تاريخ در دنيا پيدا شده اند که علاوه بر اينکه ته تاريخ و ادبيات خودشان را درآورده اند مي خواهند به ريزه کاري ها و پيچيدگي هاي زبان و ادب فارسي ما هم برسند. تعدادي از اين بچه مثبت ها را که همه شان هم دختر بودند، همين چند روز پيش آورده بودند تهران تا هم از جاهايي مثل کتابخانه ملي بازديد کنند و هم با ايراني ها بيشترآشنا شوند. ما هم رفتيم سراغ اين ها تا ببينيم چرا اين همه کار را در دنيا ول کرده اند و رفته اند سراغ زبان پارسي.
24 نفر هستند از 24کشور دنيا از آن اعجوبه هاي روزگار که توي يک چشم به هم زدن دنيا را روي سرت خراب مي کنند. البته با اين همه شوخ و شنگي شان بچه درسخوان هم هستند و در کشورشان جزو شاگرد اول ها به حساب مي آيند. آن طور که خودشان مي گويند يکي از دغدغه هاي مهم زندگي شان شناختن ايران به عنوان سرزميني باستاني بوده و مي خواستند بدانند که مردم اين کشور چه فرهنگي دارند، چگونه زندگي مي کنند و به چه چيزهايي علاقه مندند. براي همين رفته اند در کشور خودشان رشته زبان و ادبيات فارسي را انتخاب کرده و مي خوانند حالا هم اين فرصت را پيدا کرده اند که ديده هايشان را با شنيده هايشان چک کنند. البته اين دختر خانم هاي ايران نديده از ديدن بعضي چيزها هيجان زده مي شدند و از ديدن بعضي چيزهاي ديگر تعجب مي کردند.
طبق برنامه اي که برايشان در نظر گرفته بودند گروه بايد از جاهاي مختلف مثل موزه هاي تهران، کاخ نياوران، کتابخانه ملي و خيلي جاهاي ديگر بازديد مي کردند. البته مگر گرداندن 24 جوان شر توي تهران آسان است. اينها از ديوار راست هم مي روند بالا. البته وقتي خانم منصوري، سرپرست گروه متوجه مي شود که سوژه اصلي گزارش شيطنت هاي گروه است، مي گويد: «همه شان شيطنت هاي خودشان را دارند اما بينشان دو دختر ايتاليايي هستند که شلوغ تر از بقيه اند. به خاطر همين با خودم هم اتاقند»!
$اميدوارم که برگشتيم
«سلام. اسم من اليناست. از کشور بلغارستان هستم و در رشته ايران شناسي درس مي خوانم و خيلي خوشحالم که در ايران و کنار شما هستم».  بلغاري ها در حروفشان «خ»، ندارند به همين خاطر الينا براي اداي بعضي کلمات دچار مشکل مي شود. بچه هاي گروه هرجا که مي رسند، خودشان را اين شکلي معرفي مي کنند. البته ظاهراً خيلي به شان تاکيد کرده اند که ايراني ها به سلام کردن حساس هستند. براي همين هر جا که مي رسند و هرکاري که مي خواهند انجام بدهند، اول سلام مي کنند. اليناي ارمنستاني هم يکي از آنهاست که تا بيايد فارسي را کامل ياد بگيرد، احتمالاً عرق استادش را حسابي درمي آورد. او جلوي يکي از دفاتر هواپيمايي با صداي بلند مي گويد: «سلام من الينا از ارمنستان هستم. در رشته ايران شناسي درس مي خوانم و اميدوارم که برگشتيم»! بعدا همه فهميدند که منظور الينا از برگشتن اين است که با هواپيماي کاسپين سالم به کشورشان برگردند! البته بچه ها از اين تپق ها زياد مي زنند. آناهيتا يک جايي مي گويد: «ايراني ها خيلي مهرباني اند». دامون يوناني هم زياد خودش را درگير پيچيدگي هاي زبان فارسي نکرده است. او با همان زبان دست و پا شکسته اش از نگراني ويژه اش به خاطر حضور در ايران مي گويد: «اين مدت ده روزي که اينجا بوديم، به خاطر غذاهاي ايراني تا حالا چهار کيلو وزن اضافه کردم و تيپم شبيه ايراني ها شده!»
$مولوي ما کجا و مولوي شما کجا
اگنش اهل مجارستان هم سه سال است که زبان فارسي را مي خواند؛ «از دوران مدرسه به يادگيري اين زبان علاقه مند شدم. دليل واقعي اين علاقه مندي را نمي دانم اما دوست دارم هرچيزي که در مورد ايراني هاست -از خوراک و پوشاک گرفته تا تمدن و تاريخشان -همه را بدانم و درآينده ايران شناس بزرگي بشوم». البته به جز دانشگاه در بعضي از کشورهاي دنيا زبان فارسي در مدارس هم تدريس مي شود. مثلا در تفليس گرجستان دبيرستان هايي براي يادگيري زبان و ادبيات فارسي تاسيس شده و کتوان در يکي از اين دبيرستان ها درس خوانده و به خاطر علاقه زياد رشته دانشگاهي اش را هم زبان فارسي انتخاب کرده است. گزده هم يکي ديگر از اين فارسي دوست هاست که ترکيه اي است و اشعار مولوي را دوست دارد. او مي گويد ما در ترکيه اشعار مولوي و متن هاي ادبي را به زبان ترکي مي خوانيم اما از يک جايي احساس کردم اين اشعار به زبان فارسي زيباتر است چون هروقت مي شنيدم آهنگ زيبايي داشت. البته بين زبان فارسي و ترکي اشتراکات زيادي وجود دارد که در شعر هم مي توان آنها را پيدا کرد».
منبع: نشريه همشهري جوان ,شماره 224
یک شنبه 9 خرداد 1389  12:19 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها