0

ضرب المثل های مازندرانی

 
papeli
papeli
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1388 
تعداد پست ها : 12867
محل سکونت : قم

ضرب المثل های مازندرانی


  • در ره زَِِنی ، دیوار گوش هاکنه
    • به در میکوبه تا دیوار بشنوه

 

  • دله گزنا ، دیا امزنا
    • از درون مانند گزنه خشن و از بیرون همچون گشنیز لطیف.کنایه از ظاهر و باطن افراد

 

  • دست که نمک ندارنه بل ساتور بن.
    • دست که نمک ندارد باید آنرا زیر ساتور گذاشت.

 


  • سالی که نکوست از بهارش پیداست : شامی که کدوست از نهارش پیداست.
    • مشابه فارسی میباشد

 

  • سگ سر او نشند ته دست گند موک زنده
    • روی سگ آب نریز دستت زگیل می‌‌زند

 

  • سره که طلا دنیه ، ماره کرگ سالاره
    • توی خونه ای که خروس نباشه، مرغ سالاره


  • شاه شاخ دار بخاسته لیسک هم راه دکته
    • شاه خواستار حیوان شاخ دار شد حلزون هم به عنوان شاخ دار به راه افتاد

 

  • شاه که سیره خانه چکنه زیردستون وشنائی بمیرن.
    • شاه که سیر باشد میخواهد چکند که زیردستها گرسنه‌اند.

 

  • شو بی وقتی نونه جارو بزوئن فرشته ملائکه ره از شه سره بیرون کاندی
    • شب بی موقع نباید جارو بزنی چون فرشته و ملائکه را از خانه خود بیرون می‌‌کنی

 

  • شو سیو، گو سیو
    • شب سیاه و گاو سیاه.
    • همان‌گونه که گاوِ سیاه در شبِ تاریک به چشم نمی‌آید، دزدی در دلِ شب هم از دید بسیاری مخفی می‌ماند بنابراین این مثل هشداری است که در این موقع ذکر می‌شود.
    • اگر کسی بخواهد در شب با لباس ساده یا کفش ساده بیرون برود این مثل را می‌زنند یعنی کسی متوجه عیب‌های لباس نمی‌شود.

 

  • شالِ بوتنه تِ گواه کیه؟ بوته: مِ(مه) دِم
    • به شغال گفتند گواه تو کیست؟ گفت دمم
    • هرگاه درباره موضوعی از شخصی شاهد و گواه بطلبند و او یکی از نزدیکان و حامیان خود را معرفی کند، این مثل آورده می شود.


  • عروس رقص بلد نیه گنه بنه تپه چاله دارنه
    • عروس رقص بلد نیست میگوید زمین پستی و بلندی دارد یا (هموار نیست)
    • زمانی که به کار می‌رود که فرد مصر بهانه‌های بی‌موردی می‌آورد.

kb9j_img_3241.jpg

شهر من یک گل به نام حضرت معصومه دارد.

جمعه 13 خرداد 1390  5:07 AM
تشکرات از این پست
Nabeghe0912 mohammad_43
دسترسی سریع به انجمن ها