0

مجله هنر / نقاشی

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

مجله هنر / نقاشی

ابزارهاى نقاشى(1)


ابزارهاى نقاشى شامل وسايل و موادى است که به‌واسطهٔ آنها نقاش قادر به آفرينش يک اثر هنرى مى‌شود.


  قلم‌مو
قلم‌مو وسيله‌اى است براى بکار بردن رنگ در نقاشى و ايجاد بافت. قلم‌موهاى مختلف براى تکنيک‌ها و مواد و مصالح مختلف بکار مى‌روند. قلم‌موهاى نرم براى نقاشى آبرنگ و تمپرا مناسبند و معمولاً از موى سمور ساخته مى‌شوند. قلم‌موهاى زبر، معمولاً از موى خوک ساخته مى‌شوند و براى نقاشى رنگ روغن کاربرد دارند. قلم‌موهاى سرگِرد معمولاً نرم هستند و قلم‌موهاى سرکوتاه براى ايجاد لايه‌هاى ضخيم رنگ بکار مى‌روند. از قلم‌موهاى تخت مى‌توان براى ايجاد خطوط مرزى نيز استفاده کرد و براى اين‌کار بايد از کناره‌هاى قلم‌مو استفاده شود.



قلم‌موها از موى حيوانات مختلفى نظير سنجاب، سمور، خوک، گوساله و ... ساخته مى‌شوند.

امروزه قلم‌موهايى نيز از الياف مصنوعى ساخته مى‌شوند که مرغوبيت ندارند. انتخاب نوع قلم‌مو و نحوه بکار بردن آن بستگى به روش و کيفيت رنگى دارد که بکار مى‌رود.

  کاردک
کاردک ابزارى است انعطاف‌پذير که معمولاً از جنس فولاد ساخته مى‌شود. از اين ابزار مى‌توان مستقيماً براى ايجاد فرم‌هاى خاص با رنگ، روى سطح بوم استفاده کرد. از کاردک معمولاً براى مخلوط کردن رنگ و پخش کردن آستر و رنگ روى بوم استفاده مى‌شود.

  ايربراش
ايربراش نوعى وسيلهٔ نقاشى است که امکان پاشيدن رنگ را به صورت دلخواه ايجاد مى‌کند. اين وسيله شبيه قلم خودنويس بزرگى است که به يک دستگاه کمپرسور هوا وصل مى‌شود. براى پاشيدن رنگ به‌طور دقيق در هر محدوده بايد از پوشش‌هاى چسبى استفاده کرد و پس از انجام کار آن‌را جدا نمود. اين ابزار امکان ايجاد سايه‌روشن‌هاى ظريف و دقيق را دارد. اين ابزار در تصويرسازي، نقاشي، عکاسي، گرافيک و ... امکانات بسيارى را فراهم مى‌آورد.


قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:15 AM
تشکرات از این پست
khamol
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی

ابزارهای نقاشی

 رنگ
هر اثر نقاشى به‌واسطهٔ رنگ امکان حيات مى‌يابد و به‌صورت سطحى روى زمينه قرار مى‌گيرد. رنگ‌ به‌صورت‌هاى مختلف در دسترس نقاشان قرار دارند که استفاده از هر يک نيازمند بکار گرفتن تکنيک مربوط به آن مى‌باشد. مانند رنگ‌هاى پودري، رنگ‌هاى جوهري، رنگ‌هاى روغني، رنگ‌هاى آبى و ...

  رنگ و روغن
رنگ‌روغن امروزه به‌صورت رنگ‌روغن‌هاى لوله‌اى ساخت کارخانه‌هاى مختلف در بازار وجود دارد. براى ساخت اين رنگ، مواد رنگى را آسياب کرده با روغن برزک يا روغن گردو مخلوط مى‌کنند.

  مداد رنگى
جسم استوانه‌‌اى‌شکل داخل مداد که به‌طور عام مغزى ناميده مى‌شود، ترکيبى است از مادهٔ رنگى فشرده و نوعى موم و ماده‌اى به اسم کائولين. جنس اين مغزى‌ها نسبتاً نرم است. جعبه‌هاى حاوى مداد رنگى در انواع و اندازه‌هاى مختلفى به بازار عرضه شده است. نوعى از مدادهاى رنگى خاصيت آبرنگى دارند و معروف به مدادهاى آبرنگى هستند.

  پاستل
پاستل از جمله رنگ‌هاى بدون بَست است. مواد رنگى آسياب‌شده با نوعى مادهٔ چسب‌دار مخلوط مى‌شود و به شکل مداد کوچکى در مى‌آيد.

  مداد شمعى
مداد شمعى روغنى‌تر از مدادهاى پاستل هستند. مواد رنگى را در موم يا ساير مواد قابل ذوب حل مى‌کنند، بعد آن را مثل پاستل به‌شکل مدادهاى کوچک قالب مى‌گيرند.

  گواش
گواش رنگ‌ماده‌اى است کدر که پوشانندگى خوبى دارد و محلول در آب است و براى ايجاد سطوح تخت رنگى به‌کار مى‌رود. نگارگران قديم ايرانى از ماده‌اى شبيه گواش استفاده مى‌کردند و آن را رنگ جسمى مى‌ناميدند.

  اکريليک
اکريليک از جملهٔ رنگ‌هاى محلول در آب است که قابليت انعطاف زيادى دارد. خيلى زود خشک مى‌شود و مقاومت خوبى دارد.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:16 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران


تاريخ نقاشى ايران


تحقيق و پژوهش در زمينهٔ نقاشى ايران از اوايل سدهٔ بيستم شروع شد و در دهه‌هاى اخير وسعت قابل‌توجهى پيدا کرد است. در ابتدا پژوهندگان بيشتر سعى در گردآورى و رده‌بندى آثار سده‌هاى هفتم تا يازدهم هجرى و معرفى هنرمندان اين دوره‌ها داشتند. اما دامنهٔ بررسى نقاشى ايران امروزه از يک‌سو تا دوره‌هاى پيش از اسلام و از سويى تا دوران معاصر را در بر مى‌گيرد. هنرشناسان امروزى با نگرشى تازه و عميق به تحليل مسائل تاريخى و زيبايى‌شناسى اين هنر مى‌پردازند.

 


قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:17 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

دوران جديد

دوران جديد با تأثيرات نقاشى اروپايى در نقاشى ايران همراه است. اين جريان دو سده به‌طول مى‌انجامد.
   ◊ افشاریه و زندیه
   ◊ دورهٔ قاجار
   ◊ مکتب اصفهان
 
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:18 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

 

افشاريه و زنديه
در آغاز قرن دوازدهم هجرى اسلوب‌ نقاشى به‌گونه‌اى ديگر ادامه يافت. روند فرنگى‌سازى به‌کندى ادامه داشت. کيفيت نسخ خطى و نقاشى‌ها نسبت به سدهٔ يازدهم نازل‌تر شد. نسخهٔ مصور تاريخ جهان‌گشاى نادرى (۱۱۷۱ هـ.ق.) از معدود آثار ممتاز اين دوره محسوب مى‌شود.
 
بى‌شک محمد صادق برجسته‌ترين نقاش سدهٔ دوازدهم بود و در زمينه‌هاى مختلف آثارى قابل ملاحظه از خود برجاى گذاشت.
 
درعهد افشاريان شيوه‌هاى مختلف فرنگى‌سازى در خارج از دربار نيز ادامه داشت. موضوعات عبارت بودند از: گل و پروند، تک‌چهرهٔ زنان، زوج‌هاى دلداده، شکارگران، مجالسى از منظومه‌هاى عاشقانه و روايات مسيحي.
 
بازار هنر آن روز تحت حمايت کريم‌خان زند رونق تازه‌اى يافت. پيکره‌هايى با ويژگى‌هاى خاص نقاشى آن روزگار را مشخص مى‌سازند. زنان چاق با چهرهٔ گرد و چشمان درشت، مردان با چهرهٔ گرد و بدون ريش و موى تُنک، زنان با پيراهن نازک، شلوار گشاد و نيم‌تنهٔ بلند و پر تکمه و مردان با جبه‌اى چسبان بر تن و شالى بر کمر و عمامهٔ بلند يا کلاه پوستى يا سر پوشى شبيه کلاهک زنان بر سر. نقاشى عهد زنديه هيچ‌گاه به‌صورت هنرى شکوهمند متظاهر نشد.
 
رواج گونه‌هاى تازهٔ هنر تصويرى در سدهٔ دوازدهم، بارزترين مشخصهٔ نقاشى است بسيارى از نقاشان اين دوره استعداد خود را در تزئين اشيايى چون قلمدان، قاب آينه، جلد کتاب، صندوقچه جواهر، سينى و جز اينها به‌کار بردند. اين نقاشى (زيرلاکي) از ميانهٔ سدهٔ يازده هجرى متداول شد نقاشانى چون محمدعلى (فرزند محمد زمان)، على‌قلى و محمدصادق در قلمدان‌نگارى نيز فعال بودند. اما على اشرف فقط در نقاشى زيرلاکى فعال بود. نقاشى زيرلاکى عهد زنديان با نقاشى رنگ روغنى و ديوارنگارى آن زمان پيوند در سبک داشت. نقش گل و مرغ در دورهٔ زنديه رواج خوبى داشت. نقاشى عهد زنديه با مختصر تصويرى به دورهٔ قاجار انتقال يافت.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:19 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران


 
 
 
 
 
دورهٔ قاجار
نگارگرى اين دوره شامل شيوهٔ نگاره‌هاى دورهٔ صفويه و نقاشى اروپا است. در زمان فتحعلى‌شاه شرايط براى تجديد حيات هنر دربارى مناسب بود. شاه قاجار تعدادى از هنرمندان برجسته را گرد آورد و آنها را به کار نقاشى پرده‌هاى بزرگ براى نصب در کاخ‌هاى خود گماشت. ميرزا بابا نخستين نقاش‌باشى دربار قاجار بود. در نقاشى وى سبکى رسمى رخ نمود که نقاشان دربارى تا آغاز سلطنت ناصرالدين شاه کمابيش تابع ضوابط آن بودند با ترکيب‌بندى متقارن و ايستا تلفيق نقش‌نمايه‌هاى تزئينى و تصويرى و رنگ‌هاى محدود و سايه‌پردازى مختصر در چهره و جامه از مشخصات اين سبک هستند. اين مکتب نمايانگر هم‌آميزى سنت‌هاى ايرانى و اروپايى است به شکل پالايش يافته و شکوهمند. در اين مکتب پيکر انسان اهميت اساسى دارد و شبيه‌سازى مدّنظر نيست، بلکه جلال و وقار و زيبايى استعمارى در درجهٔ اول اهميت است.
 
برجسته‌ترين نقاش دربار فتحعلى‌شاه مهرعلى است. عبدالله خان ديگر نقاش اين دربار است. محمدحسن افشار، ابوالقاسم و نقاشان جوان‌ترى چون سيد ميرزا، احمد و محمد در اين زمان فعال بوده‌اند. در زمان محمدشاه نوعى نابسامانى در نقاشى دربارى بروز کرد. اما نقاشى در خارج از حوزهٔ دربار رونق بسيار داشت. نجف‌على از پُرکارترين نقاشان آن روز بود. رجب‌على در اصفهان فعال بود و تک‌چهرهٔ عرفا و شخصيت‌هاى مذهبى را مى‌کشيد. در اين دوران لطف‌على در شيراز در نقاشى زيرلاکى و آبرنگ فعال بود.
 
 
 
ابوالحسن غفارى (ابوالحسن ثانى) در دربار محمدشاه درخشيد. وى از شاگردان مهرعلى بود، که براى آشنايى با چاپ سنگى به اروپا فرستاده شد. از نخستين هنرمندان ايرانى بود که در اروپا آموزش ديد. زمانى که به ايران بازگشت، ناصرالدين‌ ميرزا به پادشاهى رسيده بود. شاه او را به مقام نقاش‌باشى دربار منصوب کرد و نقاشى مراسم سلام نوروزى و مصورسازى هزار و يکشب را به او سپرد. وى مصورسازى اين کتاب (در ۶ مجلد و ۱۱۳۴ صفحه تصوير با همکارى شاگردان او به اتمام رسانيد. وى اجازهٔ تأسيس مدرسهٔ دولتى نقاشى و چاپ را گرفت. اين نخستين هنرستان بود که در ايجاد حرکتى تازه در نقاشى ايران تأثير‌گذار بود.
 
بعد از صنيع‌الملک شمارى از جوانان براى هنرآموزى به اروپا رفتند. على‌اکبر خان مزين‌الدوله و عبدالمطلب مستشار از جمله آنان بودند.
 
از سوى ديگر با تأسيس دارالفنون امکان بيشترى براى آشنايى ايرانيان با اصول علمى هنر اروپايى فراهم شد. ابوتراب غفاري، على‌اکبر مصور، اسماعيل جلاير و محمد غفارى از جمله کسانى بودند که در اين مدرسه آموزش ديدند.
 
از ديگر هنرمندان فعال ايندوره ميرزا موسى مميزى و مهدى مصورالملک و محمود خان ملک‌الشعرا را مى‌توان نام برد.
 
 
 
رواج چاپ سنگي، مصورسازى کتاب‌هاى چاپى را به دنبال داشت. مصطفى از ديگر تصويرگران کتب چاپى آن زمان بود و شاهنامه‌اى را به شيوهٔ طبيعت‌گرايانه مصور ساخت.
 
در نيمهٔ دوم سدهٔ سيزدهم، کثيرى از هنرمندان به نقاشى زيرلاکى و ميناکارى روى آورده بودند، محمدکاظم، محمدجعفر، احمد، محمداسماعيل، نصرالله حسينى امامي.
 
در نيمهٔ دوم سدهٔ سيزدهم گويى يک مرحلهٔ انتقالى خاص در نقاشى در حال طى شدن است. محمد غفارى (کمال‌الملک، هنر آموختهٔ دارالفنون، توانست نوعى هنر آکادميک را در دربار ناصرالدين‌ شاه تثبيت کند. مزين‌الدوله استاد وى بود. ناصرالدين شاه هنگام بازديد از اين مدرسه، کار وى را پسنديد و او را به دربار فرا خواند. او قلب نقاش‌باشى دربار را به‌خود اختصاص داد. پردهٔ معروف تالار آينه از جمله مهم‌ترين آثارى بود که در اين سال‌ها به‌وجود آورد. پس از کشته شدن ناصرالدين‌شاه، وى به اروپا رفت و در موزه‌ها به رونگارى آثار استادان پرداخت. به دستور مظفرالدين‌شاه به ايران بازگشت. بعد از چند سال کار در دربار به عراق رفت و پرده‌هاى فالگير، زرگر بغدادى و ميدان کربلا از جمله آثار اين سفر است. مدرسهٔ صنايع مستظرفه را در سال‌هاى بعد بنيان نهاد و به پرورش شاگردانى پرداخت که بعضى خود استادانى در مکتب او شدند.
 
 
 
در زمان کمال‌الملک، نفود هنر اروپايى به آخرين مرحلهٔ خود رسيد و حذف تقريبى نقاشى ايرانى اتفاق افتاد. در حالى‌که نقاشان اروپايى سبک رنسانس را کنار گذاشته و شيوه‌اى نو آغاز کرده بودند، او بدون توجه به اين حرکت به کپى کردن آثار هنرمندان رنسانس پرداخت. از شاگردان کمال‌الملک مى‌توان به اسماعيل آشتياني، على‌محمد حيدريان، حسين شيخ و على‌اکبر ياسمى و على رخساز و تپگر اشاره نمود.
 
شيوهٔ گل و مرغ‌سازى از شيوه‌هاى ديگرى است که در دوران قاجار تداوم يافت. در دورهٔ قاجار سه حرکت در نقاشى اتفاق افتاد: نقاشى سنتي، نقاشى طبيعت‌گرا و نقاشى قهوه‌خانه‌اي.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:19 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

 
 
مکتب اصفهان
مکتب اصفهان در زمان شاه‌عباس اول با نام رضا عباسى مترادف گرديد و بيشتر نگارگران از آن پيروى کردند.
 
در سال ۱۰۰۰ هـ.ق. شاه‌عباس پايتخت را از قزوين به اصفهان انتقال داد. در موزهٔ متروپوليتن در شاهنامه از دورهٔ شاه‌عباس موجود است که نگاره‌هاى زيادى دارند. بسيارى از خصوصيات کار رضا عباسى ميان آثار اين کتاب ديده مى‌شود.
 
رواج ديوارنگارى در کاخ‌ها و بناهاى خصوصى از ديگر جلوه‌هاى شکوفايى نقاشى سدهٔ يازدهم بود. نقاشى‌هاى ديوارى و کاشى‌هاى تصويرى غالباً به لحاظ موضوع و ترکيب‌بندى شباهت آشکارى با نگاره‌هاى آن زمان دارند.
 
 
 
نمونه‌هاى متنوعى از ديوارنگارى سده‌هاى يازدهم و دوازدهم را در کاخ چهل‌ستون اصفهان مى‌توان ديد. ديوارنگاره‌هاى اوليهٔ اين کاخ به زمان شاه‌عباس دوم تعلق دارند. (حدود ۱۰۵۷ هـ.ق.) و کاملاً ويژگى مکتب اصفهان را مى‌نمايانند.در ديوارنگارى‌هاى متأخر کاخ چهل‌ستون به‌روشنى تغيير سليقهٔ دربار انعکاس يافته است.
 
نگارگران مکتب اصفهان عبارتند از: آقارضا هروى (آقارضا، آقارضا جهانگيري)، آقارضا مصور کاشي، رضا عباسي، ...
 
دو نسخه شاهنامه از اين مکتب باقى است، يکى به خط نستعليق به تاريخ ۱۰۵۳ هـ.ق. و داراى ۲۳ مجلس و نگاره‌ها بدون رقم است. دومى به خط نستعليق به‌تاريخ ۱۰۶۰ هـ.ق. و داراى ۱۲ مجلس و فاقد نام کاتب و رقم است.
 
 
 
در واقع در عرصهٔ نقاشى ربع آخر سدهٔ يازدهم دو گرايش وجود داشت. يکى معين مصور که سنت رضا عباسى را ادامه مى‌داد و ديگر نقاشانى چون محمد زمان که به طبيعت‌نگارى اروپايى جلب شده‌اند. شيوهٔ کار محمد زمان پس از او به‌وسيلهٔ نقاشان ديگر ادامه يافت و تا روى کار آمدن سبک محمود خان ملک‌الشعرا و ابوالحسن غفارى ملقب به صنيع‌الملک مورد پيروى نقاشان دربارى بود.
 
سبک محمد زمان توسط پسر او، محمدعلي، انسجام بيشترى يافت و تا پايان دورهٔ فرمانروايى صفويان صورت رسمى به‌خود گرفت. اما در جوّ ناآرام زمان نادرشاه نقاشى دربارى از تحول بازماند.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:20 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

دوران کهن
   ◊ برخورد شرق با غرب
   ◊ دوران اسلامی
   ◊ دوران پیش از تاریخ
   ◊ دورهٔ هخامنشی
   ◊ ساسانیان، نقاشی سغدی و نقاشی مانوی
   ◊ نگاره‌های سلجوقی
 
 
 
نقاشى و هنر تصويرى در سرزمين ايران از دوران ماقبل تاريخ آغاز شد و بعد با آغاز دوران تاريخى و در دوران هخامنشى شکل مخصوص به‌خود را يافت. در دورهٔ ساسانى طبق الگوهاى خاص اين دوران، داراى مختصات ويژه‌اى شد و بعد در دوران پارتى ماهيتى تلفيقى يافت و با آغاز دوران اسلامى اين جريان هنري، عرصهٔ تازه‌اى پيمود.
 
آثار برجاى مانده از اين دوران پيشاتاريخى و تاريخى به‌دليل اندک بودن، شرايط لازم را براى شناخت دقيق‌تر فراهم نمى‌سازد. با همهٔ اين اوصاف مى‌توان اين آثار را با نمونه‌هاى بعد از اسلام به‌گونه‌اى پيوند زد و به مطالعهٔ نقاشى‌هاى اين دوران‌ها پرداخت.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:21 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

 

برخورد شرق با غرب
با لشکرکشى اسکندر مقدونى به‌سوى شرق، دولت هخامنشى بر افتاد. شايد اسکندر به فکر تلفيق تمدن‌هاى ايرانى و يونانى بود اما با مرگ نابهنگام او، سرداران اسکندر متصرفات وسيع او را ميان خود تقسيم کردند و ايران و سرزمين‌هاى خاورى به‌دست سلوکوس، سرسلسلهٔ سلوکيان افتاد. قدرت سلوکيان بيشتر در قسمت‌هاى مرکزى و غربى امپراتورى تمرکز داشت زيرا نواحى شرقى تحت فشار قبايل بيابانگرد قرار داشت و يکى از اين قبايل پارت‌ها بودند. پارتيان ريشهٔ آريايى داشتند و سلسلهٔ اشکانى را بنيان‌ گذاشتند. اشکانيان بر سرزمين‌هاى وسيعى ميان هند و آسياى صغير استيلا يافتند، اما هيچ‌گاه نتوانستند امپراتورى متمرکزى چون امپراتورى هخامنشى پديد آوردند. در دوران تسلط سلوکيان زبان و ادبيات و هنر يواناين در سراسر آسياى غربى اشاعه يافت. اما ديرى نگذشت که سلوکيان مجبور شدند به سنت‌هاى قومى و گرايش‌هاى ملى مردم سرزمين‌هاى تحت سلطهٔ خويش توجه نشان دهند. به همين جهت، جريان ايرانى شدن به موازات جريان يونانى‌مآبى اتفاق افتاد. به‌هر حال آثار هنرى اين نواحى تأثيرى از غرب در خود دارد. اما در هيچ جا با تسلط مطلق سنت‌هاى غربى روبرو نيستيم.
 
در اوايل توسعه و تحکيم حکومت اشکانى هنرها يا يونانى مآب بودند يا يونانى - ايرانى و يا هنر خاص ايراني.گچ‌برى رنگى و نقاشى ديوارى از هنرهاى رايج در عصر اشکانى بودند. اسلوب ديوارنگارى بر گرفته از غرب بود و در اينجا با گچ‌برى تلفيق شده بود. گچ‌بران علاوه بر طرح‌هاى هندسى از نقش مايه‌هاى تصويرى نيز استفاده مى‌کردند. اين نقش‌مايه‌ها مشتمل بودند بر حيوانات شکار شده و زنان برهنه و پوشيده، که منشأ يونانى - رومى مى‌داشتند. نقاشان پارتى ديوارها و سقفها را با تصاوير مذهبى يا دنيوى مى‌آراستند.
 
بقاياى چند ديوار نگاره در ويرانه‌هاى کاخ کوه خواجه کشف شده است که متعلق به سدهٔ اول ميلادى است. نقاشى‌هاى ديوارى مکشوف در مناطق باخترى قلمرو اشکانيان ويژگى‌هاى هنر پارتى را به طرز بارزترى نشان مى‌دهند.
 
حضور قواعد هنر پارتى در هنر بيزانسى بقاى سنت‌هاى کهن ايرانى و بسط آنها به‌سوى غرب را اثبات مى‌کند. اما نشانهٔ استمرار اين سنت‌ها را به‌نحوى بارزتر در ايران و آسياى ميانيه مى‌پاييم.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:22 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

 

دوران پيش از تاريخ
پيشينهٔ هنر تصويرى در ايران به روزگار پيش از تاريخ باز مى‌گردد. نخستين قومى که در ايران هويت تاريخى يافتند، عيلامى‌ها بودند که تعدادى آثار تصويرى از خود برجاى نهاده‌اند، که در واقع پيش از آغاز فرهنگ و تمدن آريايى در سرزمين ايران پديد آمده‌اند. پژوهشگران مبدأ هنر ايرانى را به دوران نوسنگى نسبت مى‌دهند، اما بر طبق اطلاعات دقيق‌تر شايد بتوان سرآغاز قديم‌ترى براى اين هنر در نظر گرفت.
 
از جمله قديم‌ترين آثار تصويرى به‌دست‌ آمده در ايران، صخره‌نگاره‌هاى منطقهٔ کوه‌دشت لرستان است که صحنه‌هاى رزم و شکار را نشان مى‌دهند. بيشتر اين تصاوير به شيوه‌اى ساده و ابتدايى نقش شده‌اند و صراحتى اغراق‌آميز در حرکات و پيکره‌هاى اين نقوش به‌چشم مى‌خورد. قدمت اين صخره‌نگاره‌ها هنوز به‌طور دقيق معلوم نشده است و همگى به يک دوران تعلق ندارند. به احتمال قوى ترسيم اين نقوش در ارتباط با اعتقادات جادويى است.
 
جلوه‌هاى آشکارتر هنر تصويرى قديم ايران بر روى سفالينه‌ها نقش بسته است. سفالينه‌هايى که از تپه سيلک، تپه حصار و يا مناطق ديگر به‌دست آمده‌اند. به‌گفتهٔ آرثرپوپ سفالينهٔ منقوش را بايد نخستين کتاب بشر تقلى نمود.
 
مفرغ‌هاى لرستان (سده‌هاى دوازدهم تا هشتم ق.م.) نيز از مهم‌ترين جلوه‌هاى کهن هنر ايرانى به‌شمار مى‌آيند.
 
تصويرگر پيش از تاريخ اساساً طبيعت نگار نبوده و گرايش به تقليد از ظواهر عينى اشياء و موجودات نداشته است. او براى رساندن مفهوم مورد نظر خود تنها چند ويژگى اساسى را در نظر مى‌گرفته و به نمايش مى‌گذاشته است.نمايش حيوان و انسان، اشکال هندسى دايره و مربع و نقش‌هايى از کوه، آب، خورشيد و ماه از رايج‌ترين مواد تصويرى کهن در هنر ايران بوده است. در آثار بعدى نقش‌مايه‌هايى با خصلت فوق طبيعى به‌چشم مى‌خورد. مانند تلفيقى از انسان و حيوان و جز اينها. بيشتر اين نقش‌مايه‌هاى نمادين را با اختلاف در آثار هنرى بين‌النهرين و ساير نواحى آسياى غربى مى‌توان يافت.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:22 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

 

دورهٔ هخامنشى
با تأسيس امپراتورى هخامنشى توسط کورُش، همزمان با تسلط بر سرزمين‌ها و اقوام مختلف مجموعه‌اى از سنت‌هاى هنرى زمان نيز به ارث برده شد. هخامنشيان با اين‌که از دست‌آوردهاى هنرمندان و صنعتگران بابل، آشور، اورارتو، مصر و يونان بهره بردند، از هنر عيلامى و ساير سنت‌هاى بومى نيز تأثير گرفتند. هنر آنها براساس رسوم سلطنتى رايج در خاور نزديک و به‌خصوص هنر آشورى شکل گرفت و به‌تدريج عناصر برگرفته از ساير نواحى امپراتورى خود را نيز در خود حل نمود. سبک هنر هخامنشى به طرزى آشکار در معمارى و مجسمه‌سازى تخت‌جمشيد بروز کرد.
 
هنر تصويرى هخامنشى در زمينه‌هاى مختلف امکان بروز يافت. ديوارنگاري، نقش روى اشياى فلزي، مُهرها و بسيارى ديگر از آثار هنر فرعى هخامنشي. اما هنر تصويرى هخامنشى را در نقش‌برجسته‌هاى ديوارى بهتر مى‌توان شناخت. نقش‌مايه‌ها عمدتاً شامل نگهبان نيزه‌دار، شير و حيوانات مختلط بودند.
 
هنر هخامنشى روش‌هاى نمادپردازى را طبق سنت‌هاى پيشين ادامه داد و هيچ‌گاه به طبيعت‌گرايى روى نياورد.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:23 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

 

نگاره‌هاى سلجوقى
دورهٔ فرمانروايى سلجوقيان از مهم‌ترين ادوار تاريخى هنر اسلامى بود. اما مهم‌تر از هنر در زمينه ادبيات فارسى آثار ارزنده‌اى خلق شد. در اين دوره خمسه نظامى سروده شد و معمارى و سفالگرى و فلزکارى به اوج شکوفايى رسيد. اما از گونه‌هاى مختلف هنر تصويرى در آن زمان تنها چند قطعه نقاشى ديوارى و معدودى نسخهٔ مصور به‌دست آمده است. اما از نقاشى روى سفالينه‌ها به‌خصوص ظروف مينايى خصوصيات هر تصويرى عهد سلجوقى آشکار مى‌شود.
 
 
 
تنها کتاب مصور فارسى که يقيناً متعلق به اين دوره است، نسخهٔ ورقه و گلشاه، منظومهٔ عاشقانه‌اى از عيّوقى است. تصويرگر اين نسخه مؤمن محمد خويى است که در نيمهٔ نخست سدهٔ هفتم هـ. در آذربايجان فعاليت داشته است. اين نسخه قديم‌ترين اثر کاملى است که در آن مى‌توان ريشه‌هاى پيوند شعر و نقاشى شناخته مى‌شود.
 
عادت بر اين است که گروهى از نگاره‌ها که مى‌بايست نگاره‌هاى سلجوقى نام گيرد، تحت عنوان کلى مکتب بغداد ناميده مى‌شود. اين نگاره‌ها متعلق به مراکز گوناگونى است که عليرغم فاصلهٔ قابل ملاحظه از هم، در حيطه و قلمرو سلجوقيان بودند و نقاشان آنها از ايرانيان و اعراب بودند و نه ترکان سلجوقى و عنوان سلجوقى براى اين نگاره‌ها مناسب‌تر است. مى‌توان به نسخهٔ خطى فارسي، سمک عيار، رسالهٔ جالينوس موجود در کتابخانه دولتى وينه، نگاره‌هاى کتاب مفيد‌الخاص رازى در مشهد مقدس، داستان‌هاى بيد پاى محفوظ در کتابخانهٔ ملى پاريس و بقاياى پراکنده‌اى از نسخهٔ کليله و دمنه اشاره نمود.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:24 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

ساسانيان، نقاشى سغدى و نقاشى مانوى
با تأسيس امپراتورى ساسانى شرايط سياسى و اجتماعى تازه‌ به‌وجود آمد که در تحول هنر ايرانى تأثير قاطع گذاشت.
 
شالودهٔ هنر ساسانى در زمان پادشاهى اردشير يکم ريخته شد. تأثيرات غربى بر هنر ساسانى غيرقابل انکار است، ليکن هنر ساسانى براساس عناصر کهن ايرانى و آسياى غربى پايه‌ريزى شده است. هنر ساسانى از برخى ويژگى‌هاى هنر پارتى هم بهره گرفت و در مجموع زبان تازهاى را به‌وجود آورد که عميقاً از قابليت‌هاى ذوق و انديشهٔ ايرانى برخوردار بود. البته وجه شاهانه در هنر ساسانى غالب است، اما کاربرد انواع نقش‌مايه‌هاى گياهى و جانورى با معانى نمادين نيز در هنر ساسانى معمول بود. تکرار اين مواد تصويرى بيش از همه با مقاصد تبليغ سياسى و ترويج آئينى ارتباط داشت.
 
در هنر ساسانى نمادپردازى بر بازنمايى واقع‌گرايانه ترجيح داشت. در اواخر عصر ساساني، تأثيرات هند و آسياى ميانه افزايش يافت.
 
مجموع مدارک عينى از ديوارنگارى ساسانى به تکه نقاشى‌هاى ديوارى ايوان کرخه (حوالى شوش)، حاجى‌آباد (فارس)، حصار (دامغان)، تصاوير طرح‌گونهٔ تخت‌جمشيد و نيز بقاياى ديوارنگاره‌هاى دورا - اُروپوس و شوش، خلاصه مى‌شود. در يک نگاه کلي، اين آثار ادامهٔ نقاشى‌هاى پارتى است.
 
به‌هرحال عصر ساسانى شاهد مرحله‌‌اى با اهميت از تحول زيبايى‌شناسى ايرانى بود. دست‌آوردهاى هنر اين دوره از غرب تا آتلانتيک و از شرق تا چين نفوذ کرد و سپس تا دير زمانى پس از انقراض سلسلهٔ ساسانى نيز پايدار ماند.
 
در دوران پيشا اسلامى نواحى نواحى بخارا و سمرقند به نام سُغه خوانده مى‌شد. از سدهٔ پنجم تا ربع اول سدهٔ هشتم ميلادي، شکوفايى هنرى بى‌سابقه‌اى در اين نواحى پديد آمد. اين دوره مقارن بود با فعاليت بازرگانان سغدى در اين نواحي. در آن زمان، ديوارنگارى در معابد، کاخ‌ها و خانه‌هاى سغديان رواج بسيار يافت. بقاياى آنها در افراسياب (سمرقند)، ورخشا (نزديک بخارا) و خصوصاً پنجيکنت (حوالى سمرقند) کشف شده است.
 
نقاشى سغدى از تنوع قابل ملاحظه‌اى برخوردار بود. موضوعات مذهبي، حماسي، تاريخ و عاميانه در آنها به‌کار مى‌رفت. شايد سنت اوليهٔ نقاشى سغدى بر هنرهاى پارتى و خوارزمى استوار شده باشد. مضمون‌هاى حماسى و تاريخى بيشترين اهميت را در ديوارنگارى سغدى داشتند.
 
ديوارنگارى سغدى از تأثير جريان‌هاى فرهنگى منطقه دور نماند. نقاشان سغدى موازين هنرى خاص خود را تا زمان تسلط اعراب حفظ کردند. بعدها ترکان مسلمان با جذب الگوهاى فرهنگى سغديان عامل انتقال دست‌آوردهاى هنرى آنان به نواحى باخترى شدند.
 
 
 
مانويان آسياى ميانه نيز به نوبهٔ خود بر جريان هنر دورهٔ اسلامى تأثير گذاشتند. حتى برخى پژوهشگران، نقاشى مانوى را پايه‌ٔ نگارگرى ايرانى - اسلامى مى‌دانند.
 
آئين مانى که زبان زنده و شاخص روح ايرانى بود، از همان آغاز ظهور براى تبيين و توجيه الهيات مانوى و کاربرد آن براى تبليغت، ضبط، ثبت و بيان اصول آئيني، از هنر بهره گرفت.
 
تصاوير، ديوارنگاره‌ها، نگاره‌ها و نقاشى‌هاى روى ابريشم مانوى فراوان‌تر از بناها است و به مفهومى درخور اهميتى بيشتر. نقاشى در ميان مانويان سنتى پسنديده بود، چون ارتباط ويژه با بانى اين آئين، مانى داشت و لقب نقاش چين يا مانى نقاش، خاص او بود. برخى نويسندگان بر توانايى وى در نقاشى تأکيد کرده‌اند و فردوسى به تحسين او پرداخته است.
 
دربارهٔ فن نگارگرى مانوى سند مکتوبى در دست نيست. تقريباً تمامى اسناد نقاشى مانوى از ناحيهٔ تورفان به‌دست آمده که عمدتاً به سدهٔ نهم ميلادى (سده سوم هـ.) تعلق دارند. برخى تأثيرات هنرمند و بر نقاشى مانوى و نيز پيوند اين نقاشى با ديوارنگاره‌هاى سغدى قابل ملاحظه است، اما اثرپذيرى آن از هنر بودايى بارزتر به‌نظر مى‌آيد.
 
بدو‌ن‌شک مانويان به پيروى از مانى به‌کار تصوير و تذهيب کتاب مى‌پرداختند. سنت کتاب‌نگارى مانوى تا مدت‌ها در آسياى ميانه پايدار ماند و سپس توسط سلجوقيان در سراسر ايران گسترش يافت. نقاشان مانوى از مفاهيم نمادين به‌شکل نقش‌مايه‌هاى قراردادى استفاده مى‌کردند و گزينهٔ رنگى آنها شامل لاجوردي، آبى روشن، نارنجي، سرخ و سبز بود.
 
 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:24 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

 

دوران اسلامى
ارکان پوسيدهٔ سلسلهٔ ساسانى به‌‌دست اعراب مسلمان فرو ريخت، اما فرسنگ کهن ايرانى از ميان نرفت و سنت‌هاى هنرى پيشين در ايران اسلامى ادامه يافتند و نتايج جديدى به بار آوردند. خلفاى اموى در ساختن و آراستن کاخ‌ها از شاهان ساسانى تقليد مى‌کردند. انعکاس مستقيم هنر ايرانى پيش از اسلام را مثلاً در ديوار‌نگاره‌هاى قصرالحير غربى (دمشق) مى‌توان مشاهده کرد، (۱۱۲ هـ.ق.)
 
پس از عهد امويان سهم ايرانى در تکوين هنر اسلامى برترى يافت. حضور عنصر ايرانى در نقاشى عصر عباسى کاملاً واضح است چرا که احتمالاً هنرمندان ايرانى در نقاشى عصر عباسى و آراستن کاخ‌هاى آنها شرکت فعال داشته‌اند. مصداق اين مورد، ديوار‌نگاره‌هاى کاخى در سامره موسوم به جوسق الخاقانى است که به رفع اول قرن سوم هجرى تعلق دارد و از قديمى‌ترين نمونه‌هاى تصويرى عباسيان محسوب مى‌شود.
 
اطلاعات ما از چگونگى هنر تصويرى ايران در سده‌هاى آغازين اسلامى به چند نقاشى ديوارى آسيب ديده، تصاوير روى ظروف سفالى و فلزى و گزارش برخى مورخان مسلمان محدود مى‌شود. اما از همين مدارک اندک مى‌توان به اهميت ميراث ساسانى و آسياى ميانه براى تحول نقاشى ايرانى - اسلامى پى برد.
 
در عهد سامانيان احتمالاً کتاب‌نگارى رواج داشته و گفته شده يکى از اميران ساساني، نقاشى چينى (احتمالاً ماني) را به کار تصويرگرى متن منظوم کليله و دمنه گماشته بود. ديوارنگاره‌هاى حوالى نيشابور و نيز سفالينه‌هاى منقوش نيشابور متعلق به همين دوره است. در اين آثار الگوهاى آسياى ميانه و ساسانى به‌چشم مى‌خوردند.
 
غزنويان متعصب نيز چون سامانيان به نقاشى علاقه داشتند و احتمالاً هنرمندان آسياى ميانه را براى تزئين کاخ‌هاى خود به‌کار گرفتند. ديوارنگاره‌هاى کاخ لشکرى بازار (افغانستان) تنها مدرک نقاشى بازمانده از آن زمان است که با ديوارنگارى ساسانى پيوند دارد.
 
تحريم صورتگرى دست کم از قرن سوم تا پنجم هجري، محدوديتى در نقاشى به‌وجود آورد، اما هنرمند ايرانى با ابداع شيوه‌هاى انتزاعى‌تر به راه خود ادامه داد.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:25 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی : تاريخ نقاشى ايران

 

دوران ميانى

 

مقطع بعدى نقاشى ايران با تسلط آنان بر ايران آغاز مى‌شود. از اين زمان تا دوران صفويان، نقاشى بيشتر در عرصهٔ تصويرگرى کتاب مطرح بوده است و نقاشى در ارتباط با ادبيات فارسى شکوفا شده است.

   ◊ دورهٔ ایلخانیان

   ◊ دورهٔ صفویان

   ◊ رضا عباسی و مکتب او

   ◊ کمال‌الدین بهزاد و مکتب او

   ◊ مکتب تبریز

   ◊ مکتب شیراز

   ◊ مکتب هرات

 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 12 خرداد 1390  11:32 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها