فَهَلْ يَنظرُونَ إِلا الساعَةَ أَن تَأْتِيهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشرَاطهَا فَأَنى لهَُمْ إِذَا جَاءَتهُمْ ذِكْرَاهُمْ(18)محمد
آيا آنها جز اين انتظارى دارند كه قيامت ناگهان برپا شود (آنگاه ايمان آورند) در حالى كه هم اكنون نشانه هاى آن آمده است ، اما هنگامى كه بيايد تذكر و ايمان آنها سودى نخواهد داشت .
((اشراط)) جمع ((شرط)) (بر وزن شرف ) به معنى علامت است ، بنابراين ((اشراط الساعة )) اشاره به نشانه هاى نزديك شدن قيامت است .
همانگونه كه گفتيم ((اشراط)) جمع ((شرط)) به معنى ((علامت )) است ، و ((اشراط الساعة )) نشانه هاى نزديك شدن قيامت را مى گويند كه در منابع شيعه و اهل سنت در روايات بسيارى از آن بحث شده ، و در قرآن مجيد تنها در همين مورد به آن اشاره شده است .
يكى از مشروحترين و جامعترين احاديث در اين زمينه حديثى است كه ابن عباس از پيغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در داستان حجة الوداع نقل كرده كه بسيارى از مسائل را به ما مى آموزد، و حاوى نكات فراوانى است ، و روى همين جهت تمام آنرا ذيلا مى آوريم :
او مى گويد: ما با پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در ((حجة الوداع )) بوديم (حجة الوداع آخرين حجى است كه پيامبر در سال آخر عمر خود بجا آورد) حضرت حلقه در خانه كعبه را گرفت و رو به ما كرده فرمود: آيا شما را از ((اشراط الساعة )) آگاه كنم ؟ - و سلمان در آنروز از همه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نزديكتر بود - عرض كرد آرى اى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ).فرمود: از نشانه هاى قيامت تضييع نماز، پيروى از شهوات ، تمايل به هواپرستى ، گرامى داشتن ثروتمندان ، فروختن دين به دنيا است ، و در اين هنگام است كه قلب مؤ من در درونش آب مى شود، آنچنان كه نمك در آب ، از اينهمه زشتيها كه مى بيند و توانائى بر تغيير آن ندارد.
سلمان گفت آيا چنين امرى واقع مى شود اى رسول خدا.
فرمود: آرى سوگند به آن كس كه جانم به دست او است ، اى سلمان !
در آن زمان زمامدارانى ظالم ، وزرائى فاسق ، كارشناسانى ستمگر، و امنائى خائن بر مردم حكومت مى كنند.
((سلمان )) پرسيد آيا اين امر واقع مى شود اى رسول خدا؟!.
فرمود: آرى سوگند به آن كس كه جانم در دست او است ، اى سلمان ! در آن هنگام زشتيها زيبا، و زيبائيها زشت مى شود، امانت به خيانتكار سپرده مى شود، و امانتدار خيانت مى كند، دروغگو را تصديق مى كنند و راستگو را تكذيب !.
((سلمان )) سؤ ال مى كند: آيا چنين چيزى واقع مى شود اى رسول خدا؟!
فرمود: آرى سوگند به كسى كه جانم در دست او است ، اى سلمان ! در آن روز حكومت به دست زنان ، و مشورت با بردگان خواهد بود، كودكان بر منابر مى نشينند، و دروغ ، ظرافت ، و زكات ، غرامت ، و بيت المال ، غنيمت محسوب مى شود!.
مردم به پدر و مادر بدى مى كنند، و به دوستانشان نيكى ، و ستاره دنباله دار در آسمان ظاهر مى شود.
سلمان گفت : آيا اين امر واقع مى شود اى رسول خدا؟!
فرمود: آرى سوگند به كسى كه جانم به دست او است ، اى سلمان ! در آن زمان زن با شوهرش شريك تجارت مى شود (و هر دو تمام تلاش خود را در بيرون خانه و براى ثروت اندوزى به كار مى گيرند) باران كم ، و صاحبان كَرم خسيس ، و تهيدستان حقير شمرده مى شوند. در آن هنگام بازارها به يكديگر نزديك مى گردد، يكى مى گويد چيزى نفروختم ، و ديگرى مى گويد سودى نبردم ، و همه زبان به شكايت و مذمت پروردگار مى گشايند!.
سلمان گفت : آيا اين امر واقع مى شود اى رسول خدا؟!.
فرمود: آرى سوگند به كسى كه جانم در دست اوست ، اى سلمان ! در آن زمان اقوامى به حكومت مى رسند كه اگر مردم سخن بگويند آنها را مى كشند، و اگر سكوت كنند همه چيزشان را مباح مى شمرند، اموال آنها را غارت مى كنند و احترامشان را پايمال و خونهايشان را مى ريزند، و دلها را پر از عداوت و وحشت مى كنند، و همه مردم را ترسان و خائف و مرعوب مى بينى !
((سلمان )) عرض كرد: آيا اين امر واقع مى شود اى رسول خدا؟!.
فرمود آرى ، قسم به آن كسى كه جانم به دست او است ، اى سلمان ! در آن هنگام چيزى از مشرق چيزى از مغرب مى آورند (قوانينى از شرق و قوانينى از غرب ) و امت من متلون مى گردد! واى در آن روز بر ضعفاى امت از آنها، و واى بر آنها از عذاب الهى ، نه بر صغير رحم مى كنند، نه احترام به كبير مى گذارند، و نه گنهكارى را مى بخشند، بدنهايشان همچون آدميان است اما قلوبشان قلوب شياطين !.
سلمان گفت : آيا اين امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم )؟!.
فرمود: آرى قسم به آن كس كه جانم در دست او است ، اى سلمان ! در آن زمان مردان به مردان قناعت مى كنند، و زنان به زنان ، و بر سر پسران به رقابت برمى خيزند همانگونه كه براى دختران در خانواده هايشان !. مردان ، خود را شبيه زنان و زنان خود را شبيه مردان مى كنند، و زنان بر زين سوار مى شوند (و به خودنمائى مى پردازند) بر آنها لعنت خدا باد!.
((سلمان )) عرض كرد: آيا اين امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم )؟!.
فرمود: آرى سوگند به كسى كه جانم در دست او است ، اى سلمان ! درآن زمان به تزيين مساجد مى پردازند، آنچنان كه معابد يهود و نصارا را تزيين مى كنند، قرآنها را مى آرايند (بى آنكه به محتواى آن عمل كنند مناره هاى مساجد طولانى ، و صفوف نمازگزاران فراوان ، اما دلها نسبت به يكديگر دشمن و زبانها مختلف است !.
((سلمان )) گفت : آيا اين امر واقع مى شود اى رسول خدا؟!.
فرمود: آرى سوگند به كسى كه جانم در دست او است ، اى سلمان ! در آن هنگام پسران امت مرا با طلا تزيين مى كنند، و لباسهاى ابريشمين حرير و ديباج مى پوشند، و از پوستهاى پلنگ براى خود لباس تهيه مى كنند!.
((سلمان )) عرض كرد: آيا اين امر واقع شدنى است اى رسول خدا؟!.
فرمود: آرى سوگند به كسى كه جانم به دست او است ، اى سلمان ! در آن هنگام زنا آشكار مى گردد، معاملات با غيبت و رشوه انجام مى گيرد، دين را فرو مى نهند و دنيا را برمى دارند.
((سلمان )) گفت : آيا اين امرى شدنى است اى رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلّم )؟!
فرمود: آرى سوگند به كسى كه جانم به دست او است ، اى سلمان ! در آن هنگام طلاق فزونى مى گيرد، و حدى براى خدا اجرا نمى شود، اما با اين حال به خدا ضرر نمى زنند (خودشان زيان مى بينند).
((سلمان )) عرض كرد: آيا اين امرى شدنى است اى رسول خدا؟!.
فرمود: آرى ، سوگند به كسى كه جانم به دست او است ، اى سلمان ! در آن هنگام زنان خواننده ، و آلات لهو و نوازندگى آشكار مى شود، و اشرار امتم به دنبال آن مى روند
((سلمان )) گفت : آيا اين شدنى است اى رسول خدا؟!
فرمود آرى سوگند به كسى كه جانم به دست او است ، اى سلمان ! در آن هنگام اغنياى امتم براى تفريح به حج مى روند، و طبقه متوسط براى تجارت و فقراى آنها براى ريا و تظاهر! در آن زمان اقوامى پيدا مى شوند كه قرآن را براى غير خدا فرا مى گيرند، و با آن همچون آلات لهو رفتار مى كنند، و اقوامى روى كار مى آيند كه براى غير خدا علم دين فرا مى گيرند، فرزندان نامشروع فراوان مى شود، و قرآن را به صورت غنا مى خوانند، و براى دنيا بر يكديگر سبقت مى گيرند.
سلمان عرض كرد: آيا اين امر واقع مى شود اى رسول خدا؟!.
فرمود: آرى ، سوگند به كسى كه جانم به دست او است ، اى سلمان ! اين در زمانى است كه پردههاى حرمت دريده مى شود، گناه فراوان ، بدان بر نيكان مسلط مى گيرند، دروغ زياد مى شود، لجاجت آشكار، و فقر فزونى مى گيرد، و مردم با انواع لباسها بر يكديگر فخر مى فروشند، بارانهاى بى موقع مى بارد، قمار و آلات موسيقى را جالب مى شمرند، و امر به معروف و نهى از منكر را زشت مى دانند.
به گونه اى كه مؤ من در آن زمان از همه امت خوارتر است قاريان قرآن و عبادت كنندگان پيوسته به يكديگر بدگوئى مى كنند، و آنها را در ملكوت آسمانها افرادى پليد و آلوده مى خوانند.
((سلمان )) عرض كرد: آيا اين امر واقع مى شود اى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم )؟!.
فرمود: آرى ، سوگند به كسى كه جانم در دست او است ، اى سلمان ! در آن هنگام ثروتمند رحمى بر فقير نمى كند، تا آنجا كه نيازمندى در ميان جمعيت به پا مى خيزد و اظهار حاجت مى كند ، و هيچكس چيزى در دست او نمى نهد!.
((سلمان )) گفت : آيا اين امر شدنى است اى رسول خدا؟!.
فرمود: آرى سوگند به كسى كه جانم به دست او است ، اى سلمان ! در آن هنگام ((رويبضة )) سخن مى گويد!.
سلمان عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد اى رسول خدا! ((رويبضة )چيست ؟
فرمود: كسى درباره محروم سخن مى گويد كه هرگز سخن نمى گفت (و كسى اظهار نظر مى كند كه مجال اظهار نظر به او نمى دادند)
در اين هنگام طولى نمى كشد كه فريادى از زمين برمى خيزد، آنچنان كه هر گروهى خيال مى كنند اين فرياد در منطقه آنها است .
باز مدتى كه خدا مى خواهد به همان حال مى مانند، سپس در اين مدت زمين را مى شكافند و زمين پاره هاى دل خود را بيرون مى افكند، فرمود منظورم طلا و نقره است ، سپس به ستونهاى مسجد با دست مباركش اشاره كرد و گفت : همانند اينها! و در آن روز ديگر طلا و نقرهاى به درد نمى خورد (و فرمان الهى فرا مى رسد) اين است معنى سخن پروردگار ((فقد جاء اشراطها)).
تفسیر نمونه جلد 21