... و اينگونه خرمشهر را خدا آزاد كرد
آزادسازي خرمشهر براي هريك از رزمندگان و مردمي كه در آن دوران بودند خبري
بسيار خوشحالكننده و روحيهبخش بود و بر اين اساس هركس از منظري اين
خاطره را عنوان ميكند.
اما شنيدن جزئيات اين عمليات بزرگ از زبان افرادي كه در مركز فرماندهي
عمليات بوده و از نزديك در جريان چگونگي آزادسازي خرمشهر بودند، حلاوت
ديگري دارد.
يكي از اين افراد سردار نصرالله فتحيان است كه در جريان كامل چگونگي
اجراي عمليات آزادسازي خرمشهر در خردادماه سال 61 است.
فتحيان اين گونه آغاز ميكند: همه مردم و مسئولان نظام منتظر آزادي
خرمشهر در عمليات بيت المقدس بودند، در حالي كه رزمندگان به دليل آنكه 20
شبانهروز عملياتهاي مختلف براي آزادسازي مناطق مختلف استان انجام داده
بودند، بسيار خسته و درمانده شده بودند.
روز اول خرداد بود كه فرماندهان همه گردانها در سنگري جمع شدند و قرار
شد تا شهيد صياد شيرازي فرمان عمليات آزادسازي خرمشهر را ابلاغ كند.
فتحيان اين گونه ادامه ميدهد: كه شهيد صياد شيرازي پس از ورود به سنگر
و درحالي كه اضطراب و دلهره سراسر وجودش را گرفته بود، ابتدا دعاي فرج را
خواند، سپس رو به فرماندهان و حاضران در سنگر كرد و گفت؛ من امروز آمدهام
كه فرمان قرارگاه كربلا را ابلاغ كنم.
اين در شرايطي بود كه با توجه به وضعيت موجود امكان انجام اين عمليات
براي رزمندگان وجود نداشت.
به همين دليل بود كه شهيد احمد متوسليان بلافاصله دست خود را به نشانه
اعتراض بالا برد و گفت: اين تدبير شما برخلاف توافقات انجام شده است.
شهيد صياد در پاسخ اعلام كرد كه من فرمان قرارگاه را ابلاغ كردم و طرح
مشورتي را مطرح نكردم.
سپس شهيد حسين خبازي نيز به نشان اعتراض لب گشود و گفت: با اين وضعيت و
خستگي و كمبود نيرو امكاني براي انجام اين عمليات وجود ندارد.
شرايط بسيار سخت و پيچيده بود و اداره جلسه نيز امري بسيار مشكل...
در اين بين بود كه يكي از رزمندگان گفت: اين فرمان امام است و اينجا
بود كه نقش ولايت در اين شرايط مشخص شد.
در اين لحظه شهيد متوسليان به محض شنيدن اين جمله دوباره دست خود را
بالا برد و گفت: با همه توان عمليات را انجام خواهيم داد.
شهيد خبازي نيز همين را تكرار كرد و گفت با نيروهاي باقي مانده خود و
با تمام توان در اين عمليات حاضر خواهيم شد.
بر اين اساس قرار شد تا ابتدا شهر از نواحي تعيين شده توسط رزمندگان
محاصره و سپس آزاد شود.
با توكل به خدا و توسل به پيامبر اعظم عمليات در روز سوم خرداد آغاز
شد.
ساعت 5 و 30 دقيقه صبح و در حالي كه همه مسئولان قرارگاه مركزي در
اضطراب و دلهره شديد بودند، بود كه شهيد متوسليان نخستين ارتباط را برقرار و
اعلام كرد كه منطقه پيشبيني شده را محاصره كرده و منتظر آمدن نيروها براي
وارد شدن به شهر است.
ساعت 6 و 30 دقيقه بود كه بي سيم قرارگاه مركزي دوباره به صدا درآمد
اين بار شهيد حسين خبازي بود كه اعلام كرد با نيروهاي رزمنده خود همه مناطق
پيشبيني شده را تصرف كرده و آماده ادامه عمليات و وارد شدن به خرمشهر
است.
اين در حالي بود كه كل توان نيروهاي نظامي كشور تنها پنج گردان بود، در
شرايطي كه دشمن حداقل يك لشكر نيرو را در داخل خرمشهر پراكنده بود.
چند ساعت بعد شهيد خبازي دوباره بيسيم زد و گفت رزمندگان اسلام وارد
شهر خرمشهر شده و آنرا آزاد و سيل عظيمي از نيروهاي عراقي خود را تسليم
كردهاند كه امكان تخليه آنها وجود ندارد و نيازمند وسايل نقليه و نيروهاي
كمكي هستيم.
در اين لحظه بود كه موجي از شور و شعف و نشاط قرارگاه مركزي را فراگرفت
... و اينگونه بود كه با توكل به خدا و در شرايطي كه ما از خود نااميد
شده بوديم به خواست خدا و همت رزمندگان خرمشهر آزاد شد.
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه
یک شنبه 2 خرداد 1389 4:44 PM
تشکرات از این پست