در ادامه پژوهش هایم پیرامون دین یهود با جمعی از دوستان به سمت محله جویباره ( لازم به ذکر است محله جویباره قبلا یهودیه بوده سپس در طول تاریخ از یهودیه به جودیه و سپس جویباره تقییر نام داده است) اصفهان حرکت کردیم بعد از ظهر جمعه بود و روز قبل از شبات ( در یهود شنبه ها را شبات میخوانند چرا که روز آخر آفرینش است و میگویند روزیست که یهوه در آن روز ارام گرفت و در بعد از ظهر جمعه و صبح شنبه مراسم خاص شبات را انجام میدهند) چند هفته ای بیشتر به ایلانوت ( عید سال نوی یهودیان است که در در پست های در پست های بعدی تبریک میگویم ) نمانده بود در میانه های خیابان کمال و در کنار مقبره کمال اسماعیل ع ( شاعر قرن هشتم هجری ) کنیسای ملا یعقوب قرار دارد درب آنجا را باز یافتیم اول ترسیدیم داخل برویم ولی بعد به خودمان جرات دادیم و داخل شدیم راهرو سابات کوچکی ما را به حیاط کوچک کنیسا رهنمون میشد ، نرسیده به حیاط دست چپ درب ورودی به نیایشگاه کنیسه قرار داشت که بر سر در آن چنین نوشته شده بود :این دروازه الهی است که نیکوکاران در آن وارد میشوند. دو قدم جلوتر حیاط کوچک کنیسا قرار داشت که در وسط باغچه ای و یکسوی آن دربی که چند پله پایین تر از سطح حیاط بود و بر سر در آن چنین نوشته شده بود :نیکوکاران حتی در مرگشان زنده خطاب میشوند – آرامگاه ملا یعقوب و جمعی از یاران نیکو کارش ، و در سوی دگر حیاط مکانی بود برای روشن کردن شمع ، پس از مشاهده این قسمت از کنیسا به سمت درب نیایشگاه که قبلا ذکر ان رفت رفتیم ، بر خلاف تصور پوچ خود کلیمیان اصفهان را مردمانی مهربان و خونگرم یافتیم انها با مهربانی با با برخورد کردند و مارا به تداخل نیایشگاه دعوت کردند متصدی کنیسا جناب آقای عزیز الیاه بود که به ما اجازه عکسبرداری داد
.
אני עלי ואני תמיד מחפש דרך לאכלס את אדמתם ואני מעוניין דתות העולם עכשיו ללמוד על הדת היהודית אני יודע איפה האהבה האמיתית שלי היא לא בשמיים וגם על פני האדמה, אבל הוא בכל מקום, היא אהבתו הגדולה של אלוהים בחיי פעם אני מוצא את האדמה שלהם ולא לאבד את זה לא יהיה וזה המיסטיקה אני אוהב את החיים אלוהים טוב יותר עבור כולנו האיראנים בתקופת שלטונו של קרוב שלו להתהפך זה הרשה לי דמעות, כי הלב שלי הוא המעגל הוא עייף