0

وجدان و مسأله نسبيت اخلاق :

 
farhad1335
farhad1335
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 269
محل سکونت : آذربایجان غربی

وجدان و مسأله نسبيت اخلاق :

با توجه به اينكه حسن و قبح اساس و پايه اخلاق است و يك امر نسبي محسوب مي‌شود. حال اين سوال مطرح است كه آيا اخلاق يك امر نسبي است ؟ براي توضيح اين مطلب به مفهوم وجدان توجه مي كنيم : هركس در خودش يك حسي دارد و آن به صورت قوه اي در وجود او است كه مي تواند حتي عليه خود او قضاوت بكند اين قوه همان وجدان است. قرآن از وجدان بارالنفس اللّوامه ـ نفس ملامتگر كه صاحبش را ملامت مي كند تعبير مي فرمايد يعني قوه اي در وجود انسان هست كه وقتي انسان كاري انجام مي دهد با خود انسان حرف مي زند و او را ملامت مي كند . كشتن انسان بي گناه را وجدان بشر پنج هزار سال پيش ناپسند مي دانسته ، وجدان بشر امروز هم ناپسند مي داند. فرزند كشي را همه افراد بشر در همه زمانها بد مي دانند با مطالعه اي كه در اطراف بشر در مقام زمانها مي‌كنيم مي فهميم كه وجدان يك حقيقت ثابت است كه در بشر و در مقام زمانها وجوددارد. ولي ممكن است اين وجدان بيمار شود يعني مي خواهد بگويد كه وجدان مانند هرچيز ديگري در هنگام سلامت درست كار مي كند و در هنگام انحراف نادرست، پس از نظر ما درست است كه وجدانها تغيير مي كند اما نه به‌آن معني كه وجدان امر متغيري است بلكه مانند هر قوه ديگري هم حالت سلامت دارد هم انحراف اموري كه ما آنها را خوب مي دانيم بر دو قسم است : بعضي ، بالذات خوب هستند و برخي ازجهت اينكه واسطه خوبها هستند خوبند. چنان كه در امور بد بعضي بالذات بد هستند و برخي ازجهت اينكه مقدمه بدها مي‌باشند ، بدند. آنچه كه افكار مردم درباره اش در محيطها و زمانهاي مختلف فرق مي كند و عوض مي‌شود خود خوب ها وبدها نيستند بلكه مقدم آنها است مثلا در ميان بعضي اقوام حجاب خوب است وبي حجابي بد و در بعضي ديگر بي حجابي خوب است و حجاب بد مي باشد. چيزي كه در وجدان هر مرد و زني هست مسأله عفت است و حجاب، مقدمة آن است واين تغيير در مقدمه آن است.

سه شنبه 3 خرداد 1390  4:29 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها