ضرب المثل های مازندرانی
-
- رفت زیر ابرو را درست کند زد چشمش را هم کور کرد
- کسی که میخواهد نقصی را بر طرف کند اما بیشتر خرابی به بار آورد
- پیش دکتی پشت سر ره هم هارش
- جلو که افتادی به پشت سرت نیز نگاهی بنداز
- اگر به مال و مقامی رسیدی به افراد زیر دست خود نیز گوشه چشمی داشته باش
- پلا احمدِشه فاتح ممدِ
- پلوی احمد را می خوری وبرای محمد فاتحه می خوانی!
- از کسی که به تو نیکی کرد تشکر نمیکنی ولی از دیگری تشکر می کنی
- پر کنگِ شلوار خشتک ندارنه وچه باد کنّه
- شلوار پدرش کهنه و پاره است بچه اش تکبر می کند!
- فرزندی که پدرش فقیر باشد ولی با این حال افاده داشته باشد
- پلنگ و بامشی دایی و خِرزانه
- پلنگ و گربه، دایی و خواهر زاده اند.
- این مثل را در مورد افرادی که از یک قماشند به کار می برند.
- سگ زرد برادر شغال
- پسته بی مغز دهون واز هکنه رسوا بونه
- هنگامی که پسته دهان بسته بدون مغز را باز کنی رسوا می شود
کسی که نسنجیده سخنی بگوید و خود را رسوا نماید
شهر من یک گل به نام حضرت معصومه دارد.
سه شنبه 3 خرداد 1390 1:10 AM
تشکرات از این پست