0

حركت در اعراض

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

حركت در اعراض

حركت در اعراض
شامل: مقدمه، حركت مكانى، حركت وضعى، حركت كیفى، حركت كمى.
مقدمه
حركاتى كه عموم مردم مى‏شناسند حركات مكانى و وضعى است مانند حركت انتقالى زمین به دور خورشید و حركت وضعى آن حول محور خودش اما فلاسفه مفهوم حركت را به هر گونه تغییر تدریجى توسعه داده و دو نوع دیگر از حركت را اثبات كرده‏اند یكى حركت كیفى مانند تغییر تدریجى حالات و كیفیات نفسانى و رنگ و شكل اجسام و دیگرى حركت كمى مانند اینكه درخت تدریجا رشد مى‏یابد و بر مقدارش افزوده مى‏شود و بدین ترتیب حركت را بر حسب مقوله‏اى كه به آن نسبت داده مى‏شود به چهار قسم تقسیم كرده‏اند كه همگى آنها به مقولات عرضى نسبت داده مى‏شوند حركت مكانى حركت وضعى حركت كیفى حركت كمى .
فلاسفه پیشین حركت در جوهر را جایز نمى‏دانسته‏اند و تنها از بعضى از فلاسفه یونان باستان سخنانى نقل شده كه قابل تطبیق بر حركت در جوهر مى‏باشد در میان فلاسفه اسلامى مرحوم صدر المتالهین حركت در جوهر را تصحیح و دلایل متعددى بر وجود آن اقامه كرد و از زمان وى مسئله حركت جوهریه در میان فلاسفه اسلامى شهرت یافت .
ما در اینجا نخست به بررسى اقسام چهارگانه حركت عرضى مى‏پردازیم و سپس حركت جوهریه را بصورت مستقلى مورد بحث قرار خواهیم داد.
حركت مكانى
چنانكه اشاره شد محسوسترین انواع حركت،‏حركت مكانى است كه بستر آن مكان اجسام مى‏باشد و فلاسفه مقوله این را بعنوان مسافت آن معرفى كرده‏اند ولى همچنانكه قبلا گفته شد مقوله این مانند دیگر مقولات نسبى ماهیت نوعى یا جنسى نیست بلكه مفهومى است اضافى و نسبى كه از نسبت‏شى‏ء به مكان انتزاع مى‏شود و خود مكان هم از عوارض تحلیلیه اجسام است و مابازاء عینى ندارد و در واقع مكان هر چیزى جزئى از حجم كل جهان مادى است كه جداگانه در نظر گرفته مى‏شود نه اینكه وجود منحازى داشته باشد . به هر حال حركت مكانى یا ارادى است مانند اینكه انسان به اراده خودش از جایى به جاى دیگر منتقل شود و یا غیر ارادى است مانند حركات مكانى اجسام بى جان حركت غیر ارادى به نوبه خود به حركت طبیعى و قسرى منقسم مى‏گردد زیرا یا مقتضاى طبیعت‏شى‏ء است و یا در اثر نیروى قاسرى پدید مى‏آید .
اما حركت ارادى كه مستند به نفس اراده كننده مى‏باشد در واقع فعلى است تسخیرى كه بدون واسطه از نفس سر نمى‏زند بلكه نفس حیوان و انسان یك عامل طبیعى را براى تحریك بدن یا جسم دیگرى بكار مى‏گیرد پس فاعل قریب و بى‏واسطه حركت ارادى هم طبیعت است .
از سوى دیگر حركت قسرى هم خواه مستند به قاسر باشد چنانكه ما آن را تایید كردیم و خواه مستند به مقسور آنچنانكه اكثر فلاسفه قائل شده‏اند بالاخره از طبیعت جسم صادر مى‏شود پس هر حركتى مستند به طبیعت مى‏باشد و بر این اساس طبیعت به عنوان مبدا فاعلى براى حركت اجسام معرفى شده است به دیگر سخن هر حركتى مبدا میلى دارد كه یا از خواص طبیعت جسم است و یا به واسطه تاثیر طبیعت دیگرى در آن پدید مى‏آید .
فلاسفه پیشین براى مبدا میل در اجسام متحرك بیاناتى داشته‏اند كه در مقاله «علت فاعلی» به بعضى از آنها اشاره شد ولى این بیانات مبتنى بر فرضیه‏هاى علوم طبیعى سابق بوده و با نظریات علمى جدید وفق نمى‏دهد اما بطور كلى مى‏توان گفت كه حركت اجسام از دو حال خارج نیست‏یا مقتضاى طبیعت موجود متحرك است و در این صورت تا مانعى براى آن پدید نیاید ادامه مى‏یابد و یا ذات موجود متحرك اقتضائى براى حركت ندارد بلكه در اثر عامل خارجى تحقق مى‏یابد و اگر آن عامل خارجى هم ذاتا اقتضائى نسبت به حركت نداشته باشد عامل دیگرى خواهد داشت و سرانجام به یك عامل مادى منتهى خواهد شد كه ذاتا اقتضاى حركت داشته باشد این عامل قابل انطباق بر چیزى است كه در فیزیك جدید بنام انرژى نامیده مى‏شود و انتقال انرژى به اجسام است كه موجب حركت آنها مى‏گردد ولى باید توجه داشت كه اعتبار این تطبیق هم در گرو اعتبار نظریه علمى مربوط است اما وجود عامل طبیعى كه ذاتا اقتضاى حركت داشته باشد نظریه‏اى است فلسفى كه صحت و سقم نظریات علمى تغییرى در آن پدید نمى‏آورد.
حركت وضعى
تقریبا همه آنچه در باره حركت مكانى گفته شد در باره حركت وضعى هم جارى است و اساسا مى‏توان حركت وضعى را به حركت مكانى باز گرداند زیرا هر چند در حركت وضعى مكان كل جسم تغییرى نمى‏یابد ولى اجزاء جسم متحرك تدریجا جابجا مى‏شوند و مثلا جزئى كه در سمت راست واقع شده به سمت چپ مى‏رود یا جزئى كه در بالا واقع شده به پائین مى‏آید .
سخن در باره مقوله بودن وضع هم نظیر مقوله این است و تقسیم حركت وضعى به ارادى و غیر ارادى هم نظیر تقسیم حركت مكانى به این اقسام مى‏باشد .
نكته قابل توجه این است كه فلاسفه حركت دورى را مقتضاى طبیعت نمى‏دانند و نظیر آن در فیزیك جدید گفته مى‏شود كه حركت در غیر خط مستقیم برآیند چند نیرو مى‏باشد و قضاوت نهائى در این گونه مسائل به عهده علوم تجربى است
حركت كیفى
سومین مقوله‏اى كه حركت در آن اثبات شده مقوله كیف است كه با توجه به انواع آن مى‏توان اقسام جزئى‏ترى را براى حركت كیفى در نظر گرفت مانند حركت در كیف نفسانى و حركت در كیفیات محسوسه و حركت در كیفیات مخصوص به كمیات و حركت در كیف استعدادى .
اما حركت در كیف نفسانى از قطعى‏ترین اقسام حركت كیفى بلكه یقینى‏ترین نوع حركت است زیرا با علم حضورى خطا ناپذیر درك مى‏شود مثلا هر كسى در درون خود مى‏یابد كه نسبت به چیزى یا شخصى علاقه و محبت پیدا مى‏كند و تدریجا علاقه‏اش شدت مى‏یابد یا نسبت به چیزى یا كسى كراهت و نفرت پیدا مى‏كند و تدریجا كراهتش شدت مى‏یابد و یا بر عكس حالت غضب و عصبانیت‏شدیدى پیدا مى‏كند و تدریجا رو به كاهش مى‏نهد یا حالت انبساط و شادى شدیدى پیدا مى‏كند و تدریجا از بین مى‏رود این تغییرات تدریجى از دیدگاه فلسفى حركت‏شمرده مى‏شود .
نظیر این حركات را در كیفیات محسوسه مانند رنگها مى‏توان در نظر گرفت ولى مى‏دانیم كه حقیقت رنگ و كیفیت‏شدت و ضعف یافتن آن هنوز هم در میان فیزیكدانان محل بحث و گفتگو است و از این جهت وجود این قسم از حركت كیفى به اندازه قسم سابق یقینى نخواهد بود .
قسم سوم از حركت كیفى حركت در اشكال است چنانكه اگر دو سر نخى را كه در امتداد خط مستقیم قرار گرفته است تدریجا بهم نزدیك كنیم به گونه‏اى كه بحالت انحناء در آید در اینجا سطح مستوى و خط مستقیم آن اگر داراى خط بالفعلى باشد تدریجا بصورت منحنى در مى‏آید ولى اگر این تبدیل شدن واقعا تدریجى باشد تابع حركت وضعى خود نخ یا حركت مكانى اجزاء آن خواهد بود .
یكى دیگر از مصادیق این نوع از حركت كیفى را مى‏توان تند شدن و كند شدن هر حركتى دانست از این جهت كه كیفیتى مخصوص به كمیت‏سرعت آن است چنانكه در مقاله قبلى توضیح داده شد .
قسم چهارم از حركت كیفى حركت در كیفیت استعدادى و شدت و ضعف یافتن تدریجى آن است اما در مقاله «كیفیت» روشن شد كه مفهوم استعداد از قبیل مفاهیم انتزاعى است كه از كم و زیاد شدن شرایط تحقق یك پدیده انتزاع مى‏شود بنا بر این در صورتى كه تحقق شرایط واقعا تدریجى باشد مى‏توان حركت در كیف استعدادى را مفهومى منتزع از چند حركت تلقى كرد چنانكه اگر فرض شود كه تحقق پدیده‏اى تنها منوط به یك شرط باشد و شرط مزبور هم واقعا بصورت تدریجى حاصل گردد مى‏توان حركت در كیف استعدادى را در چنین موردى مفهومى منتزع از حركت همان شرط بحساب آورد .
حركت كمى
حركت در مقوله كمیت‏یا در كمیت منفصل و عدد فرض مى‏شود و یا در كمیت متصل و مقدار جسم متحرك اما عدد علاوه بر اینكه وجود حقیقى ندارد تغییر تدریجى هم براى آن معنى ندارد زیرا تغییر در عدد تنها بوسیله افزایش و كاهش واحد یا واحدهایى حاصل مى‏شود و این افزایش و كاهش بصورت دفعى پدید مى‏آید هر چند احیانا متوقف بر مقدمات تدریجى و حركات مكانى باشد .
و اما حركت در كمیت متصل اگر در خط فرض شود تغیرات آن تابع تغیرات سطح است و تغیر سطح هم به نوبه خود تابع تغیر حجم مى‏باشد و تا حجم چیزى افزایش یا كاهش نیابد مقدار سطوح و خطوط آن هم افزایش و كاهش نمى‏یابد .
اما افزایش حجم یا در اثر ضمیمه شده جسم دیگرى حاصل مى‏شود و یا در اثر انبساط و امتداد اجزاء خود آن و همچنین كاهش حجم جسم یا در اثر جدا شدن بخشى از آن روى مى‏دهد و یا در اثر فشردگى اجزاء موجود در آن اما تغییرى كه در اثر تجزیه و تركیب و اتصال و انفصال حاصل مى‏شود معمولا تغییرى دفعى است هر چند مقدمات آن تدریجا تحقق یابد ولى مى‏توان موردى را براى تجزیه و تركیب تدریجى در نظر گرفت به این صورت كه مثلا دو مایعى را كه هر كدام على الفرض داراى وحدت شخصى حقیقى باشند تدریجا روى هم بریزیم به طورى كه تدریجا با یكدیگر ممزوج شده بصورت مایع واحد شخصى دیگر در آید اما با توجه به اینكه هر مایعى مركب از ملكولهاى بى‏شمارى است اثبات وحدت شخصى براى هر یك از دو مایع مفروض و همچنین براى مجموع مركب از آنها بسیار دشوار است و در حقیقت اینگونه تجزیه و تركیبها مجموعه‏اى از اتصالات و انفصالات آنى است كه به دنبال حركت مكانى اجزاء پدید مى‏آید .
اما افزایش و كاهش حجم جسم در اثر گسترش یا فشردگى اجزاء آن در واقع تعبیر دیگرى از حركات مكانى و وضعى ملكولها و اتمهاى آن است مثلا هنگامى كه آب به جوش مى‏آید و تبدیل به بخار مى‏شود بر حجم آن افزوده مى‏گردد ولى این افزایش حجم بر حسب آنچه فیزیكدانان اثبات كرده‏اند چیزى جز دور شدن ملكولهاى آب از یكدیگر نیست و همچنین تبدیل شدن بخار به آب و گاز به مایع هم چیزى جز نزدیك شدن آنها به یكدیگر نمى‏باشد .
استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد2

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

یک شنبه 1 خرداد 1390  7:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها