كیفیت
كیفیت |
شامل: مقوله كیف، كیف نفسانى، كیف محسوس، كیف مخصوص به
كمیات، كیف استعدادى، نتیجه گیرى.
مقوله كیف
هر انسانى یك سلسله از حالات
مختلف روانى را در درون خویش با علم حضورى مىیابد مانند حالات شادى و اندوه ترس و
امید لذت و درد شوق و نفرت محبت و عداوت و ... .
همچنین با حواس ظاهرى خودش
صفاتى را از اجسام درك مىكند كه غالبا تغییر پذیرند مانند رنگها مزهها بویها
صداها و . . . .
فلاسفه همه این حالات و صفات روانى و جسمانى را در یك مفهوم
كلى مندرج ساخته آن را كیفیت و چگونگى نامیدهاند و آن را جنسى براى همه آنها
انگاشته به این صورت تعریف كردهاند كیفیت عرضى است كه ذاتا قابل قسمت نیست و مشتمل
بر معناى نسبت نیز نمىباشد و در واقع آن را با سلب ویژگیهاى كمیت و مقولات نسبى
معرفى كردهاند .
ولى به نظر مىرسد كه صرفنظر از مناقشهاى كه بطور كلى در
دستگاه جنس و فصل ارسطوئى وجود دارد كیفیت را نباید جزء ماهیت این اعراض مختلف مادى
و مجرد بحساب آورد بلكه بایستى آن را مانند مفهوم حالت و هیئت و عرض از مفاهیم عام
انتزاعى دانست كه بصورت حمل عرضى بر تعدادى از امور مختلف الحقیقه اطلاق مىشود .
به هر حال در میان مقولات عرضى آنچه را مىتوان بطور قطع و یقین عرض خارجى و
داراى مابازاء عینى دانست مقوله كیف است كه بعضى از مصادیق آن با علم حضورى خطا
ناپذیر درك مىشود .
فلاسفه بر اساس استقراء مقوله كیف را به چهار نوع كلى
تقسیم كردهاند كیف نفسانى كیف محسوس كیف مخصوص به كمیات كیف استعدادى
كیف
نفسانى
كیف نفسانى عرضى است مجرد كه تنها عارض جواهر نفسانى مىشود و تاكنون
جدول دقیق و كاملى از انواع آن بدست نیامده است فلاسفه علم قدرت اراده و كراهت لذت
و الم حالات انفعالى و عادات و ملكات نفسانى را از جمله كیفیات نفسانى بشمار
آوردهاند و بحثهایى پیرامون آنها انجام دادهاند كه بیشتر مربوط به علم النفس
مىباشد .
همچنانكه اشاره شد یقینىترین انواع كیف كیفیات نفسانى است كه با علم
حضورى و تجربه درونى شناخته مىشوند و حتى امثال هیوم كه بسیارى از مسلمات را مورد
تشكیك قرار دادهاند وجود این دسته از كیفیات را یقینى و غیر قابل انكار دانستهاند
.
در میان اقسام كیف نفسانى آنچه ارتباط بیشترى با مباحث فلسفى دارد علم است و
از اینروى بحث مستقلى درباره آن خواهیم داشت و در درجه دوم اراده و قدرت و اختیار
قرار دارد كه در مقاله «علت فاعلی» بحثهایى پیرامون آنها انجام گرفت و توضیحات
بیشترى در مبحث صفات خداى متعال درباره آنها خواهد آمد.
كیف محسوس
منظور از
كیف محسوس آن دسته از كیفیات مادى است كه بوسیله حواس ظاهرى و اندامهاى حسى درك
مىشوند .
فلاسفه بر اساس نظریهاى كه در علوم طبیعى قدیم مورد قبول بوده و
حواس ظاهرى را پنج نوع مىدانستهاند كیف محسوس را به پنج دسته تقسیم مىكردهاند و
رنگ و نور را از كیفیات دیدنى و صداها را كیفیات شنیدنى و مزهها را كیفیات چشیدنى
و بویها را كیفیت بوییدنى و سردى و گرمى و زبرى و نرمى را از كیفیات لمسكردنى
مىشمردهاند اما در روانشناسى جدید حواس دیگرى غیر از حواس پنجگانه معروف اثبات
شده كه باید در دستهبندى كیفیات محسوس مورد توجه قرار گیرد .
اثبات وجود
كیفیات محسوس در خارج از ظرف ادراك به آسانى كیف نفسانى نیست زیرا علم حضورى به
آنها تعلق نمىگیرد و براى پاسخ به این سؤال كه آیا آنچه را ما بعنوان حالاتى از
اشیاء مادى درك مىكنیم در متن خارج هم به همین صورت وجود دارد یا نفس ما در اثر یك
سلسله از فعل و انفعالات فیزیكوشیمیایى و فیزیولوژیكى كه در بدن انجام مىگیرد
مستعد درك این امور در درون خویش مىشود و نمىتوان عین آنها را در جهان ماده اثبات
كرد براى پاسخ صحیح به این سؤال باید از براهینى استفاده كرد كه بعضى از مقدمات
آنها از علوم تجربى گرفته مىشود و اثبات قطعى اینگونه مقدمات در گرو پیشرفت علوم
مربوطه مىباشد بعنوان مثال هنوز ماهیت انرژیها و رابطه ماده و انرژى بصورت یقینى
شناخته نشده و از اینروى نمىتوان تحلیل فلسفى یقینى درباره آنها ارائه داد .
فلاسفه پیشین براى نور و حرارت واقعیتى جز همان حالت و عرضى كه بوسیله اندامهاى
حسى درك مىشود قائل نبودند و از این جهت آنها را ذاتا بسیط و تجزیه ناپذیر
مىانگاشتند ولى بر اساس بعضى از نظریات فیزیك جدید باید آنها را از قبیل جواهر
مادى بحساب آورد و هر چند در اصطلاح فیزیك آنها را انرژى مىنامند و در مقابل ماده
قرار مىدهند اما چون معتقدند كه ماده از تراكم انرژى بوجود مىآید و در اثر تجزیه
و تشعشع تبدیل به انرژى مىشود باید انرژى را هم از نظر فلسفى جزء اجسام بحساب آورد
زیرا محال است كه جسم از غیر جسم تركیب شود یا در اثر تجزیه تبدیل به چیزى شود كه
جوهر داراى امتداد جسم نباشد .
اما مطلب در اینجا خاتمه نمىیابد و با دقت
بیشتر روشن مىشود كه آنچه مورد درك مستقیم قرار مىگیرد جوهر نور و حرارت نیست
بلكه صفت روشن بودن و گرم بودن آنهاست و در اینجا سئوال سابق تكرار مىشود كه آیا
این كیفیات محسوس به همانگونه كه در ظرف ادراك منعكس مىشوند در خارج هم به همین
صورت وجود دارند یا نه
كیف مخصوص به كمیت
فلاسفه یك دسته دیگر از كیفیات را
بنام كیفیت مخصوص به كمیات نامیدهاند كه بخشى از آنها مانند فردیت و زوجیت از
اوصاف عدد و بخشى دیگر مانند مستقیم بودن و منحنى بودن از اوصاف موضوعات هندسى
بشمار مىروند .
ظاهرا نكتهاى كه این دسته از كیفیات را دسته مستقلى بحساب
آوردهاند و آنها را در عداد كیفیات محسوسه نشمردهاند این است كه مستقیما مورد
ادراك حسى قرار نمىگیرند .
اما اوصاف اعداد را با توجه به اینكه خود عدد امرى
اعتبارى و فاقد مابازاء خارجى است نمىتوان امورى حقیقى و اعراضى خارجى دانست و اما
اوصاف موضوعات هندسى مانند مستقیم بودن و منحنى بودن خط و مستوى یا مقعر یا محدب
بودن سطح مفاهیمى است انتزاعى كه با چند واسطه از نحوه وجود اجسام انتزاع مىشود
مخصوصا با توجه به اینكه خود خط و سطح در واقع حدود عدمى اجسام هستند كه ذهن انسان
با مسامحه آنها را ماهیاتى موجود در خارج تلقى مىكند .
بنابر این بسختى
مىتوان این دسته از كیفیات را بعنوان اعراض خارجى و داراى مابازاء عینى قلمداد كرد
و حد اكثر باید آنها را از اعراض تحلیلیه بحساب آورد
كیف استعدادى
چهارمین
قسمى كه فلاسفه براى مقوله كیف قائل شدهاند كیفیت استعدادى است كه آن را به این
صورت تعریف كردهاند كیفیتى است كه بواسطه آن پیدایش پدیده خاصى در موضوع آن رجحان
مىیابد و گاهى آن را امكان استعدادى مىنامند در مقابل سایر اقسام امكان مانند
امكان ذاتى و امكان وقوعى ([1]) .
زیرا سایر معانى امكان از معقولات ثانیه فلسفى و مفاهیم غیر ماهوى است بخلاف امكان
استعدادى كه آن را ماهیتى از مقوله كیف مىشمارند .
دلیلى كه براى عینى بودن
كیفیت استعدادى آوردهاند این است كه متصف به صفات وجودى مانند قرب و بعد و شدت و
ضعف مىشود مثلا استعداد نطفه براى دارا شدن روح دورتر و ضعیفتر از استعداد جنین
كامل است و استعداد هسته درخت براى تبدیل شدن به درخت نزدیكتر و قویتر از استعداد
خاك است و اگر امكان استعدادى هم مفهومى عقلى مىبود مانند سایر اصطلاحات امكان
قابل اتصاف به اینگونه صفات نمىبود .
براى ارزشیابى این دلیل لازم است به
كیفیت آشنایى ذهن با مفهوم استعداد و نسبت دادن آن به بعضى از موجودات خارجى بعنوان
وصف ویژهاى براى آنها اشاره كنیم .
انسان با تجاربى كه در مورد تحولات اشیاء
خارجى دارد بخوبى درمىیابد كه پیدایش هر پدیده عینى در گرو تحقق شرایط ویژه و زایل
شدن موانع خاصى است كه معمولا بطور تدریجى حاصل مىشود مثلا تبدیل شدن آب به بخار
مشروط به درجه حرارت معینى است كه تدریجا در آب پدید مىآید و روییدن گیاه در زمین
شورهزار مشروط به برطرف شدن مواد زیانبار و فراهم شدن مواد سودمند و رطوبت و حرارت
لازم است كه همگى آنها یكباره تحقق نمىپذیرد .
با توجه به این روابط علت و
معلولى و لزوم تحقق شرایط وجودى و عدمى هنگامى كه ماده علت مادى پدیده را نسبت به
فعلیت مورد نظر مىسنجیم اگر همه شرایط لازم فراهم و همه موانع مرتفع باشد آن را
كاملا مستعد و آماده براى دریافت فعلیت جدید مىنامیم و اگر بعضى از شرایط وجودى
حاصل نباشد یا بعضى از موانع برطرف نشده باشد استعداد آن را دور و ضعیف مىشماریم و
اگر تنها بعضى از شرایط یا اكثر موانع موجود باشد استعداد آن را بسیار دور و ضعیف
مىخوانیم .
حاصل آنكه در مادهاى كه استعداد پذیرش فعلیت جدید را دارد بجز
تحقق شرایط و برطرف شدن موانع امر عینى دیگرى بنام استعداد حاصل نمىشود بلكه
استعداد مفهومى است عقلى كه از تحقق شرایط و ارتفاع موانع انتزاع مىشود و شاهدش
این است كه تا مقایسهاى بین دو موقعیتسابق و لاحق انجام نگیرد این مفهوم انتزاع
نمىشود و كار بردن تعبیراتى مانند نزدیك و دور شدید و ضعیف كامل و ناقص و مانند
آنها در مورد استعداد از روى استعاره و نشانهاى از كثرت و قلتشرایط و موانع است .
جالب این است كه صدرالمتالهین على رغم اینكه در باب جواهر و اعراض و پارهاى از
موارد دیگر از سایر فلاسفه پیروى كرده و امكان استعدادى را نوعى از مقوله كیف بشمار
آورده در بعضى از موارد به این حقیقت اعتراف كرده است كه مفهوم استعداد از برطرف
شدن موانع و اضداد انتزاع مىشود از جمله در اسفار مىفرماید بازگشت امكان استعدادى
به زوال مانع و ضد است كه اگر بطور كلى زایل شود قوه قریب و اگر بطور ناقص برطرف
گردد قوه بعید نامیده مىشود ([2]) .
[1] . امكان ذاتی وصفی استعقلی برای
ماهیت از این نظر كه ذاتا اقتضائی نسبت به وجود و عدم ندارد و هیچكدام از آنها برای
آن ضرورتی ندارد و امكان وقوعی وصف عقلی دیگری است برای ماهیت از این نظر كه علاوه
بر اینكه وجود آن ذاتا محال نیست مستلزم امر محال دیگری هم نمیباشد.
[2] . ر. ك: اسفار ج 2 ص 376.
|
استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد2 |
|
|
|
|
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب
یک شنبه 1 خرداد 1390 7:54 PM
تشکرات از این پست