سوال :
بنابر آیات قرآن کریم و روایات خاندان عصمت و طهارت یکی از مشکلات ما مسلمانها دین داری، بدون عقلانیت می باشد چه عملی انجام دهیم تا تدین ما مبتنی بر عقلانیت باشد ؟
*************
با تشکر از سوال کننده محترم :
دو گونه پاسخ یعنی (درون دینی و برون دینی ) به این پرسش می توان داد .
منتهی نتیجه در گرو مقدمات است و مقدمات بحث حاصل نمی شود مگر اینکه مخاطبان با سیر تاریخی بحث ؛ تعاریف ، اصول موضوعه و روش پاسخ دهنده آشنا شوند لذا از سیر تاریخی بحث مرتبط شروع می کنم تا مخاطبان کم اطلاع تر در جریان امور قرار گرفته تا به مقدمات برسیم زیرا نتیجه در گرو مقدمات می باشد .
سیر تاریخی رابطه عقلانیت و دیانت :
اهمیت مسئله رابطه عقل و دین و تاثیر قاطع آن بر سایر مسائل باعث شده است که بحث در این باره از دوران قرون وسطی در بین فلاسفه و متکلمین مسیحی دنبال شود و بعدها با ظهور اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) پرسش عقلانیت و رابطه آن با دین مورد توجه قرار گرفته است.
در بحث های فلسفه دین و کلام که بنیادین ترین رشته ها در حوزه رابطه دین و عقلانیت می باشند نسبت عقلانیت و دین از سوی اندیشمندان مورد مداقه قرار گرفته است .
در قرون وسطی سه نظر عمده وجود داشت :
1- ایمان می آورم تا بفهمم . ( آگوستین قدیس )
2- ایمان می آورم تا نفهمم . ( ترتولیان ) * زیرا به عقیده اینان عقلانیت یعنی چون و چرا کردن در دین و آموزه های آن نه تنها مطلوب یک متدین نیست بلکه شرک است .
3- می فهمم آنگاه ایمان می آورم . (طوماس آکویناس و جمهور حکما )
در عالم اسلام با توجه به فضا و شرایط متفاوت از غرب ، باز اندیشمندان حوزه وسیع و گران مایه اسلامی پاسخ های مشابه ای ایراد داشته اند .
اشاعره در عالم اسلام که تعدادشان هم کم نیست حتی آیاتی چون (و جاء ربك والملك صفاً صفاً) یا (وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَةٌ إِلىَ رَبهَِّا نَاظِرَةٌ) را به معنای ظاهری آن تلقی کرده اند و هیچ گونه تفکری را در این زمینه ها روا ندانسته اند .
عده ای هم با تقسیر های باطنی خویش که فاقد استدلال و قواعد تفسیری می باشد خواسته یا ناخواسته به سوی دیگری سوق داده شده اند .
طرفداران جناب میرزا مهدی اصفهانی و اصحاب مکتب تفکیک هم با مغالطه هایی چون قرار دادن عقل در مقابل وحی و اینکه فیلسوف را در مقابل ائمه معصومین قرار دادن راه دیگری بسوی رابطه عقلانیت و تدین ورزی پیش گرفته اند .
اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران وظهور بنیان گذار فیلسوف و عارف آن حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (سلام الله علیه )و پیدایش پیروان صدالمتالهین شیرازی (علیه رحمه) بساط جفا در حق علوم عقلی بر چیده شد و در نزد این بزرگواران عقل در مقابل نقل است و نه در مقابل وحی و فیلسوف در مقابل متکلم است و نه در مقابل ائمه اطهار لذا جریان دیگری شکل گرفت که عصاره آن جریان امروزه از مسجد اعطم قم با ندای ملکوتی فیلسوف و عارف بزرگوار شیخنا الاستاد آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته ) به گوش می رسد . (پایان سیر تاریخی بحث )
تبیین مقدمات و پاسخ سوال :
عقلانیت دارای سه معنا می باشد :
1- گاهی فرد عقلانیت را به کار می برد و مراد او قوه استدلال گر و پرسش گری می باشد که در ابناء بشر وجود دارد . به قول معلم اول انسان حیوان ناطق است یعنی انسان موجودی است که این قوه عقلانیت در اون نهادینه شده است و او را متمایز از سایر موجودات ساخته است . human=rational animal
2- گاهی فرد عقلانیت را به کار می برد اما اینبار او اشاره به فرایند عقلانیت که در همه انسان ها مشترک است ندارد بلکه اشاره به فراورده ها و محصولات متنوع فکری بشری می باشد .
3- گاهی هم عقلانیت به معنای استدلال ورزی می باشد . یعنی اینکه مدعایی را نباید بدون دلیل پذیرفت .
لذا به اعتبار عقلانیت به معنای فراورده های متنوع بشری عرفان نظری ، فلسفه، علوم تجربی و ... همه واجد عقلانیت می باشند زیرا این علوم فراورده های ذهن انسانی می باشد و منطقی در پس آن نهفته است.
شیخنا الاستاد آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته ) همه فراورده های عقلانیت را یعنی علوم مختلف را به سه قسم تقسیم می کنند .
1- علوم تجریدی (فلسفه ،کلام،عرفان نظری )
2- علوم نیمه تجریدی (ریاضیات )
3- علوم غیر تجریدی (طبیعیات)
لذا هر چقدر این فراورده ها غیر تجربی باشند و بسوی انتزاع و عقلانیت محض در حرکت باشند به اعتقاد شیخنا الاستاد جایگاه ویژه ای دارند و به همین دلیل است که ایشان ریس همه علوم را فلسفه می دانند و ابن سینا را شیخ الرئیس ...
این نکته اخیر بنده و تمایز نهادن بین فرایند عقلانیت و فراورده های آن باعث می شود که ما از پرسش گر گرامی بپرسیم به کدامین معنا تدین مسلمانان از عقلانیت فاصله گرفته است ؟
طبیعتا معنای اول عقلانیت که بیان شد مراد نمی باشد زیرا ضرورتا این معنا از عقلانیت جهان انسانی را در بر می گیرد انسان ناگریز از عقلانیت می باشدلذا مراد پرسش گر گرامی عقلانیت به معنای اول نمی تواند باشد.
اما ایشان می توانند عقلانیت به معنای دوم را مراد کنند و بگویند مسلمانان از بسیاری از فراورده های عقلانیت غافل شده اند و باز ما سوال می کنیم از کدامین فراورده ها ؟
فراورده های عقلانیت متنوع هستند مثلا شاید بتوان پذیرفت که به دلیل شرایط جغرافیایی و استعمار و... مسلمانان ازعقلانیت تجربی آن بهره ای که دیگران برده اند را نبرده اند اما در زمینه های دیگر چون تاریخ فلسفه؛ کلام و معنویت حاصل از آنان شاید وضع به نحو دیگری باشد.
* لذا اگر عقلانیت به معنای فراورده های متنوع آن باشد باید کاملا ابهام سوال از سوی زید بر طرف گردد و تعیین مراد گردد.که در کدامین فراورده عقلانیت مسلمانان مورد غفلت واقع شده اند.
بحثی درون دینی :
در بسیاری از آیات قرآن، خداوند انسانها را به علت تعقل نکردن مؤاخذه کرده و با عباراتی؛ مانند: «أَ فَلا تَعْقِلُون»، «أَ فَلا تَتَفَکَّرُون» و «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن»، آنها را دعوت به تفکر و تعقل در مباحث مختلف میکند.
در پاسخ باید عنوان داشت این تفکر و تعقل که در آیات قرآن کریم بیان شده است و مرحوم علامه طباطبایی عدد آن را بیش از سیصد آیه می دانند به معنای ژرف اندیشی و پرهیز از سطحی نگری می باشد .
در آیه ای ذات اقدس اله می فرماید : ( قل هاتوا برهانكم إن كنتم صادقين ) (اگر راست می گویید برهانی اقامه کنید )
برهان به معنای سلطان می باشد که وقتی اقامه شد تمامی سخنان مقابلش را طرد می کند. لذا قرآن از ما مسلمانان می خواهد که هرگز مدعای بدون دلیل را نپذیریم.
پرسشگر محترم می تواند بگوید دقیقا این مطلب در جامعه اسلامی متحقق نشده است و عموما ما ایمانمان مبتنی بر دلیل نیست .
فی الجمله حق با ایشان است و نه به نحو سور کلی بلکه به نحو سالبه جزئیه با ایشان موافق هستم زیرا هم اکنون مسلمانان زیادی هستند که دینشان به اعتقاد خودشان دارای منطقی می باشد .
اما از منظر عمومی ، در بین خواص و توده های مردم حق با ایشان می باشد و کمتر افرادی هستند که تدین شان مبتنی بر استدلال ورزی دقیق و تفکر برهانی باشد.
عواملی را که باعث شکل گیری این جریان شده است را بر می شمارم هر چند که در باب هر یک سخنان فراوان است .
1- کاستن از جایگاه علوم عقلی در جهان اسلام توسط گروه های معاند عقلانیت
2- عدم تحمل منتقد در فضا های علمی
3- ایجاد قداست بی جا برای افراد در مقام اندیشه ورزی
4- شرایط روان شناختی و جامعه شناختی جامعه
5- مشکلات معیشتی
6- عدم تخصص گرایی در علوم مرتبط
7- تبلیغ نادرست معارف
8- نقش رسانه ها ( که الحمد الله سایت راسخون و مدیران متخصص و متدین آن ضرورت مباحث را احساس کرده و گام های اساسی را برداشته اند )
و.....
اما شاید پرسش شود که باید چه کرد تا تدین مردم بسوی عقلانیت بیشتری صیرورت کند؟
راه های متنوعی پیشنهاد شده است از جمله اینکه نخست مباحث فلسفی و کلامی که بنیان دین بر آن استوار است را درست درک کنیم و سپس با موضع گیری و انتخاب مبنا، هوشمندانه حرکت کنیم .
مجهز به سلاح علمی روز شویم زیرا امروز کسی مجتهد در علوم عقلی می باشد که با مباحث هرمونتیک کتاب و سنت (فلسفه ذهن ، روانشناسی ، فلسفه دین و....) حداقل در حد کلیات آشنایی داشته باشد زیرا دفاع از اسلام عقلانی در عصر ما متوقف بر تخصص در علوم بسیاری می باشد .
به سخن امام علی ابن ابی الطالب ( ع) گوش فرا دهیم که حضرت فرمود : «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» «باید به سخن بپردازیم نه صاحب سخن»
و از همه مهم تردانشجویان و طلاب گرامی باید تجدید نظر جدی راجع مباحث اخلاقی کنند. تجربه نشان داده است که جامعه را حقوق اداره نمی تواند بکند بلکه عقلانیت و اخلاق باید دست بکار شوند .
* البته سخن ها فراوان است و فرصت اندک اما به سبب به درازا کشیدن مباحث در پایان شعری را تقدیم جامعه راسخون و دوستان گرامی می کنم :
گر با تو جفا کردم دانم که خطا کردم * چون عذر گنه خواهم شاید که ببخشایی
و اعلَمْ أنّكَ سَتُسألُ غَدا إذا وَقَفتَ بينَ يَدَيِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ عن أربَعٍ : شَبابِكَ فيما أبلَيتَهُ ، و عُمرِكَ فيما أفنَيتَهُ ، و مالِكَ مِمّا اكتَسَبتَهُ ، و فيما أنفَقتَهُ
نیمه شب 25 اسفند
حسین پاینده