0

اینجا تهرونه؟!

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

اینجا تهرونه؟!

 
 
 
 

تهران قدیم

اما اینكه طهران چگونه تهران شد، آورده‌اند كه شاه طهماسب صفوی قزوین را به پایتختی برگزید و هر از گاهی برای زیارت حضرت عبدالعظیم و دیدار مقبره جدش سیدحمزه، با قریه خوش‌آب و هوا و درختانی بسیار و چنارستانی...
 
تهران در 780 سال پیش دهكده سرسبزی بود با 27/0 كیلومترمربع و چون مغولان ری را گشودند و سپس خرابش كردند این قصبه به وسعت 06/1 كیلومتر مربع رسید و چون قباله این شهر به صفویان رسید و مردم و مال و حشمش فزونی یافت، گسترش‌اش به 4/4 كیلومتر مربع رسید و دارای دیوار و برج و كندگ (خندق) و جانشین شهرری شد. با همین وسعت صفویه، اشرف غلجایی (افغان)، نادر و زندیه را پشت سر نهاد و چون ناصرالدین شاه بلاد كفر را دیده و دیار فرنگ چشم‌اش را گرفته بود، هوش از سرش رفت، تمام آثار گذشته را تخریب و وسعت را به 19 كیلومتر مربع رساند.
رضاشاه هم كه چیزی جلودارش نبود، در و دروازه‌های شهر را به هم ریخت و مساحت این عروس هزارداماد را به 30 كیلومتر مربع رساند، در زمان فرزندش به 500 كیلومتر مربع و فی‌الحال 900 كیلومتر مربع، كوه، جنگل، حریم رودها و سدها هم در امان نیستند. بر سرمان چتری سیاه، آسمان هر روز تنگ‌تر، دره‌های زیبای اوین دركه پرساخت و سازتر و فرحزاد زیبا درختانش كپك زده، زمین‌های حاصلخیز شهرری و به طور كلی جنوب شهر آكنده از فاضلاب شمال شهر، پسماند مصالح ساختمانی و پساب پالایشگاه و شهر هم در حال تهوع از ماشین و ضایعات سمی.
 
 
بله، شاه طهماسب طهران را به چهار در و چهار دروازه بیاراست و سنگلج هم جزء محلاتش شد و ارگی برای خود بنا نهاد. ارگ و سنگلج از یادگارهای شاه طهماسب‌اند. اشرف‌افغان دروازه پنجمی ‌به دروازه‌های قبلی اضافه كرد كه در مواقع ضروری استفاده می‌شد. این دروازه در زمان فتحعلی‌شاه (باباخان) تبدیل به دروازه‌ای بزرگ شد. ناصرالدین‌شاه جلوه بیشتری به این محل داد و سردر الماسیه یا باب همایونش نامید. بوذرجمهر شهردار (نظامی‌ خشك‌مغزی بود كه رضاشاه تهران را به وی سپرد) گویا این جلوه معماری را خراب كرد.
تا به اینجا موقعیت جغرافیایی طهران را گفتم اما در اصل هر قبیله‌ای كه قباله این شهر را به نام خود می‌كرد، این محل برایش اطراق‌گاه بود نه پایتخت، كه خدایش بیامرزد كریمخان را كه چون از سركوب محمدحسن‌خان قاجار فارغ شد، به طهران آمد و در دیوانخانه (عمارتی كوچك از دوره صفویان بود كه كریمخان آن را توسعه داد و قاجاریان ساختمان ایوان مرمر را در جای آن بنا نهادند) به تخت پادشاهی نشست و پس از پنج سال ماندن در تهران به شیراز رفت و با درگذشت كریمخان (به روایت نویسنده محترم نخبه‌كشی در ایران جناب رضاقلی «والا» قبیله غارتی) و دعواهای ایل و قبیله‌ای زندیه، آقامحمدخان فاتح، تهران را (239 سال پیش) به پایتختی برگزید.
 
 
حال من در پی هویت جایی هستم و بر این مهم جسته گریخته از یاقوت حموی در معجم‌البلدان، زكریای قزوینی در آثارالبلاد و سفرنامه‌های گوناگون كمك می‌گیرم، حال آنكه‌خان حاكم كلیه آثار‌خان محكوم از جمله كتاب‌ها و آثار فرهنگی را از بین برده و مورخ مجبور است به میل حاكم رفتار كند و نوشته‌ها سوال‌برانگیز است.
اما با این شوربختی سند معتبری هم هست و آن در منبت‌كاری شده و عتیقه امامزاده اسماعیل است كه نام سازنده آن، استاد حسین بن پیرعلی حداد طهرانی ذكر شده و این كتیبه مربوط به 530 سال پیش یعنی سال 1481 میلادی یا 886 ه.ق است. گزینش تهران به عنوان مركز من را بر آن داشت كه با ابهام بگویم خواجه قجر اطلاعی از مراكز كشورهای آن زمان نداشت و ناخودآگاه جایی را به پایتختی برگزید كه طهرانش گویند، مركز دارالخلافه! مطلع‌اید اغلب پایتخت‌ها را رودخانه‌ای جلا می‌دهد. از جنوب شرقی و غربی آسیا گرفته تا قاهره، لندن، برلین و رم. اگر سكنایشان قابلیت دارد به بركت آب است. ایل و قبایل هم پس از غارت ایل حاكم محل اطراق‌شان مجاور آب بوده، اما این طایفه قجر همه چیزش غیرآدمیزاد بوده. آن بنیانگذارش كه آغای‌اش نه آقا بود و خاقان بعدی كه ایران را به باد داد و حرمسرا را ‌آباد و بعدی كه قاتل وزیر دانشمندش میرزا ابوالقاسم‌خان فراهانی بود و... این سلطان ابتر كه به جغرافیا آشنایی داشت، سلسله‌جبال البرز را ندید كه چطور نسیم شمالی را از این مرز و بوم دریغ می‌كند؟ حتی به ابرها اجازه ورود به طهران را نمی‌دهد، حال و روزمان را در زیر این آسمان سیاه می‌بینید!
 
اما اینكه طهران چگونه تهران شد، آورده‌اند كه شاه طهماسب صفوی قزوین را به پایتختی برگزید و هر از گاهی برای زیارت حضرت عبدالعظیم و دیدار مقبره جدش سیدحمزه، با قریه خوش‌آب و هوا و درختانی بسیار و چنارستانی سر به فلك كشیده ای روبه‌رو می‌شود كه از روستاهای اطراف ری بوده و طهرانش می‌گفتند. دستور داد اطراف این قریه دیواری به طول 8500 متر، 114 برج (به‌یمن 114 سوره قرآن) و كندگ (خندق)، چهار پل در برابر چهار دروازه و دو برج دیده‌بانی در كنار هر دروازه بنا كنند:
 
 
1- دروازه شمیران در شمال شرقی (تقاطع پامنار و امیركبیر)
2- دروازه دولاب در جنوب شرقی (ابتدای بازارچه نایب‌السلطنه از خیابان ری)
3- دروازه شاهزاده عبدالعظیم در جنوب (ابتدای بازار حضرتی از خیابان مولوی)
4- دروازه قزوین در جنوب غربی (ابتدای بازارچه قوام‌الدوله در میدان شاهپور) این فرمان شاهانه به سال 971 ه.ق روی داد. از طرفی ‌خان قجر طهران را به علت نزدیكی به مازندران و استرآباد ستاد مركزی جنگ با زندیه انتخاب كرد و در ادامه آبادانی این شهر، فتحعلی‌شاه جانشین خواجه تاج‌دار، مسجد سلطانی و تعدادی حمام و كاروانسرا در این شهر بنا نهاد. بنا به گفته نایب سفارت انگلیس در سال 1222ه.ق طهران دیدنی‌هایش تعدادی كاروانسرا و دو میدان و دو عمارت سلطنتی و مسجد سلطانی بوده. لازم به ذكر است كه بازماندگان فتحعلی‌شاه و خود ایشان، پرداخت غرامت به روس و از دست دادن مملكت برایشان مهم‌تر از رسیدن به پایتخت و آبادانی ایران بود. 20 سال اول سلطنت ناصرالدین‌شاه دولتمردان را بر آن داشت شهر را گسترش دهند و طهران به دارالخلافه ناصری مزین شد. این شكل جدید دارای برج نبود. دور شهر كندگی به گودی 6 الی 9 متر و به عرض 12 متر حفر شد و با انباشتن خاك‌های كندگ خاكریزی بلند ایجاد شد. برج و باروهای شاه طهماسب را خراب كردند.
 
بنا به گفته اعتماد‌السلطنه جماعت از همه ممالك برای رویت جمال خورشید مثال ذات اقدس همایونی به پایتخت سرازیر بودند. متولی گسترش و تهیه نقشه طهران علیقلی میرزای اعتضاد‌السلطنه وزیر علوم و مهندس عبدالغفار نجم‌الملك معلم علوم و ریاضی و جمعی دیگر از دانش‌آموختگان دارالفنون بودند. این تصمیم در سال 1285ه.ق اتخاذ شد. از چهره و بافت تهران نقشه‌ای به مقیاس یك دوهزارم تهیه شد.
باروی اطراف به طول 19200 متر، جمعیت به میزان یكصد و شصت هزار نفر، تعداد خانه‌ها نه هزار باب و مساحت پایتخت سه فرسخ و نیم ثبت شد. نقشه مزبور با امكانات فنی آن زمان پس از نه سال صرف وقت آماده و در سال 1309 به چاپ رسید. رفت و آمد به شهر از دوازده پل و دروازه انجام می‌پذیرفت، البته یك دروازه و پل جداگانه هم برای راه‌آهن ایجاد شد.
 
خیابان‌های منتهی به دروازه‌ها به همان نام دروازه اسم‌گذاری شد، پس ورودی‌های شهر به دوازده دروازه رسید كه در شمال (دولت، یوسف‌آباد و شمیران)، در جنوب (دروازه غار، رباط كریم و حضرت عبدالعظیم)، شرق (خراسان، دولاب و دوشان‌تپه)، غرب (باغ شاه، قزوین و گمرك). ضمناً پایتخت به پنج ناحیه دولت، سنگلج، چاله‌میدان، بازار و عودلاجان تقسیم شد.
 
 
1- ناحیه دولت: این ناحیه از مركز به شمال 35/0 كیلومتر مربع مساحت داشت. به علت نزدیكی به كاخ‌های سلطنتی و قنسول‌خانه‌ها به این نام مفتخر شد. دروازه دولت، یوسف‌آباد و شمیران در شمال، دروازه باغ شاه در غرب، دروازه دوشان‌تپه در شرق و ناحیه سنگلج در جنوب دولت بود.
خیابان‌ها: لاله‌زار، شاه‌آباد، علاء‌الدوله (فردوسی)، لختی (سعدی)، واگون خانه (اكباتان)، دوشان‌تپه (ژاله)، نظامیه (بهارستان).
باغات: امین‌السلطان، ظهیرالدوله، امین‌حضور و باغ حسن‌آباد (مستوفی الممالك) مناطق مهم دولت بودند.
2- ناحیه سنگلج: این ناحیه سراسر غرب شهر بود و حدود 16/1 كیلومتر مربع مساحت داشت. سنگلج مخفف سنگلاخ جی است. جی قصبه‌ای بوده كه از سنگ‌های مرغوبش عمارات امرای ناصری بنا شده بود. (نقل از كتاب چاپ نشده تاریخچه شهر قدیم طهران دكتر بهمن كریمی) دولت در شمال، بازار و عودلاجان در شرق، دروازه قزوین و گمرك در غرب و دروازه غار در جنوب این ناحیه واقع بود.
 
خیابان‌ها: ارامنه، شیخ‌هادی، الماسیه، خانی‌آباد و قاپوق.
باغات: میرزا، وزیرنظام، نصرت‌الدوله، ابوالفتح‌خان، قوام‌الدوله.
محله‌ها: دباغ‌خانه، چاله سیرابی، قورخانه، درخونگاه و تكیه‌های سنگلج و شریف‌الدوله و گذر تقی‌خان از نواحی پررونق و پرجمعیت این ناحیه از طهران 158 سال پیش بوده است.
 
 
3- ناحیه چاله‌میدان: این ناحیه در جنوب شرقی بود و 86/0 كیلومتر مربع مساحت داشت. چاله‌میدان در جنوب خیابان مولوی فعلی و در دو طرف خیابان ری واقع است و به علت برداشتن خاك برای ساختن برج و باروهای طهماسبی این طورش نامند. عودلاجان در شمال این ناحیه، دروازه حضرت عبدالعظیم در جنوب، در غرب محله بازار و دروازه دولاب در شرق این ناحیه قرار داشته. این ناحیه قبلاً محل انباشت زباله و پاتوق ولگردها و فواحش بوده، لیكن در زمان ناصرالدین‌شاه فرخ‌خان امین‌الدوله مسجدی در آنجا بنا كرد و به دلیل قرار گرفتن مرقد امامزاده اسماعیل و آب‌انبار میرزا موسی‌خان تفرشی به حالت تجاری و مسكونی در آمد و از حال قبلی خارج شد.
این ناحیه شامل سر قبر آقا، قبرستان كهنه، محله دولاب، محله حاج‌ابوالفتح، میدان مال‌فروش‌ها، میدان امین‌السلطان، میدان قاپوق و بازار كفن‌فروش‌ها بوده است.
 
 
4- ناحیه بازار: این ناحیه از مركز به سمت جنوب 93/0 كیلومتر مربع مساحت داشت. محله عودلاجان در شرق بازار، سنگلج در غرب، در جنوبش دروازه حضرت عبدالعظیم و دروازه غار قرار داشته است. محله‌ها: چاله‌حصار(جنوب غربی چهارراه گلوبندك است و چال بودنش مربوط می‌شود به خاك‌برداری زمان طهماسبی)، باغ و میدان ارگ، تالار تخت مرمر، تكیه دولت، باغ مروی، چاله‌سیرابی و پایین بازار محله‌های مهم این ناحیه بوده است.
 
5- ناحیه عودلاجان: این ناحیه از مركز شهر به شمال شرقی 09/1 كیلومتر مربع مساحت داشت. محله در جنوب دولت بوده، مهم‌ترین خیابان آن زمان یعنی ناصریه (كه از شرق توپخانه تا مسجد سلطانی ادامه داشته و مرز مشترك سنگلج و بازار و عودلاجان بوده است) در این ناحیه است. محله‌ها: دولاب، سرتخت، عرب‌ها، سادات و سرچشمه بالا و پایین همچنین باغ امین‌الضرب، باغ نصیرالدوله و باغ سادات محله‌های مهم این ناحیه‌اند. واقع شدن تجارتخانه‌های هندی در این محل و عرضه عود و لاجورد در این تجارتخانه‌ها در نامگذاری این محل بی‌تاثیر نبوده یا به روایتی دیگر، عودلاجان جایی است كه آب در آنجا تقسیم می‌شود و هنوز هم در رودبار قصران این اصطلاح به كار برده می‌شود. این پنج ناحیه چند پاتوق داشت و هر پاتوق چند گذر (گذر: محله‌های كوچكی كه فقط بخشی از آنجا مسقف بود) و نام افراد سرشناس بر این گذرها حك شده بود. مثلا گذر نوروزخان، جناب حاج شیخ‌هادی، مستوفی، تقی‌خان، لوطی صالح، نوروزعلی، هفت‌تن، فیل‌خانه و چهل‌تن. مختصری از طول، عرض و جغرافیای آن روزگار بیان شد اما چنین حكایت كنند بزرگان و قدما از تهران و فضایش:
 
خیابان جلیل‌آباد یا خیام: از گلوبندك شروع می‌شد و به خیابان مریضخانه یا سپه وصل می‌شد. از خیابان‌های پررفت و آمد بوده و در سمت شرقی این خیابان دیوار و برج‌های ارگ و دهانه خیابان درب اندرون و در سمت غرب محله قورخانه (اسلحه‌خانه یا كارخانه اسلحه‌سازی) و محله سنگلج واقع بوده. خیابان الماسیه یا باب‌همایون: این خیابان از شمال به جنوب نیمه شمالی میدان ارك را به دو قسمت كرده بود.
خیابان بسیار تنگ و كم‌عرض و بی‌قواره‌ای بود كه در سال 1288 ه.ق به دستور ناصرالدین شاه و به همت محمد رحیم‌خان علاءالدوله (امیرنظام) به خیابانی عریض با دكان‌ها و حجره‌هایی منظم در طرفین همراه با درختكاری و حاشیه‌بندی و سنگفرش اصلاح شد. مدرسه نظام، قورخانه، مجمع‌الصنایع و مسجد مهد علیا در این خیابان بوده. امیركبیر به یاری نایب‌السلطنه وزیر جنگ و حكمران دارالخلافه مجمع الصنایع را تاسیس كرد و آنجا را محل اجتماع حرف و صنایع قرار داد. هر حجره به جهت صنعتگری:
 
 
حجره میرز مصطفی: سازنده آیینه دستی مصور و تذهیب شده و قلمدان مرصع.
 
حجره آق سیدعلی: تولید‌كننده انواع یراق، گلابتون ابریشمی، قیطان دور مخده، بند قداره نظامی‌و یقه نظامی
حجره میرزغلامعلی میناكار: سازنده سرقلیان طلایی و میناكاری شده
حجره حاج‌اسماعیل: سازنده آفتابه و لگن برنجی، قلمدان مطلا و قاب و قداره طلاكوب
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
سه شنبه 27 اردیبهشت 1390  6:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها