0

لطیفه های ریزه میزه

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

لطیفه های ریزه میزه

غضنفر دو تا بلوك سيمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون ،
صاحب‌ كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داری،‌ چرا اينا رو ميگذاری رو كولت ؟! 
غضنفر ميگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم،  چرخش پشتم رو اذيت می كرد !
حكومت نظامی بود ، سروانه به غضنفر می گه كه تو اينجا كشيك بده ، از هفت شب به بعد هر كسی رو تو خيابون ديدی در جا بزنش . 
حرفش كه تموم می شه ، تا مياد بره سوار ماشينش بشه ، می بينه صدای گلوله اومد .
 برميگرده می بينه غضنفر زده يك بدبختی رو كشته !
 داد می زنه : احمق ! الان كه تازه ساعت پنج بعد از ظهره !
غضنفر می گه : قربان اين يه آدرسی پرسيد كه ، عمراً تا ساعت نه شب هم پيداش نمی كرد !
آقاهه گوشش سرخ شده بوده  ازش ميپرسن : چی شده ؟
ميگه : چش خورده. 
ميگن : چي ؟ 
ميگه : چش خورده , چ .ش
بابا چش شلوار رو ميگم !!!!!!!!!
یه نفر دزدی كرده  بوده پليس هم دنبالش

بعد به سرعت خودشو ميندازه توی جوب.

پليسه ميگه : چي كار ميكنی؟

ميگه : به شما ربطی نداره اینجا مربوط  به نيروی درياييه.
یارو به زنش میگه: عزیزم دكمه پيراهنم افتاده.
زنش میگه: خب میتونی کتت رو روی پیرهنت بپوشی!
یارو میگه: آخه دو تا از دکمه های کتم هم افتاده.
زنش میگه: اوا خاک عالم، مگه میخوای بدون پالتو از خونه بری بیرون !؟

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

سه شنبه 28 اردیبهشت 1389  9:31 AM
تشکرات از این پست
ailini
mansoor67
mansoor67
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 3583
محل سکونت : اصفهان
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389  9:34 AM
تشکرات از این پست
ailini
ailini
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های ریزه میزه

عالی بود پدرم
باراسخون هیچگاه تنها نیستم
پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  8:11 AM
تشکرات از این پست
ayesh1344
ayesh1344
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 5083
محل سکونت : خوزستان
جمعه 21 خرداد 1389  2:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها