ضرب المثلهای مازندرانی
-
- یک سوزن به خود بزن یک جوال دوز به دیگران
- اسب پیغوم پِ جو نخرنه
- با پیام فرستادن برای اسب اسب جو نمی خورد
- اتّا پیلکا ماس چنّه راغون دارنه
- یک کاسه ماست چقدر روغن دارد
- آش که جا دکرد بوئه همه ور انگوس زنّنه
- آش آماده اگر در ظرفی ریخته شود ازهمه طرف به آن انگشت می زنند
- اگر دختری خود را بزک کند همه چشمها را به دنبال خود دارد
- امساله میچکا خوانه پارساله میچکا ره جیک جیک باد بده
- بچه گنجشک امساله می خواهد به گنجشک بزرگتر از خودش آواز خواندن یاد بدهد
- او به امام ندنه تش به یزید
- آب به امام نمدهد ونیز آتش به یزید هم نمیدهد
- او که از سر بگذره چه یک وجه چه صد وجه.
- آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
- اتّا شفته اتّا محلّ وَسّه
- یک دیوانه برای ( بهم ریختن) یک محل کافی است
شهر من یک گل به نام حضرت معصومه دارد.
پنج شنبه 22 اردیبهشت 1390 4:03 PM
تشکرات از این پست