شبکه ایران: ۱. بالاخره
برنامه «هفت» پس از مدتها گمانه زنی در مورد ماهیت این برنامه و این که
قرار است چه موضوعاتی در آن، شفاف و جنجال ساز شود، دو هفتهای است که
به روی آنتن رفته و به همه شایعات و انتظارات پایان داد.
2. انتظار هم دلچسب است و هم عذاب دهنده.
مخصوصاً اگر به انتظار آدم، جواب دل گرم کننده و رضایت بخشی داده نشود، حس
اغفال و مغبون شدن، گریز ناپذیر و حتمی است و این دقیقاً همان حسی است که
از پخش قسمت اول برنامه «هفت» ایجاد شد. «هفت» در گام اول خود چنان متزلزل و
آشفته و بیبرنامه نشان داد که نه تنها رغبتی برای دنبال کردن ادامه آن در
هفتههای آتی به وجود نیاورد بلکه مخاطبان این برنامه را با این سئوال مهم
مواجه ساخت که این همه هیاهو، حول و حوش برنامهای به این ضعیفی و
بیخاصیتی به چه دلیل بوده است؟
قسمت دوم برنامه «هفت» نیز به مانند قسمت
اول آن، نتوانست آن گونه که انتظار میرفت جذاب و تماشایی باشد.
یک شروع بد برای هر برنامهای بسیار
خطرناک است. شروع بد، مخاطب را فراری میدهد و در او دافعه ایجاد میکند.
حتی اگر در ادامه مسیر، استانداردترین و مهیجترین برنامه تدارک دیده شود،
چون اعتماد مخاطب سلب شده، دیگر روی خوش به آن برنامه نشان نمیدهد. این
اتفاق برای مجموعه عظیم «در چشم باد» رخ داد. دلیل اصلی قلت مخاطب این
سریال میلیاردی، ضعف قسمتهای ابتدایی آن بود که نتوانست مخاطب را با خود
همراه سازد.
3. به واقع، دانستن مسائلی مثل تعداد
فیلمهایی که در مرحله تدوین قرار دارند و یا چه تعداد فیلم پروانه ساخت
گرفتهاند و یا به کدام فیلمها پروانه نمایش داده شده تا چه حد برای مخاطب
عام تلویزیون جذابیت دارد؟ در روزهایی که اخبار عجیب و غریبترین وقایع
از گوشه و کنار کشور مثل ماجرای دزد دیده شده مجسمههای تهران، حتی
نمیتواند برای چند ثانیهای کسی را به تعجب وا دارد و شوق پیگیری و اطلاع
از ادامه اخبار را در مردم به وجود آورد، چرا سازندگان «هفت» این خیال خام
را به ذهن خود راه دادهاند که با ارائه آمار و ارقام بیمصرف سینمایی
میتوانند برنامهای پر مخاطب بسازند؟ به این سئوال میتوان جوابهای
متفاوتی داد اما یکی از مهمترین جوابهای این سئوال این است که سازندگان
برنامه «هفت»، مخاطبان خود را شناسایی نکردهاند و هنوز پس از دو هفته،
تعریف درست و دقیقی از مخاطبِ هدفِ برنامهشان ندارند. پس برای این که
بتوانند هر ذائقهای با هر سطح سلیقه و هر مرتبهای از فرهنگ را راضی کنند،
شلختگی پیشه کردهاند تا به وسعت مخاطبانشان بیفزایند. غافل از این که
این تدبیر آنها، عین بیتدبیری و مساوی ریزش تعداد قابل توجهی از مخاطبان
بالقوه برنامهشان است.
4. «هفت» از همان روزهایی که خبر تولید و
پخش آن بر سر زبانها افتاد، نام دوم و یا لقب «نود سینمایی» را یدک
میکشید. از این رو «هفت»، از ابتدا محکوم به مقایسه شدن با «نود فوتبالی»
بود که یازده سال سابقه درخشان و ستودنی را در ارائه یک برنامه مورد توجه
همگان، پشت سر دارد.
فوتبال عامه پسندترین ورزش دنیا است. از
هر طبقهای طرفدار دارد و همین وسعت مخاطبانش، نشان دهنده جایگاه ویژه آن و
به طبع برنامههای تلویزیونی مرتبط با آن، نزد مردم است. فوتبال و حواشی
آن بطور بالقوه قدرت جذب مخاطب بالایی دارد. حتی کسانی که به قول معروف
فوتبالی نیستند، انکار نمیکنند که به دنبال کردن حواشی فوتبال تمایل
دارند.
فضای حاکم بر فوتبال ما و نوع روابط و
بسترهای فرهنگی و اجتماعی این ورزش در کشور ما منحصر به فرد و سرشار از
سوژههایی است که میتوانند هر بیننده تلویزیونی را وا دار کنند که از پای
برنامهای مثل «نود» بلند نشود و هر ثانیه این برنامه را به جای دیدن،
ببلعد. اما سینمای ما شرایط کاملاً متفاوتی دارد. سینما در ایران نه یک
تفریح عامه پسند است و نه میتوان به دلیل برخی مسائل، آنچنان به پشت پرده
آن پرداخت. در این شرایط باید کلی گویی کرد و پرده پوشی. این برای
برنامهای که قرار است به نود سینمایی تبدیل شود، چندان خوشایند نیست و با
الگوی ذهنی مخاطب همخوانی ندارد و توقعات او را – با توجه به انتظاری که
نود فوتبالی ایجاد کرده – برآورده نمیسازد.
بارزترین ویژگی «نود فوتبالی» ماهیت چالشی
آن و بیان شفاف و به دور از محافظه کاری این برنامه و صداقت و صمیمیت
بینظیر آن در ارتباط با مخاطب است. همه این موارد از حلقههای مفقوده
موفقیت «هفت» است که اگر هر چه سریعتر فکری برای آنها نشود، شکست دیگری در
امر برنامهسازی تلویزیون، موجبات شرمندگی مدیران سیما را فراهم می کند.
5. مجری «هفت»، فریدون جیرانی که تهیه
کنندگی «هفت» را هم بر عهده دارد باید این موضوع را بپذیرد که او چه دوست
داشته باشد و چه دوست نداشته باشد، فیلمساز است و این احتمال وجود دارد که
در هر برنامهای توسط هر کدام از مدعوین، مورد موأخذه و مقایسه قرار بگیرد و
کارنامه فیلمسازیاش به بوته نقد کشیده شود. اتفاقی که در قسمت اول
برنامه «هفت» افتاد و بهرام بهرامیان کارگردان «آل» که به عنوان مهمان به
برنامه دعوت شده بود در جواب صحبتهای منتقد برنامه و خود جیرانی، پرونده
فیلمسازی جیرانی را باز کرد و جیرانی که دستپاچه شده بود، سراسیمه و کمی
مستبدانه از او خواست از این کار صرف نظر کند.
اگر جیرانی این موضوع را بر نمیتابد که
در برنامهاش، فیلمهای او در مقام مقایسه و یا ارجاع تاریخی – سینمایی
قرار بگیرد، باید مجریگری را بر عهده شخص دیگری که کمی از خود او
کاریزماتیکتر باشد بگذارد.
6. قحط الرجال در وادی نقد سینمای ما حرف
تازهای نیست. بیتعارف ما در زمانهای زندگی میکنیم که در آن «منتقدِ»
واقعی و حرفهای، حکم کیمیا را دارد. منتقد خوب کم داریم. منتقدی که به
مشربهای نقد علمی سینما آگاهی داشته باشد، بسیار کمتر داریم. چند تایی
منتقد سینما هم داریم که با وجود این که در گفتار و نوشتارهای سینماییشان
یگانه و بیرقیب هستند، اما بنابر دلایلی کمتر به تلویزیون میآیند یا
دعوتی از آنها برای حضور در برنامههای تلویزیونی صورت نمیگیرد.
در برنامه «هفت»، منتقدی حضور دارد که هر
چه از تیپ خوش و خوش پوشی سوپر استاروارش گفته شود، کم است و حق مطلب در
باب آن همه هماهنگی در انتخاب رنگ لباس و عینک و ساعت و ... ادا نمیشود.
طراحی لباس این منتقدِ جوانِ دوست داشتنی به بسیاری از بازیگران و هنرمندان
ما آموخت که چگونه هم خود را بیآرایند و هم از خطوط قرمز ممنوعه در
انتخاب نوع پوشش عبور نکنند. حقیقتاً آن همه تناسب در رنگ قهوهای در پوشش
این منتقد در برنامه نخست «هفت»، میتواند الگوی خوبی در انتخاب رنگ لباس
برای همه ما باشد. واقعاً چه تعداد منتقد داریم که این گونه خوش پوش و
برازنده، جامه بر تن میکنند؟
هر چند قسمتِ نقدِ فیلم برنامه «هفت» در
هفته پیش و این هفته، چنگی به دل نزد اما همین که مردم متوجه شدند، منتقدان
سینما هم میتوانند به اندازه ستارههای سینما شیک پوش باشند، امری مکفی و
حتماً به نظر دست اندرکاران «هفت»، هر گونه ایراد گرفتن از بخش «نقد»
این برنامه - که بیشتر نسیه است تا نقد - مته به خشخاش گذاشتن بیش از حد و
اشکال تراشی بیمورد است.
7. طراحی دکور برنامه با آن چند تلویزیون
قدیمی که در چند جای استودیو، جا و بی جا انداخته شدهاند و احتمالاً وظیفه
تحریکِ حس و حال نوستالژیک مخاطب برنامه را بر عهده دارند، در کنار آن رنگ
تند قرمز زننده که چشم را آزار میدهد و آن میز یک تکه اِل شکل که چندان
زیبا نیست، رکورد تازهای از بد سلیقگی در طراحی دکور یک برنامه
تلویزیونی است.
طراحی لگوی برنامه هم دست کمی از طراحی
دکور برنامه ندارد. لگو باید واضح و معرفِ برنامه و در واقع صاحب شخصیت و
هویت باشد. لگوی «هفت» هیچ کدام از این مشخصهها را ندارد و شتابزدگی در
طراحی آن کاملاً مشهود است و حتی از نظر عده ای بیشتر به نمادهای فرقه ای
شبیه است تا یک برنامه تلویزیونی!
8. جمعه گذشته محمدرضا شرفالدین و سید
ضیاء هاشمی مهمانانی بودند که جهت بحث کارشناسی پیرامون دفترچه سیاستهای
سینمایی سال 89 معاونت سینمایی در برنامه حضور داشتند. این که بحث راجع به
این مسئله چقدر برای پر کردن آنتن یک شبکه در یک ساعت پر مخاطب، انتخاب
درست و حساب شدهای است، جای حرفِ بسیار دارد اما مهمتر از آن صحبتهای
مهمانان برنامه تحت نظر و کنترل جیرانی بود که هیچ سمت و سویی پیدا نکرد و
نه نکته تازهای در صحبتهای آنها به چشم خورد و نه کمی از ماهیت چالشی –
انتقادی چنین برنامهای را که نیاز وجودی آن است، بروز داد.
البته در هفته گذشته، علی معلم و
صحبتهایش تنها برگ برنده قسمت اول برنامه «هفت» بود. معلم، صریح و
بیپرده سخن گفت و به تنهایی در 25 دقیقه، یخ یک برنامه منجمد شده تقریباً
دو ساعته را شکست. صراحت علی معلم، عامل نجات بخش «هفت» در لحظات پایانی
برنامه بود.
دومین قسمت برنامه «هفت» حتی نتوانست از
حضور شخصی مثل مسعود دهنمکی که بسیار صریح اللهجه سخن میگوید، بهره لازم
را ببرد و تنور برنامهاش را داغ کند.
9. یکی دیگر از نکات جالب توجه در مورد
«هفت»، نوع رابطه جیرانی با ظلیپور است که رابطه جهانگیر کوثری با امید
گلمکانی در برنامه «ورزش از نگاه 2» شبکه دو را به خاطر میآورد. هم جیرانی
و هم کوثری از نوعی ادبیات ارباب و رعیتی متعلق به دوران فئودالیته در
برخورد با همکار جوانشان استفاده میکنند. البته این برخورد نه از روی
تحقیر بلکه به سبب ایجاد فضای خودمانی و صمیمی است که مسلماً با این شیوه
حاصل نخواهد شد و بیشتر پس زننده است. بیشک بیننده تلویزیون همان رفتار
خشک و رسمی اخبار ساعت 21 تلویزیون را بر این گونه اجراها ترجیح میدهد.
10. همه میگویند جای خالی چنین برنامهای
در بین برنامههای تلویزیون احساس میشد. اما آیا این حرف در مورد
برنامهای که در این دو هفته شاهدش بودیم مصداق دارد و یا تعارفی است از
جنس تعارفهای مرسوم ما ایرانیان؟
11. «هفت» در همین شروع راه، نیاز به
تغییرات شدید اساسی در نوع تفکر سازندگانش دارد تا به خیل برنامههای حراف و
غیر قابل تحمل تلویزیون نپیوندد.