دختر گرامى پيامبر(ص) در سخنان تند و عتابآميز خود، كسانى را كه وصى و برادر پيامبر(ص) را از صحنه رهبرى كنار زده خود زمام امور مسلمانان را در دست گرفتند، مورد انتقاد قرار داده كه هنوز سوگ رسول خدا فراموش نشده شتابزده دست به اقدامى زدند (ماجراى سقيفه) كه آنان را در گرداب فتنه افكند.
«... ثمّ اسْتَنْهَضَكم فَوَجَدَكُمْ خِفافا، وَاَحْمَشَكُمْ فَاَلْفاكُمْ غضابا فَوَسَمْتُمْ غَير اِبِلِكُمْ وَ وَرَدْتُمْ غيرَ مَشْرَبِكُمْ هذا والعَهْدُ قَريبٌ، والكَلْمُ رحيبٌ، والجَرْحُ لَمّا ينْدَمِل، والرّسول لمّا يقْبَرُ، إبْتِدارا زَعَمْتُمْ خَوفَ الْفِتْنَةِ، ألا فِى الْفِتْنَةِ سَقَطوا وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ...1؛
سپس شيطان از شما خواست كه برخيزيد، آن گاه دريافت كه شما افراد سبكى هستيد، او شما را تحريك و عصبانى كرد و شما را غضبناك يافت. آن گاه شما شترهاى ديگران را داغ نموديد علامت مالكيت زديد و براى نوشيدن آب از غير راه خود وارد شديد... و اين اعمال شما در حالى صورت گرفت كه عهد شما نسبت به پيامبر صلي الله عليه و آله نزديك است، و جراحتى كه به واسطه ى رحلت پيامبر وارد شده، هنوز وسيع و تازه است، و جراحتى كه بر ما وارد شده، هنوز التيام پيدا نكرده است. و رسول خدا هنوز دفن نشده بود. خيلى با عجله اين كار را كرديد. خيال كرديد كه اگر اين كار را نكنيد فتنه پديد ميآيد. آگاه باشيد كه در فتنه سقوط كردند، و حتما جهنم كافران را احاطه ميكند... "2.
آنچه در بالا خوانديد، بخشى از خطبه ى فدكيه ى حضرت فاطمه عليهاالسلام است كه به دنبال تصرف فدك توسط خليفه ى اول آن بانوى بزرگ، در برابر خليفه و در حضور مهاجران و انصار ايراد فرمود.
گرچه اين خطبه به مناسبت غصب فدك ايراد شده، امّا محور بخش هايى از آن، موضوع خلافت و رهبرى جامعه ى اسلامى است.
دختر گرامى پيامبر صلي الله عليه و آله در سخنان تند و عتاب آميز خود، كسانى را كه وصى و برادر پيامبر صلي الله عليه وآله را از صحنه ى رهبرى كنار زده، خود زمام امور مسلمانان را در دست گرفتند، مورد انتقاد قرار داده كه آلت دست شيطان شده به حوزه ى "خلافت " وارد شدند كه حق آنان نبوده و هنوز سوگ رسول خدا فراموش نشده شتاب زده دست به اقدامى زدند (ماجراى سقيفه) كه آنان را در گرداب فتنه افكند.
فتنه افكنى، يا دستاويز گريز از فتنه!
-----------------------------------------
نكته اى كه در اين بخش از سخنان حضرت فاطمه عليهاالسلام جلب توجّه ميكند، اين است كه توجيه نادرست صحنه گردانان سقيفه در مورد انتخاب خليفه را افشا كرده، عواقب زيانبار آن را بيان مي كند و مي گويد: "خيال كرديد اگر اين كار را نكنيد فتنه پديد مي آيد، آگاه باشيد كه در فتنه سقوط كرديد. "
در اين جا اين سؤال پيش مي آيد كه آنان كدام فتنه را دستاويز قرار دادند و مقصودشان از فتنه چه بود؟ و مقصود حضرت زهرا عليهاالسلام از اين كه آنان در فتنه سقوط كردند، چيست؟
چنان كه در كتب تاريخ اسلام مطرح شده و قرائن نيز آن را تأييد مي كند، مقصود آنان از فتنه، ارتداد امت، آشوب و هرج و مرج و از هم گسيختن نظام اسلامى به دنبال انتشار خبر رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله ، و پيدايش خلأ قدرت در مركز حكومت اسلامى بود. آنان به اين عنوان كه از چنين فتنه اى جلوگيرى كنند، پيش از آن كه پيكر پاك پيامبر عظيمالشأن اسلام صلي الله عليه و آله را به خاك بسپارند، و در حالى كه على عليه السلام و بنى هاشم سرگرم مراسم غسل پيامبر صلي الله عليه و آله بودند، به سقيفه شتافته در صدد تعيين خليفه و زمامدار مسلمانان برآمدند! امّا مگر آن تشريفات چه قدر وقت مي خواست كه در آن مدت، بيم فتنه مي رفت؟ آيا در همان مدت اندك، خبر رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله (با نبودن وسائل ارتباطى امروزي) در سراسر كشور اسلامى منتشر مي شد و همه چيز به هم مي ريخت. اين سؤال ها در صحّت و درستى نگرانى از فتنه، ايجاد ترديد مي كند. از اين رو حضرت فاطمه عليهاالسلام با تعبير، زَعم، پندار و خيال از آن ياد كرده است.
امّا اين كه آنان چگونه در فتنه سقوط كردند ـ كه موضوع اصلى اين نوشتار است ـ پاسخ اين است كه آنان با اين اقدام خود منشأ اختلاف و دو دستگى و شكاف در جامعه اسلامى شدند. شكافى كه تاكنون پر نشده است. گرچه آن روزها با بيعت مردم با ابوبكر، كار تعيين زمامدار به ظاهر پايان يافت، امّا اين انتخاب عواقبى را به دنبال داشت كه هر چه مسلمانان از آن سالها دورتر شدند، آثار نامطلوب آن بيشتر پديدار گشت. خاطره ى اختلاف و كشمكشهاى مسلمانان بر سر امامت و خلافت، خاطره اى تلخ و غمانگيز است. كدام فتنه اى بزرگتر از قرنها اختلاف و كشمكش و خونريزى كه سنگ زير بناى آن در سقيفه گذاشته شد.
شهرستانى مي نويسد:
"هرگز در اسلام هيچ شمشيرى به خاطر يك بنياد دينى، چون شمشيرى كه به خاطر امامت كشيده شد، آهيخته نگرديد. "3
پردههاى ديگرى از فتنه ها
------------------------------
فاطمه ى زهرا عليهاالسلام در خطبه ى ديگرى، پرده هاى ديگرى از فتنههاى ناشى از سقيفه را فاش ساخته است. دختر پيامبر صلي الله عليه و آله ، اين خطبه را هنگامى ايراد كرد كه گروهى از زنان مهاجران و انصار براى عيادت و احوال پرسى از او ـ كه در اثر حمله به خانه اش مصدوم و بيمار بود ـ رفته بودند.
آن بانوى بزرگ در فرازى از اين خطبه فرمود:
"آگاه باشيد به جانم سوگند! اين حكومتى كه پديد آوردند، تازه آبستن شده است. پس صبر كنيد تا ببينيد چه ثمره اى به بار مي آورد. آن گاه از آن به اندازه ى ظرف هاى بزرگ به جاى شير خون تازه و سمّ كشنده بدوشيد! اين جا است كه كسانى كه به راه باطل رفته اند، زيانكار مي شوند و آيندگان، عاقبت آنچه را كه گذشتگان تأسيس كردند، خواهند ديد. اكنون كه به مراد خود رسيديد از بابت دنياى خود خوش باشيد و قلبا براى فتنه هايى كه خواهد آمد، مطمئن باشيد. و بشارت باد بر شما به شمشيرهاى برنده اى كه به دنبال آن مي آيد و قدرت متجاوزى كه حداكثر ظلم و تعدّى را روا مي دارد و به هرج و مرجى فراگير كه همه جا را شامل مي شود و به استبدادى از ظالمين كه مقدار اندكى از بيتالمال را باقى مي گذارد، به گونه اى كه كسى در آن رغبت نمي كند و جمعيت شما را درو مي كند همه را قتل عام مي كند، پس حسرت و اندوه با شما باد، و به كدامين سو مي رويد؟... . "4
در اين سخنان كوتاه، امّا رسا و گويا، حوادث تلخ و اندوهبار چند دهه پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله به روشنى ترسيم شده است كه ريشه در سقيفه داشت. زيرا با روشى كه در انتخاب خليفه پيش گرفته شد، افراد ديگرى نيز كه خود را از خلفاى اوليه كمتر نمي دانستند، به فكر خلافت افتادند و كشمكش و رقابت بر سر خلافت در گرفت و منتهى به جنگها و خونريزيها شد.
از طرف ديگر مسيرى كه در مورد خلافت در پيش گرفتند، موجب شد كه با فراهم شدن تدريجى زمينه و موافقت عملى خليفه دوم و سوم، بنياميه به حكومت برسند و با ظلم و ستم و تجاوز و تعدى ـ كه بر هيچ مورخى پوشيده نيست ـ با مردم رفتار كردند و بيت المال مسلمين را به يغما بردند. با توجه به اين حوادث، سخنان حضرت فاطمه عليهاالسلام در اين زمينه، از نظر تحليل اجتماعى و سياسى در تاريخ اسلام بسيار ارزنده و تكان دهنده است.
شاخصهاى گويا از فتنهها
-----------------------------
چنانكه اشاره شد، ماجراى سقيفه، افرادى از صحابه ى بزرگ رسول خدا را به فكر خلافت افكند. به ويژه شوراى شش نفرى خلافت كه توسط خليفه ى دوم طراحى شد ـ و خود دنباله ى سقيفه بود ـ اعضاى شورا را به فكر خلافت انداخت و خود را براى اين منصب شايسته يافتند5
و پس از آغاز خلافت على عليه السلام به مخالفت برخاستند، و اين موضوع به اضافه قدرت يافتن معاويه با موافقت دو خليفه ى قبلى، موجب بروز جنگ هاى جمل، صفين و نهروان شد و تلفات هرگز در اسلام هيچ شمشيرى به خاطر يك بنياد دينى، چون شمشيرى كه به خاطر امامت كشيده شد، آهيخته نگرديد.
سنگينى به بار آورد كه هيچ فتنه اى با آن قابل مقايسه نمي باشد. براى آن كه به عمق فتنه پى ببريم كافى است به آمار تلفات سه جنگ ياد شده توجه كنيم:
به گفته ى يعقوبي: "در جنگ جمل بيش از سى هزار نفر از طرفين كشته شدند و تلفات جنگ نهروان بالغ بر چهار هزار بود. "6
و به اعتقاد مسعودى، مجموع كشته شدگان جنگ صفين از عراقي ها و شامي ها، هفتاد هزار نفر بود كه بيست و پنج هزار نفر آن عراقى و چهل و پنج هزار نفر شامى بودند. "7
عمق فاجعه هنگامى آشكارتر ميشود كه بدانيم مجموع كشتگان در جنگ هاى زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله را (از طرفين) حدود هزار و پانصد نفر تخمين زده اند در حالى كه در آن زمان، جنگ با كفار و مشركان بود اما در سه جنگ ياد شده، جنگ، جنگ مسلمان با مسلمان و جنگ اهل قبله با اهل قبله بود!.
حمله به خانه ى حضرت فاطمه عليها السلام از نظر علماى اهل سنت در اين جا به مناسبت بحث، لازم است گفته شود كه مدرك و مأخذ حمله به خانه ى حضرت فاطمه عليها السلام تنها منابع و مدارك شيعى نيست بلكه در تعدادى از منابع اهل سنت نيز به اين معنا تصريح شده است.4
به عنوان نمونه "طبري " مورّخ نامدار اهل سنت، از ابوبكر نقل مي كند كه به هنگام احتضار از نه چيز اظهار ندامت مي كرد و يكى از آنها اين بود كه ميگفت: ... "كاش دستور ورود به خانه ى فاطمه را نداده بودم، هر چند آن را به قصد جنگ بسته بودند... .8 "
ابن قتيبه دينورى نيز در مورد آتش زدن در خانه ى حضرت فاطمه عليهاالسلام مينويسد: "و إن ابابكر رضي اللهعنه قفقد قوما تخلّفوا عن بيعته عند على كرّم اللّه وجهه، فبعث اليهم عمر، فجاء فناداهم و هم فى دار على، فأبَوا ان يخرجوا فدعا بالحطب و قال: والذى نفس عمر بيده، لتخرجنّ او لأحرقنّها على من فيها، فقيل له: يا ابا حفص ان فيها فاطمة؟، فقال: و إن ... .9
همچنين نظّام ـ كه يكى از علماى برجسته ى معتزله بوده ـ در اين باره مي گويد: "ان عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى القت الجنين من بطنها، و كان يصيح: احرقوا دار ها بمن فيها، و ما كان فى الدار غير على و فاطمة و الحسن و الحسين. "10
پي نوشتها :
1 ـ اين خطبه در منابع متعدد، و از آن جمله در كتاب الأحتجاج احمد بن على طبرسى، ط نجف، 1350 هoo، ص 61 ـ 66 نقل شده است.
2 ـ عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينورى، الأمامة والسياسة، تحقيق استاد على شيرى، قم، منشورات الشريف الرضى، ج 1، ص 30.
3 ـ شهرستانى، محمد بن عبدالكريم، كتاب الملل و النحل، ط 2، قاهره، مكتبة آنجلو المصرية، ج 1، ص 30.
4 ـ طبرسى، الأحتجاج، ص 66؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، تهران، المكتبة الأسلامية، ج 43، ص 160.
5 ـ ابن واضح، احمد بن ابى يعقوب، تاريخ يعقوبى، نجف، المكتبة الحيدرية، 1384 هoo، ج 2، ص 172، ص 182. مرحوم شيخ مفيد مينويسد: دربارهى شمار كشتگان در جنگ بصره (جمل) روايات، مختلف است: در برخى آمده است كه شمارشان بيست و پنج هزار بوده است. از عبدالله بن زبير هم روايت شاذّى نقل شده كه شمار آنان پانزده هزار بوده است. شايد هم سخن ابن زبير صحيحتر باشد ولى از آنچه همهى اهل علم در اين باره گفتهاند، فاصله دارد و نميتوان آن را پذيرفت
6 ـ ابراهيم بن سيار بن هانيء نظّام.
7 ـ على بن حسين مسعودى، مروج الذهب، ط 1، بيروت، دار الأندلس، ج 2، ص 394.
8 ـ سعد بن ابى وقاص با على عليهالسلام بيعت نكرد و اين، علتى جز اين نداشت كه او پس از شوراى شش نفرى، خود را رقيب على عليهالسلام و شايستهى خلافت ميدانست! زيرا او از اعضاى اين شورا بود. (ابن اثير، الكامل فى التاريخ، بيروت، دار صادر، ج 3، ص 191)
9 ـ محمد بن عبدالكريم شهرستانى، كتاب الملل و النحل، ج 1، ص 59.
10- بحار الأنوار - العلامة المجلسى - ج 28 ،صفحه 204
منابع:
1. بحارالأنوار،محمدباقر مجلسى،دارالرضا،ج30،ص17
2. تاريخ يعقوبى،احمد بن ابى يعقوب،المكتبة الحيدرية،محل نجف،تاريخ1384 ه. ق،ج2،ص172، 182
3. نبرد جمل،ترجمه و تحشيهى دكتر محمود مهدوى دامغانى،نشر نى،1،محل تهران،تاريخ1367،ص251
4. مروج الذهب،على بن حسين مسعودى،دار الأندلس،1،محل بيروت،ج2،ص394
5. مأساة الزهراء،سيد جعفر مرتضى عاملى،دارالسيرة،محل بيروت،ج2
6. تاريخ الأمم والملوك،محمد بن جرير طبرى،دارالقاموس الحديث،محل بيروت،ج4،ص52
7. الأمامة والسياسة،عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينورى،منشورات الشريف الرضى،محل قم،ج1،ص30
8. كتاب الملل و النحل،محمد بن عبدالكريم شهرستانى،ج1،ص59
9. الأحتجاج احمد بن على طبرسى،طبرسى،محل نجف،تاريخ1350،ص66-61
10. كتاب الملل و النحل،محمد بن عبدالكريم شهرستانى،مكتبة آنجلو المصرية،2،محل قاهره،ج1،ص30
11. الأحتجاج،طبرسى،ص66
12. بحار الأنوار،محمد باقر مجلسى،المكتبة الأسلامية،محل تهران،ج43،ص160
13. الكامل فى التاريخ،ابن اثير،دار صادر،محل ،بيروت،ج3،ص191
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه