0

آشنايى با بن‏لادن و سازمان القاعده

 
b000ashkan
b000ashkan
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 39
محل سکونت : آذربایجان شرقی

آشنايى با بن‏لادن و سازمان القاعده


سخن درباره بن لادن و آنچه به نام او در جهان رخ داد، سخن درخصوص يك فرد مشخص نيست كه بتوان تاريخ جامع و نكته به نكته آن را بيان كرد. آنچه با عنوان واقعه يازدهم سپتامبر به وقوع پيوست چنان عجيب بود كه راه را براى درآميختن حقيقت و افسانه باز كرد و اين امر ناشى از وجود ابهام در لايه‏هاى زيرين اين رويداد تاريخى است.

اين حادثه بستر مناسبى براى طرح آرا و نظرات گوناگون فراهم آورد. نگاهى گذرا به كتابهايى كه پيرامون آن نگاشته شده نشان مى‏دهد كه اين واقعه تا چه حد دنيا را به تامل واداشته است.

در ايران نيز آثار فراوانى بيشتر به صورت مقاله عرضه شده است، كه به دليل شتاب و اختصار هيچ يك نتوانسته‏اند تحقيق منظمى را در اين خصوص ارايه دهند. بيشتر اين آثار شامل تأليف، ترجمه و يا تدوين همان اخبار و رواياتى هستند كه در رسانه‏هاى ارتباط جمعى آمده است. به ويژه پس از حمله امريكا به افغانستان و تصرف اين كشور، نگاشته‏هاى فراوانى با جهت‏گيرى‏هاى خاص در اين زمينه صورت گرفت كه در مجموع از غبار ابهامى كه افكار عمومى جهان را در مورد اجراى 11 سپتامبر در برگرفته، چيزى نكاست. امروزه با توجه به كار مشابهى كه صدام حسين در تحقق سياست‏هاى امپرياليستى امريكا و صهيونيسم انجام داد و زمينه‏هاى تصرف قلب خاورميانه توسط امريكا را فراهم ساخت، نقش بن لادن در اشغال افغانستان توسط امريكا روشن‏تر مى‏گردد. بسيارى از نويسندگان بزرگ جهان شواهد و قرائن كافى براى آشكار نمودن جايگاه بن‏لادن و صدام حسين در به انجام رسيدن مقاصد توسعه‏طلبانه امريكا ارائه كرده‏اند و شايد براى بسيارى از مردم دنيا هم روشن شده باشد كه اين دو همكار و دوست سازمان‏هاى اطلاعاتى امريكا اين بهاى گزاف را از مردم عراق و افغانستان به عنوان بخشى از ماموريت و خدمات خود ستانده‏اند. مقاله زير را مطالعه فرمائيد تا با زندگى و فعاليت‏ها و اقدامات اسامه بن لادن بيشتر آشنا شويد.

اسامه بن محمد بن عوادبن لادن، در سال 1957م (1336 ش) در «المَلَز» نزديكى‏هاى رياض ـــ پايتخت كنونى عربستان ـــ ديده به جهان گشود. البته عده‏اى هم تولد او را در سال 1955 مى‏دانند.(1) اسامه هفدهمين پسر از 54 فرزند شيخ محمدبن لادن است. پدرش كه اهل حَضَر موت يمن بود، در حكومت پادشاهى سعودى توانست خود را از باربرى در بندر جده به صاحب بزرگترين شركت ساختمانى و راهسازى عربستان برساند.

تمام فرزندان شيخ؛ موظف به رعايت برنامه روزانه‏اى بودند كه پدر تنظيم كرده بود و گاهى بنا به خواست پدر، عهده‏دار مديريت برخى از پروژه‏ها مى‏شدند.

مادرش اهل سوريه (يا عربستان) و دهمين همسر شيخ بوده است و خود اسامه تنها پسر اين مادر و كوچكترين پسر خاندان بن‏لادن مى‏باشد.(2)

اسامه را با اسامى مستعارى نظير بن‏لادن، شاهزاده، امير، عبدالله، مجاهد، شيخ، حاجى و رييس مى‏شناسند.(3) و اين علاوه بر القابى نظير اسامه قهرمان، اسامه قاتل، اسامه مسيح، اسامه ضدتمدن، اسامه متفكر، اسامه عقب‏مانده، اسامه پاك، اسامه جنايتكار و... است كه به او داده‏اند.(4)
وى قدى حدود 188 سانتى‏متر، موهايى قهوه‏اى رنگ و وزنى در حدود 75 كيلوگرم دارد.(5) اما به گفته برخى منابع اين اواخر به خاطر استفاده فراوان از عسل و روغن زيتون، كمى اضافه وزن پيدا كرده است. او ظاهرى لاغر و پوستى گندمگون داشته ، چپ دست بوده، از عصا استفاده مى‏كند و از بيمارى كليه رنج مى‏برد.(6)
دوران كودكى اسامه در مدينه سپرى شد؛ اما پس از مدتى خانواده‏اش به جده رفتند و او تحصيلاتش را در آن شهر ادامه داد تا اين‏كه توانست در سال 1979 در رشته اقتصاد و مديريت دولتى از دانشگاه ملك عبدالعزيز فارغ التحصيل شود.

تا اين زمان حادثه مهم و غيرمترقبه‏اى در زندگى اسامه رخ نداده بود، حتى آثار اسلام‏گرايى نيز در وجود او هويدا نبود. چنانچه معلم انگليسى‏اش مى‏گويد: «اسامه در آن زمان برخلاف الان چندان متعصب نبود.»(7) البته گفته مى‏شود پدر اسامه فردى ديندار و منظم بوده و سعى كرده فرزندان خود را بر مبناى اصول اسلامى پرورش دهد. با اين حال علاوه بر محيط دينى و خانواده پولدار وى، محافل دانشجويى تاثير بيشترى بر روح اسامه گذاشته است. اگرچه در اين دوران نيز او به صورت رسمى وارد هيچ يك از گروه‏هاى اسلامى نگرديد.

اولين پيوند اسامه با گروه‏هاى اصول‏گراى اسلامى به سال 1973 برمى‏گردد.(8) اين گروه‏ها را همكلاسى‏ها و هم‏دانشگاهى‏هاى وابسته به سازمان «اخوان المسلمين» تشكيل مى‏دادند. او در همين دوران با «جماعت اسلامى» آشنا مى‏شود.

رابطه نزديك خاندان بن‏لادن با كاخ سلطنتى و نيز دوستى اسامه با بسيارى از شاهزادگان، از جمله عوامل اصلى شكل دهنده شخصيت و كارهاى بن‏لادن است. اسامه مورد اعتماد ويژه مقام‏هاى عربستان و محرم شاهزاده تركى فيصل ـــ رييس سازمان اطلاعات ـــ بود. در سال‏هاى نخست دهه 1990 پيوندهاى او با اين شاهزاده سعودى چنان محكم بود كه سازمان‏هاى اطلاعاتى خارجى، به ويژه سازمان‏هاى جاسوسى اسراييلى، او را از ماموران سعودى و حتى از مديران سازمان اطلاعات سعودى مى‏انگاشتند.(9) از سوى ديگر، وفادارى خانواده بن لادن به پادشاهى آل سعود ايجاب مى‏كرد كه اسامه در پيشبرد برنامه‏ها و اهداف پنهان دولت سعودى نقش بسزايى داشته باشد.(10) (در اين‏خصوص بيشتر بحث خواهد شد)

اما كسانى كه تمام اين احساسات و اطلاعات خام و بى‏جهت را ساماندهى كرده و به افكار، آمال و خواسته‏هاى اسامه سمت و سويى مى‏بخشند، محمد قطب و عبدالله عَزام از استادان آن وقت دانشگاه هستند. محمد قطب با آن‏كه هنوز زنده مى‏باشد و در ادامه افكار و انديشه‏هاى سابق خود كه بيشتر تفسير و تبيين آراى برادرش، سيد قطب است كار مى‏كند، هرگز نتوانست همانند دكتر عبدالله عزام روح و عملكرد اسامه را تحت تاثير قرار دهد. محمد عتوب نيز از جمله نويسندگان مسلمانى است كه بر افكار اسامه تاثير گذار بوده است.

عبدالله عزام به سال 1941 در فلسطين به دنيا آمد. او مهارت خاصى در سخنورى داشت، توانايى مديريت و دانش بالاى نظامى او بر كسى پوشيده نيست. اسامه در زمان اقامت عزام در جده، با انديشه‏هاى وى آشنا گرديد و به شدت تحت تاثير افكار او قرار گرفت. عبدالله در گسترش فعاليت گروه‏هاى مسلح افغانستان به خارج از مرزها و به كل دنيا سهم بسزايى داشت. او به همراه دو پسرش در انفجار بزرگ در پيشاور سال 1989 كشته شد.(11)

از عوامل موثر ديگر در شكل‏گيرى افكار و انديشه‏هاى اسامه، مهمانان مختلفى بودند كه در ايام حج به خانه وى دعوت مى‏شدند. اين ديد و بازديدها بستر مناسبى را براى آشنايى با افكار و عقايد شخصيت‏هاى سرشناس پديد مى‏آورد. دوستان زيادى كه او در اين گونه مجالس پيدا كرد از جمله عوامل مهم نفوذ افكار اسامه در مناطق مختلف جهان و دنياى اسلام مى‏باشند؛ به‏ويژه آن‏كه بسيارى از اين مهمانان، طلاب، علماى دينى و اعضاى جنبش‏هاى اسلامى بودند.

همه اين موارد شخصيت اسامه را به نحو خاصى شكل داد و باعث گرديد كه او گامى فراتر از كارها و مشغوليت‏هاى خانوادگى خود بردارد. اگرچه بن‏لادن بايد راه خانوادگى خود را ادامه مى‏داد و مانند آنها در اداره شركت‏ها، كارخانه‏ها و بازارهاى بورس و... فعاليت مى‏كرد، اما وى راه ديگرى را در پيش گرفت و يا شايد اسامه را براى كار ديگرى در نظر گرفته بودند. خود او در سال 1995 به گونه‏اى مبهم عنوان مى‏كند وقتى دولت سعودى تصميم به حمايت از مقاومت اسلامى افغانستان گرفت به «خانواده وى» رو آورد.(12)

در 27 دسامبر سال 1979 نيروهاى شوروى به افغانستان حمله كردند. اين امر موجب مهاجرت تعداد زيادى از اعضاى گروه‏هاى مسلح افغانى به پاكستان شد. دولت پاكستان اجازه ادامه فعاليت را به آنان داد و همين امر باعث گرديد اعراب بسيارى بر مبناى اين عقيده كه جنگ با روسيه به مثابه جهاد با كمونيسم است؛ جذب اين حركت شوند.

اسامه بن‏لادن دو هفته پس از اشغال افغانستان به پاكستان رفت. او در اين سفر مهمان دو تن از رهبران افغانى به نامهاى برهان‏الدين ربانى و سياف بود كه در همان مهمانى‏هاى ايام حج با يكديگر دوست و آشنا شده بودند.

برخورد دوباره اسامه با عبدالله عزام در همين اوضاع و احوال بود. عزام كه در آن روزها استاد دانشگاه اسلامى بين‏المللى بود، توانست زمينه دوستى با اسامه را فراهم كرده و او را به عضويت يكى از گروه‏هاى مسلح افغانى درآورد. دوستى آنها بعدها پايه‏هاى اصلى القاعده را به وجود آورد و اين دو از بنيانگذاران اصلى «بريگارد عرب در افغانستان» شدند.

اسامه پس از اين سفر به عربستان بازگشت و توانست توجه و حمايت خانواده و بسيارى از دوستان خود را براى كمك به مبارزان افغانى جلب نمايد. البته خود آنها نيز اقدامات افغانى‏ها را نوعى جهاد مقدس عليه كفر و الحاد مى‏دانستند و سخاوتمندانه هم كمك مى‏كردند. اسامه به همراه چند تن از افغانى‏ها و پاكستانى‏هايى كه در شركت‏هاى بن‏لادن كار مى‏كردند، به پاكستان رفت و اين بار حدود يك ماه در مرز افغانستان و پاكستان اقامت گزيد. او در سال 1982 وارد خاك افغانستان گرديد و با تجهيزات عظيم ساختمانى و راهسازيى كه سفير عربستان در پاكستان(13) در اختيارش گذاشته بود، مشغول راهسازى، سنگرسازى، احداث تونل و بيمارستان‏هاى صحرايى در افغانستان شد. شايد به همين خاطر بود كه عده‏اى بن‏لادن را فارغ‏التحصيل مهندسى عمران مى‏دانستند.

سفر اسامه و دوستى او با رييس سازمان اطلاعات عربستان؛ درى را براى سرازير شدن پول‏هاى هنگفت عربستان به روى جهاد افغانستان باز كرد. امريكا كه از مدت‏ها قبل به وسيله سازمان سيا با گروه‏هاى مسلح افغانى رابطه داشت مسووليت تدارك سلاح‏هاى مورد نياز آنها I.S.Iرا بر عهده گرفت. سازمان اطلاعات پاكستان ـــ تمام كارهاى ارتباطى C.I.Aبا افغانستان را انجام مى‏داد و حتى اسلحه و مهمات را نيز در اختيار مجاهدان افغانى مى‏گذاشت.(14) (در مورد نقش امريكا و رابطه آن با اسامه نيز سخن خواهيم گفت)

اگر چه در اوايل اسامه وارد جنگ نشد، و تنها به ارائه كمك‏هاى خود از طريق حزب جماعت اسلامى اكتفا مى‏كرد، اما بعدها توسط عبدالله عزام از اين حال و هوا خارج شد و به افغانستان رفت و در آنجا به يك مبارز و فرمانده جسور مبدل گرديد.(15)

در سال 1984، «بيت‏الانصار» يا «خانه ياران» را به عنوان نخستين قرارگاه مجاهدان عرب در پيشاور تاسيس كرد و تا سال 1986 توانست 6 قرارگاه ديگر را هم بسازد. با توجه به وجود نظاميان ارشد سورى و مصرى كه تحت امر اسامه بودند، او تمايل داشت عمليات نظامى با فرماندهى كامل وى انجام شود. البته بن‏لادن، از همان آغاز ورود به افغانستان، توجه خاصى به تشكيلات نشان مى‏داد و آنچه اين روحيه را در او به شكوفايى رساند، تحصيلات دانشگاهى شخصيت اقتصادى خانوادگى و نظام فعاليت‏هاى آنها بود. همين مساله در سازمان‏دهى به فعاليت‏هاى گسترده و متنوع اقتصادى ياران بن‏لادن در سطح جهانى نيز به وضوح ديده مى‏شود.

بن‏لادن به منظور ايجاد اشتياق در داوطلبان عرب و نيز براى جلوگيرى از نفوذ اين روحيه در افراد ديگر، به دستور (و يا با مشورت) استاد خود ـــ عبدالله عزام ـــ براى آنها اردوگاه جداگانه‏اى ساخت و نام آن را «مأسدة الانصار» يا «خانه شير» يا «قلعه شير» گذارد.

تمام اين حوادث پيش‏درآمد تشكيل پروژه اصلى بن‏لادن، يعنى تاسيس سازمان «القاعده»، مى‏باشد. اسامه پيش از تشكيل ماسدة الانصار نيز در دفتر ارائه خدمت به داوطلبانى كه براى جهاد با شوروى به افغانستان آمده بودند، همراه با عبدالله عزام كار مى‏كرد. اين دفتر با نشان اختصارى MAK همان «مكتبة‏الخدمة» است كه مقر آن در پيشاور مى‏باشد. با توجه به لزوم تفكيك قوا كه شايد به منظور تفكيك نخبگان از ديگران صورت گرفته باشد، و همچنين دانش مديريتى عزام، ثروت بن‏لادن و تجارب موفق او در زمينه اقتصاد و اداره مراكز تجارى و اقتصادى؛ اين انديشه را به ذهن آن دو متبادر كرد كه در پى بنيان نهادن سيستمى باشند كه در آينده بايد به ثمر بنشيند. اين انديشه كه جنگ با شوروى تمام نمى‏شود، اندكى دور از ذهن مى‏نمود؛ اما اين‏كه آيا تجربه‏اى مانند اين جنگ در جايى ديگر از جهان اسلام رخ خواهد داد، آنان را وادار به تاسيس سازمانى زيربنايى با افرادى زبده و مجرب كرد؛ شايد كلمه «القاعده» كه به معنى پايه، اساس، بنيان، اصل، زيرساخت، زيربنا و كلماتى نظير اين واژگان است، بيانگر اين ديدگاه رو به آينده عبدالله عزام و همرزم جوانش باشد.

اسامه در سال 1988 به منظور سامان‏دهى فعاليت‏هاى نظامى و آموزشى خود، به پيشنهاد ابوعبيده مصرى معروف به «پنجشيرى»، از اعضاى مهم جماعت اسلامى مصر و از فعالان افغانستان، سازمان القاعده را تاسيس كرد. اين سازمان به سرعت با ديگر گروه‏هاى مسلح ارتباط برقرار كرد. امريكا به منظور جلوگيرى از نفوذ بيشتر كمونيسم ضمن برقرارى ارتباط با بن‏لادن به اين سازمان نيز كمك‏هاى شايانى كرده است.

آنچه باعث اعتبار بن‏لادن در ميان مجاهدان شده، تنها پول و سرمايه او نيست، بلكه ريشه سعودى او يك منفعت روانى براى وى به شمار مى‏رود؛ شايد اگر اسامه مليت سعودى نداشت؛ اين مقبوليت را به ويژه در افغانستان و پاكستان به دست نمى‏آورد.

فتواى ايمن الظواهرى درباره عمر عبدالرحمن عامل موثرى در گسترش فعاليت القاعده و شخص بن‏لادن محسوب مى‏شود. توانمندى‏هاى منحصر به فرد بن‏لادن به ويژه در جذب پيروانش، ارتباط با نظام پادشاهى سعودى، علماى دينى و بازارهاى اقتصادى و نيز ثروت سرشار او كه دست كم در زمينه همسوكردن ماموران برخى كشورها به كار مى‏رفت و يا امكان تجهيزشدن به برخى امكانات مدرن را فراهم مى‏ساخت، همه و همه از زمينه‏هاى تقويت القاعده بودند.

القاعده؛ اين سازمان چند مليتى، با در اختيارداشتن يك تيم رهبرى با استعداد و موثر كه دسته‏اى از آنها علاوه بر حضور در اين سازمان به عنوان نيروهاى ارشد، رهبرى گروه‏هاى ديگر (مانند «جماعة‏الاسلامية» و «الجهاد مصر») را نيز در دست دارند، جايگاه و اعتبار خاصى پيدا كرد. از سوى ديگر پس از كشته شدن عبدالله عزام، مكتبة‏الخدمة (Maktabat Alkhidmat) يا MAK كه از چندى پيش فعاليت خود را در افغانستان محدود كرده بود، از هم پاشيد و بسيارى از نيروها و اعضاى آن جذب القاعده شدند.

در مورد هرم تشكيلاتى القاعده بايد گفت كه اسامه در صدر گروه و رهبر آن به شمار مى‏رود. پس از او مجلس الشورا قرار دارد كه تمامى دستورات و نقشه‏هاى عملياتى در اين قسمت طراحى مى‏شوند. اسامه و محمد عاطف ـــ معاون او ـــ از اعضاى ثابت اين مجلس هستند. كميته‏هاى چهارگانه نظامى، عقيدتى ـــ حقوقى، مالى و تبليغاتى، فعاليت‏هاى خود را به اين مجلس گزارش مى‏دهند.

اعضاى اين كميته‏ها و به ويژه كميته نظامى، متعهد شده‏اند فعاليت‏هايشان به صورت مخفى و در كمال رازدارى باشد. ساختار نظامى القاعده «خوشه انگورى» است؛ يعنى گروه‏ها به موازات هم و به طور مستقل عمل مى‏كنند. به قسمى كه هرگز يكديگر را نمى‏شناسند و اگر يكى از آنها شناسايى شود، ديگران در امان خواهند بود.

القاعده از طريق ثروت بن‏لادن و كمك سرمايه‏داران برخى كشورها تامين مالى مى‏شد. هر فردى كه پس از گزينش به القاعده مى‏پيوست، علاوه بر مسكن، ماهيانه مبلغ 150 دلار نيز دريافت مى‏كرد زيرا بن‏لادن معتقد بود:

«مسلمانانى كه به ما مراجعه مى‏كنند، بايد تحت حمايت قرار بگيرند و بهتر است از ما كمك بگيرند؛ تا اين‏كه به سراغ كفار بروند.»(16)

گزينش افراد در القاعده ، به سختى صورت مى‏گرفت.

آنها پس از انتخاب توسط نمايندگان بن‏لادن، به پيشاور پاكستان مى‏رفتند و در آنجا پاسپورت، پول نقد و ديگر مدارك مورد نياز خود را دريافت مى‏كردند. سپس به منظور بررسى سوابق و پيشينه؛ به مدت دو هفته در پاكستان مى‏ماندند و پس از گزينش براى يادگيرى مهارت‏ها و استراتژى نظامى، در يك اردوگاه آموزشى در افغانستان حاضر مى‏شدند. از آن به بعد آموزش‏ها شروع مى‏شد. با اتمام دوره‏هاى آموزش نظامى به يك سلول چهار يا پنج چريكى ملحق شده و منتظر دستور مى‏ماندند.

نفوذ ايمن الظواهرى در بن‏لادن

پيشتر در باب عبدالله عزام و افراد و شرايطى كه بن‏لادن را تحت تاثير قرار دادند سخن گفتيم؛ اكنون جا دارد درباره فرد موثرى كه برخى تحليل‏گران او را بازوى راست اسامه و وارث سازمان القاعده مى‏دانند، سخن بگوييم. اين شخص كه هنوز هم بر روح و رفتار بن‏لادن تاثيرگذار است، دكتر ايمن ربيع‏الظواهرى 47 ساله و يك پزشك مصرى است.

ظواهرى در ماجراى ترور انورسادات متهم گرديد؛ اما بعدها به دليل حاشيه‏اى بودن نقش او تنها به جرم حمل غيرقانونى سلاح به سه سال زندان محكوم شد. پس از آزادى از زندان ابتدا به عربستان و سپس به پيشاور رفت. او به زبان انگليسى تسلط دارد، در امور تشكيلاتى رشد سريعى داشته و پس از كسب مقام سخنگويى سازمان جهاد اسلامى مصر خيلى زود به رهبرى آن رسيد.(17)

ظواهرى ضمن دوستى و رفاقت با اسامه، او را از سيستم تشكيلاتى سازمان‏هاى مصرى آگاه مى‏كرد و اين امر علاوه بر تاثيرى كه عبدالله عزام از طريق تعاليم و تحصيلات خود مى‏گذاشت، زمينه گسترش قدرت اسامه را فراهم مى‏كرد. از اين گذشته، فتواى ظواهرى درباره وضعيت عمر عبدالرحمان و عبود الزّمر كه به خاطر زندانى بودن نمى‏توانستند به صورت مستقيم در صحنه حضور داشته باشند، زمينه رهبرى بن‏لادن را هموار مى‏ساخت.

اسامه در ايامى ديگر

با پايان يافتن جنگ در افغانستان؛ بسيارى از افرادى كه در كنار اسامه بودند، به سرزمين خود بازگشتند.

بعد از جنگ افغانستان؛ خود بن‏لادن هم كه به عربستان برگشته بود، به حمايت از گروه‏هاى مخالف در عربستان و يمن ادامه داد و با تشكيل «انجمن جهاد» به پشتيبانى از گروه‏هايى مانند جماعت اسلامى مصر، جهاد يمن، مجمع‏الحديث پاكستان، ليگ پارتيزان‏هاى لبنان، جماعت اسلامى ليبى، بيعة‏الامام اردن، جماعت اسلامى الجزاير و... پرداخت.

در آن زمان كه اسامه در افغانستان به سر مى‏برد، رفته رفته افراد و گروه‏هاى محدود و وفادارى در اطراف او پديد آمد كه آماده هر نوع از خودگذشتگى در راه عملى كردن اهداف و مقاصد اسامه بودند.(18) بعدها تعدادى از اين ياران در خارج از افغانستان دست به فعاليت زدند. به عنوان مثال 1800 نفر از 2500 نفر الجزايرى كه در القاعده بودند، پس از جنگ افغانستان به كشور خود بازگشتند و گروه‏هاى معارض را تشكيل دادند. 200 نفر به نيويورك و نيوجرسى رفته و به شيخ عمر عبدالرحمان پيوستند. بقيه نيز به جنگ با روس‏ها در تاجيكستان ادامه دادند و گروهى ديگر هم در جنگ بوسنى و چچن شركت كردند.

امريكايى‏ها مى‏آيند!

بعد از حمله عراق به كويت؛ اسامه درباره ايجاد سپر دفاعى لازم در برابر حمله احتمالى صدام طرح‏هايى به مقامات سعودى ارائه كرد، اما طرح و برنامه‏هاى او ناديده گرفته شد. اسامه به ايراد خطبه و سخنرانى پرداخت. اين كار او خشم آل سعود را برانگيخت، بدين‏خاطر او را از اين گونه برنامه‏ها نيز باز داشتند. از اين رو، اسامه تصميم گرفت به جاى حكام و رجال سياسى، مخاطبان خود را در ميان طلاب و علماى دينى بيابد.

وى موفق گرديد فتوايى مبنى بر شرعى بودن فراگيرى آموزش‏هاى جنگى و نظامى از يكى از علماى بزرگ سعودى بگيرد. او بلافاصله فتوا را منتشر كرد و توانست حدود 4000 نفر را براى يادگيرى فنون نظامى در افغانستان جمع كند. به دليل اين گونه فعاليت‏ها، حكومت سعودى او را از جده ممنوع‏الخروج كرد، اسامه چندين بار مورد بازجويى قرار گرفت و مزرعه‏اش در حومه جده به دست گارد ملى تخريب شد.

اسامه كه از وضعيت خود خسته شده بود؛ تصميم به خروج از كشور گرفت. به همين منظور توانست با متقاعد كردن يكى از برادرانش كه دوستى نزديكى با ملك فهد و شاهزاده احمد ـــ معاون وزير كشور ـــ داشت، اجازه انجام يك سفر تجارى به پاكستان را بگيرد، اما شاهزاده نايف ـــ وزير كشور ـــ مانع بزرگ اين سفر به شمار مى‏رفت. و تنها با خروج اين شاهزاده از كشور، امكان خروج او نيز ميسر مى‏گرديد كه همين طور هم شد.

اسامه در آوريل سال 1991 به پاكستان رفت و در آنجا از طريق نامه‏اى به برادرش اطلاع داد كه ديگر به كشور خود باز نمى‏گردد. اقامت او در پاكستان كوتاه بود و خيلى زود راهى افغانستان شد، زيرا مى‏دانست دولت پاكستان او را دستگير كرده و به عربستان تحويل خواهد داد. در اين دوران نيز بارها سعى شد اسامه، ترور يا ربوده شود.

شايد ناگوار بودن اوضاع و نابسامان بودن شرايط؛ فعاليت در افغانستان را نيز براى اسامه ناخوشايند كرده بود، گويى اوضاع با ماندن در عربستان و پاكستان تفاوت چندانى نداشت و او نمى‏توانست درخصوص اين شوك عظيم كه «امريكايى‏ها مى‏آيند» كارى انجام دهد. از اين رو با ظاهرى مبدل و به وسيله هواپيماى شخصى خود به سودان رفت؛ زيرا به گفته خودش در اين ايام به دنبال يك كشور كاملا اسلامى مى‏گشت و به همين دليل راه سودان را در پيش گرفت. در سودان به كارهاى عمرانى از جمله راه‏سازى و امور كشاورزى پرداخت و حتى در جواب يك خبرنگار غربى كه با او مصاحبه كرد، گفت: «من يك كشاورز ساده هستم.»(19)

بن لادن هنگام اقامت در سودان توانست از طريق هزاران هكتار زمين حاصل‏خيزى كه دولت در اختيار او قرار داده بود، و نيز با استفاده از امتياز معافيت گمركى، به صادرات ميوه، ذرت، آفتابگردان و صمغ بپردازد.(20) او سودان را يك كشور كاملا اسلامى مى‏دانست. از اين رو سرمايه‏گذارى‏هاى عمده‏اى را در آن كشور انجام داد و حتى توانست بازرگانان و تجار بزرگى از عربستان (و از جمله چند تن از برادران خود) را به سرمايه‏گذارى در آن كشور تشويق كند.

بن لادن در يازدهم ژوئيه سال 1994 در بيانيه‏اى كه در لندن منتشر شد، اعلام كرد براساس پيشنهاد «هيات نصيحت و اصلاح» و به منظور توسعه فعاليت‏ها، تسهيل ارتباط با مردم و دريافت نامه‏ها و شكايات، دفترى را در لندن تاسيس كرده است.(21)

با گذشت كمتر از يك سال از صدور اين بيانيه، گروه‏هاى عربى كنفرانسى را با حضور 400 نماينده تشكيل دادند. نظير اين كنفرانس در سال 1991 و با عنوان «كنفرانس ملى عربى ـــ اسلامى» برگزار شده بود كه ياسر عرفات و حواتمه ـــ يكى از رهبران فلسطينى ـــ نيز در آن شركت داشتند اما كنفرانس يكم آوريل 1995 در خارطوم، رنگ و بوى ديگرى داشت و در آن دكتر حسن ترابى و اسامه بن‏لادن نيز شركت كردند (حسن ترابى چندى پيش از حادثه 11 سپتامبر نيز حضورى مرموز در امريكا داشت).

اهميت اين كنفرانس براى غرب به حدى بود كه راديو B.B.C در تفسيرى درباره آن گفت: «جهان مى‏تواند تا سه روز آسوده باشد، چون تمام تروريست‏ها هم اكنون در خارطوم گرد آمده‏اند.»(22)

نكته قابل تامل در اين كنفرانس، سكوت و خاموشى اسامه بود؛ گويا از محور مباحث و گفت‏وگوها رضايت چندانى نداشت يا...؟

لغو تابعيت بن‏لادن

به دليل اين گونه فعاليت‏ها و كارهاى ديگرى كه هنوز چند و چون آنها به طور كامل مشخص نيست، دولت عربستان در سال 1994 و به دستور شخص ملك فهد، تابعيت سعودى اسامه را لغو كرد. دو سال قبل از اين تاريخ نيز اموال او در عربستان توقيف گرديد. اسامه نيز در پاسخ به اين اقدامات بيانيه‏اى صادر كرد و در آن، آل سعود را خائن و سرسپرده امريكا خواند و گفت نيازى به تابعيت سعودى ندارد و براى تاييد يا رد افراد توسط آل‏سعود ارزشى قائل نيست.(23) البته گويا دولت عربستان بارها خواسته بود با پا درميانى افراد سرشناس؛ اسامه را قانع كند كمى آرامتر باشد و حتى به گفته خود اسامه 9 بار مادر، دايى و برادرانش را به خارطوم فرستاده و از او خواسته بودند با توقف فعاليت‏هايش، به عربستان بازگشته و از ملك فهد عذرخواهى كند.(24)

به دليل فشارهاى بين‏المللى بر سودان، اين دولت از اسامه خواست كه سودان را ترك كند و او به ناچار در اوايل سال 1996، آن كشور را به قصد جلال‏آباد افغانستان ترك كرد.(25)
در افغانستان اوضاع به گونه ديگرى بود. اينك شرايط به طور كامل عوض شده بود.

در اين زمان جنبش طالبان با حمايت قاطع امريكا توانست به صورت چشمگيرى، ائتلاف مسعود ــــ ربانى ـــ حكميتار را به عقب براند. اين حوادث مقارن ورود دوباره بن‏لادن به افغانستان بود. او به عنوان مهمان به سراغ يك فرمانده نظامى افغانى به نام «مهندس محمود» رفت. اين فرد پل ارتباطى ميان بن‏لادن و طالبان شد. پس از ترور مهندس محمود، بن‏لادن با طالبان وارد مذاكره گرديد و حمايت خود را از آنان اعلام كرد. طالبان نيز از اين امر استقبال كرد(26) و اين سرآغاز ارتباط ميان بن‏لادن، ملاعمر و جنبش طالبان بود.

اكنون به خانه بن‏لادن سرى مى‏زنيم تا ببينيم در آن خانه كه ورود به آن روياى بزرگى براى بسيارى از كنجكاوان جهان شده است چه مى‏گذرد.

غربى‏ها خانه بن‏لادن در افغانستان را «غار خفاش» مى‏نامند. اين خانه «سنگى» كه به دست طرفدارانش در دل كوه‏ها ساخته شده، محل برنامه‏ريزى‏هاى بن‏لادن عليه غرب است. غربى‏ها اين خانه را پناهگاه (Hideout) مى‏نامند. خانه بن‏لادن سه اتاق دارد: در يكى از آنها كامپيوترها، دورنگارهاى فعال و تلفن‏هاى ماهواره‏اى به چشم مى‏خورد. دومى دفتر كار و ديگرى اتاق خواب است. او از طريق شبكه‏هاى ارتباطى و پست الكترونيك دستوراتش را براى طرفداران خود در خاورميانه، آسيا، آفريقا و امريكا ارسال مى‏كند.

او در اين غار كه كمى بالاتر از شهر جلال‏آباد در شرق افغانستان است، با يك تيربار كلاشينكف روسى ديده مى‏شود. در غار بن‏لادن، يك كتابخانه نيز وجود دارد.

پيشتر درباره القاعده و ويژگى‏هاى آن سخن گفتيم. لكن جاى آن دارد به بخش ديگرى از خصوصيات اين سازمان اشاره كنيم شايد بهتر باشد پيش از آن درخصوص خاستگاه فكرى و كلامى سازمان‏هايى از نسل و نژاد القاعده تامل شود.

اگر تاكيد بن‏لادن بر آزادى اين سرزمين ريشه در عرق ملى او داشته باشد از اين انديشه سرچشمه مى‏گيرد كه «كارها به شيوه سلف» انجام مى‏پذيرد. بنابراين طبيعى است كه او اهدافى نظير آنچه گروه‏هاى «الجهاد» و «جماعة‏الاسلاميه» مصر دنبال مى‏كنند را قبول نكند (هر چند تحت رهبرى كسانى نظير شيخ عمر عبدالرحمان ايمن الظهواهرى باشد) زيرا اهداف آنان جزئى، مشخص و معين است و در اوج خود به كشتن يك رييس‏جمهور يا فراهم‏كردن زمينه اعتراض مردم محدود مى‏شود. در عين حال آنچه مسلم است، بن‏لادن و القاعده فاقد تئورى و انديشه منسجم و قابل ارائه است و از هيچ‏گونه عَقَبه فكرى متقن برخوردار نيست و لذا همه فعاليت‏هاى او عمدتا بر يك مبناى فكرى سطحى و بى‏عمق استوار شده است.

شايد در اينجا نيز تجارب اقتصادى و ايده‏هاى مديريتى بن‏لادن اين احساس را پديد آورده باشد كه كارگاه‏هاى كوچك و پرهزينه را حذف كند و به جاى آن در كارخانه‏هاى عظيم و سودآور سرمايه‏گذارى كند. او به شدت رهبران الجهاد و جماعة‏الاسلاميه را مورد انتقاد و فشار قرار داد تا از اين گونه كارها دست بردارند. رهبران اين دو جماعت نيز كه در آن زمان خارج از مصر فعاليت داشتند، توافق كردند كه رهبرى اين دو جماعت به اسامه واگذار شود. همين امر باعث گرديد تشكيلات كلى در كنار القاعده، به وجود بيايد كه اسامه آن را «جبهه مبارزه اسلام‏گرايان عليه يهوديان و صليبيان» ناميد.(27)

آنچه در اين توافق از اهميت بسيارى برخوردار است؛ صعود ايمن الظواهرى به رهبرى سازمان الجهاد بود كه پس از تحولاتى انجام پذيرفت و به صورت يكى از دوستان نزديك اسامه درآمد. عمر عبدالرحمن نيز كه به اتهام دست‏داشتن در تخريب مركز تجارت جهانى (1993) زندانى شده بود، از سمت خود استعفا داد.

مساله مهم اين است كه در سال 1998 رهبرى سازمان و تاكتيك گروه‏هاى جهاد، دستخوش تغييراتى گرديد؛ از جمله اين‏كه به جاى «انتخاب موضوع» فهرست بلندبالايى از «اهداف مفيد براى ترور» تهيه شد. و همين مساله، در كنار اتحاد افراد و تاكتيك آنها موجب افزايش قابل توجه ترورها گرديده و به صورت ريشه‏اى شدن مساله ترور بين‏المللى جهادگرايان درآمد.(28)

اتحاد اين دو سازمان با القاعده، بستر مناسبى براى جلب حمايت دوستان بسيار اين سازمان‏ها و به‏ويژه مصرى‏ها را فراهم آورد كه اين امر نيز به نوبه خود در توسعه و گسترش چشمگير آن موثر بود.

مشخصات كلى منابع و ماخذ

كيست <--- بن‏لادن كيست؟ ميشل پولى، خالد دوران، ترجمه مهشيد ميرمعزى، چاپ اول، انتشارات روزنه، تهران 1380

خسروى <--- اسامه بن‏محمد بن‏لادن، كامبيز خسروى، چاپ دوم، انتشارات سيميندخت، تهران 1375

پى‏نوشت‏ها:



1ــ كيست ،ص 41.

2ــ همان، ص 15.

3ــ خسروى 37ــ 38.

4ــ كيست، ص 11.

5ــ همان، ص 42.

6ــ همان.

7ــ همان.

8ــ محمدعلى صالح، كمال قبيسى: المطلوب رقم واحد فى‏العالم، مجملة المجلة ص 18، شماره 986، 30/آب/ 1998 م.

9ــ بريزار، ژان شارل و داسكيه گيوم: بن‏لادن حقيقت ممنوع، ترجمه دكتر حامد فولادوند، چاپ اول، نشر عطايى، تهران 1381، ص 112.

10ــ همان.

11ــ خسروى، ص 87.

12ــ فولادوند، همان، ص 112.

13ــ كيست، ص 52.

14ــ همان، ص 45.

15ــ همان، ص 51.

16ــ خسروى، ص 90.

17ــ أخبارالحَوادث المصرية (مجله) 27/آب/ 1998.

18ــ النهار: 21/8/1998 م.

19ــ النهار: 21/8/1998.

20ــ خسروى، ص 27.

21ــ ژوزاليوسف (مجله مصرى) 6/2/1995.

22ــ الوسط (مجله) 10/4/1995.

23ــ خسروى 228.

24ــ گفت‏وگو باC.N.N مارس 1997.

25ــ خسروى، همان.

26ــ الحوادث (مجله لبنانى) ص 22، 11/4/1997.

27ــ كيست، صص 65ـــ 66.

28ــ همان، صص 66ـــ 67.

 

بسم الله الرحمن الرحیم و لاحول و لاقوة الا بالله العلى العظیم / به نام خداوند بخشنده مهربان ، هیچ جنبش و توانى نیست جز به خداى والا و بزرگ

چهارشنبه 15 اردیبهشت 1389  11:06 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها