اصطلاح ترس از مدرسه به معنای ترس كودك از مدرسه رفتن است.
ترس یا هراس و اضطراب به معنی خطر ناگهانی است. ترس متناسب با خطر است و اضطراب به ترس بدون منشأ گفته میشود. ترس مرضی یا فوبیا ترسی شدید و عودكننده و غیرمنطقی است؛ ترسی كه به یك شخص، حیوان، شیء یا یك موقعیت معطوف میشود و موجب اجتناب از موضوع ترساننده است.
كودك مبتلا به ترس از مدرسه، معمولاً كار مدرسهای خود را خوب انجام میدهد و از بهره هوشی خوبی برخوردار است. كودكی كه از مدرسه میترسد نزد مادرش میماند ولی كودك فراری از مدرسه در خیابانها گردش میكند و از بهره هوشی كمتر از متوسط برخوردار است.
ترس از مدرسه در كودكان مدرسهرو و در هر سنی كه باشند دیده میشود، اما مشكل بین 5 الی 8 سالگی دیده شده و در 11 و 12 سالگی معمول و رایجتر است و هر2جنس به آن مبتلا میشوند؛ البته دخترها كمیبیشتر از پسرها.
در تمام طبقات اجتماعی این ترس مشاهده میشود. مخالفت كودك برای رفتن به مدرسه معمولاً در روزها و هفتههای نخستین سال تحصیلی همراه با علائم جسمانی یا گریستن مداوم است.
ترس از مدرسه سبب میشود كه كودكان در مواردی به تعارض روی آورند و اقدام به انجام اعمالی كنند كه باعث نگرانی والدینشان شود، تا آنها به این نتیجه برسند كه كودك را نباید به مدرسه فرستاد. گاهی ممكن است كودك بهواقع بیمار شود؛ در این صورت لازم است برای معالجه او اقدام كرد.
فوبیای مدرسه معمولاً صبح زود رخ میدهد و در مواقعی كه مدرسه رفتن منتفی است فروكش میكند و در روزهای تعطیل یا روزهای آخر هفته كمتر دیده شده یا اصلاً دیده نمیشود.
ترس از مدرسه دارای شدت و ضعف است. حالت شدید آن بیشتر در كلاسهای اول تا سوم است. كودك دائماً از دردهای گوناگون مینالد،دچار كمخونی، بیخوابی و بیاشتهایی است و هضم غذایش با دشواری همراه است.
علل ترس از مدرسه
ترس از مدرسه تقریباً همیشه به یكی از2علت زیر برمیگردد؛ ترس مربوط به مدرسه یا ترس مربوط به خانه. ممكن است خانواده كودك را از چیزهای موهوم ترسانده باشند.تغییر و مواجهه با اشخاص تازه و مخصوصاً در مورد كودكان كمرو كه دچار عدم احساس امنیت درونی و عدم اعتمادبهنفس هستند نیز میتواند موجب فوبیای مدرسه شود. گاهی آنچه ترس از مدرسه به نظر میآید در واقع ترس از ترك منزل است.[چطور اعتماد به نفس کودک را تقویت كنیم]
گاهی وقوع حوادثی ناگوار در خانواده موجب میشود كودك تصور كند اگر به مدرسه برود و دور از محیط خانواده باشد اتفاق ناگواری پیش خواهد آمد. رایجترین تصوری كه درباره ترس از مدرسه وجود دارد این مشكل را ناشی از «اضطراب جدایی» میداند.
تصور اصلی بر این است كه مادر و كودك به گونهای شدید به یكدیگر وابستهاند، وابستگی شدید كودك برایش این ترس را به وجود میآورد كه امكان دارد برای خود یا مادرش اتفاقی روی دهد. ماندن كودك در خانه نیازها و اضطرابهای كودك را ارضا میكند. هر چند این نگرش در بین نظریهپردازان بسیار رایج است اما عاقلانه نیست كه در تمام موارد این اختلال را ناشی از چنین علتی بدانیم.
دیدگاه تحلیل روانی، كودك مبتلا به ترس از مدرسه را كودكی میداند كه نسبت به والدینش تمایلات پرخاشگرانه دارد و از اینكه تمایلاتش را در ترس از ترك و جدا شدن از پدر و مادر ابراز كند عاجز است، از اینرو به گذشته باز میگردد و به یك نیازمندی قبلی توسل میجوید و خشم خود را از دنیای خارج و به ویژه از مدرسه ظاهر میكند.
ترس از مدرسه اغلب حاصل خصومت و كینهتوزی متقابل و سركوب شده بین دختر و مادر است كه در ارتباط دختر با مدرسه متبلور میشود.
برخی از متخصصان نیز برترس واقعی از مدرسه تأكید ورزیدهاند و تجربههای تكاندهنده در محیط مدرسه را باعث شرطی شدن ترس كودكان میدانند. در دیدگاه رفتاری، تأثیری كه توجه در تقویت اضطراب جدایی دارد در ماندگاری ترس شرطی نیز مؤثر است.
درمان ترس از مدرسه
معلم و والدین باید از شیوهها و وسایل مختلف كمك به كودكان برای غلبه برترس از مدرسه استفاده كنند. روشهای منفی و غیرمؤثر درمان از ترس از مدرسه عبارت است از:
1 – نادیده گرفتن ترس از مدرسه
2 – دور نگهداشتن كودك از موقعیت ترسناك (مدرسه)
3 – برخورد غیرمنطقی و خشونتبار با ترس كودك
روشهای مثبت و مؤثر از دیدگاه صاحبنظران استفاده از روشهای رفتار درمانی است. اكثر درمانگران بر این باورند كه بازگشت سریع كودك به مدرسه از اهمیت زیادی برخوردار است. نگرشهای روانكاوی، بر تقویت «خود كودك» تأكید دارد. شیوههایی مانند حساسیتزایی نظامداریا مواجههسازی هدایت شده كه برای كاهش اضطراب یا سایر فوبیها به كار میآید، در درمان ترس از مدرسه نیز كاربرد دارد.
مواجههسازی بر این امر تأكید میكند كه حتی اگر كودك سردرد و سایر علائم اضطراب را نشان دهد باید به مدرسه برود؛ در این صورت بهتدریج علائم فروكش خواهد كرد اما در صورت ماندن كودك در منزل به احتمال قوی علائم تثبیت خواهند شد. در همین حال لازم است والدین كودك از همان ابتدا مدیر و معلم كودك را در جریان وضعیت او قرار دهند، چون این كودكان به توجه خاص نیاز دارند.
از دیگر صورتهای مواجههسازی این است كه یكی از والدین كودك چند روزی در دفتر مدرسه حضور داشته باشند و كودك به كلاس برود و پس از مدت مشخصی كه به تدریج این زمان افزایش مییابد بتواند از كلاس خارج شده و والدین خود را ببیند و این برنامه تا عادی شدن رفتار كودك در مدرسه ادامه داشته باشد.
در روش دیگر میتوان با معلم به توافق رسید كه كودك روز اول فقط به كلاس برود و درس خود را پس دهد و تكلیف روز بعد را بگیرد و به منزل برگردد و به تدریج میزان حضور او در مدرسه عادی شود.
استفاده از الگو و سرمشق نیز كه عملاً در مدرسه و كلاس صورت میگیرد كمك خوبی برای مواجههسازی است. در این روش كودكانی كه با ذوق و شوق آمد و شد و بازی میكنند و همكاری خوبی در مدرسه دارند عملاً به عنوان الگو یا سرمشق كودك وارد عمل میشوند. والدین و معلمان نیز این موقعیت را باید برای كودك بازگو كنند.
بنابراین یاری گرفتن از كودكانی كه بدون ترس و همراه با علاقه در مدرسه و كلاس حضور دارند الگوهای خوبی برای سرمشقگیری كودكان مبتلا به ترس از مدرسه هستند.
قرارداد بستن و استفاده از پاداش یكی دیگر از روشهای درمانی ترس از مدرسه است. منظور این است كه انتظاراتی كه والدین و معلم از كودك دارند با دادن پاداش تقویت شود.
استفاد از پاداش به ازای پیشرفتهای كودك كمك موثری به از بین بردن سریع علائم میكند و همچنین مصاحبه و كشف واقعبینانه علت ترس كودك كه ممكن است نشأت گرفته از اختلافات والدین و وابستگی به آنها یا بیان حكایتهای غیرواقعبینانه در مورد زدن كودك در مدرسه و عوامل دیگری باشد باید از سوی والدین و معلم یا پزشك مورد ارزیابی قرار گیرد و برحسب مورد برای اصلاح و درمان او اقدام شود. گروهی از پژوهشگران دارو درمانی را نیز لازم تشخیص میدهند كه در موارد شدید و زیرنظر پزشك متخصص باید درمان صورت پذیرد.