غمخوار شيعه
متاسفانه از آنجا که امام زمان ارواحنا فداه از ديده ها پنهانندو در نتيجه براي همه امکان دسترسي به آن حضرت ممکن نمي باشد مگر دوستان خاص و خالص که از فيض ملاقات بهره مند مي شوند و از مصاحبت با او لذت مي برند ولي آنان نيز مصداق اين سخنند:
آنکه را اسرار حق آموختند
قفل کردند و دهانش دوختند
و اگر آنها نيز با حضرتش بنشينند اظهار نمي کنند و اگر چيزي ازاو بشنوند فاش نمي سازند و اگر جز اين بود به خوان قربش ضيافت نمي شدند...
و آن گونه تشرفات و آستان بوسيها که به ما رسيده است براي اتمام حجت بر غافلان و تحکيم رشته محبت در دل دوستان اوست که مايوس نشوند و دست از طلب نکشند و سرمشق جان کنند اين غزل را:
دست از طلب ندارم تا کام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان زتن برآيد
بگشاي تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآيد
اما به هر حال آنچه ديده شده است نيز شعاعي است از آفتاب جمالش و هر آنچه را نقل کرده اند مصرعي است از ديوان فضائلش و صد افسوس که بسياري از اخبار و آثار ما نيز بدست دشمنان نابود گرديده و يا از ترس نااهلان با سينه ها به خاک رفته است...
اکنون به جستجوي اخبار و آثار مي پردازيم تا چراغي بيابيم براي رهجويان.
شيخ طوسي (ره) در کتاب [الغيبة] نقل مي کند که ابن ابي غانم قزويني با عده اي از شيعيان در اين باره که حضرت امام عسکري (ع) آيا فرزندي از خود باقي گذارده تا جانشين اوباشد مشاجره کردند و او مدعي شد که آن حضرت از دنيا رفت و فرزندي از خود به جاي نگذاشت ، شيعيان نيز عريضه اي به ملجا و ماواي خود نوشتند و عرض حال با صاحب و آقاي خود نمودند و از آن ساحت اقدس ارواحنا فداه نيز جواب چنين صادر گرديد: انه انهي الي ارتياب جماعة منکم في الدين ومادخلهم من الشک والحيرة في ولاة امرهم فغمنا ذلک لکم لا لنا وساءنا فيکم لا فينا، لان اللّه معنا فلا فاقة بنا الي غيره.
[1] همانا رسيده است بر ما اينکه عده اي از شما دردين خود به تزلزل افتاده و شک و حيرت نسبت به اولي الامرشان به آنها هجوم آورده اين مطلب ما رامغموم ساخته ، البته براي شما نه براي خودوناراحت شده ايم به خاطر شما نه به خاطر خود،چون خدا با ماست و احتياجي به غير او نداريم.
امام زمان (ع) از تزلزل و تحير دوستانش غمناک مي شود ودرياي رافت او چون دوستانش را به ورطه بلا مي نگردمي خروشد، و نه تنها حزن و اندوه خود را اظهار مي کند بلکه ازشدت محبت خود به آنها اين چنين پرده برمي دارد که: غم و اندوه ما به خاطر شماست و از اينکه عده اي در اولوالامرخود شک کرده اند و به ضلالت کشيده شده اند محزونيم نه ازبراي خود، چون خدا با ماست و حاجتي به غير او نداريم تا ازجدا شدن جماعتي مغموم شويم.