0

یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

 یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

  شنبه :
امروز رو مثلا گذاشته بودم واسه استراحت و رسیدگی به کارهای شخصی ام ولی مگه این مردم میذارن؟!

یکشنبه:

امروز واقعا اعصابم خورد بود چون به هیچکدام از کارهای اداریم نرسیدم.
8753 تصادفی ، 6893 اعدامی ، 9872 تزریقی ، 44596 ایدزی ، و یک نفر بالای 145 سال سن رو واسه خاطر یک آدم وقت نشناس از دست دادم ... برای خودکشی اونقدر قرص خواب خورده بود که هر کاری میکردم دیگه روحش بیدار نمیشد!

دوشنبه:

رفتم بیمارستان ویزیت یکی از مریضا. دور تختش اونقدر شلوغ بود که نمیتونستم برم جلو. همه روپوش سفید پوشیده بودن و داشتند تند تند یادداشت برمیداشتن. هر جور بود راهو باز کردم و رفتم بالای سر مریض، اما دیدم دانشجوهای پرستاری قبل از من کشتنش. اگه دیر تر رسیده بودم ممکن بود حتی روحشم ناقص کنن!
از همکاری بدم نمیاد، ولی بشرط اینکه قبلا با من هماهنگ بشه وگرنه خوشم نمیاد کسی تو تخصصم دخالت کنه.

سه شنبه:

مادره با دوتا بچه اش میخواستن از خیابون رد شن. اول دست یکی از بچه ها رو گرفتم، اما دیدم اون یکی داره نیگام میکنه.
دست اون یکی رو هم گرفتم، اما دیدم باز مادره داره یه جوری نگام میکنه. اومدم دست خودشم بگیرم، اما دیدم یه عوضی با ماشین همچی با سرعت داره میاد طرفمون که اگه خودمو کنار نکشم ممکنه به خودمم بزنه. با یک اشاره ماشینش منحرف شد و کوبید به درخت. به خودم که اومدم دیدم مادره و بچه هاش از خیابون رد شدن و برای تشکر دارن برام دست تکون میدن.
منم براشون دست تکون دادم و برای اینکه دست خالی نرم همونی که کوبیده بود به درخت رو با خودم بردم. طرف اونقدر خورده بود که روحشم یه جورایی نشئه بود و فکر کنم هنوزم که هنوزه نفهمیده مرده!

چهار شنبه:

خیلی عجله داشتم، اما وایستادم تا دعواشونو ببینم. چون جای دیگه کار داشتم خواستم برم، ولی دیدم یکیشون داره فحش بدبد میده. اونقدر ازش بدم اومد که توی راه بهش گفتم: اگه زبونتو نیگه داشته بودی الان نه خودت چاقو خورده بودی و نه دست من زخمی میشد! الان چند ساعته که همه کارهامو ول کردمو دارم روحش رو پنچرگیری میکنم!

پنج شنبه:

اونقدر از برج ایفل برام تعریف کرده بودند که هوس کردم این آخر هفته ای برم اونجا و یه دیدی بندازم. وقتی رسیدم بالای برج، دیدم یه آقایی با دوربینش رفته رو لبه وایستاده تا از منظره پایین عکس بگیره.راستش ترسیدم بیفته. با خودم گفتم اگه کمکش نکنم ممکنه همچی بخوره زمین که دیگه قابل شناسائی نباشه. با احتیاط رفتم جلو بگیرمش نیفته اما تو یه لحظه جفتمون چنان هل شدیم که روحش موند تو دست من و جونش پرت شد پائین! باور کنید اصلا تو برنامم نبود ولی بالاخره پیش اومد.

جمعه:

بابا ولم کنید جمعه که تعطیله! میگن تو جمعه ها مرده ها هم آزادن، اونوقت خدا رو خوش میاد طفلکی من آزاد نباشم ؟!

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 12 اردیبهشت 1389  1:14 AM
تشکرات از این پست
benhour m_bb88
benhour
benhour
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 1566
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

عالی بود مدیر انجمن

راسخون مونس دلها

یک شنبه 12 اردیبهشت 1389  10:20 AM
تشکرات از این پست
AZARIAN2010
AZARIAN2010
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 809
محل سکونت : بروجن

پاسخ به: یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

خیلی جالب بود و انسان را به فکر می اندازه
یک شنبه 12 اردیبهشت 1389  11:19 AM
تشکرات از این پست
zoom68
zoom68
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 121
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به: یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

عزرائیل فرد خوبی
اگه دیدین بهش سلام برسونین
من که خیلی دوسش دارم

 



      زنــــد گی مـــیـــکــنــم فـــقــــط به امـــیـــد او  

من در زنـدگـیـم با تمام مـعـنـاهـای کـلمـه زوم زندگی میکنم
یک شنبه 12 اردیبهشت 1389  11:48 AM
تشکرات از این پست
ali_a_1373
ali_a_1373
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 42
محل سکونت : یزد

پاسخ به: یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

سلام خیلی قشنگ بود.خداییش حال کردم
Ali
یک شنبه 12 اردیبهشت 1389  9:06 PM
تشکرات از این پست
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به: یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

خیلی جالب بود
فکر کنم جناب عزاییل هر وقت میاد سراغ ما ما داریم تو سایت راسخون میچرخیم بنده خدا دلش نمیاد میره
 

 


 

یک شنبه 12 اردیبهشت 1389  9:20 PM
تشکرات از این پست
m_bb88
m_bb88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 969
محل سکونت : اذربایجان شرقی

پاسخ به: یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

خیلی عالی بود

http://quran1391.blogsky.com/

دوشنبه 13 اردیبهشت 1389  12:16 AM
تشکرات از این پست
modirenemone_1333
modirenemone_1333
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 46
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به: یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

جالب بود
تشکر
ای آنکه بود طالب دیدار تویوسف
باز آی که گردیده خریدار تویوسف
از گردش چشمان تو ای یوسف زهرا
در دام غمت گشته گرفتار تو یوسف
دوشنبه 13 اردیبهشت 1389  2:08 AM
تشکرات از این پست
chavoshian
chavoshian
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 28
محل سکونت : تهران
چهارشنبه 15 اردیبهشت 1389  1:51 AM
تشکرات از این پست
mahdis_63_88
mahdis_63_88
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 45
محل سکونت : اصفهان
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1389  4:53 PM
تشکرات از این پست
ayesh1344
ayesh1344
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 5083
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به: یادداشت های روزانه عزرائیل (طنز)

خیلی بامزه است،باتشکرفراوان
جمعه 21 خرداد 1389  2:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها