0

وقتي سالمندان رنجيده خاطر مي‌شوند

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

وقتي سالمندان رنجيده خاطر مي‌شوند

 
هميشه گلايه مي‌كنم كه چرا اين همه بچه دارم، اما يكي‌شان هم با من نمانده‌اند. نمي‌دانم چرا اينقدر احساس تنهايي مي‌كنم.

من و همسرم يكديگر را داريم، اما انگار بدون بچه‌ها خانه به اين بزرگي مي‌خواهد آدم را بخورد. دلم برايشان تنگ مي‌شود. وقتي دلتنگ مي‌شوم و فكر مي‌كنم كه آنها با زن‌ها و شوهرهايشان خوش هستند و ياد ما هم نمي‌كنند گاهي بغضم مي‌گيرد. اما نمي‌دانم چرا وقتي به خانه ما مي‌آيند هميشه دلخوري پيش مي‌آيد.

حوصله‌ام از سرو صدايشان سر مي‌رود. خيلي بي‌ملاحظه و پر سرو صدا هستند و بيشتر از ديدن من و پدرشان به خوش گذراندن و گشت و گذار فكر مي‌كنند. انگار نه انگار كه ماه‌ها گذشته كه ما را نديده‌اند.

گاهي كه به بچه‌هايشان تشر مي‌زنم به عروس‌ها بر مي‌خورد و مي‌گويند قول مي‌دهيم زياد دردسرتان ندهيم و زودتر برويم.

نمي‌دانم چرا ما حرف هم را نمي‌فهميم. گاهي فكر مي‌كنم عروس‌ها و داماد‌ها مي‌خواهند هرچه زودتر دوباره بچه‌هايم را سمت خودشان بكشانند و همين حس مرا عصباني مي‌كند.

حرف‌هاي سكينه مادر 6 فرزند و مادربزرگ 5 نوه، حرف بسياري از بزرگ‌تر‌هاي خانواده است.

واقعيت اين است كه آدم وقتي پا به سن مي‌گذارد، وضعيت جسمي‌اش عوض مي‌شود و به همين دليل كم‌حوصله‌تر و بهانه‌جوتر مي‌شود. اگر فشار ناشي از كسالت را به صورت عصبانيت و دلخوري و گلايه بر سر ديگران خالي كنيم كم كم تنها مي‌مانيم.

طاهره صفوي، روان‌شناس اعتقاد دارد رنجوري رواني يكي از خصوصيات برخي از سالمندان است كه در اثر مشكلات جسمي و عوامل ديگر پديد مي‌آيد. اين خود مي‌تواند براي سالمند به عامل دافعه شخصيتي بدل شود و سبب خشونت و بدخلقى گردد.

اين روان‌شناس مي‌افزايد اگر سالمندان به جهت بالا رفتن سن و ضعف بنيه جسمانى، كم‌حوصله و متوقع شوند و با بدخلقي و رفتارهاي تند و عصبي ديگران را از خودشان دلخور كنند، امكان دارد ديگران را از اطراف خود پراكنده كنند.

برخي از سالمندان در اين رفتارهاي عصبي چندان پيش مي‌روند كه يا بايد همه چيز مطابق ميلشان باشد يا هيچ چيز را نمي‌پذيرند. گاهي برخي از سالمندان شكاك و بي‌اعتماد مي‌شوند و گمان مي‌كنند ديگران كارهايي را براي عصباني كردن آنها انجام مي‌دهند.

به هواي روي خوش

سيما ـ الف دختر يك پدر 67 ساله است. او مي‌گويد: من عاشق پدرم هستم اما او بسيار بدبين و بدخلق شده است. حتي يك بار از او خواستم كه نزد روان‌شناس برويم اما او به من گفت:‌ شوهرت را ببر پيش روان‌شناس! اين حرف او آنقدر مرا دلگير كرد كه ديگر پيگير قضيه نشدم.

او می‌افزاید: ما 3 خواهر و برادر هستيم كه مي‌دانيم پدرمان همه كار براي ما كرده است و ما هم برايش همه كار مي‌كنيم، اما تنها توقعي كه از او داريم خوشرويي است. چيزي كه مدت‌هاست از او نديده‌ايم. پدرم كاري كرده است كه من و خواهرم ناچار مي‌شويم گاهي بدون گفتن به همسرمان نزد او برويم. او بسيار پرخاشگر است و به ما و خانواده‌مان احترام نمي‌گذارد. ما فرزندان او هستيم و برايمان چندان مهم نيست، ولي از همسرانمان خجالت مي‌كشيم و ناچار مي‌شويم بدون آنها به خانه پدر برويم كه اين كار هم ما را معذب مي‌كند. ما واقعا نمي‌دانيم چطور او را راضي نگه داريم. هميشه گلايه دارد و اگر كم سراغش را بگيريم ناراحت مي‌شود و اگر رفت و آمدمان را زيادتر كنيم مي‌گويد داريد مزاحم مي‌شويد. ما فقط دعا مي‌كنيم خوش اخلاق شود.

به اعتقاد طاهره صفوي، كارشناس ارشد روان‌شناسي، اگر انسان كنترل خود بر محيط را از دست بدهد و احساس كند دارد زمام امور از دستش خارج مي‌شود گاه حالت پرخاشگري به خود مي‌گيرد.

وي مي‌افزايد: سالمند دائم در حالتي ميان رنجوري از تنهايي و احساس شكستگي غرور به خاطر ديده شدن ضعفش توسط كوچك‌تر‌ها و عدم كنترل در كشاكش است.

اين سالمندان معمولا در مرحله پذيرش وضعيت جديد به سر مي‌برند و بدترين چيز اين است كه در همين وضع باقي بمانند و پرخاشگري و بي‌اعتمادي عادت آنها شود.

وي به سالمندان توصيه مي‌كند: براي اين‌كه بتوانيد با ديگران كنار بياييد اول بايد با خودتان كنار بياييد و سعي كنيد خود را همان‌گونه كه هستيد، بپذيريد.

در مرحله بعد روابط خود را با فرزندان و نزديكان خود مشخص كنيد. اگر مي‌توانيد چند ساعت يا چند روز پذيراي آنان باشيد و بعد خسته مي‌شويد به آنها بگوييد.

اگر مهمانداري شما را خسته مي‌كند خود را موظف به اين كار ندانيد و وقتي مهمان داريد از فرزندان خود كمك بگيريد و با آنها تعارف نكنيد. در غير اين صورت در اثر خستگي و رنجوري نيمي از ساعت به تعارف و نيمي ديگر را به پرخاشگري و بدخلقي مشغول مي‌شويد.

توقعات خود را در حد معقول نگه داريد و هميشه خوشرو، شاداب و با نشاط باشيد و بى‌جهت بهانه‌گيرى نكنيد.

سخني با كوچك‌تر‌ها

درست است كه اين روزها سالمند خانواده را اندكي پرخاشگر و بد خلق مي‌بينيد ولي سعي كنيد تنهايي به سراغ او برويد و از او بخواهيد در مورد مشكلاتش با شما حرف بزند.

مراقب افسردگي سالمند خود باشيد زيرا انزوا اولين عامل افسردگي است كه خود منشأ بسياري از بيماري‌هاست.سعي كنيد انگيزه‌اي براي سالمندتان به وجود آوريد و مشكلات جسمي او را تقليل بخشيد.

به او كمك كنيد شرايط جديد را بپذيرد و براي تعامل بهتر با او از يك روان‌شناس خانواده يا سالمندان كمك بگيريد.

ضعف حافظه و رنجش و تحريك‌پذيري از ديگر نشانه‌هاي افسردگي است. سالمندان افسرده به مرور زمان مشكلات عديده‌تري را تجربه خواهند كرد و اگر حاضر به قبول بيماري خود نبوده يا به سبب خجالت و غرور از كمك طلبيدن ابا داشته باشند، شرايط پيچيده‌تر خواهد شد.

سفرهاي كوتاه خانوادگي، رفت و آمد و برنامه منظم كه با توافق سالمند تنظيم شده باشد مي‌تواند به او كمك كند كه اجتماعي‌تر باشد. شايد سالمند ترجيح مي‌دهد خانه‌اش خلوت‌تر باشد. در اين صورت به جاي اين‌كه دسته‌جمعي قرار بگذاريد والدين خود را ببينيد، هر كدام روز مشخصي از هفته به ديدن او برويد. اين‌طوري والدين شما تنها نمي‌مانند و از شلوغي عصبي نمي‌شوند.

سعي كنيد خانه تنها ميعادگاه شما نباشد و گاه با والدين خود براي قدم زدن به پارك و تفريحگاه‌هاي اطراف شهر برويد تا آنها هم روحي تازه كنند.

ماندانا ملاعلی

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390  8:06 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها