0

3 اردیبهشت

 
gps0064
gps0064
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1751
محل سکونت : اصفهان

3 اردیبهشت



دوران اوج شهرت شرلی،در دهه ۱۹۳۰ بود. در این هنگام سینما نقوذ فراوان و غیر قابل رقابتی بین مردم داشت. هنوز رقابت تلویزیون و اتومبیل با سینما مطرح نشده بود. در آن زمان سینما هنوز دنیای جادو و افسانه بود. ستارگان سینما حکم خدایان اساطیری را داشتند و هنوز به فکر کسی خطور نکرده بود که از این خدایان می شود انتقاد کرد و بین اینها،معروف ترینشان دخترک خردسالی بود که فرو رفتگی مطبوع گونه هایش را همه دوست داشتند. با این حال،شرلی تمپل در عین کودکی نیز فارغ از تصنع نبود، بیشتر به یک عروسک زنده شباهت داشت تا یک طفل حقیقی. شرلی علیرغم سن و سال کم،یک ستاره بزرگ و درجه یک بود و شاید همین امر بود که این همه مورد توجه و علاقه و کنجکاوی مردم دنیا قرار داشت.
شرلی در ۲۳ آوریل ۱۹۲۸ در بیمارستان سانتامونیکای کالیفرنیا،به دنیا آمد. پدرش عضو هیئت مدیره یک بانک در لس آنجلس بود. شرلی دو برادر بزرگتر از خود داشت. شرلی دو ساله بود که مادرش فهمید که او دارای شم و ذوق خاصی در هنر ” ریتم و موزیک ” دارد و از آن پس همه در خانواده به شرلی بعنوان یک بچه ی باهوش نگاه می کردند. مادر شرلی تصمیم گرفت که او را در لس آنجلس در کلاس رقص بگذارد. شرلی هنوز سومین جلسه ی درس را تمام نکرده بود که توجه یکی از ” ستاره یاب ” های حرفه ای را که کارشان پرسه زدن در هر جا به منظور پیدا کردن استعداد های نهفته هنرپیشگی بود،جلب کرد و این مرد که مرتباً به کلاس رقص شرلی می آمد،حرکات صورتش ” میمیک ” را فوق العاده و استثنایی تشخیص داد و تصمیم گرفت او را در فیلم های کمدی مخصوص بچه ها بازی دهد و از آنجایی که خانواده شرلی، ثروتمند بودند دلشان نمی خواست که از وجود بچه شان در مقاصد تجارتی استفاده شود و چون اصرار آن مرد را دیدند،به ناچار تن در دادند و اینطور شد که شرلی بسیار کوچک در یکسری فیلم های کوتاه و متنوع،از جمله یک وسترن ظاهر شد. آن زمان شرلی برای تماشاچی یک تفریح و سرگرمی جالب بود. شبی یک موزیسین بنام ” جی گارنی ” یکی از فیلم ها را دید ولی به فیلم اهمیت نداد اما از تاثیر عجیبی که دخترک کوچک فیلم در او گذاشته بود،متحیر ماند و به خود گفت، یقیناً دیگران هم مثل او تحت تاثیر فوق العاده ی آن دختر خواهند گرفت. این بود که تصمیم گرفت با خانواده ی شرلی آشنا شود و بعد از آشنایی تلاش زیادی کرد که خانم تمپل را متقاعد کند تا به او اجازه دهد شرلی را با خود به استودیوی ” فوکس “ ببرد زیرا برای تهیه ی فیلمی بنام ” بایست و تشویق کن ” به یک دختر کوچولو احتیاج داشت. یکصد و پنجاه داوطلب برای این نقش وجود داشت و شرلی از میان همه آنها با امتیاز زیاد برنده شد. مدیران استودیو فوکس در انتخاب او لحظه ای هم تردید نکردند چون زیبایی و جاذبه ی شرلی آنها را چنان تحت تاثیر قرار داده بود که تا آن زمان برای یک کودک بی سابقه بود و بخاطر همین قرار شد هفته ای یکصد و پنجاه دلار به شرلی بابت دستمزد بپردازند.


شک و دودلی در پدر و مادر شرلی بوجود آمد،چون این بار مطمئن بودند که پای استفاده تجاری از شرلی به میان آمده است،اما چاره ای جز تسلیم نداتشند. شرلی کار را شروع کرد و حتی یک شعر هم روی صفحه گرامافون ضبط کرد. چند فیلم اولی که شرلی پشت سر هم بازی کرد او را به موقعیت بزرگترین ستاره هالیوود رسانید. در سال ۱۹۳۳ بعد از یک نقش درجه دوم در فیلم ” کارولینا ” در سال ۱۹۳۴ در هفت فیلم ” بایست و تشویق کن ” ، ” تعویض قلب ” ، ” حالا خواهم گفت ” ، ” میس مارکر کوچولو ” ، ” حالا و همیشه ” ، ” چشمان روشن ” و ” بچه جان مواظب باش ” که در حقیقت اولین فیلم موفقیت آمیز بود،شرکت کرد. هفت فیلم در طول یکسال،کار بی سابقه ای بود برای هر هنرپیشه ای و پس از آن هم در فیلم های معروف دیگری چون ” کوچکترین یاغی ” ظاهر شد و در حقیقت فرمانروایی اش بر سینمای هالیوود شروع شد کاری که حتی ستارگان بزرگسال آن زمان هم نتوانسته بودند ذره ای از موفقیت او را بدست آورند. البته در ابتدای قسمت اول این پست اشاره کرده بودم که در وجود او تصنع فراوان به چشم می خورد و بیشتر شبیه یک عروسک زنده بود تا یک بچه عادی و تیپ کودکی را ارائه می داد که کمی از واقعیت دور بود،اما از نظر تماشاگران آن زمان،دوست داشتنی و ایده آل بنظر می آمد. شرلی از اندازه یک بازیگر بچه هم جلوتر رفته و کودک ایده آل سینما شده بود و جالب تر اینکه وقتی دوران کودکی او تمام شد،به هیچ وجه آثار تصنع گذشته در او نماند و تبدیل به یک زن کامل شد. بلاخره استودیوی فوکس متوجه شد که این معدن طلا هم در حال ته کشیدن است و این بود که با انواع و اقسام گریمها دوران کودکی او را طولانی کردند تا اینکه تصمیم گرفتند که با تبلیغات فراوان او را در قالب یک دختر بالغ، بزرگ و محبوب سازند و مدت ها شک و تردید داشتند که این دختر را حالا جوان و بزرگ شده بود روی صحنه در آغوش پسری بیاندازند که او را ببوسد،چون می ترسیدند این کار آخرین باقی مانده های تصویر کودکانه او را در ذهن مردم پاک کند.
بالاخره شرلی تمپل در ۱۷ سپتامپر ۱۹۴۵ در سن ۱۷ سالگی با ” جان اگار ” ازدواج کرد و صاحب دختری بنام ” لیندا سوزان ” شد و دیگر مشکل بود که یک زن شوهردار را به عنوان یک ” دخترک ” قالب کنند. شرلی باز هم به بازی در فیلم ها ادامه داد اما دیگر نظر هیچکس را جلب نمی کرد و قیافه ای مبتذل و معمولی برای مردم پیدا کرده بود و در سال ۱۹۴۹ بعد از فیلم ” بوسه ای برای کارلیس ” به کلی سینما را بوسید و کنار گذاشت. بعد از او هالیوود سعی کرد شاید بچه دیگری را علم کند که توفیق و محبوبیتی شبیه او بدست آورد. ناتالی وود و الیزابت تیلور را به همین منظور در بچگی وارد سینما کردند اما هیچکدام در بچگی چیزی نشدند و پس از سالها دوری از سینما و بازگشت مجدد،توانستند برای خود نام و نشانی کسب کنند.
شرلی تمپل در سال ۱۹۴۸ از شوهرش ” جان اگار ” جدا شد و در اواخر سال ۱۹۵۰ با یک تاجر بنام ” چارلز بلاک ” ازدواج کرد.
یک شنبه 5 اردیبهشت 1389  12:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها