0

شعر گنجشک بي احتياط

 
pasargad54
pasargad54
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 2135
محل سکونت : اصفهان

شعر گنجشک بي احتياط

 

گنجشک

 

من تو حياط خونه

 

گذاشتم آب و دونه

 

تا گنجشکا آب بخورن

 

دون بخورن،

 

يه کم خرده نون بخورن

 

گنجشک ريزه ميزه

 

الآن توي حياطه

 

واي چه بي احتياطه!

 

توي حياط خونه

 

دنبال آب و نونه

 

جيک و جيک و جيک

 

گنجشک

 

دون مي خوره

 

خرده هاي نون مي خوره

 

نمي دونه رو ديوار

 

يه گربه در کمينه

 

داره اونومي بينه

 

گنجشک خبر نداره

 

گربه ي شيطون بلا

 

تو فکر يک شکاره

 

گنجشک

 

منم ميرم توي حياط

 

ميگم آهاي بي احتياط

 

بپر برو که گربه

 

الآنه در کمينه

 

داره تورو مي بينه

 

گنجشک ريزه ميزه

 

گنجشک

 

مي پره روي پشت بوم

 

از اونجا هم پر ميزنه

 

ميره به سوي آسمون

 

گربه ي چاق تپلو

 

ميگه ميو ميو ميو

 

غذاي من کجا رفت؟

 

پر زد و تو هوا رفت


دوشنبه 23 فروردین 1389  2:19 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها