انتظار هميشگي عاشقترين صياد پايان يافت
مرد ميدان سالهاي جنگ كه دشمنان از بيم حضورش خواب به چشم نميآوردند،
اكنون غريبانه از سوي گروهك منفور و كوردل منافقين شهد شيرين شهادت را
نوشيده بود و به آرزوي ديرينهاش كه همانا شهادت در راه خدا بود، دست يافت.
صياد شيرازي از آن دسته كبوتران عاشقي بود كه آرزوي وصال را هرلحظه در
دل ميپروراند و روح بلند مسيحايياش در كالبد زمين نميگنجيد.
با ترور ناجوانمردانه منافق مسلح در لباس رفتگر، انتظار هميشگي
عاشقترين صياد به پايان رسيد و او در دشت شقايقهاي داغدار از عشق
حسين(ع)، همسفر شهيدان شد.
*معراج عشق
به راستي اين سبزقامتان استوار كيستند كه هرچه زمان از دستدادنشان بر
ما بيشتر ميگذرد، انوار مقدس انديشه و رفتارشان عميقتر وجود سرد زمان را
گرم ميكند؟
آنان بيكرانهتر از كرانههاي زمان و مكانند؛ آنان از تبار شهداي كربلا
و از قبيله ياران خميني كبير هستند كه به اميد وصال، جامه سرخ شهادت برتن
كردند و حديث دلدادگي را با شجاعت و مردانگي تمام، به نمايش گذاشتند.
شايد سالها بايد بگذرد كه قدر و قيمت صيادها روز به روز براي ما
روشنتر شود و خنده مستانهشان در معراج عشق براي ما اثرآفرين باشد.
*كودكي ولايي
شايد "كبودگنبد " از توابع شهرستان درگز، در شمال خراسان، روزي كه علي
درآنجا به دنيا آمد، نميدانست كه چنين گوهري را در دامان خود براي
نسلهاي آينده و براي دفاع از ملت و ميهن ميپروراند.
پدرش از عشاير فارس بود كه به استخدام ژاندارمري درآمده و سپس به ارتش
منتقل شده بود. از همان اوان كودكي علي تحت تأثير جاذبه خاص شغل پدر قرار
گرفت و به اين كار علاقهمند شد.
وي دوران كودكياش را به سبب شغل پدر در شهر مقدس مشهد و دوران
جوانياش را در شهرهاي گرگان، شاهرود، گنبد و آمل گذراند و در طي اين
سالها، تحت تأثير جو مذهبي خانواده، ريشههاي علاقهمندي به مذهب و ولايت،
در عمق جانش ريشه ميدواند.
*فراگيري دوره هواسنجي بالستيك در آمريكا
درو ديوار دبيرستان اميركبير تهران هنوز خندههاي صياد را كه دوره
متوسطه را در آنجا گذراند به خاطردارند.
او تحصيلات نظامياش را نيز از سال 1343 در دانشگاه افسري آغاز كرد و
پس از گذشت سه سال و دريافت مدرك كارشناسي، براي ادامه تحصيل عازم اصفهان
شد و در اين مدت، به يگانهاي تبريز و لشكر 81 زرهي كرمانشاه رفت و به
عنوان ديده بان توپخانه، فرمانده آتشبار و افسر رابط توپخانه به فعاليت
خويش ادامه داد تا اينكه سرانجام در سال 1346 با درجه ستوان دومي در رشته
توپخانه دانش آموخته شد.
وي دوره آموزشي زبان انگليسي را در تهران پشت سرگذاشت و سال 1351 از
طرف ارتش، به آمريكا اعزام شد و دوره هواسنجي بالستيك را در آنجا گذراند.
او دانشجوي ممتازي بود كه پس از بازگشت از آمريكا، به مركز آموزش
توپخانه اصفهان منتقل شد و تا پيروزي انقلاب اسلامي، فعاليت خويش را با
عنوان تدريس، نقشه برداري، معلم صبحگاه و كار با دانشجويان ادامه داد.
*راهاندازي شبكه پنهاني عليه طاغوت
علي صياد شيرازي، از حضور در اصفهان نهايت استفاده را كرد و در كنار
رسيدگي به وظايف كاري و مسئوليتهايي كه در ارتش داشت، نقش فعال خويش را در
جريان مبارزات انقلاب اسلامي ادامه داد و حضور خود را در دفتر انقلاب
جاودانه ساخت.
صياد در طول مدتي كه در اصفهان بود، ارتباط خود را با جامعه روحانيت
گسترش داد و با همكاري روحانيان مبارز و ديگر مردم انقلابي، به مبارزه بر
ضد رژيم ستمشاهي پرداخت.
او در سال 56، شبكه پنهاني مبارزه را در ارتش راه انداخت و با شناسايي
نيروهاي مبارز در محوطه پادگان و افسران با استعداد در كلاسهاي آموزشي،
آنها را جذب جلسات خصوصي و فعاليتهاي پنهان شبكه مبارزاتياش كرد.
هدف وي، تشكيل نيروهاي مسلمان در پادگان، پخش اعلاميه و نوارهاي حضرت
امام (ره)، شناسايي افراد وابسته و فاسد، ترغيب سربازان به فرار از
پادگانها و در نهايت، تضعيف نظام شاهنشاهي بود.
*تأسيس انجمن اسلامي مركز توپخانه اصفهان
صياد شيرازي مدتي را در مناطق غرب كشور و در مشاغل افسر ديدهبان
توپخانه، معاون آتشبار، فرمانده آتشبار و بعد هم در لشكر 81 كرمانشاه، به
خدمت پرداخت.
وي كه پس از فارغ التحصيلي از دانشگاه افسري، با درجه ستوان دومي وارد
ارتش شده بود، همزمان با پيشرفت در زمينههاي شغلي، به فعاليتهاي خويش در
زمينههاي مذهبي ادامه داد و انجمن اسلامي مركز توپخانه اصفهان را تأسيس
كرد و با گروههاي توپخانه 44 و 55 اصفهان و هوانيروز و پايگاه هشتم شكاري
اصفهان، ارتباط برقرار كرده و تشكيلات مذهبي اين پادگان ها را هدايت
ميكرد.
*صياد خط شكن
با آغاز جنگ تحميلي، امير سپهبد علي صياد شيرازي همچون بسياري از
فرماندهان ارتش و سپاه، به جبهه نبرد شتافت و با هدف بيرون راندن بيگانگان
از خاك كشور، به تلاش شبانهروزي خود در اين راه مقدس ادامه داد.
به راستي امير سپهبد علي صياد شيرازي مرد جنگ و عمل بود، فكر و قلبش
براي رزمندهها مي تپيد و هرگز جبهه را جز براي شركت در جلسات شوراي دفاع،
ديدار و ملاقات با حضرت امام خميني (ره) يا گزارشهاي عملياتي به فرماندهي
كل قوا ترك نميكرد.
وي فرماندهاي قاطع و توانا بود كه افزون بر اجراي اصول مديريت و كنترل
امور، به طور همزمان پا به پاي نيروهاي خويش در جبهه نبرد به مبارزه
ميپرداخت و علاوه بر ايجاد روحيه آرامش و معنويت در رزمندگان اسلام، خودش
را نيز در تمام سختيها، خستگيها و گرسنگيهاي آنها شريك ميكرد.
خط شكني صياد و نيروهايش، نفوذ در مواضع دشمن، طراحي و برنامهريزي
عمليات، كنترل و ساماندهي امور جبهه و همكاري با خبرگزاريها براي انعكاس
اخبار جنگ در رسانههاي داخلي و خارجي، از جمله عواملي بود كه پيشرفت
رزمندگان اسلام را تضمين كرد و موجب محبوبيت روزافزون او در دل همگان شد.
عمليات هاي غرورآفرين ثامن الائمه، طريقالقدس، فتحالمبين و
بيتالمقدس، از جمله عملياتهايي بود كه در دوران فرماندهي صياد بر ارتش
جمهوري اسلامي انجام شد و طعم شيرين پيروزي را در كام ملت ايران نشاند.
*بيارزشي مقام و جايگاه در نظر شهيد صيادشيرازي
كارآمدي و شايستگي صياد شيرازي در سالهاي دفاع از ميهن به گونهاي
نمود پيدا كرد كه وي در تاريخ 23 تيرماه 1365، با حكم حضرت امام خميني (ره)
به عضويت شوراي عالي دفاع برگزيده شد و در هجدهم ارديبهشت 1366 نيز با
پيشنهاد رئيس شوراي عالي دفاع و موافقت امام خميني (ره) به درجه سرتيپي
رسيد.
وي در مهرماه 1368، به درخواست رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح و موافقت
مقام معظم رهبري و فرماندهي كل قوا، به معاونت بازرسي ستاد فرماندهي كل
نيروهاي مسلح منصوب شد.
او در شهريورماه 1372، با حكم فرماندهي كل قوا به جانشيني رئيس ستاد كل
نيروهاي مسلح برگزيده شد و در تاريخ 16 فروردين 1378، همزمان با عيد سعيد
غديرخم، با حكم مقام معظم رهبري به درجه سرلشگري نايل آمد.
وي پس از دريافت درجه سرلشكري خطاب به خانوادهاش گفته بود "بسيار شاد
و خرسندم؛ البته نه به خاطر دريافت اين درجه، بلكه به خاطر رضايتي كه اميد
دارم امام زمان(عج) و مقام معظم رهبري از من داشته باشند؛ مقام، درجه و
اسم و رسم در نظر من هيچ جايگاهي ندارد ".
*دعاي صياد مستجاب شد
او دفتر زندگياش را با نمرات ممتازي ميگذراند اما همچنان در جستجوي
درجاتي بود كه از عمق وجودش براي رسيدن به آن تلاش ميكرد و آن چيزي جز
نوشيدن شهد شهادت نبود كه در نمازهايش آن را از خداوند طلب ميكرد.
خداوند دعاي خوبان را مستجاب ميكند و دعاي صياد نيز مستجاب شد، او به
دست منافق كوردل در لباس رفتگر در روز 21 فروردين 1378 در ساعت 6:45 صبح
هنگامي كه قصد رفتن به محل كارش را داشت مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت و
با تنپوشي از نور راهي بهشت شد.
*گلبرگي از گلسرخ
شهيد صياد شيرازي، در قسمتي از وصيت نامهاش، چنين نوشته است
"پروردگارا، رفتن در دست توست، من نميدانم چه موقع خواهم رفت، ولي ميدانم
كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قراردهي و آن قدر با دشمنان
قسم خورده دينت بجنگم تا به فيض شهادت برسم؛ خداوندا، اين تو هستي كه قلبم
را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايتت قرار دادي؛ خدايا، تو
خود ميداني كه همواره آماده بودهام آن چه را تو خود به من دادي، در راه
عشقي كه به راهت دارم، نثار كنم ".
يادداشت از زينب صناعي
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه
شنبه 21 فروردین 1389 9:37 PM
تشکرات از این پست