مرد: اشتباه کردم، همان موقع که رفتیم پیش متخصص هوش، حلق
و پیش گو، باید می فهمیدم تو به درد من نمی خوری؛ بنده خدا
کلی سعی کرد به من بفهماند که تو یک تابع سینوسی مطلوب
نیستی، حیف که ضریب جذرت زیاد بود، چه می دانستم بعد از
ازدواج
۱۸۰
درجه تغییر زاویه می دهی ؟زن: ولی تو از همان
اول هم برای من هیچ جاذبه ای نداشتی، درست مثل کسری که نه
صورت داره نه مخرج! مرده شور ببره آن هیکلت را که انگار از
زیر رادیکال کشیدنت بیرون
!
مرد: عجب کاری کردم، یارو گفته بود جواب تست نشان می دهد
بهتر است هیچ فصل مشترکی نداشته باشید ها
...!
زن: تو بهتره تست آی کیو می دادی
...
مرد: همین دیگه ......اگه به خاطر اون تابع مشترک لعنتی
نبود من نمی اومدم تو رو بگیرم
زن: امر بهت مشتبه نشود. تو جذر مرا هم نمی تونستی بگیری
!
حماقت از خودم بود که از بین اون همه اقلیدس
وبطلمیوس......رفتم اینانوس را انتخاب کردم
.
مرد: کاش من هم نوسترآداموس را انتخاب می کردم که به پیش
گویی اش اعتماد داشتیم
!
زن: حالا می گویی که چی؟ اگه دوست داری مهریه ام را بده و
پاتو از زندگیم بکش بیرون
!
مرد: چرا معادله را
n
مجهولی می کنی؟ مهریه ام کجا بود؟
لابد تا الان با تصاعد هندسی هم به نرخ روز شده ؟
زن: بله به توان
۵
رسیده. چی خیال کردی ؟
مرد: هیچی، با این قوانین قشنگ بعید نیست که به زودی حدش
به بینهایت میل کنه
.
زن: از چی می ترسی؟ تو که یک اپسیلون را هم نداری. با همین
قوانین قشنگ از زندان هم خبری نیست. اول، وسط و آخرش باید
همین جا موازی خودم باشی.مرد :حالا این حرفا رو فاکتور
بگیر ...می خوای بریم یک بار دیگه تست بدیم شاید اشتباه
شده باشه ؟!زن: لازم نکرده، همان یک بار برای هفت
انتگرالمان بسه. حقوقت که بین اقساطمون تقسیم می شه. دیگه
باقیمانده نداره که بخواهیم از این خاصه خرجی ها بکنیم
......!
و این قصه همچنان ادامه داره
..............
منبع:سایت جدیدیترین