0

مطالب علمی - پزشکی

 
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

وراپامیل VERAPAMILE
 نام تجاری:

 برکاتنس، کوردیلوکس، سکورون اس آر، یونیور

اشکال دارو:

قرص، قرصهای آهسته رهش، شربت، آمپول.
وارپامیل برای کنترل پرفشاری خون ، آنژین صدری (درد قلبی قفسه سینه )، و بی نظمی ضربان قلب و نیز جلوگیری از سردرد میگرنی تجویز می شود.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  وراپامیل از دسته مسددهای کانال کلسیم است که کارشان تداخل در هدایت پیام ها در عضلات قلب و عروق خونی است. این دارو که برای درمان فشارخون بالا و آریتمی مصرف میشود برای آنژین نیز تجویز میشود به این شکل که از حملات مکرر آنژین می کاهد اما اگر حمله شروع شده باشد نمی تواند به سرعت و در حد کافی اثر تسکینی روی درد داشته باشد. وراپامیل توانایی تحمل فشارهای فیزیکی را بالا می برد و بدلیل عدم اثر روی تنفس برای مبتلایان به آسم قابل استفاده است.

وراپامیل به خاطر اثراتی که بر قلب دارد در برخی از ناهنجاریهای ضربانی قلب نیز استفاده میشود. در اینگونه موارد علاوه بر قرص از آمپول نیز می توان استفاده کرد. وراپامیل برای کسانی که فشارخونشان پایین است یا ضربان قلب آنها کند است و یا دچار نارسایی قلبی هستند تجویز نمیشود زیرا ممکن است این ناراحتی ها را وخیم تر کند. این دارو موجب یبوست نیز میشود.

پزشکتان ممکن است به دلایل دیگری نیز برایتان وراپامیل تجویز کند. این دارو در بدن از طریق جلوگیری از ورود کلسیم به داخل سلول ها عمل می کند؛ به همین علت است که آن را مسدودکننده کانال کلسیمی می نامند. این خاصیت مسدودکنندگی باعث می شود مقدار کلسیم در سلول های عروق خونی و قلب کاهش یابد و به دنبالش ضربان قلب کندتر و عروق خونی گشادتر شوند. که در نتیجه فشارخون پایین می آید، جریان خون افزایش می یابد، و از بارکاری قلب نیز کاسته می شود.
چگونگی مصرف
مهم است که هر روز دارویتان را سر ساعت معینی مصرف کنید. انواع طولانی اثر وارپامیل معمولاً روزی یک بار مصرف می شوند. معمولاً بهتر است دارو ناشتا خورده شود تا بعداً فراموش نشود. اگر روزی چند نوبت وارپامیل مصرف می کنید باید تلاش کنید، هیچ نوبتی فراموش نشود.

 اکثر انواع وارپامیل را می توان با یا بدون غذا مصرف کرد، بجز دو نوع خاص (کالان طولانی رهش و ایزوپتین طولانی رهش ) که معده را ناراحت می کنند و باید با غذاخورده شوند. هرروز پیش از خوردن وراپامیل ، نبض تان را یک دقیقه بشمارید (اگر این کار را بلد نیستید از یک پزشک یا پرستار بخواهید به شما آموزش دهد).

اگر نبضتان ۵۰ یا کمتر بود. پیش از خوردن وارپامیل آن روز با پزشکتان مشورت کنید. هیچ گاه بیشتر از مقدار تجویز شده مصرف نکنید. از دستورات به دقت پیروی کنید. اگر یک نوبت را فراموش کردید، اگر بیش از ۸ ساعت تا نوبت بعدی مانده بود، به مجردی که آن را به یاد آوردید مصرف کنید. در غیر این صورت نوبت فراموش شده را رها کرده ، به برنامه دارویی معمولتان باز گردید.

در مواردی که بیش از یک نوبت در روز وارپامیل می خورید اگر تقریباً موقع نوبت بعدی رسیده بود، نوبت فراموش شده را رها کنید. مقدار دارو را دوبرابر نکنید و بدون مشورت با پزشکتان آن را قطع نکنید. پیش از قطع وارپامیل مقدارش باید به تدریج کاهش یابد.

در اکثر مواردی که وراپامیل تجویز می شود، بیماری را کنترل می کند نه درمان . بنابراین ممکن است لازم باشد آن را سال ها یا تا پایان عمر مصرف کنید، حتی اگر احساس بهبودی داشته باشید.
مقدار و زمان مصرف: ۲ تا ۳ بار در روز (برای قرص و شربت)، ۱ تا ۲ بار در روز (برای قرصهای آهسته رهش).
مقدار مصرف برای بزرگسالان: ۱۲۰ تا ۴۸۰ میلیگرم در روز.
شروع تأثیر دارو: ۱ تا ۲ ساعت (برای قرص)، ۲ تا ۳ دقیقه (برای آمپول).
ادامه اثر دارو: ۶ تا ۸ ساعت. درمان طولانی مدت. برخی اثرات این دارو تا ۱۲ ساعت باقی می ماند. قرصهای آهسته رهش تا ۱۲ الی ۲۴ ساعت عمل می کنند.
هشدارها و عوارض جانبی
در صورت بروز هر یک از علایم زیر مصرف وارپامیل را قطع کرده ، با پزشکتان تماس بگیرید: درد قفسه سینه ؛ مشکل در تنفس ، تنگی نفس ، یا خس خس سینه ؛ ضربان قلب زیر ۵۰ در دقیقه ؛ سرگیجه یا سیاهی رفتن چشم شدید پس از برخاستن از وضعیت خوابیده یا نشسته ؛ تورم دست ها و پاها یا افزایش وزن ناگهانی (۵/۱ کیلو در ۴۸-۲۴ ساعت )؛ التهاب لثه ها؛ بثورات جلدی ؛ یا تپش قلب (احساس تکان خوردن شدید قلب در قفسه سینه ). علایم زیر ممکن است تا عادت کردن بدنتان به دارو رخ دهند: سردرد، سرگیجه ، خستگی ، ضعف ، گرگرفتگی و احساس گرما، تهوع ، یا یبوست . اگر این علایم ادامه یافتند یا مشکل ساز شدند، وضعیت را با پزشکتان در میان بگذارید.
موارد احتیاط
در صورت وجود هریک از موارد زیر پیش از مصرف وارپامیل ، پزشکتان را مطلع سازید:
حساسیت به وراپامیل یا دیگر مسدودکننده های کانال کلسیمی
بارداری یا شیردهی
مصرف داروهای دیگر، به ویژه کاربامازپین ، سیکلوسپورین ، استروئیدها، یا دیگر داروهای فشارخون یا قلب (داروهای مُدر، مسدودکننده های بتا، کینیدین ، دیگوکسین ، دیزوپیرامید، فلکاینید، یا پروکاینامید).
سابقه یا ابتلا به حساسیت ها، کم فشاری خون ، حملات قلبی ، یا بیماری های کلیوی یا کبدی
هنگام مصرف وارپامیل توصیه می شود
به طور منظم به پزشکتان مراجعه کنید تا بهبودتان را زیرنظر داشته باشد.
در مورد یک سطح فعالیت بدنی بی خطر با پزشکتان مشورت کنید. وارپامیل ممکن است درد قفسه سینه را کاهش دهد یا حتی از آن جلوگیری کند و در نتیجه شما بیشتر از مقدار مجاز فعالیت کنید.
وزنتان را متناسب با قد و استخوانبندی تان نگاه دارید. در صورت نیاز به کاهش وزن از پزشکتان کمک بخواهید.
اگر وارپامیل را برای درمان پرفشاری خون مصرف می کنید، نمک کمتر مصرف کنید. از پزشکتان دستورات تغذیه ای بخواهید یا درخواست کنید تا برای کمک بیشتر شما را به یک متخصص تغذیه معرفی کند.
اگر سیگاری هستید، سیگار را ترک کنید. از پزشکتان بخواهید شما را به یک مشاور یا گروه ترک سیگار معرفی کند.
الکل ننوشید.
از حالت خوابیده به نشسته یا ایستاده ، یا نشسته به ایستاده آرام تغییر وضعیت دهید تا دچار سرگیجه ، سیاهی رفتن چشم و غش نشوید.
برای جلوگیری از مشکلات دندانی و لثه ای ناشی از این دارو بهداشت دهانتان را با زدن مسواک ، نخ کشیدن و مراجعه منظم به دندانپزشک حفظ کنید.
قرص های طولانی رهش را درسته ببلعید؛ آنها را نجوید، نشکنید یا خرد نکنید.
اگر با مصرف وراپامیل دچار تهوع شدید، آن را با شیر یا غذا بخورید.
برای روزهای تعطیل داروی کافی در دسترس داشته باشید.
یک برگ شناسایی پزشکی همراه داشته باشید که نشان دهد وراپامیل مصرف می کنید.
سایر پزشکان را از این که وراپامیل مصرف می کنید آگاه سازید؛ این دارو ممکن است روی برخی آزمون های آزمایشگاهی تأثیر بگذارد.
وراپامیل را دور از دسترس کودکان ، و دور از گرما، نور مستقیم ، و حرارت مرطوب نگهداری کنید (در این شرایط وراپامیل فاسد می شود).
وراپامیل تاریخ مصرف گذشته را دور از دستر کودکان ، در توالت دور بریزید.
هنگام مصرف وارپامیل نباید
تا پیش از مشخص شدن پاسخ بدنتان به دارو رانندگی کنید یا با ابزار خطرناک که نیاز به هوشیاری کامل دارند کار کنید. اگر ضعف یا سرگیجه مشکل ساز شد با پزشکتان مشورت کنید.
بدون مشورت با پزشکتان هیچ دارویی را، حتی داروهای محرک و سرفه یا سرماخوردگی که بدون نسخه قابل تهیه هستند، مصرف کنید.
بدون مشورت با پزشکتان زیاد آب گریپ فروت مصرف کنید. آب گریپ فروت اثرات وراپامیل را افزایش می دهد.
بدون هماهنگی با پزشکتان نوع وراپامیل مصرفی خود را تغییر دهید. برخی انواع وراپامیل باید یک نوبت در روز و برخی انواع چند نوبت در روز مصرف شوند.

نگهداری از دارو: در محفظه سربسته، در محیط خشک و خنک دور از دسترس اطفال و نور باشد.
فراموش کردن نوبت دارو: بمحض یادآوری دارویتان را مصرف کنید. اگر نوبت بعدی ۳ ساعت (قرص،شربت) یا ۸ ساعت دیگر (قرصهای آهسته رهش) است فعلاً یک نوبت مصرف و از نوبت بعد صرفنظر کنید.
متوقف کردن دارو: بدون اجازه پزشک این دارو را قطع نکنید. زیرا امکان عود نشانه های بیماری وجود دارد.
مصرف مقدار اضافی: با مصرف بیشتر از مقدار تجویز شده ممکن است احساس سرگیجه دست دهد.
عوارض نامطلوب:
وراپامیل عوارض جانبی کمتری از دیگر مسددهای کانال کلسیم دارد اما می تواند نشانه های جزئی متعددی مثل تهوع، یبوست و سردرد ایجاد کند.

نشانه ها – یبوست، شیوع شایع، موارد مشورت با پزشک حاد.

نشانه ها -سردرد،شیوع شایع، موارد مشورت با پزشک حاد.

نشانه ها – تهوع/استفراغ، شیوع شایع، موارد

مشورت با پزشک حاد.

نشانه ها – ورم قوزک پا، شیوع شایع، موارد مشورت با پزشک حاد.

نشانه ها – برافروختگی ، شیوع بندرت، موارد مشورت با پزشک حاد.

نشانه ها – گیجی، شیوع بندرت، موارد مشورت با پزشک همه موارد.
تداخل دارویی:

مسددهای گیرنده بتا: اگر با وراپامیل مصرف شوند خطر ایجاد ضربان غیرطبیعی قلب وجود دارد و نارسایی قلبی افزایش می یابد. لذا این دو با هم نباید تجویز شوند.
کاربامازپین: اثرات این دارو می تواند بوسیله وراپامیل تشدید شود.
دیگوکسین: اثرات این دارو می تواند بوسیله وراپامیل تشدید گردد. لذا مقدار دیگوکسین باید کم شود.
داروهای ضدفشارخون: همراه با وارپامین فشارخون را بیشتر کم می کنند.
احتیاط:
در موارد زیر پزشک را مطلع سازید.

اختلالات مزمن کبد، مصرف داروهای دیگر.
برای خانم های باردار: معمولاً تجویز نمیشود. اگر در مراحل پایانی بارداری مصرف شود ممکن است جلوی زایمان را بگیرد.
برای خانم های شیرده: این دارو در شیرمادر نفوذ می کند اما به مقدار طبیعی برای شیرخوار بی ضرر است.
برای اطفال و کودکان: در صورت لزوم از مقدار دارو کم شود.
برای سنین بالای ۶۰: مشکلی نیست.
مصرف این دارو در حین رانندگی و کارهای دشوار: اگر با مصرف وراپامیل احساس سرگیجه کردید از انجام اینگونه امور بپرهیزید.
الکل: از مصرف الکل بپرهیزید. الکل موجب کاهش بیشتر فشارخون، سرگیجه و ناراحتی های دیگر میشود.
جراحی و بیهوشی عمومی: ممکن است لازم شود که مصرف این دارو را قبل از هرگونه جراحی قطع کنید. به پزشک و دندانپزشک قبلاً اطلاع دهید.
استفاده بلند مدت:
مشکلی نیست. آزمایش منظم فاکتورهای خونی در طی درمان لازم است.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:06 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

ظروف آلومینیومی سبک هستند و به خوبی گرما را انتقال می‌دهند. بیشتر از‌ ‌نیمی از ظروف پخت و پز که امروزه به کار برده می‌شوند آلومینیومی‌اند. بعضی شواهد حاکی از آن است که آلومینیوم در درازمدت موجب بیماری آلزایمر ‌می‌شود اما این رابطه هنوز به طور قطعی و کامل به اثبات نرسیده است.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،   برخی نظریه‌ها نیز حاکی از این است که جوش آوردن آب در کتری‌های آلومینیومی‌ ‌می‌تواند موجب بروز بیماری‌هایی همچون‌ زخم معده، ‌کولیت،‌ خشکی دهان، یبوست ‌و تغییر رنگ زبان شود. 
      
با وجود خطرناک بودن فلز آلومینیوم برای سلامتی انسان ، این فلز در دهها محصولی که روزانه از آنها استفاده می کنیم از قوطی کنسرو گرفته تا بسته بندی مواد غذایی ، مواد بهداشتی آرایشی ، خمیر دندان و حتی آب آشامیدنی و شیر خشک کودک یافت می شود.

آلومینیوم همچنین بعنوان ماده افزودنی در برخی واکسن ها اضافه می شود زیرا مانع واکنش های ایمنی می شود.

این در حالی است که عوارض آلومینیوم بر سلامت انسان از دهه هفتاد شناخته شده است. یک پژوهشگر فرانسوی می گوید : آلومینیوم هیچگونه کاربرد بیولوژیک ندارد اما در عین حال در ساخت مواد غذایی ، آرایشی و واکسن مورد استفاده قرار می گیرد.

مصرف غذا در ظروف آلومینیومی عوارضی مانند یبوست، اختلالات گوارشی، پوکی استخوان و آلزایمر به همراه دارد.

همچنین نگهداری مواد غذایی به شدت اسیدی یا شور در ظروف آلومینیومی بدون پوشش موجب خروج آلومینیوم از ظروف و ورود آن به غذا می‌شود که برای سلامت انسان زیان‌آور است.

یبوست، اختلالات گوارشی، پوکی استخوان و آلزایمر از مهمترین عوارض ناشی از مصرف آلومینیوم است.

ظروف گالوانیزه با روی نیز نباید در تماس با مواد غذایی اسیدی مرطوب و آبکی قرار گیرند. این ظروف تنها می‌توانند در تماس با مواد غذایی خنک و مواد غذایی اسیدی استفاده شود.

همچنین، استفاده از لیوانهای یکبار مصرف از جنس پلی استایرن که بی‌رنگ و شفاف هستند برای نوشیدنی‌های داغ مثل قهوه و چای مجاز نیست و باعث ایجاد عوارض در انسان می‌شود.

بر خلاف تصور مردم ظروف رویی از آلومینیوم ساخته می‌شوند و عوارض حاصل از این ظروف، ناشی از فلز آلومینیوم است و اگر جنس این ظروف از «روی» باشد بهتر است، چون در آن صورت کمی از «روی» آن وارد غذا و جذب بدن می‌شود.
مصرف غذا در ظروف آلومینیومی عوارضی مانند یبوست، اختلالات گوارشی، پوکی استخوان و آلزایمر به همراه دارد و نباید در این ظروف غذا پخته شود و همچنین نباید در این ظروف مواد غذایی ترش اسیدی و شور را نگهداری کرد.
علاوه بر عوارض یاد شده برخی تحقیقات نشان می‌دهد که کم‌خونی شدید، راشیتیسم و ایجاد یون‌های آزاد و انتقال به بدن از دیگر عوارض این ماده شناخته شده است. این مشکل با مدت زمان پخت غذا و نوع غذای مصرفی در این ظروف مثل سرکه، آب لیمو و آبغوره تشدید می‌شود.
برای جلوگیری از وارد شدن آلومینیوم به غذا، از نگهداری مواد غذایی در ظروف آلومینیومی پوشش داده نشده باید پرهیز کرد.

دستگاه گوارش انسان با ایجاد دیواری طبیعی در برابر جذب آلومینیوم واکنش نشان می دهد اما بخشی از این فلز به خون راه پیدا می کند و در برخی نقاط بدن بخصوص مغز ته نشین می شود.

مطالعات متعدد نشان داده اند آلومینیوم تنها در صورتی سمی است که با دُز بالا مصرف شود. این فلز در افرادی که از لحاظ ژنتیکی مستعد هستند می تواند به بروز بیماری آلزایمر یا پارکینسون کمک کند.

گفتنی است، آلومینیوم فلزی است که رهایی از آن ممکن نیست زیرا به وفور در طبیعت یافت می شود و ۵/۱ درصد سطح کره خاکی را پوشانده است. با این حال برخی متخصصان بنا بر احتیاط توصیه می کنند از کالاهایی که آلومینیوم در ساخت آنها بکار رفته است پرهیز شود.
 ‌ ‌جالب است بدانید اگر سبزی‌های برگی شکل و غذاهای اسیدی یا نمکی (همچون گوجه فرنگی، مرکبات و ریواس) در ظروف آلومینیومی قرار داده شوند، بیشترین میزان آلومینیوم را به خود جذب می‌کنند و سبب می‌شوند آلومینیوم به مقدار زیاد وارد غذا شود. همچنین موجب می‌شوند روی این ظروف حالت سوراخ‌سوراخ به خود بگیرد.

بنابراین پختن این مواد در ظروف آلومینیومی‌ ‌توصیه نمی‌شود. برای جلوگیری از وارد شدن آلومینیوم به غذا، باید از نگهداری مواد غذایی در‌ ‌ظروف آلومینیومی پوشش داده نشده اجتناب کرد.

در بعضی مناطق، آب حاوی موادمعدنی و قلیا بوده که ممکن است روی سطح ظروف آلومینیومی رسوب کند. پختن غذاهای اسیدی، نمکی یا قلیایی در ظروف آلومینیومی می‌تواند موجب سیاه شدن این ظروف شود، البته تغییر رنگ و لکه‌دار شدن این ظروف روی کیفیت پخت غذا تاثیری ندارد.

برای‌ ‌برطرف کردن رنگ یا لکه، غوطه ور کردن ظرف در محلول آب و آب لیمو یا سرکه مفید‌ ‌است‌. معمولا‌ خانم‌ها با این قبیل روش‌ها آشنایی دارند.

افرادی که هرروز از ظروف آلومینیومی پوشش داده نشده برای پخت و پز و‌ ‌نگهداری مواد غذایی خود استفاده می‌کنند، تقریبا ۵٫۳ میلی گرم آلومینیوم را در هر روز وارد‌ ‌بدن خود می‌کنند.

هر چه غذا بیشتر در این ظروف پخته یا نگهداری شود، مقدار آلومینیوم وارد شده به آن هم بیشتر می‌شود.

البته سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که‌ ‌بزرگسالان می‌توانند بیشتر از ۵۰ میلی گرم آلومینیوم را در روز بدون خطر هیچ ضرری‌ ‌دریافت کنند، زیرا بسیاری از داروهای معمول حاوی آلومینیوم هستند، مثلا یک عدد قرص‌ ‌آنتی اسید حاوی ۵۰ میلی گرم و یک عدد قرص آسپیرین حاوی ۱۰ تا ۲۰ میلی‌گرم آلومینیوم است.

آلومینیوم در مواد غذایی معمولا بصورت طبیعی یا از طریق آلومینیوم موجود در افزودنی های مواد غذایی وجود دارد . استفاده از ظروف آلومینیوم در آشپزی و کاغذهای بسته بندی مواد غذایی می تواند مقدار آن را در غذا افزایش دهد . غذاهایی که بصورت طبیعی آلو مینیوم زیاد دارند شامل سیب زمینی ، اسفناج وچای است . در پروسه های تولید آرد ، لبنیات و … اگر از افزودنی های مواد غذایی دارای آلومینیوم استفاده کنند ممکن است میزان آن را افزایش دهند .

بنا بر اعلام سازمان بهداشت جهانی میزان دریافت روزانه افراد بزرگسال در استرالیا (۴/۲-۹/۱) ،فنلاند (۷/۶) ، آلمان(۱۱- هشت) ، ژاپن (۵/۴ ) ، هلند (۳) ، سوئد (۱۳) ، سوئیس (۴/۴) ، انگلستان (۹/۳) و آمریکا (۳/۸-۱/۷) میلی گرم در روز بوده است . میزان دریافت روزانه نوز ادان در کانادا ، انگلستان و امریکا دامنه آن از ۳/. تا ۷/ . میلی گرم در روز بوده است .

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:07 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

خون از مایع لزجی به نام پلاسما و یاخته های شناور آن که توسط مغز استخوان تولید می شود تشکیل شده است. مغز استخوان ماده ای نرم و اسفنجی شکل است که داخل استخوانها یافت می شود. این ماده حاوی یاخته ‌هایی است که یاخته‌ های مادر یا سلول پایه (Stem cell) نامیده می شود و وظیفه آنها تولید یاخته‌ های خونی است.

 سه نوع یاخته‌ خونی وجود دارد :
گویچه ‌های سفید خون (گلبولهای سفید) که مسئول دفاع بدن در مقابل عوامل خارجی هستند

 گویچه‌های قرمز خون (گلبولهای قرمز خون) که اکسیژن را به بافتها حمل کرده و فرآورده های زائد را از اندامها و بافتها جمع آوری می کنند
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از بی بی سی  ،   پلاکتها که وظیفه انعقاد خون و جلوگیری از خونریزی را بر عهده دارند سرطان خون (لوسمی) نوعی بیماری پیشرونده و بدخیم اعضای خون ساز بدن است که با تکثیر و تکامل ناقص گویچه‌های سفید خون و پیش سازهای آن در خون و مغز استخوان ایجاد می شود.
 لوسمی یا لوکمی leukemia ریشه در زبان لاتین به معنای “خون سفید” دارد و فرآیند تکثیر، خونسازی و ایمنی طبیعی بدن را مختل می ‌کند. اجتماع این یاخته های سرطانی در خارج از مغز استخوان، موجب تشکیل توده هایی در اندامهای حیاتی بدن نظیر مغز و یا بزرگ شدن غده های لنفاوی، طحال، کبد و ناهنجاری عملکرد اندامهای حیاتی بدن می شوند. لوسمی شایع ترین سرطان اطفال در جهان است. ‎لوسمی براساس طیف، شدت و سرعت پیشرفت روند بیماری به دو دسته حاد (acute) و مزمن (chronic) تعریف می شود.

 ۱- لوسمی حاد، رشد سریع همراه با تعداد زیادی گویچه‌ های سفید نارس است و مدت فاصله زمانی بین شروع بیماری و گسترش دامنه آن بسیار کوتاه است.
 ۲- لوسمی مزمن، رشد آهسته همراه با تعداد بیشتری یاخته های سرطانی بالغ تر است و مدت زمان طولانی تا بروز علائم بالینی آن دارد. لوسمی نیز با توجه به نوع یاخته موجود در بافت مغز استخوان که دچار تراریختی و سرطان شده است تعریف می شود و اشکال مختلفی از این نوع سرطان وجود دارد که هر کدام نشانه ها و عوارض خاص خود را دارند. لوسمی بر اساس نوع گویچه سفید خون که دچار تراریختگی و سرطان شده به دو دسته تقسیم می شود:
 i) لنفوئیدی (lymphocytic) یا لنفوبلاستی(lymphoblastic)
ii) میلوئیدی ( myelogenous ) با توجه به طبقه بندی فوق، شایع ترین اشکال لوسمی بر اساس سرعت پیشرفت روند بیماری و نوع گویچه سفید خون که دچار تراریختگی و سرطان شده به چهار گروه تقسیم می شود که عبارتند از:
 ۱- لوسمی لنفوئیدی یا لنفو بلاستی حاد: لوسمی لنفو بلاستی حاد بیماریی است که در آن تعداد بسیار زیادی از گویچه های سفید خون که مسئول دفاع بدن در مقابل عوامل خارجی هستند و “لنفوسیت” نامیده می شوند و هنوز به طور کامل تکامل نیافته اند دچار اختلال شده و بطور فزاینده ای در خون محیطی (blood peripheral) و مغز استخوان یافت می شوند. علاوه بر این، تجمع این یاخته ها در بافتهای لنفاوی باعث بزرگ شدن این اندامها می شود. ازدیاد لنفوسیتها نیر منجر به کاهش تعداد سایر یاخته‌های خونی مانند گویچه‌های قرمز و پلاکت ها شده و این عدم تعادل یاخته‌های خونی منجر به کم خونی، خونریزی و عدم انعقاد خون می شود. مدت فاصله زمانی بین شروع بیماری و گسترش دامنه آن بسیار سریع و کوتاه است. لوسمی لنفوبلاستی حاد، شایع ترین نوع لوسمی در اطفال است که اغلب در کودکان بین سنین ۲ تا ۶ سال تظاهر می کند. گروه سنی دیگری که در مقابل این بیماری بیش از بقیه آسیب پذیر هستند، افراد بالای ۷۵ سال را تشکیل می دهند.
۲- لوسمی میلوئیدی حاد: تراریختگی یاخته های “میلوئید” گویچه های سفید خون است که فرآیند تکثیر و خونسازی و ایمنی طبیعی بدن را مختل می ‌کند. این نوع سرطان دارای چندین زیرگونه و میانگین سن ابتلا به آن ۶۴ سال است. این نوع لوسمی در مقایسه با لوسمی لنفوسیتی حاد کمتر در کودکان دیده می شود اما کودکان مبتلا به سندرم دان (Down Syndrome) در سه سال ابتدایی زندگی استعداد بیشتری برای ابتلا به آن دارند.
 ۳- لوسمی لنفوئیدی مزمن: شایع ترین نوع لوسمی بزرگسالان است. طیف رشد و پیشرفت این نوع لوسمی بسیار کند و آهسته است و اغلب در افراد سالمند تظاهر می کند. میانگین سن بروز لوسمی لنفوئیدی مزمن ۶۰ سال است و ابتلا به آن در سنین پایین تر از ۳۰ سال بسیار غیر طبیعی و در کودکان بسیار نادر است. این نوع لوسمی در مردان بالای ۵۰ سال شایع تر است و اغلب به طور تصادفی و هنگام معاینات و آزمایش معمولی خون که افراد برای تشخیص بیماری های دیگر انجام می دهند، تشخیص داده می ‌شود.
 ۴- لوسمی میلوئیدی مزمن: این نوع لوسمی یک بیماری اکتسابی ناشی از یک نوع ناهنجاری در کروموزوم ۲۲ یاخته ‌های مغز استخوان است. لوسمی میلوئیدی مزمن در مردان بین سنین ۴۰ تا ۶۰ سال شایع تر است و افرادی که تحت تشعشعات یونیزه و یا تماس با بنزین و مشتقات آن قرار داشته اند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به آن هستند.

علائم هشدار دهنده سرطان خون (لوسمی)

•احساس ناخوشی عمومی

•تظاهر لکه‌های دانه اناری زیرجلدی پوست (petechiae)

•لخته یا منعقد نشدن خون در پی ایجاد زخم یا بریدگی

•ضعف و خستگی مفرط

•عفونتهای مکرر و عود آنها

•دردهای استخوان و مفاصل

•تنگی نفس در اثر فعالیت

•تب و لرز و نشانه های شبه سرماخوردگی

•رنگ‌ پریدگی پیشرونده

•تورم و بزرگی حجم غده های لنفادی، طحال و کبد

•احساس سیری و بی‌اشتهائی

•کم خونی

•خواب‌آلودگی

•خونریزی مکرر بینی

•تورم و خونریزی لثه ‌ها

•ضعف و لاغری ممتد

علاوه بر نشانه های فوق ممکن است عوارضی در بیمار ظاهر شود که به اجتماع یاخته ها و سرایت سرطان به اندامهای دیگر بدن مربوط باشد. در چنین مواردی بیمار از سردرد، حالت تهوع و استفراغ، کاهش سطح هوشیاری، تشنج، دید مضاعف، فلج اعصاب مغز، عدم‌‏ حفظ تعادل، تورم در ناحیه گردن و صورت شکایت می کند.

 سبب شناسی: سرطان زایی لوسمی

 بیماری لوسمی یک فرآیند پویا است که توسط متغیرهای ناشناخته و مستقل متعددی موجب تغییرات مولکولی یاخته شده و منجر به تداخل در سیستم تکثیر یاخته های مغز استخوان می‌شود. عامل مستعد و پیشتاز در تظاهر لوسمی مانند هر سرطان دیگری به هم خوردن نظم تقسیم یاخته ‌ای است. تحقیقات آماری و بالینی روند بدخیمی بیماری لوسمی را به این عوامل ارتباط می دهند:

•جنس- لوسمی در مردان بیشتر تظاهر می کند

•سابقه قبلی ابتلا به برخی از بیماری های خونی و یا سابقه قبلی به سرطان

•عوامل ژنتیکی و استعداد میزبان: عوامل ژنتیکی از جمله نقایصی در کروموزوم‌ها و انتقال ژن معیوب

•تشعشع- افرادی که در معرض تابش اشعه های یونیزه و یا هسته ای و سرطانزا قرار گرفته اند

•اعتیاد به دخانیات

•آلاینده های موجود در هوای محیط زیست و محل کار- ( مواد یونیزه ، مواد صنعتی و شیمیایی سمی مانند بنزین ومشتقات آن)

•نارسایی مکانیسم ایمنی طبیعی بدن

•سن- در میان بزرگسالان، استعداد ابتلا به لوسمی با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد. افراد بالای ۵۵ سال باید بیشتر مراقب علائم هشدار دهنده این بیماری باشند.

الگوهای غربالگری لوسمی

  با توجه به وضیعت عمومی سلامت فرد، بررسی های تشخیص لوسمی ممکن است شامل:
۱- آزمایش خون: در شرایط طبیعی گویچه ‌های سفید بالغ در خون محیطی (peripheral) یافت می‌شوند ولی زمانی که گویچه‌های سفید نارس که باید در مغز استخوان باشند به مقدار زیادی وارد خون محیطی می ‌شوند عمدتا می تواند نشانه سرطان‌های خون (لوسمی) باشد. آزمایش خون و ‏ شمارش‌‏‎ و بررسی یاخته های شناور خون اولین گام‎ جهت ‎تشخیص‌‎ لوسمی‌ است.‏‎
۲- نمونه برداری یا بیوپسی (biopsy) مغز استخوان: بررسی میکروسکوپی از نمونه بافت سرطان بسیار مهم است زیرا مطمئن ترین روش برای تشخیص لوسمی و نوع آن به حساب می آید. نمونه برداری از مایع مغز نخاع و نمونه برداری از غدد لنفاوی نیز از روش های تشخیصی سرطان خون است.
 ۳- سازگاری بافتی (Tissue matching) : یاخته ها دارای انواع پروتئین های مختلف بر روی سطح خود هستند که از این پروتئین ها در آزمایش های ویژه خون برای تشخیص سازگاری بافتی استفاده می شود. موفقیت در پیوند مغز استخوان به تشابه و سازگاری مغز استخوان فرد دهنده با مغز استخوان فرد گیرنده بستگی دارد که از طریق این آزمایش سنجیده می شود.
 ۴- بررسی کروموزومی (cytogenic analysis): از دیگر اقدامات تشخیص ژنتیکی در افتراق انواع لوسمی است.
 ۵- عکسبرداری از قفسه سینه با تابش اشعه X – تشخیص طیف پراکندگی یاخته های مهاجم و غده های لنفاوی متورم در ناحیه قفسه سینه است.
 ۶- سی تی اسکن (Computerised tomography scan)- در این روش دستگاه سی تی اسکن با گرفتن تعدادی عکس توسط اشعه ایکس، تصویری سه بعدی از بدن را نشان می دهد و از این طریق پراکندگی سرطان به بخش های دیگر بدن مشخص می شود.
 ۷- پرتونگاری با استفاده از تشدید میدان مغناطیسی (MRI Scan) – این آزمایش مشابه سی تی اسکن است با این تفاوت که به جای تابش اشعه X از مغناطیس جهت عکسبرداری از اعضای بدن استفاده می شود. در این آزمایش بیمار به مدت ۳۰ دقیقه به طور ساکن درون اتاقک این دستگاه می ماند و تصاویر مقطعی از بدن او تهیه می شود.
 ۸- سونوگرافی (Ultrasound) در این شیوه از امواج صوتی جهت بررسی ساختار اندامها استفاده می شود.
 ۹- معاینات بالینی: بررسی وضعیت غدد لنفاوی، طحال، کبد و دیگر اعضای بدن است.

 الگوهای درمان لوسمی

 فرآیند درمان لوسمی برای هر شخص معین با شرایط بیماری وی مرتبط است و الگوهای درمان لوسمی بستگی به نوع لوسمی، وضعیت بیماری در شروع درمان، سن، سلامت عمومی و چگونگی واکنش بیمار به نوع درمان دارد. علاوه بر الگوهای رایج برای درمان انواع سرطان همچون شیمی درمانی و اشعه درمانی، از جمله می توان به روش های درمانی زیر اشاره کرد:
 - درمان بیولوژیکی یا ایمونولوژیک – که مشتمل بر بازسازی، تحریک،‌ هدایت و تقویت سیستم طبیعی دفاعی بدن بیمار است و با استفاده از آنتی‌ بادی و هدایت سیستم دفاعی خود بیمار جهت مبارزه با سرطان صورت می گیرد.
 - جراحی – راهیابی یاخته های مهاجم لوسمی به سایر اندامهای بدن اغلب موجب تورم و بزرگی حجم غده های لنفادی و طحال و کبد می شود. الگوی درمانی محل ضایعه طحال، برداشتن آن از طریق جراحی “اسپلینکتومی” (splenectomy) است.
 - پیوند مغز استخوان و پیوند سلول های پایه ( Stem cell ) – جایگزینی مغز استخوان فرد بیمار با مغز استخوان سالم است تا بیمار بتواند مقادیر بالای داروهای شیمی درمانی و یا پرتودرمانی را دریافت کند. شایع ترین اشکال پیوند مغز استخوان عبارتند از:

• پیوند “اتولوگ” (autologous) طی این نوع پیوند بیمار بافت پیوندی ( مغز استخوان ) خود را دریافت می کند. در این روش مغز استخوان بیمار را خارج و آن را در معرض داروهای ضد سرطان قرار می دهند تا یاخته های بدخیم کشته شوند. سپس محصول بدست آمده را منجمد و نگهداری می کنند.

 
•پیوند “سینژنئیک” Syngeneic – بیمار بافت پیوندی ( مغز استخوان ) را از عضو دیگر دو قلوی مشابه خود دریافت می کند. در این روش ابتدا بوسیله مقادیر زیادی از داروهای ضد سرطان همراه یا بدون پرتو درمانی،‌ تمام مغز استخوان موجود در بدن بیمار را از بین می برند.سپس از عضو دیگر دو قلوی مشابه که شباهت بافتی زیادی با بدن بیمار دارد، مغز استخوان سالمی را تهیه می کنند .

 
•پیوند “آلوژنئیک” allogeneic : بیمار بافت پیوندی را از فردی غیر از خود یا دو قلوی مشابه خود (مثل برادر، خواهر، و یا هر یک از والدین و یا فردی که هیچگونه نسبتی با بیمار ندارد) دریافت می کند. این فرد باید سازگاری بافتی نزدیک با بدن بیمار داشته باشد .

پس از تهیه بافت پیوندی از روش های فوق، به بیمار مقادیر بالای داروهای شیمی درمانی همراه یا بدون پرتو درمانی می دهند تا باقیمانده مغز استخوان وی تخریب شود. در مرحله آخر مغز استخوان سالم را گرم کرده و بوسیله یک سوزن و از طریق سیاهرگ به بیمار تزریق می کنند تا جانشین مغز استخوان تخریب شده شود. پس از ورود بافت پیوندی به جریان خون، یاخته های پیوند زده شده به مغز استخوان هدایت شده و به تولید گویچه ‌های سفید خون، گویچه‌ های قرمز خون و پلاکتهای جدید می پردازند. ابتلاء به عفونت و خونریزی، تهوع، استفراغ، خستگی، بی اشتهایی، زخمهای دهانی، ریزش مو و واکنشهای پوستی از جمله عوارض جانبی پیوند مغز استخوان و پیوند سلول های پایه (Stem cell) است. امروزه با کاربردهای جدید الگوهای درمان پیوند مغز استخوان و درمان بیولوژیکی یا ایمونولوژیک و داروهای جدید ضد سرطان و پیشرفت های علم ژنتیک و ساختار های ژن های انسانی امیدهای تازه ای برای غلبه بر این بیماری بوجود آمده است.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:07 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

لوسمی سرطانی است که در مغز استخوان ( قسمت داخلی نرم استخوان ها ) شروع می شود و سریعا به داخل خون می رود و می تواند به نقاط دیگر بدن مانند گره های لنفاوی ، کبد ، طحال ، سیستم عصبی مرکزی ( مغز و طناب نخاعی ) و بیضه ها گسترش یابد .

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،   حاد بدین معنی است که لوسمی سریع گسترش می یابد و اگر درمان نیابد در طی چند ماه احتمال مرگ وجود دارد .

مغز استخوان و بافت لنفوئید

مغز استخوان قسمت داخلی نرم بعضی از استخوان ها مانند جمجمه ، شانه ، دنده ها ، لگن و استخوان های پشت می باشد که از سلول های هماتوپونتیک ( تشکیل دهنده خون ) ، سلول های چربی و بافت های حمایتی که به رشد سلول های هماتوپونتیک کمک می کند تشکیل می شود ؛ این ها شامل سلول های اصلی هماتوپونتیک که به طور مرتب سلول های جدید را ایجاد می کنند می شود ، بعضی از این سلول های جدید به عنوان سلول های اصلی باقی می مانند تا زمانی که بقیه سلول ها دست خوش یک سری تغییرات شوند . به هنگام این مراحل سازندگی سلول های اصلی هماتوپونتیک متوقف می شود و سرانجام یکی از سه نوع سلول خونی ، سلول های قرمز خون ، سلول های سفید خون یا پلاکت ها را ایجاد می کنند .

سلول های قرمز خون حاوی هموگلوبین هستند که اکسیژن را از ریه ها به بافت های دیگر بدن حمل می کنند و دی اکسید کربن را به ریه ها بر می گردانند . کم خونی ( کاهش تعداد سلول های قرمز خون ) به طور مشخص باعث ضعف ، خستگی و کوتاهی نفس می شود .

معمولا پلاکت ها به عنوان نوعی سلول خونی طبقه بندی می شوند اما در واقع پلاکت ها در ترمیم نواحی آسیب دیده رگ های خونی به علت بریدگی یا کبودی با اهمیت می باشند . کاهش تعداد پلاکت ها را ترومبوسیتوپنی می نامند که در صورت صدمه رگ های خونی موجب افزایش خونریزی می شود .

سلول های سفید خونی که لکوسیت نامیده می شوند در دفاع بدن در مقابل ویروس ها و باکتری ها بااهمیت هستند . دو نوع اصلی سلول های سفید لنفوسیت ها و گرانولوسیت ها هستند . در گروه گرانولوسیت ها چندین نوع متفاوت سلول وجود دارند که به عنوان گروه میلوئید نامیده می شوند و شامل نوتروفیل ، ائوزینوفیل و بازوفیل هستند . سلول دیگر منوسیت می باشد که تقریبا مشابه با انواع دیگر است .

 گرانولوسیت ها گروهی از سلول های سفید خونی هستند که وظیفه اصلی آن ها انهدام باکتری هاست با توجه به رنگ و اندازه گرانول ها ، سه نوع گرانولیست نوتروفیل ، بازوفیل و ائوزینوفیل را می توان تشخیص داد ( نقاطی در داخل سلول ها که زیر میکروسکوب دیده می شوند ) . این گرانول ها حاوی آنزیم ها و دیگر موادی هستند که موجب تخریب باکتری هایی که عفونت را به وجود می آورند می شوند . گرانولوسیت ها در حین دوره تکامل چندین تغییر را می گذرانند در واقع آن ها از میلوبلاست نابالغ تبدیل به سلول های بالغ مهاجم در برابر عفونت می شوند .

منوسیت ها هم در محافظت بدن در مقابل باکتری ها نقش مهمی را به عهده دارند . در ابتدا آن ها در مغز استخوان به صورت منوبلاست نابالغ می باشند و بعد از بلوغ منوسیت ها را تشکیل می دهند . در طول یک روز گسترش خون در بدن ، منوسیت ها داخل بافت ها می شوند تا ماکروفاژها را ایجاد کنند . آن ها بعضی از باکتری ها را با احاطه کردن و بلعیدن از بین می برند . ماکروفاژها به لنفوسیت ها در تشخیص میکروب ها و تولید آنتی بادی جهت مقابله با میکروب ها کمک می کنند .

بافت لنفوئیدی که بافت لنفاتیک هم نامیده می شوند قسمت اصلی سیستم ایمنی است که از چندین نوع متفاوت سلولی که با عفونت ها مقابله می کنند تشکیل می شوند . هم چنین بافت لنفوئید نقش دفاعی در برابر بعضی از انواع سرطان دارند . این بافت در گروه لنفاوی ، تیموس ، طحال ، لوزه ها ، مغز استخوان و به صورت پراکنده در سیستم دستگاه گوارش و تنفس وجود دارد . سلول اصلی بافت لنفوئید لنفوسیت ها هستند که شامل دو نوع سلول B و سلول T می باشد .

سلول های B با تغییر به سلول های پلاسما از تهاجم باکتری ها به بدن جلوگیری می کنند و آنتی بادی ها را تولید می کنند این آنتی بادی ها به میکروب های مهاجم می چسبند . در نتیجه گرانولوسیت ها و ماکروفاژها قادر به شناسایی میکروب ها و انهدام آن ها می شوند . سلول های T سلول های عفونی شده توسط ویروس ها را تشخیص داده در انهدام آن ها توسط ماکروفاژها کمک می کند .

هر سلول لنفوئید یا هماتوپونتیک که در مغز استخوان تشکیل می شود می تواند به سلول سرطانی ( لوسمیک ) تبدیل شود . اگر این اتفاق روی دهد اولین سلول سرطانی تقسیم می شود و تعداد زیادی سلول سرطانی ایجاد می کند و سرانجام این سلول ها سراسر مغز استخوان را می پوشانند و به داخل گردش خون نفوذ کرده در اعضاء دیگر بدن پخش می شوند .

انواع لوسمی

لوسمی ها به چهار گروه اصلی با زیر گروه های متفاوت تقسیم می شوند تا پیش بینی پیش آگهی هر بیمار آسان تر صورت گیرد و به پزشک در تقسیم بهترین درمان برای هر بیمار کمک شود .

لوسمی حاد در مقابل لوسمی مزمن : اولین عامل برای تقسیم بندی یک بیمار لوسمیک این است که مشخص شود سلول های غیر طبیعی بالغ هستند ( مشابه سلول های سفید خون در گردش خون نرمال ) یا نابالغ.

در لوسمی حاد ، سلول های مغز استخوان بلوغ مناسبی ندارند . سلول های لوسمیک نابالغ اغلب بلاست نامیده می شوند . به تولید مثل و تجمع ادامه می دهند .

در لوسمی مزمن سلول ها بالغ می شوند . هر چند سلول های لوسمی مزمن به نظر بالغ هستند اما کاملا طبیعی نیستند و نمی توانند مانند سلول های سفید خون با عفونت ها مقابله کنند .

لوسمی میلوژن در برابر لوسمی لنفوسیتیک :

فاکتور دومی که در طبقه بندی لوسمی ها در نظر گرفته می شود نوع سلول های مغز استخوان است . اگر گرانولوسیت ها یا منوسیت ها درگیر باشند لوسمی میلوژن نامیده می شود .

اگر سرطان لنفوسیت های مغز استخوان را درگیر کند لوسمی لنفوسیتیک نامیده می شود . لنفوم بدخیم نوعی سرطان لنفوسیتیک است اما بر خلاف لوسمی لنفوسیتیک که مغز استخوان را درگیر می کند لنفوما لنفوسیت های گره های لنفی و اعضای بدن را درگیر می کند .

چهار نوع اصلی لوسمی :

·                   لوسمی حاد میلوژن (AML )

·                   لوسمی مزمن میلوژن (CML )

·                   لوسمی حادلنفوستیک (ALL )

·                   لوسمی مزمن لنفوستیک (CLL )

نکات آماری در مورد لوسمی حاد بزرگسالان :

در طول سال ۲۰۰۲ ، حدود ۳۰۸۰۰ مورد جدید لوسمی در آمریکا تشخیص داده شد . تقریبا نیمی از این موارد لوسمی حاد بودند شایع ترین نوع لوسمی بزرگسالان ، لوسمی حاد میلوژن می باشد که حدود ۱۰۶۰۰ مورد بوده است .

در حدود ۸۸۰۰ مورد مرگ در نتیجه لوسمی حاد درسال ۲۰۰۲ در امریکا اتفاق افتاد .

متوسط سن برای ابتلا به لوسمی حاد میلوژن (AML ) 65 سال می باشد .

لوسمی حاد لنوستیک (ALL ) در میان اطفال شایع تر است . سن کودکان مبتلا بهبیماری معمولا کمتر از ۱۰ سال است . سفید پوستان دو برابر نژاد آمریکایی – آفریقایی به ALL مبتلا می شوند .

عوامل خطر برای لوسمی حاد بزرگسالان :

عوامل خطر ، عواملی هستند که احتمال ابتلا فرد به سرطان راافزایش می دهد این عوامل با شیوه زندگی محیط و ژنتیک ( وراثت) در ارتباط است .

عوامل خطر مرتبط با نحوه زندگی در انواع سرطان ها شامل سیگار یا نورشدید خورشید می باشد . تنها عامل مرتبط به شیوه زندگی که جزء عوامل خطر ثابت شده لوسمی است سیگاراست .

عوامل محیطی ، عواملی هستند مانند رادیاسیون ، مواد شیمیایی و عفونت ها که در محیط اطراف ما قرار دارند . در محیط کار در معرض بنزن ( یک نوع ماده شیمیایی ) بودن به مقدار زیاد به مدت طولانی از عوامل خطر AML به حساب می آید . رادیاسیون به مقدار زیاد ( بازماندگان بمب اتمی یا حوادث راکتورهای هسته ای ) بیش از دیگران در معرض AML یا ALL قرار دارند .

بیمارانی که نوع دیگری سرطان دارند و با داروهای شیمی درمانی خاصی درمان می شوند بیشتر درگیر AML می گردند . داروهایی که اغلب همراه با لوسمی ثانویه ( بعد از درمان ) هستند شامل مکلروتامین ، پروکاربازین ، کلرامبوسیل ، اتوپوساید ، تنیپوساید و به میزان کمتر سیکلوفسفاماید می باشد . ترکیب این داروها با رادیو تراپی میزان خطر را افزایش می دهد . اکثر لوسمی های ثانویه AML هستند و در طول ۹سال بعد از درمان بیماری هوچکین ، لنفوم نان هوچکین یا ALL اطفال اتفاق می افتند .

در بیماران مبتلا به بیماری های نادری مانند کم خونی فانکونی ، سندرم وسیکویت آیدریچ ، سندرم بلوم ، سندرم لی فرامنی یا آتاکس تلالژکتاری احتمال ابتلا به لوسمی حاد بسیار زیاد است .

لوسمی حاد بزرگسالان چگونه تشخیص داده می شود ؟

علایم و نشانه های لوسمی حاد

غلب علایم و نشانه های لوسمی حاد به علت کاهش تعداد گلبول های خونی نرمال و هم چنین به علت کاهش تراکم سازنده های سلول های خونی در مغز استخوان ایجاد می شوند و در نتیجه فرد از عملکرد مناسب گلبول های قرمز خون ، گلبول های سفید و پلاکت ها برخوردار نیست .

آنمی یا کاهش گلبول های قرمز خون موجب کوتاهی تنفس ، خستگی و زودرس و ( رنگ پریدگی ) پوست می شود .

کاهش تعداد گلبول های سفید خون ( لکوپنی ) خصوصا کاهش گرانولوسیت های بالغ ( نوتروپنی یا گرانولوسیتوپنی ) خطر ابتلا به عفونت را افزایش می دهد .

ترومبوسیتوپنی ( کاهش تعداد پلاکت های خون که برای فرآیند انعقاد خون در رگ های آسیب دیده لازم است ) موجب کبودی ، خونریزی ، خونریزی بینی مکرر و شدید و خونریزی از لثه ها می شود .

با گسترش سلول های لوسمی به خارج از مغز استخوان ( گسترش اکسترامدولدی ) ، سیستم عصبی مرکزی ( مغز و نخاع ) ، بیضه ها ، تخمدان ها ، کلیه ها و دیگر اعضاء بدن درگیر می شوند . علائم سیستم عصبی مرکزی لوسمی عبارتند از : سردرد ، ضعف ، تشنج ، تهوع ، اختلالات تعادل ، تاری دید . بعضی از بیماران با دردهای استخوانی یا درد مفاصل به پزشک مراجعه می کنند که در این گروه بیماری ، به علت گسترش سلول های لوسمی در استخوان یا به داخل مفاصل است .

غالبا در نتیجه لوسمی کبد و طحال که در دوطرف راست و چپ شکم قرار دارند بزرگ می شوند و بزرگی این دو عضو منجر به احساس پری و برآمدگی در حفره شکم می شود .

تورم گره های لنفی داخل قفسه سینه یا شکم هم ممکن است ایجاد شود ، اما فقط با انجام CT اسکن یا MRI قابل تشخیص است .

در لوسمی میلوژنیک حاد (AML) خصوصا در نوع M5 یا منوستیک ، درگیری لثه ها را هم خواهیم داشت که موجب تورم ، درد و خونریزی لثه ها می شود . درگیری پوست موجب ایجادتجمعات رنگی کوچکی به صورت دانه های رنگی می شود . تجمع غده ای سلول های AML در زیر پوست یا دیگر نقاط بدن کلروما یا سارکوم گرانولوستیک نامیده می شود .

غالبا نوع سلول T لوسمی لنفوستیک حاد (ALL) موجب درگیری تیموس می شود . بزرگ شدگی تیموس بر روی نای ( تراشه ) فشار می آورد و موجب سرفه ، کوتاهی تنفس و حتی خفگی می شود .

رشد سلول های لوسمی می تواند موجب فشار بر روی SVC و تورم سر و بازوها شده و سندرم SVC را ایجاد کند . در این صورت بیماری می تواند زندگی افراد را تهدید کند .

نمونه گیری هایی که برای تشخیص و ارزیابی لوسمی استفاده می شوند .

شمارش گلبول های خون

آزمون های مغز استخوان

در آسپیراسیون از مغز استخوان یک سوزن نازک و یک سرنگ برای برداشت مقدار اندکی از مایع مغز استخوان ( حدود یک قاشق چایخوری ) استفاده می شود .

آزمون های بیوشیمی خون :

در بیماران با تشخیص قبلی لوسمی این آزمون ها برای تشخیص درگیری کبد با کلیه به علت گسترش لوسمی یا عوارض ناشی از داروهای شیمیایی انجام می گیرد .

بیوپسی خارجی گره لنفی

پونکسیون کمری

آزمون های آزمایشگاهی برای تشخیص و طبقه بندی لوسمی

شیمی سلولی : بعد از نمونه برداری سلول های به روی ورقه های میکروسکوپی شیشه ای به نام اسلاید قرار گرفته و در معرض رنگ های شیمیایی ( دای ) قرار داده می شوند تا این رنگ را جذب و یا منعکس کنند . به عنوان مثال یک رنگ شیمیایی موجب می شود که گرانول های اکثر سلول های AML به صورت نقاط سیاهرنگی در زیر میکروسکوپ دیده شوند اما در سلول های ALL تغییر رنگی ایجاد نمی کند.

فلوسیتومتری : از این تکنیک برای بررسی سلول های مغز استخوان ، گره های لنفاوی و نمونه های خون استفاده می شود . این روش برای تعیین نوع لوسمی بسیار دقیق است . یک نمونه سلولی که با آنتی بادی های خاصی درمان شده است از مقابل دسته نور لیزر عبور داده می شود هر آنتی بادی به نوع خاصی از سلول های لوسمیک متصل می شود . اگر در نمونه مورد نظر این سلول ها وجود داشته باشند لیزر سبب خواهد شد که از این سلول ها نوری منعکس شود که توسط یک کامپیوتر اندازه گیری و تجزیه می شود . گروه هایی از سلول ها توسط این روش می توانند جدا شده و شمارش شوند .

ایمونوسیتوشیمی : مانند روش فلوسیتومتری سلول هایی که از آسپیراسیون با بیوپسی مغز استخوان به دست می آیند توسط آنتی بادی هایی اختصاصی درمان می شوند ، اما به جای لیزر و کامپیوتر برای تجزیه ، نمونه های درمان شده دچار تغییر رنگ های خاصی خواهند شد که در زیر میکروسکوپ قابل دیدن است .

ژنتیک سلولی :

مطالعات ژنتیک مولکولی : مواد اختصاصی به نام های گرنده های آنتی ژنی بر روی سطح لنوسیت ها وجود دارند .

سلول های لنفوئید طبیعی تعداد زیادی از گیرنده های آنتی ژنی متفاوت را دارند که در پاسخ بدن به انواع بسیاری از عفونت ها کمک می کنند .

لوسمی لنفوستیک مانند ALL از یک سلول غیر طبیعی لنفوسیت شروع می شود بنابراین همه سلول ها در بیمار لوسمیک گیرنده آنتی ژنی مشابهی دارند .

مطالعات تصویری :

اشعه X

CT اسکن

اسکن گالیوم و استخوان

سونوگرافی

MRI

عوامل پیش آگهی کننده AML حاد

زیر گروه M3 یا M4 بهترین پیش آگهی را دارند .

بعضی از تغییرات کروموزومی مانند ترانسلوکاسیون ( ۱۷و ۱۵) معکوس شدن (۱۶) و ترانسلوکاسیون (۲۱و۸) پیش آگهی بهتری دارند .

تغییرات کروموزمی دیگر مانند ترانسلوکاسیون (۱۱و۹) و اضافه شدن (۸) و اختلالات کروموزمی ۵ یا ۷ پیش آگهی بدتری دارند .

بیماران جوان تر از ۵۵ سال پیش آگهی بهتری دارند .

شمارش گلبول سفید اولیه کمتر از ۱۰۰۰۰۰پیش آگهی بهتری دارند .

شرایط پره لوسمیک اولیه و یا لوسمی ثانویه که بعد از درمان سرطان دیگری ایجاد می شود پیش آگهی بدتری دارد .

عوامل پیش آگهی کننده ALL بزرگسالان

بیماران جوان تر پیش آگهی بهتری دارند .

شمارش گلبول های سفید اولیه کمتر از ۵۰۰۰۰پیش آگهی بهتری دارند .

شکل L3، FAB پیش آگهی بدتری دارند .

تغییر کروموزمی به نام کروموزوم فیلادلفیا ، ترانسلوکاسیون (۲۲و۹) پیش آگهی بدتری دارند .

ALL سلول T بهترین پیش آگهی را دارد . ALL سلول B بالغ بدترین و ALL سلول پره B پیش آگهی متوسط دارد .

بیمارانی که بیش از ۴-۵ هفته درمان به رمیسیون کامل می رسند پیش آگهی بدتری دارند .

ندرتا برای تشخیص لوسمی از جراحی استفاده می شود چون اسپیراسیون مغز استخوان معمولا برای تشخیص و طبقه بندی لوسمی به کار می رود .

رادیوتراپی :

گاهی اوقات رادیوتراپی برای درمان سلول های لوسمیک در مغز و مایع نخاعی و یا بیضه ها استفاده می شود . البته به ندرت به طور اورژانس برای درمان فشار بر روی نای هم استفاده می شود حتی در این شرایط هم شیمی درمانی جایگزین رادیوتراپی می شود .

شیمی درمانی :

به طور کلی در درمان AML از دوزهای بالاتری از شیمی درمانی در مدت زمان کوتاه تری استفاده خواهد شد و در ALL دوره های کمتر شیمی درمانی در دوره طولانی تری مورد استفاده قرار می گیرد .

از آن جایی که درمان بیماران لوسمیک در بیمارستان انجام می شود می توان با دستورات زیر میزان عفونت را کاهش داد :

·                   تمام افرادی که با بیمار تماس دارند باید دست های خود را بشویند .

·                   پوشیدن گان و ماسک هم مفید است .

·                   میوه جات و سبزیجات خام مصرف نشوند ، چون دارای باکتری هستند .

·                   هیچ گل و گیاهی در اتاق نباشد ، چون آن ها هم ممکن است با خود باکتری داشته باشند .

·                   محیط اتاق سرد نباشد .

سندرم لیزر تومور عارضه ای از شیمی درمانی است که در نتیجه تخریب سریع سلول های لوسمی ایجاد می شود .

این شرایط با دریافت مایعات فراوان و داروهای خاص مانند بی کربنات و آلوپورینول که به بدن در دفع این مواد کمک می کند جلوگیری می شود .

یکی از عوارض بسیار وخیم شیمی درمانی ALL درگیری احتمالی با لوسمی ثانویه ، AML می باشد . در موارد کمتر شایع ، بیمار لوسمیک درمان می شود اما مدتی بعد دچار لنفوم نان هوچکین و یا دیگر سرطان ها خواهد شد .

درمان AML

درمان AML به دو بخش تقسیم می شود ؛ القارمیسیون و درمان پس از رمیسیون ( تکنسین موقتی ) .

القارمیسیون :

قسمت اول درمان رهایی از لوسمی بارز می باشد و معمولا از دو داروی سیتارابین (Ara-c) و یک داروی آنتراسیکلین مانند دانوروبیسین یا ایداروبیسین استفاده می شود . این درمان شدید که معمولا در بیمارستان انجام می شود یک هفته طول می کشد . اکثر سلول های طبیعی مغز استخوان مانند سلول های لوسمیک تخریب می شوند . به هنگام شیمی درمانی و پس از دو هفته شمارش سلول های خونی بیمار به طرز خطرناکی کاهش می یابد و اندازه گیری های حمایتی برای حفاظت از این عوارض انجام می شود . معمولا بیمار در بیمارستان بستری می ماند . اگر القا موفقیت آمیز باشد سلول های طبیعی مغز استخوان در طی دو هفته به حالت اولیه باز می گردند و شروع به خون سازی می کنند و هیچ سلول لوسمی در جریان خون یا مغز استخوان باقی نمی ماند . اگر یک هفته درمان القا تسکین موقتی را ایجاد نکرد . یک یا دو بار این مرحله تکرار می شود القا در ۷۰% موارد AML موفقیت آمیز خواهد بود . اما در بعضی از گروه های بیماران مانند افراد بالای ۶۰ سال و یا آن ها که پیش آگهی های نامطلوب داشته اند ، میزان موفقیت حدود ۴۰% می باشد .

درمان استحکامی (Consolidation Therapy) :

این درمان پس از القا تسکین موقتی برای تخریب سلول های باقیمانده لوسمیک و جلوگیری از عود انجام می شود . انتخاب هایی که برای درمان aml پس از رمیسیون وجود دارد :

۱٫                  چندین دوره شیمی درمانی با سیتارابین با دوز بالا .

۲٫                  پیوند سلول زایای آوژنیک

۳٫                  پیوند سلول زایای اتوژنیک .

درمان لوسمی پرومیلوستیک (m3):

اگر چه القای رمیسیون با مصرف ATRA به تنهایی هم انجام می شود اما ترکیب شیمی درمانی و ATRA نتیجه بهتری می دهد .

عوارض این درمان از درمان استاندارد شیمی درمانی AML متفاوت است چون در این حالت سندرم اسید رتینوئیک اتفاق می افتد در این سندرم اختلالات تنفسی به علت تجمع مایع در ریه ، کاهش فشار خون ، آسیب کلیه و احتباس شدید مایع ایجاد می شود .

درمان ALL:

درمان در چهار مرحله صورت می گیرد :

·                   القارمیسیون

·                   درمان استحکامی

·                   درمان نگهدارنده

·                   درمان پیشگیری کننده برای سیستم عصبی مرکزی

بر اساس عوامل پیش آگهی کننده بیمار برنامه شیمی درمانی القا کننده رمیسیون عموما شامل بعضی از داروهای سیتوکسان ، وین کریستین ، پردنیزون ، L آسپارژنیاز و دوکسوروبین می باشد .

اولین باری که بیمار به رمیسیون رسید در فاز بعد درمان استحکامی شامل درمان متناوب با یک رژیم دارویی شبیه درمان القایی خواهد بود اما شاید داروهای دیگری مانند ۶MP، ۶TG و سیتارابین اضافه شود که ممکن است یک دوره حدود یک ماه یا بیش از ۳ دوره حدود ۳ ماه به طول انجامد . بعد از درمان استحکامی بیمار معمولا بر روی یک برنامه نگهدارنده با متوتروکسات همراه با MP – ۶ گذاشته می شود که غالبا با وین کریستین و پردنیزون ترکیب می شود درمان نگهدارنده ۲ سال طول می کشد . از آنجایی که ALL غالبا به مغز و طناب نخاعی گسترش می یابد به طور اختصاصی بیمار شیمی درمانی پیشگیری کننده ( پروفیلاکتیک ) در مایع نخاعی ( معمولا متوتروکسات) دریافت می کند . گاهی اوقات رادیوتراپی سر هم اضافه می شود به طور کلی یک بیمار بزرگسال با عود ALL به عنوان نامزدی برای انجام پیوند مغز و استخوان در نظر گرفته می شود . البته فقط در صورتی که به شیمی درمانی جدید پاسخ دهد .

در صورتی که لوسمی به درمان پاسخ ندهد و یا بعد از درمان بازگشت کند چه اتفاقی می افتد ؟

اغلب لوسمی ها در مغز استخوان و خون بازگشت می کنند گاهی مغز با مایع نخاعی اولین محل عود بیماری هستند. اگر لوسمی با اولین درمان از بین نرفته باشد درمان بیشتر کم تاثیر تر خواهد بود ، حتی اگر با داروهای جدیدتری انجام شود اگر لوسمی با درمان اولیه از بین برود اما دوباره برگشت کند نیاز به انجام یک دوره القا رمیسیون می باشد اگر چه اکثر پزشکان معتقدند که این رمیسیون گذرا خواهد بود . در این شرایط اکثر پزشکان معتقد به انجام پیوند سلول زایا بعد از شیمی درمانی القایی هستند .

تحقیقات و درمان های جدید در لوسمی حاد :

ژنتیک لوسمی : بر طبق این اطلاعات ممکن است ژن درمانی هم زمانی به کار گرفته شود تا DNA غیر طبیعی سلول های سرطانی با DNA طبیعی از سلول های طبیعی که ذخیره شده اند جایگزین شوند .

تشخیص بیماری باقیمانده ناچیز : آزمون هایی مثل واکنش رشته پلیمراز(PCR) می تواند سلول های لوسمیک حاد را بر اساس ترانسلوکاسیون ها یا قرارگیری ژن های آن ها بیابد . با این روش می توان یک سلول لوسمی را در میان میلیون ها سلول پیدا کرد . یک آزمون PCR می تواند در تعیین میزان تخریب کنندگی شیمی درمانی بر روی سلول های لوسمیک و احتمال عود لوسمی کمک کننده باشد.

پیوند سلول زایا : مطالعاتی در جهت تصفیه مراحل برای افزایش تاثیر پذیری کاهش عوارض و تعیین میزان مفید بودن این روش درمان ادامه دارد .

مصرف آرسنیک برای لوسمی پرومیلوستیک حاد : داروی جدیدی به نام آرسنیک تری اکسید در درمان لوسمی موثر واقع شده است . مطالعاتی در زمینه چگونگی ترکیب این دارو ، با درمان های دیگر برای تامین اثر دهی بیشتر درمان ادامه دارد .

داروی جدید برای لوسمی میلوستیک مزمن (CML) : گلیوک (ST1571) یک قرص می باشد که در بیماران AML موثر واقع شده همچنین در بعضی بیماران CML را به AML تغییر داده است . بسیار زود است که دریابیم این دارو چه مدت کارآیی خواهد داشت اما عوارض جانبی بسیار کمی دارد و می تواند با درمان دیگر ترکیب شود .

آنتی بادی های منوکلوتال : این پروتئین ها در آزمایشگاه ساخته و برای چسبیدن به سلول های لوسمیک حاد طرح ریزی می شوند . مواد شیمیایی رادیواکتیو یا سموم سلولی به این آنتی بادی های می چسبند زمانی که این آنتی بادی ها به بدن فرد لوسمیک تزریق می شوند به سلول های لوسمیک می چسبند و رادیواکتیویته یا سم سلولی این سلول ها را می کشد . میلوتارگ یک آنتی بادی منوکلوتال است که با یک سم سلولی در هم آمیخته شده و اخیرا برای افراد مسن مبتلا به لوسمی میلوستیک حاد که قادر به تحمل عوارض جانبی شیمی درمانی نیستند توصیه می شود اما مانند شیمی درمانی با کشتن سلول های خون ساز طبیعی موجب کاهش بسیار شمارش گلبول های خونی می شود .

مطالعات برای استفاده بهتر از این دارو هم چنان ادامه دارد .

سرطان لوسمی مزمن

لوسمی مزمن چیست ؟

لوسمی مزمن نوعی سرطان است که در سلول های تشکیل دهنده خون ، مغز استخوان شروع و سپس در تمام بدن از جمله گره های لنفاوی ، طحال ، کبد ، پوست و مغز گسترش می یابد . انواعدیگر سرطان که از اعضا دیگر مثل ریه ها ، روده بزرگ و یا پستان شروع می شوند و بعد به مغز استخوان گسترش می یابند لوسمی نیستند .

انواع لوسمی :

لوسمی ها شبیه هم نیستند و به چهار گروه اصلی با چندین زیر گروه تقسیم می شوند .

مقایسه لوسمی حاد و مزمن : اولین مسئله در طبقه بندی یک بیماری لوسمی ، بالغ ( شبیه گلبول های سفید خون طبیعی موجود در گردش خون ) یا نابالغ بودن سلول هاست .

در لوسمی حاد ، سلول های مغز استخوان توانایی بلوغ را ندارند و این سلول های نابالغ لوسمیک به تولید و تجمع ادامه می دهند . در صورت عدم درمان اکثر بیماران لوسمی حاد در کمتر از چند ماه فوت می کنند . بعضی از زیرگروه های لوسمی حاد پاسخ خوبی به درمان می دهند و در بیشتر موارد از سرطان رهایی می یابند .

اما در بعضی موارد پاسخ به درمان نامطلوب است . در لوسمی مزمن سلول ها بالغ هستند . هر چند سلول های لوسمی مزمن به نظر بالغ هستند ، اما عملکرد مناسبی ندارند و مانند گلبول های سفید طبیعی قدرت مقابله باعفونت ها را ندارند . افزایش سلول ها مشکل اصلی لوسمی مزمن نیست بلکه مسئله این است که سلول های لوسمی مزمن نسبت به گلبول های سفید طبیعی عمر طولانی تری دارند .

بنابراین در تجمعات آن ها تعداد بسیار زیادی گرانولوسیت یا لنفوسیت بالغ مشاهده می شود .

مقایسه لوسمی میلوژنیک و لنفوژنیک : دومین فاکتور در تقسیم بندی لوسمی نوع سلول های مغز استخوان درگیر در لوسمی می باشد . اگر گرانولوسیت ها یا منوسیت ها درگیر باشند لوسمی میلوژنیک نامیده می شود .

با در نظر گرفتن حاد یا مزمن بودن و میلوژنیک یا لنفوستیک بودن لوسمی ها به چهار گروه تقسیم می شوند :

·                   لوسمی میلوژنیک حاد (AML)

·                   لوسمی میلوژنیک مزمن (CML)

·                   لوسمی لنفوستیک حاد (ALL)

·                   لوسمی لنفوستیک مزمن (CLL)

آمارهایی در مورد لوسمی مزمن :

انجمن سرطان امریکا تخمین زده است که ۳۰۸۰۰ مورد جدید لوسمی در سال ۲۰۰۲ در آمریکا تشخیص داده شده است حدود ۲۱۷۰۰ کودک و بزرگسالان در امریکا در سال ۲۰۰۲ به علت لوسمی فوت کرده اند .

تقریبا ۱۱۴۰۰ مورد جدید لوسمی مزمن در سال ۲۰۰۲ مشخص شده است . دو نوع اصلی لوسمی مزمن شامل CLL با ۷۰۰۰ مورد جدید و CML با ۴۴۰۰ مورد جدید لوسمی سلول مویی حدود ۲% لوسمی ها را هر ساله تشکیل می دهند .

عوامل خطر در لوسمی مزمن :

مثال هایی از عوامل خطر مرتبط با نحوه زندگی برای سرطان شامل سیگار کشیدن ، رژیم کم فیبر ، در معرض مستقیم نور خورشید بودن می باشد و تنها مورد ثابت شده مرتبط با نحوه زندگی برای لوسمی سیگار می باشد .

عوامل محیطی مانند تشعشعات ، مواد شیمیایی و عفونت ها هم جزء عوامل خطر محیطی سرطان به حساب می آیند . مقادیر زیاد تشعشعات ( مانند بازماندگان بمب اتمی یا حوادث راکتورهای هسته ای ) موجب افزایش خطر ابتلا به CML می شوند . اما روی CLL تاثیری ندارند . تماس طولانی با آفت کش ها و یا علف کش ها در کشاورزی موجب افزایش ابتلا لوسمی لنفوستیک مزمن اکتسابی می شود.

تنها عامل خطر ارثی برای لوسمی مزمن به این صورت است که اعضاء درجه یک خانواده بیماران مبتلا به CLL 2 تا ۴ برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به سرطان هستند .

عوامل ایجاد کننده سرطان مزمن :

گاهی اوقات اختلالات DNA از والدین به ارث می رسد و موجب افزایش احتمال ابتلا به نوع خاصی از سرطان می شود . البته جهش های ارثی که موجب لوسمی مزمن می شوند بسیار نادر هستند .

چگونه لوسمی مزمن تشخیص داده می شود ؟

علایم و نشانه های لوسمی مزمن :

حداقل یک پنجم بیماران با لوسمی مزمن در زمان تشخیص هیچ علامتی ندارند . علایم لوسمی مبهم و غیر اختصاصی می باشند و عبارتند از ضعف ، خستگی ، کاهش قدرت فعالیت ، کاهش وزن ، تب ، درد استخوانی ، و درد یا احساس پری در شکم ( خصوصا پس از یک وعده غذایی کم حجم ) .این علایم را می توان در سرطان های دیگر و یا بیماری های غیر سرطانی هم مشاهده کرد .

بسیاری از علایم و نشانه های لوسمی مزمن زمانی بروز می کند که سلول های لوسمیک جایگزین سلول های طبیعی مغز استخوان شده باشند . در نتیجه گلبول های قرمز ، سفید و پلاکت های بیمار فعالیت مناسبی نخواهند داشت .

شایع ترین عبارت در این مورد نوتروپنی می باشد که اشاره به مقدار کم نوتروفیل ( که نوعی گرانولوسیت است ) می باشد .

لوسمی غالبا موجب بزرگ شدگی کبد و طحال ( اعضایی که در قسمت چپ و راست بالای شکم قرار دارند ) می شود . بزرگی این اعضا با احساس پری و یا حتی برآمدگی شکم خود را نشان می دهد .

لوسمی غدد لنفاوی را هم درگیر می کند در این صورت اگر درگیری مربوط به غدد لنفاوی سطحی بدن مانند غدد لنفی ناحیه گردن ، کشاله ران ، زیر بغل و بالای ترقوه ) باشد به صورت برآمدگی در این مناطق لمس می شود . بزرگ شدگی غدد لنفاوی داخل قفسه سینه یا شکم هم گاهی اتفاق می افتد اما تنها می توان با انجام CT اسکن یا MRI آن را مشخص کرد . بزرگ شدگی غدد لنفاوی غالبا در CLL اتفاق می افتد اما به ندرت در میان بیماران مبتلا به CML یا HCL هم دیده می شود .

انواع نمونه هایی که برای تشخیص و ارزیابی لوسمی استفاده می شود .

·                   شمارش سلول های خونی .

·                   آزمایشات بیوشیمیایی خون.

·                   آزمایش های مغز استخوان .

·                   بیوپسی اکسژینال غدد لنفاوی .

·                   پونکسیون کمری .

روش های آزمایشگاهی برای تشخیص و تقسیم بندی لوسمی :

·                   آزمایش معمول میکروسکوپی : همه نمونه ها ( مغز استخوان ، غدد لنفی ، خون و مایع مغزی نخاعی ) ، زیر میکروسکوپ توسط یک پاتولوژیست مشاهده می شوند . بر اساس اندازه شکل و گرانول ها سلول های مغز استخوان به انواع خاصی طبقه بندی می شوند . یک امر مهم در تقسیم بندی سلولی بالغ بودن ( شبیه سلول های طبیعی در گردش خون که توانایی تولید مثل و مقابله با عفونت ها را دارند ) و نابالغ بودن ( ظاهری متفاوت از سلول های طبیعی گردش خون بدون توانایی مقابله با عفونت ها و تولید مثل ) می باشد . سلول های غیر بالغ سلول های بلاست نامگذاری می شوند .

·                   شیمی سلولی .

·                   فلوسیتومتری .

·                   ایمونوسیتوشیمی.

·                   ژنتیک سلولی .

·                   مطالعات ژنتیکی مولکولی .

مطالعات تصویری :

·                   اشعه X

·                   CT اسکن

·                   MRI

·                   سونوگرافی

مرحله بندی لوسمی میلوژنیک مزمن (CML) :

CML به سه گروه تقسیم می شود این گروه های لوسمی زا پزشکان فازها می نامند :

فاز مزمن :

در این فاز بیماران کمتر از ۵% بلاست و پرومیلوسیت ( سلول های نابالغ با قدرت تکثیر ) در خون و مغز استخوان دارند . معمولا این گروه از بیماران علایم خفیفی دارند و به درمان استاندارد پاسخ می دهند .

فاز تشدید یافته :

مغز استخوان و خون بین ۵% تا ۳۰% بلاست دارد . در اغلب موارد بیماران تب ، فقدان اشتها و کاهش وزن دارند و علایم و شمارش گلبولی مانند فاز مزمن به درمان پاسخ گو نیستند . سلول های لوسمیک تغییرات کروموزمی جدیدی غیر از کروموزوم فیلادلفیا دارند .

فاز بلاست :

در مغز استخوان و یا در خون بیمار بیش از ۳۰% بلاست دیده می شود . این بلاست ها به بافت ها و اعضاء وابسته به مغز استخوان پخش می شوند در این مرحله لوسمی مزمن بسیار تهاجمی به سمت لوسمی حاد پیش می رود .

مرحله بندی لوسمی لنفوستیک مزمن (CLL) :

مرحله ۰ رای : لنفوسیتوز ( تعداد لنفوسیت های خون بسیار افزایش می یابد و در هرمیلی متر مکعب ۱۵۰۰۰لنفوسیت وجود دارد .

مرحله I رای : لنفوسیتوز همراه با لنفاد نوپاتی ( بزرگ شدگی گره های لنفاوی ) .

مرحله II رای : لنفوسیتوز همراه با هپاتومگالی ( بزرگ شدگی کبد ) یا اسپلنومگالی ( بزرگ شدگی طحال ) لنفادنوپاتی ممکن است باشد و یا نباشد .

مرحله III لنفوسیتوز و کم خونی(کاهش شدید گلبول های قرمز خون ) لنفاد نوپاتی ، هپاتومگالی یا اسپلنومگالی هم ممکن است باشد و یا نه .

مرحله IV رای : لنفوسیتوز و ترومبوسیتوپنی ( کاهش شدید پلاکت ها )

در سیستم بینت (BINET) CLL ، بر اساس تعداد گروه های بافت لنفوئید درگیر ( گروه های بافت لنفاوی که در غدد لنفی گردن ، کشاله ران ، زیر بغل و طحال ) و وجود کم خونی و یا ترومبوسیتوپنی ( کاهش شدید پلاکت ها ) طبقه بندی می شود .

مرحله A بینت : بزرگ شدگی بافت لنفاوی در کمتر از ۳ منطقه .

مرحله B بینت : بزرگ شدگی قابل لمس بافت لنفاوی در بیش از ۳ منطقه .

مرحله C بینت : کم خونی و کاهش پلاکت .

مرحله بندی لوسمی سلول مویی (HCL) :

مرحله I  : بدون کم خونی و یا با کم خونی خفیف و بزرگ شدگی متوسط طحال یا کم خونی متوسط و اندازه طحال طبیعی .

مرحله II: بدون کم خونی و یا باکم خونی خفیف و بزرگ شدگی زیاد طحال و یا کم خونی متوسط و بزرگ شدگی متوسط طحال و یا کم خونی شدید و اندازه طحال طبیعی .

مرحله III : کم خونی متوسط و بزرگ شدگی زیاد طحال یا کم خونی شدید و بزرگ شدگی متوسط یا زیاد طحال .

هیچ انکولوژیستی از این سیستم مرحله بندی استفاده نمی کند .

عوامل پیش آگهی کننده برای لوسمی مزمن :

عوامل پیش آگهی کننده نامساعد برای لوسمی میلوژنیک مزمن :

·                   فاز بلاست یا فاز تشدید یافته .

·                   بزرگی طحال .

·                   مناطق صدمه دیده استخوان به علت گسترش لوسمی .

·                   افزایش تعداد بازوفیل ها ( نوعی از گرانولوسیت ) در نمونه خون محیطی .

·                   افزایش یا کاهش شدید پلاکت ها .

·                   سن بالای ۶۰ سال .

·                   تغییرات کروموزومی متعدد .

·                   فقدان کروموزم فیلادلفیا ( ترانسلوکاسیون بین کروموزوم ۹و۲۲) .

عوامل پیش آگهی کننده نامساعد برای لوسمی لنفوستیک مزمن :

·                   درگیری منتشر مغز استخوان ( جایگزینی شدید سلول های طبیعی با سلول های لوسمیک ) .

·                   تغییرات غیر طبیعی کروموزومی .

·                   افزایش سطح خونی بعضی موادمانند B2 میکروگلوبولین .

·                   افزایش لنفوسیت های غیر طبیعی یا بزرگ در نمونه خون .

لوسمی مزمن چگونه درمان می شود ؟

شیمی درمانی : شیمی درمانی استفاده از داروهای ضد سرطان از طریق رگ به داخل مایع مغزی نخاعی (CSF) و یا از راه خوراکی می باشد .

درمان با اینترفرون : اینتر فرون – آلفا شایع ترین نوع آن هاست و در درمان لوسمی مزمن مصرف می شود این ماده از رشد و تقسیم سلول های لوسمی می کاهد و این امکان را به سیستم ایمنی می دهد تا به سلول های لوسمیک حمله کند . اینتر فرون به سه روش وریدی ، عضلانی و یا زیر پوستی قابل تزریق است . شایع ترین فرم استفاده تزریق روزانه زیر جلدی است . عوارض جانبی احتمالی شامل درد عضلانی ، درد استخوان ،سر درد ، اختلالات تفکر و تمرکز ، خستگی ، تهوع و استفراغ می باشد .

رادیوتراپی ؛

جراحی : از آن جاییکه سلول های لوسمیک در سراسر مغز استخوان و بسیاری از اعضاء داخلی بدن پخش می شوند ، درمان این نوع سرطان با جراحی امکان پذیر نیست .

اسپلنکتومی ( برداشتن طحال ) تنها عمل جراحی شایع در درمان لوسمی است .

پیوند سلول زایا ؛

درمان لوسمی میلوژنیک مزمن :

فاز مزمن CML : شیمی درمانی بامیزان بالا و رادیوتراپی کل بدن (TBI) و در ادامه پیوند سلول زایا (SCT) موثرترین درمان CML می باشد و بیشترین احتمال برای درمان بیمار ، خصوصا در بیماران با نمره بالا در درجه بندی سوکال ، عوارض جانبی (SCT) بسیار وخیم هستند و منجر به مرگ بیمار می شوند .

در بیماران مبتلا به CML که به درمان با اینترفرون جواب نمی دهند یا به علت شدت عوارض جانبی این درمان متوقف شده است . انتخاب بعدی شیمی درمانی است و هیدروکسی اوره داروی مناسبی است که موثرتر از داروهای قدیمی مانند لوسولفان ( میلوژن ) می باشد .

فاز تشدید یافته CML: درمان CML فاز تشدید یافته شبیه درمان CML فاز مزمن می باشد . اما در این فاز مدت زمان دوره رمیسیون ( دوره بدون بیماری ) پس از درمان کوتاه تر است . ۱۵% بیماران در این فاز چندین سال پس از پیوند سلول زایا زنده می مانند . اینتر فرون در این فاز تاثیری نخواهد داشت . ۲۰% بیماران به شیمی درمانی پاسخ می دهند اما کمتر از ۶ ماه رمیسیون خواهند داشت .

فاز بلاست CML:در اکثر موارد CML فاز بلاست سلول های لوسمی شبیه سلول های لوسمی میلوئید حاد (AML) هستند و در برابر داروهای شیمی درمانی که غالبا در AML استفاده می شوند مقاوم خواهند بود .

پیوند سلول زایا آوژنیک ( از فرد دهنده ) به ندرت در فاز بلاست CML موفقیت آمیز است و بقا طولانی مدت کمتر از ۱۰% می باشد .

CML با درگیری مغز و طناب نخاعی : در بیشتر موارد علایم CML با درگیری سیستم عصبی ، انجام شیمی درمانی تزریقی به مایع مغزی نخاعی و یا با رادیوتراپی مغز کاهش می یابد .

درمان لوسمی سلول مویی(HCL) :

بیماران بدون علامت نیاز به درمان ندارند و فقط باید هر چند ماه از جهت پیشرفت بیماری و بروز علایم جدید تحت معاینه قرار گیرند .بیمارانی که احساس ناراحتی به علت بزرگ شدگی طحال دارند باید تحت عمل جراحی برداشت طحال قرار گیرند . این عمل اسپلنکتومی نام دارد و یکی از درمان های اصلی در بیماران HCL همراه با عوارض کاهش تعداد سلول های خونی مانند خستگی ، عفونت مکرر و کبود شدگی و یا خونریزی آسان می باشند .

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:08 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

کم خونی Fanconi بیماری است که همه افراد خانواده را مبتلا ساخته (ارثی) و اصولاٌ بر مغز استخوان تأثیر می گذارد. این بیماری منجر به تولید همه انواع سلولهای خونی می شود.  کمخونی فانکونی  یک عارضه ارثی است که کمخونی آپلاستیک و تعداد موارد غیرطبیعی دیگر را سبب می‌شود.

 
    
 
● تعریف

کم خونی Fanconi بیماری است که همه افراد خانواده را مبتلا ساخته (ارثی) و اصولاٌ بر مغز استخوان تأثیر می گذارد. این بیماری منجر به تولید همه انواع سلولهای خونی می شود.

کم خونی Fanconi با سندورم Fanconi که یک اختلال کلیوی نادر است تفاوت دارد.

● علائم

بیماران مبتلا به کم خونی Fanconi دارای تعداد سلول سفید ، سلول قرمز خون و پلاکت ( سلولهایی که به انعقاد خون کمک می کنند) کمتری نسبت به میزان طبیعی هستند.

سلولهای سفید ناکافی خون می توانند منجر به عفونت شوند. فقدان سلولهای قرمز خون ممکن است منجر به خستگی ( کم خونی) شود.

میزان پایین تر از حد طبیعی پلاکت ممکن است منجر به خونریزی شدید گردد.

اکثر افراد مبتلا به کم خونی Fanconi این نوع علائم را دارند :

- قلب ، شش ها و مجرای گوارشی غیر طبیعی

- مشکلات استخوان (بویژه مفاصل ران، ستون فقرات یا دنده ها) می توانند باعث انحنای ستون فقرات (اسکولیوز) شوند.

- تغییراتی در رنگ پوست ، مثل :

- وجود نواحی تیره بر روی پوست

- Vitiligo (بیماری پوستی با ایجاد لکه های روشن بر روی پوست)

- نا شنوایی در رابطه با غیر طبیعی شدن گوش

- مشکلات چشم یا پلک

- کلیه (هایی ) که بدرستی شکل نگرفته اند

- مشکلاتی همراه با بازوها و دست ها مثل :

- از دست دادن انگشت شست ، وجود انگشت شست اضافی یا بد شکل

- مشکلات دست ها و استخو ان در پایین بازو

- وجود استخوان کوچک یا از دست دادن استخوان در ساعد

- کوتاه قدی

- سر کوچک

- بیضه های کوچک و تغییرات تانسلی

▪ دیگر علائم احتمالی :

- ناکامی در پیشرفت

- ناتوانی در یادگیری

- وزن پایین تولد

- عقب ماندگی ذهنی

● عوامل و فاکتورهای خطر

کم خونی Fanconi با یک ژن غیر طبیعی در ارتباط است که مانع تثبیت DNA آسیب دیده توسط سلولها یا برداشت مواد آسیب دهنده سلولی بنام رادیکال های آزاد اکسیژن می شود.

برای به ارث بردن کم خونی Fanconi ، فرد می بایست یک کپی از ژن غیر طبیعی از هر والد گرفته باشد.

این وضعیت معمولاٌ در کودکان بین ۲ و ۱۵ سال تشخیص داده می شود.

● تست ها و تشخیص ها

تست های رایج برای کم خونی Fanconi عبارتند از :

- بافت برداری مغز استخوان

- شمارش خون کامل (CBC)

- تست های تکاملی

- اضافه کردن دارو به یک نمونه خون برای بررسی آسیب به کروموزوم ها

- بررسی های اشعه X و دیگر بررسی های تصویر برداری (CT اسکن، MRI)

- تست شنوایی

- نوع بندی بافت HLA ( برای تطبیق یافتن دهنده های مغز استخوان)

- سونوگرافی کلیه ها

زنان باردار ممکن است نمونه برداری chorionic villous یا آمنیوسنتز در کودک متولد نشده خود داشته باشند.

● درمان ها

بیماران مبتلا به تغییرات سلولی خونی خفیف تا شدید که نیازی به ترانسفوزیون ندارند ممکن است تنها به چکاپ های منظم ، بررسی شمارش خونی رایج و آزمایش سالانه مغز استخوان نیاز داشته باشند. مراقب بهداشت با دقت فرد را از نظر سرطان، معمولاٌ سرطان خون یا لنفوم بررسی خواهد کرد.

داروهایی مثل فاکتورهای رشد (مانند اریتروپویتین، G-CSF و GM-CSF) می توانند شمارش خون را برای مدت زمان کوتاه بهبود بخشند.

پیوند مغز استخوان می تواند مشکلات شمارش خون کم خونی Fanconi را معالجه نماید. ( بهترین دهنده ، برادر یا خواهری است که نوع بافت آنها با بیمار تطبیق یافته است).

بیمارانی که پیوند موفقیت آمیز مغز استخوان داشته اند بدلیل خطر بروز سرطانهای دیگر ، هنوز نیازمند چکاپ منظم هستند.

هورمون درمانی همراه با دوزهای پایین استروئیدها (مثل هیدروکورتیزون یا پردنیزون) برای افرادی تجویز می شود که دهنده مغز استخوان ندارند. بیشتر بیماران به هورمون درمانی پاسخ می دهند. اما زمانیکه داروها متوقف می شوند هر فردی دارای اختلال بسرعت بدتر می شود. در اکثر موارد، این داروها سرانجام کار را متوقف می سازند.

درمان های دیگر احتمالاٌ عبارتند از :

- آنتی بیوتیک ها ( احتمالاٌ بصورت رگی) برای درمان تعداد پایین سلولهای خون و عفونت ها

- تزریق خون برای درمان علائم مربوط به شمارش پایین خون

اکثر افراد مبتلا به این وضعیت بطور منظم به متخصص اختلالات خون (هماتولوژیست) ، پزشکی که بیماریهای مرتبط با غدد را درمان می کند(اندوکرینولوژیست ) و یک متخصص چشم (چشم پزشک) مراجعه می کنند. آنها ممکن است به پزشک استخوان (ارتوپد) ، متخصص زنان یا متخصص بیماریهای کلیوی (نفرولوژیست) نیز مراجعه کنند.

● مشکلات

FA یک بیماری غیر قابل پیش بینی است. میانگین طول عمر مورد انتظار برای یک فرد مبتلا ۲۲ سال است اما هر فردی می تواند طول عمری داشته باشد که کاملاٌ متفاوت از این میانگین است. کشف های تحقیقاتی به درمان های گسترش طول عمر و بهبود نتیجه پیوند مغز استخوان دست یافته اند. با اینحال، با طولانی تر شدن عمر بیماران، آنها بیشتر در معرض خطر پیشرفت انواع دیگر تومورها قرار می گیرند.

● پیشگیری

خانواده هایی با این وضعیت می توانند برای شناخت بهتر بیماری خود ، مشاوره ژنتیک داشته باشند.

واکسیناسیون می تواند مانع بروز مشکلات خاص از جمله عفونت های ذات الریه پنوموکوکسی، هپاتیت و آبله مرغان شود.

افراد مبتلا به کم خونی Fanconi باید از مواد سرطان زا ( کارسینوژن ها) اجتناب نموده و از لحاظ ابتلا به سرطان مورد معاینه قرار گیرند.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:08 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

  بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease یا PD) برای اولین بار توسط دانشمند بریتانیایی دکترجیمز پارکینسون (James Parkinson) در سال ۱۸۱۷ میلادی توصیف شد و لذا نام این بیماری به او تعلق یافت.  
 
    
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، ارتعاش دست و پا در حالت استراحت از علائم احتمالی پارکینسون است. این بیماری بر اساس چهار علامت مخصوص آن مشخص می شود:

• ارتعاش دست و پا در حالت استراحت (لرزش بیمار همزمان با ارتعاش دست و پا در حالت استراحت)

• آرام شدن حرکت (برادیکینسیا / Bradykinesia)

• سختی حرکت (و خشک شدن) دست و پا یا بدن

• تعادل بد (تعادل ضعیف)

در حالی که دو یا بیشتر از این علایم در بیمار دیده شود، مخصوصا ً وقتی که در یک سمت بیشتر از سمت دیگر پدیدار شود، تشخیص پارکینسن داده می شود مگر اینکه علایم دیگری همزمان وجود داشته باشد که بیماری دیگری را نمایان کند. بیمار ممکن است در اوایل، بیماری را با لرزش دست و پا یا با ضعیف شدن حرکت احساس کند و دریابد که انجام هر کاری بیشتر از حد معمول طول می کشد و یا اینکه سختی و خشک شدن حرکت دست و ضعف تعادل را تجربه می کند. اولین نشانی های پارکینسون مجموعه ای متفاوت از ارتعاش، برادیکنسیا، سفت شدن عضلات و تعادل ضعیف هستند. معمولا ً علایم پارکینسون ابتدا در یک سمت بدن پدیدار می شوند و با گذشت زمان به سمت دیگر هم راه پیدا می کنند.

تغییراتی در حالت صورت و چهره روی می دهد، از جمله ثابت شدن (fixation) حالت صورت (ظاهرا ً احساسات کمی بر چهره نمایان می شود) و یا حالت خیرگی چشم ( به دلیل کاهش پلک زدن). علاوه بر این ها، خشک شدن شانه یا لنگیدن پا در سمت تحت تاثیر قرارگرفته عوارض دیگر (عادی) این بیماری است. افراد مسن ممکن است نمایان شدن یک به یک این نشانه های پارکینسون را به تغییرات افزایش سن ربط بدهند، ارتعاش را به عنوان “لرزش” بدانند، برادیکنسیا را به “آرام شدن عادی” و سفت شدن عضلات را به “آرتروز” ربط بدهند. حالت قوز (stooped) این بیماری را هم خیلی از این افراد به سن یا پوکی استخوان (osteoporosis) ربط می دهند. هم بیماران مسن و هم بیماران جوان ممکن است بعد از بیش از یک سال که با این عوارض روبرو بوده اند برای تشخیص به پزشک مراجعه کنند.

از هر صد نفر بالای سن شصت سال یک نفر به پارکینسون مبتلا می شود، و معمولا ً این بیماری در حدود سن شصت سالگی آغار می شود. افراد جوانتر هم می توانند مبتلا به پارکینسون شوند. تخمین زده می شود که افراد جوان مبتلا به پارکینسون (مبتلا شده در سن چهل یا کمتر) ۵ تا ۱۰ درصد کل این بیماران را تشکیل می دهند.

● پیشرفت بیماری پارکینسون

بعد از بیماری آلزایمر (Alzheimer)، بیماری پارکینسون معمولترین بیماری مخرب اعصاب (neurodegenerative) به حساب می آید. پارکینسون یک بیماری مزمن و همیشه در حال پیشرفت است. این بیماری نتیجه از بین رفتن یا ضعیف شدن و لطمه خوردن سلول های عصبی در مغز میانی (سوبستانتیا نیگرا – substantia nigra) است. این سلول های عصبی ماده ای به نام دوپامین، ترشح می کنند. دوپامین پیام های عصبی را از سوبستانتیا نیگرا (مغز میانی) به بخش دیگری از مغر به نام کارپوس استراتوم (corpus stratum)، می برد. این پیام ها به حرکت بدن تعادل می بخشند. وقتی سلول های ترشح کننده دوپامین در سوبستانتیا نیگرا (substantia nigra) می میرند، مراکز دیگر کنترل کننده حرکات بدن نامنظم کار می کنند.

این اختلال ها در مراکز کنترل بدن در مغز باعث به وجود آمدن علایم پارکینسون می شوند. اگر ۸۰% سلول های ترشح کننده دوپامین از بین بروند، علامتهای پارکینسون پدیدار می شوند. علایم پارکینسون در مراحل اولیه بیماری ملایم و بیشتر اوقات در یک سمت بدن دیده می شوند و گاه حتی احتیاج به درمان پزشکی ندارند. ارتعاش در حالت استراحت یک علامت ویژه بیماری پارکینسون است، که یکی از معمولترین علایم های پارکینسون به حساب می آید. ولی بعضی از مبتلایان پارکینسون هیچ وقت با این مشکل برخورد نمی کنند. بیماران ممکن است دست لرزان خود را در جیب یا پشت پنهان کنند یا چیزی را برای کنترل ارتعاش در دست نگه دارند. لرزش می تواند بیشتر از هر محدودیت جسمی دیگر اثر منفی روحی داشته باشد.

با مرور زمان علایم اولیه بدتر و وخیم تر می شوند. یک رعشه ملایم تبدیل به یک ارتعاش مزاحم و ملموس می شود. ممکن است تکه کردن غذا و استفاده از دست مرتعش به مرور زمان سخت تر شود. برادیکینسیا (آرام شدن حرکت) به مشکلی کاملا محسوس بدل می شود که محدود کننده ترین علامت و اثر پارکینسون است. آرام شدن حرکت می تواند مانع انجام عادات روزانه شود: لباس پوشیدن، ریش زدن و یا حمام کردن ممکن است وقت بسیار زیادی از روز را بگیرند. تحرک ضعیف می شود و مشکلاتی بوجود می آورد مانند نشستن و برخاستن از صندلی یا اتومبیل، و یا غلتیدن در رختخواب. راه رفتن آهسته تر می شود و بیمار حالت قوز پیدا می کند ( سر و شانه به طرف جلو تمایل پیدا می کند). صدای بیمار یک نواخت می شود. کمبود تعادل می تواند باعث افتادن بیمار شود. دست خط ریزتر (میکروگرافیا – micrographia) و ناخوانا می شود. حرکات غیرارادی مانند حرکت دست در حال پیاده روی کم می شود.

علایم پارکینسون معمولا ًدست یا پای یک طرف بدن اختصاص دارد ولی با مرور زمان به دست یا پای سالم همان طرف هم سرایت می کند. این علایم پیشرفت می کند تا سمت دیگر بدن را هم تحت تأثیر قرار دهد. معمولا ً این پیشرفت تدریجی است اما سرعت این پیشرفت از بیمار تا بیمار تفاوت دارد. مهم است که بیماران پارکینسون در حال پیشرفت علایم با پزشک خود صحبت و مشورت کنند تا پزشک بتواند درمان را برای بیمارش فراهم کند زیرا بدن هر بیمار به طور مختلف و متفاوت به داروهای گوناگون واکنش نشان می دهد. هدف از درمان برای بیماران از بین بردن علایم نیست بلکه تحت کنترل درآوردن عوارض است. این امر می تواند به بیمار کمک کند تا مستقل عمل کند و یک کنترل مناسب برای این بیماری مزمن بوجود آورد. این بیماری از بین نخواهد رفت ولی کنترل عوارض آن می تواند تا حد زیادی جلوی ناتوان کردن و از کار افتادگی را بگیرد.

بیماران پارکینسون اغلب از این موضوع که بیماری آنها همواره در حال پیشرفت است، آگاه هستند و این موضوع می تواند باعث نگرانی شدید آنها شود. مبتلایان پارکینسون ممکن است بخواهند خود و مشکلات خود را بیش از حد نیاز تحت کنترل درآورند و خود را با دیگر افراد مبتلا مقایسه کنند. نگرانی در مورد پیشرفت بیماری و امکان ادامه کار هم غیرعادی نیست.

پیشگویی و تخمین زدن پیشرفت این بیماری در یک بیمار مشخص غیر ممکن است. سرعت پیشرفت و محدودیت های جسمی و روحی در بیماران مختلف متفاوت است. نوعی راهنمایی برای تشخیص پیشرفت این بیماری در بیماران مختلف بر اساس پیشروی بیماری از زمان تشخیص وجود دارد ولی این تنها در حد یک پیشنهاد است.

وقتی محدودیتهای جسمی پارکینسون به حدی برسد که کارهای روزمره سخت شوند، درمان علایم پارکینسون آغاز می شود.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:08 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

پژوهشگران علوم پزشکی می گویند نتایج تحقیقات نشان می دهد خواب ناکافی، احتمال ابتلا به سرطان روده بزرگ راافزایش دهد .  پیش تر بررسی ها ثابت کرده است که خواب ناکافی از عوامل مهم ابتلا به اختلالات روحی و برخی بیماری های مزمن است.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  این بار پژوهشگران بر اساس یک بررسی جدید اعلام کردند، خواب ناکافی علاوه بر این عوارض، احتمال تشکیل پولیپ در روده بزرگ را افزایش می دهد.

پولیپ ها، ضایعاتی هستند که در مدت طولانی، در برخی موارد به ضایعات سرطانی تبدیل می شوند.

تحقیق جدید نشان داده است، ۲۹ درصد افرادی که در شبانه روز کمتر از ۶ ساعت می خوابند، به پولیپ روده بزرگ دچار می شوند.

آنان اعلام کردند  : “به نظر می‌رسد کمبود خواب، اثر فعالیت جسمی بر چندین شاخص هورمونی و متابولیک را خنثی می‌کند و به همین خاطر است که ما به بررسی چگونگی ایجاد این تاثیر کاهنده ورزش بر خطر سرطان پرداختیم.

خواب ناکافی با خطر بالای ابتلا به شماری از بیماری‌ها از جمله بیماری قلبی، چاقی و دیابت مربوط شده است، اما در این مورد هم پژوهشگران دقیقا تعیین نکرده‌اند که چگونه خواب کافی از این بیماری‌ها جلوگیری می‌کند.

نتایج این بررسی در کنفرانسی در واشنگتن ارائه شد که انجمن پژوهش سرطان آمریکا ترتیب داده بود.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:08 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

پژوهشگران علوم پزشکی در  دانشگاه ییل کشور آمریکااعلام کردند ژنی را یافته اند که نقشی مهم در شروع افسردگی بر عهده دارد .

 
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز  ،   براساس پژوهش های دانشگاه ییل در آمریکا ، ژن موسوم به ام کی پی یک MKP-1 در آغاز روند افسردگی تاثیر مهمی دارد و می توان از آن برای تدوین برنامه درمانی جدید برای افسردگی استفاده کرد .

افسردگی‌ عبارت‌ است‌ از احساس‌ غم‌، دلسردی‌، یا ناامیدی‌ به‌ مدت‌ حداقل‌ ۲ هفته‌ در اغلب‌ روزها و اغلب‌ ساعات‌ روز، به‌ علاوه‌ علایم‌ همراه‌ . برای‌ بیماری‌ افسردگی‌ واقعی‌ هیچ‌ علت‌ یگانه‌ و روشنی‌ نمی‌توان‌ متصور بود. بعضی‌ از عوامل‌ زیست‌شناختی‌ مثل‌ بیماری‌های‌ جسمی‌، اختلالات‌ هورمونی‌، یا بعضی‌ داروها می‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
عوامل‌ اجتماعی‌ و روانی‌ نیز می‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.

اختلالات‌ ارثی‌ نیز می‌توانند مؤثر باشند. بروز این‌ حالت‌ ممکن‌ است‌ با تعداد وقایع‌ ناراحت‌کننده‌ زندگی‌ فرد ارتباط‌ داشته‌ باشد.

دکتر رونالد دومان رئیس بخش روان پزشکی و داروشناسی دانشگاه ییل و سرپرست گروه محققان می گوید :‌ این ژن اصلی ترین دلیل یا دست کم یکی از عوامل اصلی بروز افسردگی است.

به گفته پژوهشگران،‌ این ژن اصلی ترین علت یا دست کم یکی از عوامل اصلی بروز افسردگی است.

افسردگی انواع گوناگون دارد، شایع ترین آن افسردگی ماژور است که فرد مبتلا به آن گاهی شاد و خوشدل و موقتاً فعال می شود.

نوعی از افسردگی ماژور به افسردگی مالیخولیایی موسوم است که بیمار هیچ گاه از چیزی دلخوش نمی شود.

در حدود پانزده درصد مبتلایان به افسردگی ماژور دچار افسردگی اوهام اند که معمولاً با خلق و خوی اندوهگین همراه است. مثلاً خود را گناهکار و غیر قابل بخشش تصور می کنند.

شیوع افسردگی در قرن بیستم به خصوص بعد از دو جنگ جهانی بیشتر شده است که علت آن را مصرف دارو و الکل ، افزایش استرس و کاهش اشتغال گفته اند.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:08 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

گشایش بزرگترین مرکز تحقیقاتی ـ درمانی سرطان در پرتغال

این ساختمان پیشرفته با نام  “مرکز تحقیقات و توسعه بنیاد شامپـالیمـو”، با هزینه میلیاردری احداث شده است که بیش از یک چهارم از ثروت خود را پس از مرگش در سال ۲۰۰۴  وقف تحقیقات پزشکی کرده بود.

 

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  در این مرکز، پژوهش و درمان همزمان، و شیمی درمانی در فضایی دلبـاز و آرام بخش انجام می شود.

بیش از ۵۰۰  پژوهشگر قادر به تحقیق در این مرکز هستند.

مرکز شامپـالیمـو، مدرن ترین مرکز درمانی جهان به شمار می رود، و ارتباطی مستقیم میان تحقیقات، یافته های محققان، و روش های درمانی بیمارستان برقرار می کند.

بیشتر لابراتورهای تحقیقاتی این مرکز به یکدیگر مربوط هستند تا پژوهشگران تعاملی کامل باهم داشته باشند.

بیماری که وارد بیمارستان می شود از پنجره ای بزرگ فعالیت پژوهشگران را مشاهده می کند و به همین علت این پنجره، “پنجــره امیــد” نام دارد.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:08 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

پژوهشگران انجمن روان درمانی و روانپزشکی آلمان می گویند نتایج تحقیقات نشان می دهد که افسردگی، استرس، عصبانیت و همچنین تماشای تلویزیون وکار کردن با رایانه اندکی پیش از خوابیدن از عوامل موثر در بروز اختلالات خواب است.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز  ،  اختلالات خواب سلامت انسانها را تهدید می کند و آنان را در معرض انواع بیماریهای روحی روانی و جسمی قرار می دهد . محرومیت و یا اختلال در خوابیدن می تواند باعث بیماری چاقی مفرط شده و در شرایط حاد خود آغازی برای بیماری دیابت شود.

آنان معتقدند اختلال در شرایط خوابیدن ، به ویژه آن دسته از اختلالات ناشی از افسردگی ،سبب مشکلات روانی می شود.

از جمله نخستین اقدامات شخص بیمار که از بیخوابی و یا شرایط نامناسب خوابیدن رنج می برد مراجعه به پزشک است که در صورت لزوم، پزشک معالج می تواند با تجویز دارو درمان اختلالات خواب بیمار را برطرف کند.

این درحالی است که در بسیاری از موارد، تغییر سبک زندگی می تواند کمک موثری به بهبود وضعیت خواب اینگونه بیماران بکند. مثال،تلاش برای کاهش تنش ها و استرس های روحی از جمله موارد مهمی هستند که می تواند در کاهش اختلالات خواب موثر باشند.

پزشکان و متخصصان انجمن روانپزشکی و روان درمانی آلمان معتقدند،یکی از مهمترین سلاحها در کارزار علیه اختلالات خواب، برخورداری نظم و یکنواختی در زمان و چگونگی خوابیدن است که به مراتب تاثیر بیشتری نسبت به ساعات خوابیدن دارد.

افزون برآن، فرد بیمار مبتلا به مشکلات نارسایی های خوابیدن درصورتیکه درطول یکماه،هفته ای سه مرتبه دچار ناراحتی ها و مشکلات بی خوابی شود باید به پزشک مراجعه کند.

از سوی دیگر، بیماران مبتلا به بدخوابی یا بی خوابی باید بدانند لذت بردن از خوابیدن از زمان طولانی خواب مهمتر است.

از سوی دیگر،اختلالات ناشی از خوابیدن به ویژه در نیمه های شب می تواند مشکلات جدی را به وجود بیاورد که بیماران آن ها را جدی نمی گیرند.

عوارض و تاثیرات اختلالات خوابیدن را می توان بوضوح در فعالیت های روزانه افرادی که مبتلا به این گونه اختلالات هستند مشاهده کرد.

از جمله دیگر مواردی که می تواند بر اختلالات خوابیدن دامن بزند وضع نامناسب نور و سرو صدا در شب است.

پژوهشگران براساس یافته های جدید خود معتقدند با وجودی که برخی افراد هنگام خوابیدن به سروصداهای اطراف خود عادت کرده اند اما همین سروصداهای ناخواسته می تواند رفتار و روح و روان افراد را تحت تاثیر قرار دهد و سرمنشا بسیاری از دیگر مشکلات روانی شود.

پژوهشگران تماشا کردن تلویزیون و یا کارکردن با رایانه را پیش از خوابیدن توصیه نمی کنند ، زیرا اشعه های منتشرشده از صحفه تلویزیون و رایانه توزیع هورمون “ملاتونین” که وظیفه تنظیم ریتم بدن را بهنگام روز و شب دارد مختل می کند ودر نتیجه بدن خارج از وضع طبیعی خود مجبور است بیدار باشد.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:08 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

سودمندی استفاده از روبات ها در بیمارستان
استفاده گسترده از روبات های مختلف در بیمارستانی در اسکاتلند، باعث صرفه جوییِ چشمگیر در هزینه های سالانه این بیمارستان شده است.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  استفاده از روبات ها در داروخانه و برخی دیگر از بخش های این بیمارستان، سالانه بیش از نیم میلیون پوند از هزینه های جاری این بیمارستان کاسته است .

 روبات ها ی بیمارستان فورت ولی رویال در امورنظافت زمین و تمیز کردن سایر قسمت ها بردن غذا و ملحفه ها برای بیماران ، کمک به پرستاران ، انبار کردن داروها وآماربرداری از داورهای مورد نیاز و تهیه فهرست برای سفارش مجدد آنان در داروخانه بیمارستان به کار می روند .

استفاده از روبات برای انجام کارهای بیمارستانی در انگلیس

مسئولان بیمارستانی در انگلیس قصد دارند برای انجام کارهای روزانه شان از تیم روبات ها استفاده کنند.

از این روبات ها برای حمل زباله های بیمارستانی، تمیز کردن اتاق های جراحی و ارائه غذا و دارو استفاده خواهد شد.

هم اکنون آزمایش های نهایی بر روی این روبات ها انجام می شود تا از آنها در بیمارستان سلطنتی فورت والی استفاده شود.

این روبات ها با کمک دستگاه های کامپیوتری که بدان مجهز شده اند از توانایی لازم برای بازکردن درب های بیمارستان برخوردار خواهند شد و زمانی که شیئی در مقابلشان باشد، متوقف خواهند شد.

روبات‌ پزشک‌ (Robo-docs) در بیمارستان سینت مری لندن‌ کار خودش را آغاز کرد.
این روبات ها قراراست در مراکز مختلف درمانی به کارگرفته شوند.

این‌ روبات‌ که‌ دارای یک‌ مانیتور و دوربین‌ است ، به کنارتخت‌ بیماران‌ می آید و پزشک‌ از طریق‌ مانیتور این روبات به معاینه و گفتگو با بیماران‌ می پردازد و دستورات‌ خود را تجویز می‌ کند‌.
تاکنون یک عمل جراحی کلیه با استفاده از این روبات ها صورت گرفته است.
به این ترتیب و با این ابتکار ، پزشک‌ می تواند از اتاق‌ فرمانی‌ که‌ با روبات‌ ارتباط دارد حتی بدون‌ حضور در بخش‌ از وضع بیماران‌ از طریق‌ گفتگو و دیدن تصاویر انان‌ مطلع شود‌.
قیمت‌ این روبات‌ پزشک حدود ۵۰ هزار دلار است. انها قرارست در اینده،‌ فشار خون‌ و تب‌ بیماران را هم‌ اندازه‌گیری‌ کنند و نتیجه را به‌ پزشک‌ معالج‌ اطلاع‌ دهند.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:08 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

نور خورشید، مهم ترین منبع تامین کننده ویتامین دی
انجمن پزشکی کودکان و جوانان آلمان اعلام کرد : ”  بهتر است کودکان حتی در روزهای پائیزی، ساعاتی را در هوای آزاد و زیر نور خورشید بگذرانند تا نیاز بدن آنها به ویتامین دی تامین شود ” .

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان  بدون مرز   ،  همچنین بنابر اعلام این انجمن، بیش از هشتاد درصد از “ویتامین دی”مورد نیاز بدن از طریق پوست و درنتیجه تابش اشعه ماورای بنفش از خورشید یا منابع مصنوعی جذب می شود و کافی است روزانه پانزده تا بیست دقیقه صورت، دست ها و آرنج خود را زیر نور خورشید قرار دهید تا دچار کمبود ویتامین دی نشوید.

این انجمن همچنین تاکیدکرده است،کمبود جدی این ویتامین ممکن است به عدم جذب کلسیم در استخوان ها و اختلالات رشدی ناشی از نرمی استخوان منجر شود.

موسسه رابرت کخ (Robert Koch) در آلمان نیز که مسئولیت کنترل و پیشگیری از بیماری ها را در آلمان بر عهده دارد،اعلام کرده است ، کمبود ویتامین دی به مدت طولانی،مشکلات ماهیچه ای،ناراحتی های قلبی، اختلال در گردش خون و همچنین ضعف دستگاه ایمنی بدن را به دنبال دارد.

بنابر اعلام این موسسه قارچ و ماهی هایی چون سالمون از منابع غنی ویتامین دی محسوب می شوند.

کودکان بزرگ تر از یک سال، به پنج میکروگرم کلسیفرول (ویتامین دی) نیاز دارند که این نیاز از طریق مصرف ۱۵۰ گرم ماهی در هفته، دویست و پنجاه گرم قارچ و یا سی گرم ماهی سالمون در روز تامین می شود.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:08 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

دکتر ابوالحسن ندیم

دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده بهداشت
مقدمه

 با توجه به اینکه پزشکی و بهداشت را نمی‌توان از یکدیگر جدا نمود بنابراین می‌توان تعریف تاریخ پزشکی را که عبارتست از مطالعه وقایع و شخصیت‌های مرتبط با پزشکی به بهداشت عمومی نیز تعمیم داده در تاریخچه بهداشت عمومی نیز به مطالعه وقایع و شخصیت‌های مرتبط با این علم و هنر، پرداخت. بهداشت عمومی در جهان تاریخچه چند هزار ساله دارد. علاقمندان به تاریخچه بهداشت عمومی در جهانی می‌توانند به کتاب History of public health نوشته Rosen مراجعه نمایند.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از دانش بهداشت عمومی (  http://phealth.blogfa.com  )  ،   در کشور ما نیز در روزگاران قدیم اقدامات بهداشت عمومی در بعضی زمینه ها اجرا می‌شده است، مرحوم ملک الشعرای بهار در یکی از نوشته های خود یادآور می‌شود که طبق مدارک تاریخی در زمان داریوش که ایران لشگرکشی‌های عمده ای انجام می‌داده است به تمام اردوها دستور داده شده بود که شب به هر محلی می‌رسند آب آشامیدنی برای روز بعد تهیه کرده و آنرا بجوشانند و بعد در ظرف‌های سربازان بریزند تا روز بعد آب جوشیده بیاشامند و این امر برای جلوگیری از بیماری‌های منتقله بوسیله آب بوده است. ولی به قول یک شاعر روانشاد “ما، راویان قصه های رفته از یادیم” در حقیقت پس از حمله اعراب و به دنبال آن حملاتِ قبایل ترک، تاتار و مغول شیرازه حکومتی سراسری به جز در فواصل زمانی کوتاه از هم پاشیده شد و حتی در زمان حکومت‌های قویّ مرکزی نیز مسائلی تحت عنوان بهداشت عمومی به مفهوم نوین آن مطرح نبود و علیرغم وجود مباحث بهداشتی در کتب طبّی نیاکان، بهداشت، منحصر به بهداشت فردی و تا حدودی خانوادگی بوده که بیشتر بر پایه آموزش‌های دینی استوار بوده است.

دارالفنون
            در حقیقت تاریخچه بهداشت عمومی نوین در ایران را باید با افتتاح دارالفنون توسط میرزاتقی خان امیرکبیر آغاز کرد. او برای تدریس علوم پزشکی دکتر پولاک اتریشی و دکتر شلیمر هلندی را استخدام کرد. کتاب دکتر پولاک تحت عنوان “سفرنامه دکتر پولاک ـ ایران و ایرانیان” ترجمـه شده و کتاب دکتر شلیمر تحت عنوان “اصطلاحات پزشکی، دارویی و مردم شناسی” به زبان فرانسه نوشته شده است. هر دو کتاب شامل اطلاعاتی در باره بیماری‌های بومی رایج در ایران و نحوه مقابله با آن‌هاست. چندی پس از قتل میرزاتقی خان امیر کبیر، دکتر کلوکه فرانسوی که به عنوان طبیب دربار، استخدام شده بود واکسیناسیون ضد آبله را پیشنهاد کرد.

            دکتر تولوزان فرانسوی در سال ۱۲۴۳ شمسی به تهران آمد، او هم طبیب ناصرالدین شاه و هم استاد دارالفنون بود. پس از چندی به دنبال قحطی‌های مکرر و اپیدمی‌های وبا به پیشنهاد دکتر تولوزان سازمانی به نام مجلس حفظ‌الصحه شروع به کارکرد که در حقیقت اوّلین سازمان کشوری در زمینه بهداشت عمومی بود. ریاست عالیه این سازمان با وزیر فوائد عامه و ریاست اجرایی آن با دکتر تولوزان بود. او نه تنها مجلس حفظ‌الصحه را بنیان گذاشت بلکه سازمان قرنطینه را نیز که بعدا در باره آن بحث خواهد شد تاسیس کرد و واکسیناسیون ضد آبله را که قبلا توسط دکتر کلوکه فرانسوی پیشنهاد و شروع شده بود احیا کرد. در حقیقت در آن زمان وظایف اصلی مجلس حفظ‌الصحه عبارت بود از اقدامات قرنطینه و واکسیناسیون که ذیلا به طور اختصار به شرح تاریخچه فعالیت‌ها در این دو زمینه می‌پردازیم.

قرنطینه
            به علت افزایش مبادلات تجاری توسط کشتی‌ها و نیز بروز اپیدمی‌های بیماری‌های مهمی مانند طاعون و وبا، مسئله قرنطینه مورد توجّه تمامی کشور‌های درگیر تجارت دریایی بین المللی بود و به همین دلیل یکی از وظایف اصلی مجلس حفظ‌الصحه برقراری سرویس‌های قرنطینه بود. به دنبال شیوع طاعون در سال ۱۲۵۵ شمسی فکر ایجاد مراکز قرنطینه از طرف کشور‌های اروپایی مطرح گردید ولی دنبال نشد تا اینکه در مرداد ۱۲۷۸ شمسی اپیدمی بسیار شدید طاعون در منطقه خلیج فارس حادث شد و به دنبال آن مقامات دولت انگلستان پیشنهاد تاسیس مراکز قرنطینه و اجرای مقررات آنرا نمودند و اقدامات خود را در بوشهر آغاز کردند. این امر با مخالفت مردم و روحانیون محلّی مواجه و عملا منجر به بلوایی شد ولی با پشتیبانی مجلس حفظ‌الصحه و توضیحاتی که داده شد انگلیسی‌ها به کار خود ادامه دادند.

در سال ۱۲۸۳ شمسی در پاریس کنفرانسی در مورد قرنطینه برگزار شد و به علت اپیدمی‌های طاعون و وبا در منطقه خلیج فارس و عدم توانایی دولت ایران در کنترل آن‌ها قرار شد کلیّه پزشکان هیئت‌های نمایندگی سیاسی خارجی در ایران نیز عضو مجلس حفظ‌الصحه باشند و قرار شد دولت ایران پست قرنطینه در جزیره هنگام، تاسیس کند ولی بعدا طبق توافقی که بین دولت‌های اروپایی و اختصاصا دولت انگلیس و دولت ایران به عمل آمد قرار شد در بنادر جنوب ایران (بندرعباس، بوشهر، بندرلنگه، آبادان و بندر جاسک) مراکز قرنطینه ایجاد گردد.

 مجهزترین این مراکز در بوشهر بود که در آن زمان مهمترین بندر تجاری ایران به حساب می‌ آمد و این مرکز مستقیما و تماما توسط هیات پزشکی انگلستان اداره می‌شد ولی حقوق و دستمزد کارکنان عادی را دولت ایران می‌پرداخت. در سال ۱۲۸۵ شمسی یعنی سال صدور فرمان مشروطیت، دکتر نلیگان انگلیسی به عنوان کفیل ریاست مجلس حفظ‌الصحه تعیین شد و همانگونه که بعدا خواهیم گفت فعالیت‌های واکسیناسیون عمومی زیر نظر او یکبار دیگر آغاز شد.

            در سال ۱۳۰۰ شمسی پس از کودتای ۱۲۹۹ وزارت امور خارجه ایران از دولت انگلیس درخواست کرد گزارشی در باره مراکز قرنطینه بنادر خلیج فارس در اختیار دولت ایران بگذارد چون در دوران جنگ جهانی اول دستگاه های کار آن‌ها عملا همه خراب شده و از کار افتاده بود و همان طور که قبلا نیز ذکر شد در پست‌های قرنطینه بنادر بوشهر، آبادان، بندر عباس و جاسک، کلیه امور بوسیله کارکنان انگلیسی سرپرستی می‌شد ولی به جز پزشک کنسولگری انگلیس در بوشهر و دستیارانش دستمزد تمامی کارکنان از محل درآمد گمرکات ایران پرداخت می‌شد.

            در همان سال ۱۳۰۰ نام مجلس حفظ‌الصحه به شورای عالی صحیّه تبدیل شد و بعدا اداره صحیه عمومی در وزارت فوائد عامه تاسیس شد و شورای عالی صحیه عملا تعطیل گردید.

            به دنبال مذاکرات طولانی با مقامات انگلیسی بالاخره در تیر ماه ۱۳۰۷ شمسی پزشکان ایرانی پست‌های قرنطینه بنادر را تحویل گرفته وکلید اداره مرکزی نیز به نماینده ایران واگذار شد و از همان سال کلّیه امور قرنطینه مستقیما زیر نظر اداره صحیّه عمومی دولت ایران قرار گرفت.

واکسیناسیون
            همانطور که قبلا ذکر شد، مایه کوبی (واکسیناسیون) آبله را دکتر کلوکه فرانسوی پیشنهاد کرد. ابتدا واکسن برای مایه کوبی از تاول‌های آبله کودکان مبتلا گرفته می‌شد و در کتاب دکتر پولاک شرح نسبتا کاملی در زمینه توصیه های لازم برای انتخابِ دهندة مایه (واکسن)، داده شده است بعدا مایه آبله به نوع آبله گاوی که در تمام دنیا رایج بود تبدیل شد. پس از اینکه نلیگان در ۱۲۸۵ کفیل ریاست مجلس حفظ‌الصحه شد فعالیت‌های واکسیناسیون عمومی آبله را توسعه داد و حتی سعی شد که مایه آبله در خود ایران تهیه شود ولی در آن زمان موفقیتی در این زمینه حاصل نشد و قرار شد مایه آبله از اروپا فراهم شود.

            تاریخچه برنامه های واکسیناسیون به عنوان برنامه های بهداشت عمومی در حقیقت با شروع به کار انستیتو پاستور ایران شروع می‌شود. در سال ۱۲۹۹، قبل از کودتای سوّم اسفند، کنفرانس صلح تشکیل شد و نمایندگان ایران در این کنفرانس عبارت بودند از فروغی، لقمان ادهم و شاهزاده نصرت الدوله فیروز. هیئت نمایندگی ایران در این سفر به ملاقات دکتر رو (Raux) رئیس انستیتو پاستور رفتند و از او درخواست کردندکه شعبه ای در ایران افتتاح کند. این تقاضا مورد قبول واقع شد و دکتر مسنارد (Mesnard) به ایران آمد. لازم به ذکر است که جانشین او دکتر گراندل بود بعدا دکتر ابوالقاسم بهرامی که مترجم گراندل بود به ریاست انستیتو پاستور، منصوب شد و کار اصلی انستیتو پاستور در این زمان ساخت واکسن هاری با نخاع آلوده خرگوش بود که بزودی به واکسن فرموله ـ فنوله مغز برّه که هنوز هم در بعضی نقاط دنیا استفاده می‌شود تبدیل شد. در سال ۱۳۱۴ شمسی تولید واکسن آبله نیز در انستیتو پاستور شروع شد.

            تا حدود سال ۱۳۲۴ شمسی دکتر ابوالقاسم بهرامی رئیس انستیتو پاستور بود. فعالیت‌های انستیتو پاستور در این مدت عبارت بود از تهیه واکسن هاری، واکسن حصبه و بسیاری از مواد آزمایشگاهی دیگر. در تمام این مدت یکی از اعضای انستیتو پاستور فرانسه به نام پرفسور لوبرو سرپرست افتخاری فعالیت‌های انستیتو پاستور ایران می‌شود که هر دو سال یکبار به ایران می‌آمد. در آن سال تصمیم گرفته می‌شود که یک فرانسوی را به طور دائمی به عنوان رئیس انستیتو پاستور به ایران بفرستند و به این منظور دکتر بالتازار به ایران اعزام شد. او حدود ۶ ماه در حصارک زیر نظر دکتر دلپی کار می‌کرد و بعدا دکتر ابوالقاسم بهرامی به کنار رفت و دکتر بالتازار جانشین او شد یعنی در بیست و پنجمین سال تاسیس انستیتو پاستور دکتر بالتازار رئیس و دکتر قدسی معاون او شد. با آمدن دکتر بالتازار، دامنه فعالیت‌های تحقیقاتی و تولیدی انستیتو پاستور وسعت پیدا کرد که بحث مفصّل آن از حوصله این نوشته خارج است.

            تاریخچه تولید بیشتر واکسن‌ها و سرم‌های بیماری‌های انسانی به تاریخچه تاسیس و فعالیت‌های انستیتو رازی مربوط می‌شود وقتی دکتر بهرامی رئیس انستیتو پاستور شد همه گیری شدید حیوانی طاعون گاوی اتفاق افتاد که تلفات وسیعی در گاوها ایجاد کرد. در نوشته های آن زمان این همه گیری حیوانی را ” گاومیری” نامیده اند به هر حال کنترل این بیماری نیز به عهده انستیتو پاستور گذاشته شد ولی در سال ۱۳۰۹ شمسی اداره کل خلافت، دکتر فاتح را به فرانسه فرستادند که شخصی را به منظور تاسیس موسسه ای برای بیماری‌های دامی استخدام کند و او دکتر دلپی را استخدام کرد. دکتر دلپی در سال ۱۳۰۹ شمسی که به تهران آمد حصارک را که یک مزرعه دولتی بود و مقابل آن نیز مرتع بود به عنوان محل انستیتو رازی انتخاب کرد و کسانی را که در انستیتو پاستور برای مبارزه با طاعون گاوی کار می‌کردند به آنجا منتقل کرد.

بیشتر فعالیت‌های انستیتو رازی بین سال‌های ۱۳۱۰ و۱۳۲۰ در زمینه تولید واکسن‌های بیماری‌های حیوانی بود. در سال ۱۳۲۱ شمسی به علت اپیدمی دیفتری به توصیه دکتر قریب و دکتر اقبال قرار شد سرم ضد دیفتری در انستیتو رازی تهیه شود و دکتر میرشمسی به اینکار اقدام کرد. گرچه قرار بود پس از پایان جنگ جهانی دوّم انستیتو رازی کارهای مربوط به تولید محصولات انسانی را تعطیل کند ولی به پیشنهاد دکتر اقبال قرار شد این فعالیت حفظ شود.

از ۱۳۳۳ به بعد واکسن سه گانه دیفتری، کزاز، سیاه سرفه برای اداره کلّ بهداشت ساخته شد. بعدا واکسن‌های سرخک و فلج اطفال به تولیدات انسانی انستیتو رازی اضافه شد که تولید آن‌ها به طور عمده مدیون فعالیت‌های دکتر میرشمسی و همکاران وی می‌باشد.

            سازمان‌های اداری بهداشت عمومی  وزارت بهداری در ایران به عنوان یک وزارت مستقل از سال ۱۳۲۱ شروع به کار کرد ولی وزرا اغلب یا جراح بودند و یا متخصص بیماری‌های داخلی و فعالیت‌های بهداشت عمومی محدود به کار اداره صحیّه عمومی که بیشتر به امور قرنطینه و واکسیناسیون می‌پرداخت.

            در سال ۱۳۳۰ اصل چهارم ترومن در ایران شروع به فعالیت عملی کرد و یکی از فعالیت‌های آن تاسیس “سازمان همکاری بهداشت” با همکاری وزارت بهداری بود. در حقیقت این سازمان پایه و اساس سازمان‌های بهداشت و پیشگیری از بیماری‌ها در ایران است. سازمان همکاری بهداشت، دارای شاخه های متعدد فعالیت بهداشتی از قبیل مهندسی بهداشت، پرستاری بهداشت، بهداشت مادر و کودک و غیره بود. این سازمان در بسیاری از استان‌ها اقدام به تاسیس شعبه نمود که بخصوص در زمینه تهیه آب سالم آشامیدنی فعالیت داشتند.

            بعد از چند سال فعالیت “سازمان همکاری بهداشت” منحل و اداره کل بهداشت در وزارت بهداری تاسیس شد. در همان اوان چون سازمان جهانی بهداشت اجرای برنامه ریشه کنی مالاریا را در قاره های مختلف به جز آفریقا توصیه کرده بود بخشی از فعالیت‌های مبارزه با مالاریا که در “سازمان همکاری بهداشت” انجام می‌شد از اداره کل بهداشت جدا شد و اداره کل ریشه کنی مالاریا تاسیس گردید ضمنا تصمیم گرفته شد که فعالیت‌های اداره مهندسی بهداشت نیز جزو همین اداره کل باشد. نیروی انسانی کارشناس مورد نیاز کار در این اداره کل، بیشتر در انستیتو مالاریولوژی که شرح فعالیت‌های آن بعدا خواهد آمد تعلیم می‌گرفتند و کادر صحرایی لازم برای ادارات استان‌ها اعم از میکروسکوپیست، تکنسین‌های حشره شناسی، مامورین مراقبت و غیره نیز آموزش داده شدند. وجود همین کادر صحرایی آموزش دیده و مجرّب بود که بعدا به موفقیت راه اندازی شبکه های بهداشتی در سراسر کشور کمک کرد.

            در سال ۱۳۴۳ با روی کار آمدن حسنعلی منصور، دکتر جمشید آموزگار که خود متخصص بهداشت (در زمینه آب) بود به وزارت بهداری منصوب شد و وی اقدام به تعیین یک معاون بهداشتی (دکتر قاسم معتمدی) نمود و در سطح استان‌ها ادارات کل بهداشت به موازات ادارات کل بهداری تاسیس شد و پس از یکی دو سال هر دو اداره کل در هر استان ادغام شدند ولی در اغلب استان‌ها مسئولیت به عهده مدیران کل بهداشتی گذاشته شد. بعدها اداره کل ریشه کنی مالاریا نیز منحل شد و ادارات تابعه آن ضمیمه ادارات کل بهداری استان شدند.

            در سطح کشوری یک اداره کل مبارزه با بیماری‌های واگیر تاسیس شد که مسئولیت مبارزه با بیماری‌‌های واگیر در سطح کشور به عهده آن اداره بود ولی در سال ۱۳۵۱ به موازات آن اداره کل مبارزه با بیماری‌های غیرواگیر تاسیس و قرار شد که به امر مبارزه با بیماری‌های قلب و عروق، سرطان‌ها، بیماری‌های متابولیک، بهداشت روانی و بهداشت حرفه ای بپردازد. چون در این تاریخچه فقط به مسائلی که تا انقلاب اسلامی اتفاق افتاده می‌پردازیم، لذا این بحث را در اینجا خاتمه می‌دهیم و اکنون مختصری نیز به تاریخچه تحقیقات بهداشتی در کشور می‌پردازیم.

تاریخچه تحقیقات بهداشتی در ایران
            همانطور که قبلا ذکر شد انستیتو پاستور ایران در سال ۱۲۹۹ به منظور راه انداختن برنامه های واکسیناسیون ‌هاری و آبله و حصبه راه اندازی شد که بعدا به فعالیت‌های عمده ای در زمینه تحقیقات بیماری‌های بومی بخصوص در زمینه هاری و طاعون پرداخت و از این نظر در سطح سازمان‌های تحقیقاتی بین المللی قرار گرفت. انستیتو رازی که همانطور که قبلا گفته شد در ابتدا به عنوان شاخه ای از انستیتو پاستور جدا شده مسئولیت تهیه واکسن برای بیماری‌های حیوانی را به عهده داشت از سال ۱۳۲۱ به تولید فراورده های سرم و واکسن برای بعضی بیماری‌های انسانی پرداخت که به موازات آن تحقیقات ارزنده ای در زمینه این محصولات انجام داد ولی تاریخچه بخش اعظم تحقیقات بهداشتی کشور به تاریخچه انستیتو مالاریولوژی که بعدا به دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی تبدیل شد بر می‌گردد. که در باره آن شرح بیشتری داده می‌شود. علت تکیه بیشتر بر این موسسه تنها نقش آن در تحقیقات بهداشتی نیست بلکه اهمیت آن بیشتر مربوط به آموزش و تربیت کادر بهداشتی کارشناس در رشته های مختلف است که اجرای برنامه های بهداشتی را در سراسر کشور به عهده گرفتند.

تاریخچه فعالیت‌های دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی
            در سال ۱۳۳۱، به دنبال تصمیم دولت برای شروع برنامه های مبارزه با مالاریا طبق قراردادی که بین گروه انگل شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و وزارت بهداری وقت منعقد شد انستیتو مالاریولوژی به ریاست دکتر ناصر انصاری استاد کرسی انگل شناسی تاسیس گردید که وظایف اصلی آن عبارت بودند از انجام بررسی‌های مقدماتی مالاریومتریک در سراسر ایران، تعلیم مالاریولوژیست و حشره شناس مالاریا برای خدمت در سراسر کشور و تعلیم پرسنل ارائه خدمات مبارزه با مالاریا. این فعالیت‌ها پس از تشکیل اداره کل ریشه کنی مالاریا توسعه و دامنه بیشتری به خود گرفت و تمامی فعالیت‌های مربوط به تعلیم نیروی انسانی و نیز تحقیقات مالاریا به عهده این موسسه گذاشته شد.

طی سال‌های بعد، به علت گسترده تر شدن زمینه های فعالیت انستیتو ابتدا اسم آن به انستیتو مالاریولوژی و پارازیتولوژی، بعدا به انستیتو مالاریولوژی، پارازیتولوژی و بیماری‌های گرمسیری و بالاخره در سال ۱۳۴۳ به انستیتو تحقیقات بهداشتی تبدیل شد و امر اخیر هنگامی صورت گرفت که گروه علوم بهداشتی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران از ادغام گروه های انگل شناسی، بیماری‌های گرمسیری و بهداشت تشکیل شد و در حقیقت در این سال بود که انستیتو تحقیقات بهداشتی در عمل به صورت انستیتوی ملی تحقیقات بهداشتی شروع به فعالیت کرد. در طی تمامی این ادوار دکتر شمس الدین مفیدی ابتدا به عنوان کفیل و بعدا به عنوان رئیس، مسئولیت کارهای این موسسه را به عهده داشت.

            از ابتدا نحوه کار انستیتو به این صورت بود که بخشی از کار‌ها در بخش‌ها و آزمایشگاه های مرکز، بخشی از آن در ایستگاه های تحقیقات پزشکی و بخشی توسط سیستم‌های سیّار صورت می‌گرفت و در همان ابتدا، اغلب فعالیت‌های انستیتو با همکاری واحد‌های مختلف سازمان بهداشت جهانی انجام می‌شد.

            اولین بخش‌های مرکزی انستیتو بخش‌های تک یاخته شناسی، کرم شناسی و حشره شناسی بودند که به سرعت بخش‌های دیگر مانند اپیدمیولوژی، آمار زیستی و بهداشتی، باکتریولوژی، مسائل جمعیتی، تغذیه، ویروس شناسی، ایمونولوژی و غیره به آن اضافه شد.

            اوّلین ایستگاه های تحقیقاتی در کازرون (برای مطالعات و آموزش مالاریا)، دزفول (برای مطالعات و آموزش بیلارزیوز (شیستوزومیاز هماتوبیوم) و سبزوار (برای طرح مبارزه با بیماری‌های منتقله بوسیله بندپایان) بود، ولی به تدریج ایستگاه های دیگر تاسیس شدند و بعضی از ایستگاه های قبلی را به محل‌های دیگر منتقل کردند.

            انستیتو ابتدا به صورت سازمان مشترک بین دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و وزارت بهداری عمل می‌کرد ولی پس از تشکیل سازمان امور اداری و استخدامی کشور به انستیتو تکلیف شد که یا باید جزو وزارت بهداری باشد یا جزو دانشگاه تهران. به علت اینکه اغلب کادر فنی اصلی انستیتو اعضاء هیئت علمی دانشگاه بودند مدیریت انستیتو تصمیم گرفت که انستیتو از لحاظ اداری جزئی از دانشگاه تهران باشد ولی در عمل همچنان به مثابه انستیتوی ملی تحقیقات بهداشتی عمل کند.

            در سازمان پیشنهادی به سازمان امور اداری و استخدامی، غیر از آزمایشگاه ها و بخش‌های مرکزی، هشت ایستگاه تحقیقات پزشکی در نظر گرفته شد که عبارت بودند از ایستگاه های اصفهان، اهواز شهسوار، کازرون، بندر عباس، مشهد، کرمان و بابل ـ در سال ۱۳۴۹ ایستگاه مشهد تعطیل شد و پرسنل آن به رضائیه (ارومیه) منتقل گردید ـ هر یک از این ایستگاه ها به تحقیقات در باره یک یا چند مسئله ملی می‌پرداختند که ذکر آن‌ها از حوصله این مختصر، خارج است ولی شایان ذکر است که طرح مهم سیستم ارائه خدمات بهداشتی اوّلیه و خانه های بهداشت در ایران با همکاری وزارت بهداری، سازمان جهانی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی در ایستگاه ارومیه در استان آذربایجان غربی از سال ۱۳۵۱ یعنی حدود شش سال قبل از کنفرانس آلماآتا آغاز شد که تجربیات حاصل از این طرح و یکی دو طرح کوچک دیگر که در فارس و لرستان انجام می‌شد پایه راه اندازی شبکه خدمات بهداشتی اوّلیه در کشور گردید.

            گروه علوم بهداشتی در سال ۱۳۴۵ به دانشکده بهداشت تبدیل شد و از آن زمان به ترتیب نیروی انسانی بهداشتی در سطح فوق لیسانس و بالاتر در رشته های مختلف بهداشتی پرداخت که همانطور که قبلا ذکر شد امر سرپرستی آموزش و ارائه خدمات بهداشتی در سراسر کشور را به عهده گرفتند. امری که قبل از آن به طور محدود توسط تحصیل کرده های خارج کشور انجام می‌شد.

منابع
۱ ـ سریل الگود : تاریخ پزشکی ایران، ترجمه محسن جاویدان، نشر اقبال تهران ۱۳۵۲ .

۲ ـ یاکوپ ادوارد پولاک : سفر نامه پولاک، ایران و ایرانیان ترجمه کیکاوس جهانداری چاپ تنی آلمانی ۱۸۵۲ سال ترجمه ۱۳۶۱، تهران انتشارات خوارزمی.

۳ ـ شلیمر، فرهنگ شلیمر : اصطلاحات پزشکی، دارویی و مردم شناسی (به زبان فرانسه) سال تالیف ۱۸۷۴ سال چاپ مجدد ۱۳۳۵ توسط دانشکده پزشکی دانشگاه تهران.

۴ ـ میرشمسی، حسین : کتاب واکسیناسیون.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:09 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

شیوع بیماری های لثه در افراد مبتلا به دیابت بیشتر است .

پژوهشگران علوم پزشکی می گویند بیماری دیابت  سبب تشدید بیماری های پریودنتال (بیماری های مربوط به بافت های نگهدارنده دندان) می شود.

 

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  کنترل قند خون در مبتلایان به بیماری های لثه و بافت های نگهدارنده دندان به سختی انجام می شود. وجود عفونت های پریودنتال، کنترل قند خون را با دشواری همراه می سازد.

به گفته متخصصان؛افراد مبتلا به دیابت نیز مانند افراد سیگاری در معرض خطر بروز بیماری های لثه قرار دارند.
      
از جمله این بیماری ها می توان به خونریزی،افتادگی لثه و تحلیل استخوان های فک اشاره کرد.

به گفته متخصصان؛بیماران دیابتی همچنین در معرض از دست دادن دندانهایشان هستند.

رعایت بهداشت مناسب می تواند تجمع پلاک ها و باکتری ها را در این بیماران تاحد زیادی کنترل کند.

آنها همچنین باید از مصرف زیاد هیدرات کربن در رژیم غذاییشان پرهیز کنند.

همچنین درمان عفونت های پریودنتال تأثیر مثبتی در بهبود دیابت دارد.

تحقیقات جدید نشان می دهند که بیماری های لثه، فقط خسارت های لثه ای ایجاد نمی کنند، بلکه در سلامت عمومی بدن نیز اختلال ایجاد می کنند.

 به طور مثال اگر کسی به طور همزمان هم دیابت و هم بیماری لثه ای داشته باشد، کنترل قند خونش نسبت به فرد دیابتی که بیماری لثه ای ندارد، دشوار تر است. از طرف دیگرخود بیماری دیابت هم می تواند موجب تشدید بیماری لثه شود .

لثه بیمار موجب دگرگونی وضعیت سوخت و ساز بدن می شود که این مساله می تواند به کم شدن تحمل بدن نسبت به قند خون منجر شود.

طبق تحقیقاتی که روی ۲۹۲۳ نفر صورت گرفت مشخص شد که ۹۳ درصد از افراد مبتلا به بیماری دندان و لثه در مقایسه با ۶۳ درصد از افرادی که به این بیماری مبتلا نیستند، در معرض ابتلا به دیابت قرار دارند و باید مورد بررسی قرار گیرند.
به گفته محققان بهتر است در مطب های دندانپزشکی، پزشک معالج فرد مبتلا را از لحاظ ابتلا به دیابت نیز مورد بررسی قرار دهد.
علاوه بر این، فشار خون بالا و سابقه خانوادگی در افراد درجه یک مبتلا به دیابت هم در افراد مبتلا به بیماری دندان و لثه می تواند نقش مؤثری در ابتلا به دیابت داشته باشد.
در سال ۲۰۰۷ حدود ۷/۵ میلیون امریکایی مبتلا به دیابت شناسایی شدند که انتظار می رود این آمار در سال آینده افزایش یابد.
با تشخیص زودهنگام این مشکل، پیشگیری و درمان دیابت آسان تر خواهد بود

گفتنی است؛بیماری دیابت بر روی همه ارگان های بدن تاثیر می گذارد.بیماری های لثه نیز خطر سکته قلبی و مغزی و بروز التهابات ریه و آرتریت را افزایش می دهد .

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:09 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی

ترشحات  مهبل  معمولا روشن یا سفید رنگ هستند. در حین تخمک گذاری (حدود ۲ هفت پس از قاعدگی) ممکن است این ترشحات چسبناک و لغزنده شوند. تغییر در رنگ و میزان ترشح همراه با سایر نشانه های آن می تواند بیانگر این باشد که شما عفونت دارید.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ،  مهبل به طور طبیعی حاوی باکتری است. رشد این باکتریها کنترل شده است و توسط بسیاری عوامل مانند سطح اسید و هورمونها تحت تأثیر قرار می گیرد. هر چیزی این تعادل را به هم بزند، می تواند خطر عفونتها یا افزایش رشد هر یک از باکتریهای طبیعی یا مخمرها را افزایش دهد. تحریک کننده های احتمالی موارد زیر هستند:
- استفاده از آنتی بیوتیکها
- داروهای جلوگیری از بارداری
- دوش مهبلی گرفتن
- دیابت
- حاملگی
- استرس
- زیرپوشهای تنگ یا استفاده از پارچه های صناعی
ترشح مهبلی ممکن است از عفونت با موارد زیر ناشی شود:

- مخمرها : که به کاندیدا نیز معروف است و نوعی قارچ که بخشی از میکربهای طبیعی پوست انسان است اما می تواند ایجاد عفوت نیز کند.

- گاردنرلا : که نوعی باکتری است که به طور طبیعی در راههای تناسلی زنانه یافت می شود و عامل التهاب باکتریایی مهبل است.

- تریکومونا : نوعی تک یاخته است (جانداری که فقط از یک سلول ساخته شده است)

- بیماریهای منتقله از راه جنسی : مانند سوزاک یا کلامیدیا هم می توانند باعث ترشحات مهبلی شوند.

- دیگر علل احتمالی غیر عفونی ترشحات مهبلی : شامل التهاب مهبل تحلیل رفته (التهاب مهبل که معمولاً پس از یائسگی رخ می دهد)، دیابت ، (به طور شایعی با عفونتهای عود کننده مخمری همراه است، یا تحریک ناشی از محصولات معطر مانند صابون، دوشهای مهبلی، پد یا پنبه قاعدگی است.

نشانه ها ی عفونت
ممکن است متوجه تغییر رنگ ترشحات میزان یا بوی ترشحات شوید. یک ترشح سفید دلمه ای که شبیه پنیر روستایی باشد علامت مشخصه عفونت مخمری است. ترشح زرد، سبز یا خاکستری معمولاً علامت عفونت تریکومونایی یا التهاب باکتریایی مهبل است. این عفونت معمولاً با بوی غیر معمول ماهی مشخص می شود.

خارش معمولاً با عفونت مخمری همراه است، گر چه ممکن است با هر یک از انواع عفونتها یا تحریکات همراه باشد. آستر تحریک شده مهبل که بخصوص می تواند حین ارتباط جنسی خارش دار یا دردناک شود،این حالت معمولاً بر جسته ترین علامت التهاب مهبل تحلیل رفته است. ترشح جدید مهبلی همراه با تب، درد شکمی یا درد هنگام ارتباط جنسی، می تواند نشانه یک عفونت منتقله از راه جنسی مانند سوزاک یا کلامیدیا باشد. به هر حال سوزاک و کلامیدیا معمولاً هیچ علامتی ایجاد نمی کنند.

تشخیص عفونت
در ابتدا کارشناس بهداشتی سوالات متفاوتی را به منظور کمک به تعیین دقیق علت ترشحات، شامل سوالاتی در مورد استفاده اخیر از آنتی بیوتیک، اینکه آیا متأهل هستید یا نه ( آیا شریک جنسی دارید یا خیر )، علائم یائسگی، علائم دیابت و سایر تغییراتی که اخیراً در سلامتی یا شیوه زندگی شما رخ داده است،از شما می پرسد.

کارشناس بهداشتی با استفاده از وسیله ای به نام اسپکولوم معاینه لگنی برای شما انجام می دهد تا مستقیماً دهانه رحم را مشاهده کند.

در حین معاینه لگنی، یک نمونه از ترشحات برای آزمایش در آزمایشگاه جمع آوری می شود. با بررسی ترشحات در زیر میکروسکوپ، کارشناس بهداشتی می تواند تشخیص عفونت مخمری، التهاب باکتریایی مهبل یا عفونت تریکومونایی را بلافاصله بگذارد و درمان را شروع کند. کارشناس بهداشتی بر اساس ظاهر دیواره های مهبل، می تواند التهاب مهبل تحلیل رفته راتشخیص بدهد.
یک امتحان دستی برای تشخیص حساس بودن دهانه رحم، رحم و تخمدانها انجام می گیرد. در طی این آزمایش، آزمایش کننده انگشت خود را وارد مهبل شما می نماید. حساسیت می تواند نشانه حضور بیماریهای منتقله از راه جنسی یا بیماریهای التهابی لگن باشد. تشخیص سوزاک و کلامیدیا نیاز به تستهای آزمایشگاهی دارد که ممکن است چند روزی طول بکشد.

ترشحات مهبلی ناشی از عفونت مخمری یاباکتریها بین چند روز تا یک هفته به درمان پاسخ می دهد. بیماریهای منتقله از راه جنسی نیز در عرض یک هفته باید به درمان آنتی بیوتیکی جواب بدهند. اگر عفونت به سمت بیماری التهابی لگن بالاتر از ناحیه مهبل گسترش یابد، ممکن است درمان طولانی تری نیاز داشته باشد.

التهاب مهبل تحلیل رفته، بهتر از همه به درمان هورمونی با کرمهای مهبلی یا درمان ماهانه جایگزینی با هورمونها پاسخ می دهد. معمولاً چند هفته طول می کشد تا این حالت از بین برود. نشانه های خفیف امکان دارد در عرض چند روز با استفاده از مواد لغزنده کننده آبکی از بین بروند. اگر نشانه ها به وسیله تحریک ایجاد شده اند، شناسایی ماده تحریک کننده و برداشت آن می تواند علائم را در طی یک هفته از بین ببرد.
شیوه پیشگیری

کار با کارشناس بهداشتی عواملی را که منجر به عفونت می شود، مانند استفاده از آنتی بیوتیکها، پوشیدن لباس زیرهای غیرپنبه ای، پوشیدن لباسهای زیر تنگ در حین ورزش، استفاده از محصولات معطرکه مخاط مهبل را تحریک می کند یا استفاده از داروهای جلوگیری از بارداری مشخص می کند. اگر از قرصهای جلوگیری از بارداری استفاده می کنید، برای جلوگیری از عفونتهای مکرر نیازی به قطع دارو نیست. تغییر نوع هورمون یا قدرت آن می تواند برای جلوگیری از بازگشت مشکل کافی باشد.

اگر مبتلا به دیابت هستید، کنترل سطح قند خون می تواند به جلوگیری از عفونتهای راجعه بخصوص عفونتهای مخمری کمک کند.

شیوه درمان
عفونتها با آنتی بیوتیک درمان می شوند. غالباً فقط یک دوز آنتی بیوتیک در ماه کافی است. به عنوان جایگزین می توانید از کرمهای آنتی بیوتیکی مهبلی خصوصاً اگر عوارض جانبی قابل توجهی از استفاده خوراکی آنتی بیوتیکها نشان می دهید، استفاده کنید. همچنین کرم مهبلی میتواند برای التهاب و یا مخاط زخمی مهبل تسکین دهنده باشد. اگر برای شما تشخیص التهاب باکتریایی مهبل گذاشته شده است، امکان دارد برایتان ا آنتی بیوتیکی به نام مترونیدازول (فلاژیل) تجویز شود. اگر پزشک شما بر اساس یافته های شرح حال و معاینه تان شک کند که ممکن است شما بیماری منتقله از راه جنسی داشته باشید، ممکن است قبل از آماده شدن نتایج آزمایشها برایتان به روش تزریقی و خوراکی آنتی بیوتیک شروع کند.

اگر عفونت راجعه مخمری دارید و علائم را شناسایی کرده اید، می توانید از کرمهای ضدقارچ بدون نسخه استفاده کنید. اگر نشانه های شما بهتر نشدند، می توانید به کارشناس بهداشتی خود مراجعه کنید تا معاینه انجام شده، و تشخیص را تأیید کرده و در مان را تغییر دهد.

التهاب مهبل تحلیل رفته می تواند با تغییرات هورمونی ایجاد شود، مثلاً بعد از بارداری یا در هنگام استفاده از قرصهای جلوگیری از بارداری بروز کند. به طور شایعتر این مشکل در طی و بعد از یائسگی ایجاد می شود. پس از یائسگی، درمان جایگزین هورمونی میتواند از راه خوراکی یا مهبلی تجویز شود. تجویز مهبلی کرم باعث می شود در معرض سطح کمتری از هورمون قرار بگیرید. در موارد خفیف استفاده از یک لغزنده کننده می تواند کافی باشد. اگر از قرصهای جلوگیری از بارداری استفاده می کنید، تغییر نوع قرص یا قدرت آن می تواند به شما کمک کند که از التهاب مهبل تحلیل رفته خلاصی یابید.

نیازی به درمان شریک جنسی نیست مگر آنکه تشخیص داده شود که دچار بیماری منتقله از راه جنسی هستید یا مبتلا به عفونتهای مکرر می باشید و هیچ عامل مستعد کننده دیگری وجود ندارد. اگر شریک جنسی شما دچار ترشحات یا ناراحتی جدیدی در حین ادرار کردن یا ارتباط جنسی شده است، بایستی توسط یک کارشناس بهداشتی ویزیت شود.

چه وقت باید به کارشناس مراجعه کنیم ؟

اگر عفونت مخمری قبلی داشته اید و علائم تکرار شونده مشابهی دارید، می توانید از داروهای ضدقارچ استفاده کنید. اگر علائم شما بهبودی نمی یابد به کارشناس مراجعه کنید. در هنگام مواجهه با هر ترشح جدیدی که با توقف استفاده از تحریک کننده های باقوه مهبل بهبودی نمی یابند به کارشناس مراجعه کنید. اگر دچار درد شکمی یا تب در همراهی با هر ترشح جدید مهبلی شدید، باید در همانروز به کارشناس مراجعه کنید.

معمولاً حالاتی که منجر به ترشحات مهبلی می شوند در عرض چند روز به درمان پاسخ می دهند. ممکن است چند هفته طول بکشد تا التهاب مهبل تحلیل رفته به درمان هورمونی پاسخ بدهد، چرا که مخاط مهبل برای تقویت شدن به زمان نیاز دارد. گاهی عفونت بر می گردد در این صورت کارشناس بهداشتی ممکن است، دوره درمانی موثرتری را شروع کند، راههای برای خود درمانی در خانه را پیشنهاد کند یا به شما کمک کند که علل بالقوه عفونت را حذف کنید.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها