لطيفه هاي ريزه ميزه
مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی، چند تا به او می دهی؟احمد: سه تا!مادر: ببینم! مگر تو حساب کردن بلد نیستی؟احمد: چرا مامان من بلدم، ولی جواد که بلد نیست!
—————————
به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه کمکى کردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!
احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند.احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند!
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه
پاسخ به:لطيفه هاي ريزه ميزه
راسخون امید به زندگی