شادى كلمه فارسى است و معادل آن زبان در عربى، خشنودى و فرحبه معنى لذتهاى زودگذر است. بيشترين كاربرد آن در لذتهاى جسمانىاست. خواستگاه اين حالت انفعالى را بايد در نيروى شهوانى جست.
كلمه فرح 22 بار در قرآن و به دو صورت مطلق و مقيد به كار رفته است وكه صورت مطلق آن در ارتباط با دنياست و نكوهش شده است، اما صورتمقيد آن، معادل كلمه سرور در فارسى و محصول انديشه و تفكر انسان استو هيچ صفت ناپسندى را به دنبال ندارد.
در فرهنگ دينى شادى همان سرور است؛ رسيدن به اوصاف پنهانى و قلبى ودست يابى به منفعتى كه مصلحت دين و دنياى شخص را تضمين مىكند.
در مجموع واژههاى سرور، شادى، نشاط، فرح و شادمانى، دستهاى ازعواطف ارزشمندى هستند كه خداوند به منظور حفظ بقاى انسان در وجوداو به وديعت نهاده است.
معادل عربى واژه تبسم لبخند و ضحك است؛ تجلى بخش هيجانات واحساسات نهفته آدمى به هنگام رويارويى با گفتار و يا رفتارىشگفتانگيز، قهقه؛ خنده صدادارى است كه در فرهنگ قرآنى از آن به نوعىغفلت و بى خبرى ياد شده و مورد نهى كتاب آسمانى قرار گرفته است.