0

اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

 
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

تولید پروتئین با ارزش افزوده از ضایعات ماهیان آبهای جنوب کشور

توليد پروتئين با ارزش افزوده از ضايعات ماهيان آبهاي جنوب كشور


علي آبرومند


گروه صنايع غذايي،مجتمع آموزشي و پژوهشي رامين،دانشگاه شهيد چمران اهواز




چكيده


ژلاتين ماده پروتئيني است كه اهميت خاصي در صنايع غذائي، داروئي، صنعتي و پزشكي دارد. به ويژه در صنايع غذايي در تهيه مارمالادها و ژله ها و شيريني جات و بستني ها كاربرد داشته و به آساني در بدن جذب شده و حتي به هضم ساير مواد غذايي از طريق تشكيل امولسيون كمك مي نمايد.


هدف از اين تحقيق، استفاده بهينه از مواد اوليه سهل الوصول و ارزان يعني مقادير فراوان ماهيان غير ماًكول آبهاي جنوب ايران و همچنين ضايعات شيلات براي استخراج ژلاتين و در نتيجه كاهش واردات آن به كشور كه عمدتاً از پوست خوك و ضايعات دامي تهيه مي گردد، مي باشد.


نمونه هاي مورد نظر از تاسيسات شيلات بوشهر تهيه و در آزمايشگاه انستيتو علوم تغذيه و صنايع غذايي ايران بررسي گرديد. استخراج ژلاتين به دو روش اسيدي و قليايي انجام شد. بدين ترتيب كه پس از استخراج چربي از نمونه هاي خشك، جهت جداسازي املاح كلسيم از اسيد كلريدريك 5 درصد استفاده شد و بعد از تنظيم  pHهيدروليز تحت فشار بخار آب صورت گرفت. سپس فيلتراسيون و تغليظ ژلاتين تحت تأثير حرارت وخلاً انجام گرديد و بعد از سرد و خشك كردن ورقه هاي ژلاتين آسياب شد. در روش قليايي بجاي استفاده ازاسيد، نمونه ها با هيدروكسيد سديم 4% به مدت 3 هفته در دماي اتاق مجاور    مي شوند.



مقادير ژلاتين حاصله از هر دو روش با مقادير ارائه شده در ساير كشورها قابل مقايسه مي باشد.


واژه هاي كليدي: پوست و ضايعات ماهي، روش استخراج، ژلاتين.



مقدمه


ژلاتين در داروسازي براي تهيه كپسولهاي دارويي و قرصها مصرف مي شود و نقش مهمي در صنايع عكاسي بعهده داشته و امولسيوني از نمك هاي نقره مي سازد كه در مقابل نور بسيار حساس مي باشد. ژلاتين در صنايع ديگر مانند نساجي، تهيه چسب، كبريت سازي، ساخت كاغذ پلي كپي، كارتن سازي كاربرد دارد (1).  تا قبل از سال 1950، اكثر مطالعات درباره كلاژن و ژلاتين بر روي چرم و موارد استفاده صنعتي ژلاتين و سيستم كلوئيدي ان مورد توجه محققان بوده است (3). اطلاعات اين محققان اگرچه مربوط به اولين نمونه كلاژن مي شود، ولي در ارتباط با تحقيقات در مورد ژلاتين نيز مي باشد. با استفاده از روش هاي قديمي و يا جديد كلاژن به ژلاتين تبديل مي گردد. موارد كاربرد ژلاتين زياد بوده و با تشخيص واكنش هاي شيميايي مربوطه، موارد استفاده آن افزايش يافته است (2).                                                                   


ماده کلاژنی بافت پيوندي (پوست، استخوان، تاندون) به ماده محلول تشكيل دهنده ژل، تبديل شده كه به عنوان ماده غذائي يا به عنوان چسب، كاربرد داشته است. تصفيه ژله هاي شفاف با استفاده از سفيده تخم مرغ به عنوان يك هنر خانمهاي خانه دار پذيرفته شده بود، تا اينكه توليد صنعتي ژلاتين ارائه گرديد. ژلاتين نقش اصلی را در توسعه شیمی کلوئيد بازي مي كند (3).                                                                            


در امريكاي شمالي پوست خوك، منبع عمده ماده اوليه براي توليد ژلاتين خوراكي مي باشد. پوست خوك به شكل منجمد در بسته هاي بزرگ به كارخانه ژلاتين برده مي شود. در اروپا نيز مقادير زيادي پوست خوك براي توليد ژلاتين بكار مي رود، زيرا كه راندمان توليد ژلاتين از آن بالا، نياز به مدت زمان كوتاهتر براي آماده كردن مواد اوليه براي استخراج و مشكلات كمتر در ارتباط با فاضلاب كارخانه دارد. هم اكنون ماده اوليه عمده مورد استفاده براي توليد ژلاتين هاي صنعتي و خوراكي، استخوان و پوست گاو مي باشند (4).


مدتهاست معلوم شده است كه چسب حاصل از پوست و استخوان ماهي و حتي ژلاتين ماهي كه در آزمايشگاه تهيه شده است، قدرت ژله اي شدن معادل ژلاتين حاصل از پوست و استخوان پستانداران ندارد (2). در مقابل كلاژن ماهي هاي غضروفي، تبديل به ژلاتين هايي مي شود كه قدرت ژله اي شدن بهتري دارند، كه به وسيله تعيين مقاديراسيدهاي آمينه پرولين وهيدروكسي پرولين ارائه شده است (5).


كلاژنهاي ماهي، به عنوان منبع چسب ماهي، ارزش اقتصادي دارند، ولي در مقادير وسيعي تهيه نگرديده اند. كلاژن كيسه هواي ماهي به دليل درجه بالاي حلاليت آن، شايد اولين كلاژن محلولي بود كه كشف شده است. به عبارت ديگر، كلاژن كيسه هوايي ماهي خاويار (isinglass) هنوز به طور تجارتي در تصفيه نوشابه هاي الكلي به كار مي رود. كلاژن محلول پوست ماهي cod بطور وسيعي مطالعه شده است و به طور غير معمول 3 زنجير a آن همگي متفاوت هستند. بطور كلي كلاژن هاي ماهي مقدار ايمينو اسيد كمتر از كلاژن هاي پستانداران دارند. كلاژن محلول پوست كوسه ماهي و ماهيان استخواني نيز به دست آمده است ولي در درجه حرارت كمتري شكل اوليه خود را ميشود، اگرچه از جنبه هاي ديگر مشابه با كلاژن مهره داران است. شايد جالبترين كلاژن ماهي كه اخيرا كشف شده، به نامelastoidin  باشد كه يك پروتئين تهيه شده از باله كوسه ماهي است. اين پروتئين وزن مولكولي كمتر از اكثر كلاژنهاي محلول ديگر دارد و همچنين مقدار تيروزين وسيستئين بالا دارد كه غير عادي مي باشد. اين دو اسيد آمينه در تشكيل اتصال شركت دارد ولي اين عمل در كلاژنهاي پستانداران اتفاق نمي افتد (6).


Hafsteinsson و Gudmunsson اثرات روشهاي شيميايي را بر روي راندمان توليد ژلاتين بر اساس وزن پوست ماهي فر آيند نشده ( خام)، مقايسه نمودند. روش استخراج  به وسيله اسيد سيتريك با غلظت 7/0 درصد و غلظتهاي كم اسيد سولفوريك و هيدروكسيد سديم بالاترين راندمان را داشت (8).


همه ساله مقادير قابل توجهي ژلاتين به كشور وارد شده  و از اين طريق ارز زيادي از كشور خارج مي گردد. به علاوه ايران منابع عظيم دريايي (انواع ماهيان درياي شمال وجنوب) را دارد كه ميتوان از ضايعات شيلات به عنوان ماده اوليه براي توليد ژلاتين استفاده نمود. طبق آمار و ارقام شيلات كشور،هر ساله از كل ماهيان صيد شده، بيش از 13% آنرا ضايعات تشكيل مي دهد. با توجه به نكات ذكر شده بر آن شديم كه تحقيقي در مورد استحصال ژلاتين از اين ضايعات انجام گيرد.



مواد و روشها


 الف- مواد و دستگاهها: منابع ژلاتيني شامل پوست كفشك ماهي، پوست توام با گوشت كوسه ماهي، ضايعات كارخانه فيله زني (پوست، دم، باله، استخوان و فلس از ماهيان خسون، خارو، گيش ريز و قباد و سرخو) و ضايعات ماهيان ماكول از تاسيسات شيلات بوشهر بود. نمونه ها به صورت منجمد به آزمايشگاه انستيتو علوم تغذيه و صنايع غذايي ايران منتقل و تا شروع آزمايشات به همان حالت نگهداري گرديد. مواد شيميايي مصرفي مورد نياز شامل: اتر، اسيد كلريدريك 5 درصد، هيدروكسيد سديم 4 درصد، سفيده تخم مرغ، آهك، فسفات كلسيم و وسايل و دستگاههاي لازم شامل دستگاه سوكسله، بالون، بشر، بهمزن مغناطيسي، قيف بوخنر،  pHمتر ديجيتال، اتو كلاو، بن ماري، سانتريفور، گرمخانه تحت خلأ، ميكسرو فيلتر بود.


ب- روش ها: در روش نمونه برداري (8 و 10 و 12) ابتدا پس از اينكه ضايعات ماهي از حالت منجمد خارج شد و همچنين در حالت انجماد، جداگانه به صورت يكنواخت خرد شد. براي آ‌زمايش، مقادير مورد نياز (50 گرم) برداشته شد. در مرحله اول، در حالت انجماد و پس از خروج نمونه ها از حالت منجمد در دماي اتاق، مجدداً توزين گرديد و تفاوت وزن آنها، برابر با مقادير آب از دست رفته نمونه ها مي باشد. در مرحله دوم، اندازه گيري چربي نمونه ها با روش سوكسله (9) صورت گرفت كه هر بار آزمايش (نمونه خشك) به وسيله 200 ميلي ليتر اتر به مدت 6-4 ساعت انجام شد. اين مرحله در هر دو روش اسيدي و قليائي مشترك است. در مرحله سوم، نمونه هاي بدون چربي و آب بدست آمده از مراحل قبلي، در 300ـ200 ميلي ليتراسيد كلريدريك 5 درصد در شرايط  بهمزن مغناطيسي و به مدت 24 ساعت در دماي اتاق (25 درجه سانتيگراد) بطور جداگانه گذاشته شد تا املاح فسفات هاي كلسيم خارج شود (10 و 11 و 13). و ماده اي به نام اسئين (كلاژن متورم) به دست آيد. مرحله چهارم، شستشوي اسئين با آب به دفعات مكرر براي حذف اسيد، و عبور از قيف بوخنر براي خارج نمودن املاح و افزودن چندقطره محلول هيدروكسيد سديم 4% به منظور افزايش  pHنمونه ها وسپس تنظيم pH  در محدوده 7-6  توسط pH متر ديجيتال (11) براي حداقل سرعت تجزيه محلول ژلاتين وكسب بهترين نتايج       مي باشد. مرحله پنجم، هيدروليز كلاژن و تبديل آن به ژلاتين توسط حرارت ودر مجاورت آب است. استفاده از دستگاه اتوكلاو (8،10 و 12) سريعترين روش بود. نمونه ها را به مدت يكساعت و در فشار بخار   psi20 و در درجه حرارت 121 درجه سانتيگراد قرار داده شد. در اتو كلاو، باند هاي هيدروژني كه ساختمان كلاژن را ثابت نگه مي دارد، مي شكند و به ژلاتين تبديل مي شود. از بن ماري هم براي آزمايشات اوليه استفاده گرديد ولي زماني طولاني تر لازم دارد (36 ساعت). قبلاً به ميزان دو سوم مواد كلاژن  آب مقطر افزوده شد. مرحله ششم، تصفيه شيميايي محلول ژلاتين بود كه از سفيده تخم مرغ استفاده شد. (13). مي توان از آهك يا فسفات كلسيم نيز استفاده نمود.


به ازاي هر 80 ميلي ليتر محلول ژلاتين در حال جوش، يك ميلي ليتر سفيده تخم مرغ افزوده شد آلبومين سفيده در اثر حرارت كواگوله شده، پس از يكساعت، املاح مس و ديگر ناخالصي ها را به خود متصل نموده و پس از عبور محلول ها از صافي، جدا مي شوند. در مرحله هفتم عمل سانتريفوژ (14) صورت گرفت. نمونه ها را با R.P.M.   2500يا دور در دقيقه به مدت ده دقيقه و در دماي 5- درجه سانتيگراد سانتريفوژ شده، در اثر اين عمل، موكوپلي ساكاريد ها مانند  اسيد هيالورونيك و سولفات كندروايتين با وزن مولكولي بالا، رسوب نموده و جدا مي شوند. محلول روئي لوله ها به بشر منتقل گرديد. در مرحله هشتم، محلول ژلاتين در گرمخانه تحت خلأ (14) در دماي 65 درجه سانتيگراد و به مدت 24 ساعت، خشك گرديد. آنگاه ورقه هاي خشك ژلاتين آسياب شده وتوزين گرديد. در روش قليائي تهيه ژلاتين، بعد از جداسازي چربي، نمونه ها در محلول سود 4 درصد به مدت 3 هفته قرار گرفت. پس از حذف قليا توسط شستشو با  آب و اسيد كلريدريك 5 در صد  pH نمونه ها در حدود 7-6 تنظيم و بقيه مراحل همانند روش اسيدي انجام شد.



نتايج


نتايج حاصل از روش هاي اسيدي و قليائي بر روي نمونه هاي مختلف ضايعات ماهي و آزمايشــــات  فيزيكو شيميايي بر روي ژلاتين حاصله در جداول 1، 2، 3 و 4 آمده است.






جدول 1- ميانگين ميزان چربي و آب استحصالي از نمونه هاي مختلف ضايعات شيلات.


           


نوع نمونه ها    ميزان آب ( % )    ميزان چربي ( % )


 پوست كفشك ماهي    37/21    25/4


 پوست توأم با گوشت كوسه ماهي    97/20    012/14


 ضايعات كارخانه فيله زني    39/22    14/19


 ضايعات ماهيان مأكول غير مصرفي    70/19    63/9


 ميانگين    10/21    76/11



جدا سازي آب موجود دربافت پيوندي و چربي براي تسهيل شرايط لازم جهت تبديل كلاژن به ژلاتين است.


جدول 2- ميزان ژلاتين استحصالي از نمونه هاي مختلف ضايعات ماهي با روش اسيدي


( بر حسب درصد از نمونه اوليه )


ميانگين    6    5    4    3


    2    1                                تكرار


نوع نمونه


76/19


36/20    26/20    12/20


    16/19    40/19    26/19    پوست كفشك ماهي


08/18


25/18    14/17    047/18    94/18    57/17    52/18


    پوست همراه با گوشت كوسه ماهي


72/21    5/22    67/20    17/21    57/21    97/21    47/22    ضايعات كارخانه فيله زني


49/9    13/9    53/8    43/9    73/9    23/10    93/9    ضایعات ماهیان مأکول غیرمصرفی






جدول 3- ميزان ژلاتين استحصالي از نمونه هاي مختلف ضايعات ماهي با روش قليايي


 (بر حسب درصد نمونه اوليه)


 تكرار     


نوع نمونه    1    2    3    4    5    6    ميانگين


پوست كفشك ماهي    85/20    15/20    55/21    95/19    75/21    65/20    81/20


پوست همراه با گوشت كوسه ماهي    75/18    65/18    15/19    15/18    55/19    75/17    66/18


ضايعات كارخانه فيله زني    69/17    55/17    29/18    04/19    89/18    35/18    30/18



آزمایشات کیفی روی نمونه ژلاتین حاصله از ضایعات ماهي با روش اسيدي توسط مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران انجام گرديدكه نتايج آن در جدول 4 آمده است.



جدول 4- آزمايشات فيزيكو شيميائي بر روي نمونه ژلاتين حاصله با روش اسيدي انجام شده توسط مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران


رديف    نوع آزمايش    نمونه  ژلاتين  ارسالي    ژلاتين استاندارد هند (1)


1    شفافيت    شفاف (زرد رنگ)    شفاف


2    رطوبت    %1/9    حداكثر 15


3    پروتئين بر مبناي ازت    %5/14    حداكثر 15


4    PH    4    ـــ


5


مس (p.p.m)    6/2    حداكثر 30


6    سرب (p.p.m)    3 /0    حداكثر 5


7    آهن (p.p.m)    6/1    ـــ


8    خاكستر    %178/0    حداكثر 3



ژلاتين مورد مقايسه، از نوع وارداتي هندوستان است. روش هاي استاندارد در مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي شامل اندازه گيري رطوبت با روش دسيكاتور در خلاء و ماده  رطوبت گير اسيد سولفوريك و آزمايش پروتئين با روش ميكروكلدال و تعيين مقدار خاكستر با روش خاكستر كردن مرطوب با استفاده از كوره الكتريكي و pH بوسيله pH متر ديجيتال واندازه گيري مقادير مس و سرب و آهن بوسيله Atomic Absorbtion  صورت گرفته است. عمل سانتريفوژ نمونه ها بوسيله دستگاهCentrifugator  انجام شده است.



بحث


ميانگين در صد ژلاتين حاصل از نمونه هاي متفاوت پوست كفشك ماهي، پوست همراه با گوشت كوسه ماهي، ضايعات كارخانه فيله زني با روش اسيدي، درمقايسه با ميانگين درصد ژلاتين حاصل از ضايعات ماهي هاي غضروفي در آمريكا (7)، با استفاده ازروش آماري آزمون“t” <0.1)  p) اختلاف معني داري وجود ندارد، در صورتي كه ميانگين درصد ژلاتين حاصل از ضايعات ماهيان مأكول غير مصرفي با فرآيند اسيدي، در مقايسه با ميانگين درصد ژلاتين حاصل از ضايعات ماهيان غضروفي آمريكا (7)، با همان روش آزمون “t” اختلاف معني داري وجود دارد. انحراف معيار داده ها درجدول-2 براي پوست كفشك ماهي، پوست همراه با گوشت كوسه ماهي، ضايعات كارخانه فيله زني و ضايعات ماهيان مأكول غير مصرفي به ترتيب برابر 084/ 0 و 16/0 و 67/0 و 41/0 و انحراف معيار داده ها درجدول 3 - براي پوست كفشك ماهي ، پوست همراه با گوشت كوسه ماهي و ضايعات كارخانه فيله زني به ترتيب برابر با 788/1 و 96/0 و 739/1 مي باشد‌.


Osborne  و همكارانش (13)، راندمان توليد ژلاتين از پوست Lumpfish  را 3/14%گزارش دادند ولي از يك روش آزمايش متفاوت استفاده نمودند كه با توجه به نتايج تحقيق كه در جدول 2 آمده در مقايسه با مقادير ژلاتين نمونه هاي پوست كفشك ماهي، پوست توأم با گوشت كوسه ماهي، ضايعات كارخانه فيله زني، كمتر بوده ولي در مقايسه با مقدار ژلاتين ضايعات ماهيان مأكول غير مصرفي بيشتر است، اما در مقايسه با ميانگين درصد ژلاتين حاصل از 4 نوع نمونه  ضايعات ماهي با روش اسيدي نيز كمتر است.


بر اساس گزارش Magnus  Gudmundsson  و Hannes  Hafsteinsson   (8) ماكزيمم راندمان ژلاتين بر اساس وزن پوست ماهيCod ، حدود 17% بود كه اگر با متوسط درصد ژلاتين حاصل از 4 نوع نمونه ضايعات ماهي با روش اسيدي مقايسه شود، معادل آن مي باشد (26/17%). گزارش اخير بر اساس روش استفاده از سيتريك اسيد 7/0% و غلظت هاي كم سولفوريك اسيد و هيدروكسيد سديم بود كه بيشترين راندمان داشت.


ميانگين درصد ژلاتين حاصل از نمونه هاي متفاوت پوست كفشك ماهي، پوست توأم با گوشت كوسه ماهي و ضايعات كارخانه فيله زني در مقايسه با ميانگين درصد ژلاتين حاصل از ضايعات ماهيان غضروفي آلمان (10)، با استفاده از آزمون “t” (p <0.1) اختلاف معني داري وجود ندارد ولي متوسط درصد ژلاتين حاصل از 3 نمونه ضايعات ماهي به روش قليايي نسبت راندمان گزارش شده توسط  Hannes  Hafsteinsson و همكارش بيشتر است. علت تفاوت راندمان توليد ژلاتين از نمونه هاي ضايعات ماهي در اين تحقيق در مقايسه با نتايج محققين در ارتباط با نوع روش آزمايش ودرجه حرارت و  pH و غلظت اسيد كلريدريك و هيدروكسيد سديم مصرف شده و مدت زمان انجام مراحل مختلف فرايند و نوع ماده اوليه منبع ژلاتيني مي باشد، به طوري كه در اين تحقيق از پوست و استخوان و ديگر ضايعات ماهي منجمله سر، دم، باله، فلس و گوشت (كوسه ماهي) استفاده گرديد كه طبيعتأ ميزان كلاژن موجود در پوست و استخوان و ضايعات ديگر ماهيان متفاوت بوده و در نتيجه مجموع ژلاتين حاصله بيشتر از راندمان پوست به تنهايي مي باشد.


علاوه بر اين تنظيم درجه حرارت در سطوح پايينتر و تنظيم pH در محدوده 7-6 و مدت زمان حرارت دادن نمونه هاي كلاژن و همچنين غلظت مواد شيميائي مصرف شده در نتايج فرآيند و توليد ژلاتين مؤثر است كه در اين تحقيق از درجات حرارت مطلوب (60- 70 درجه سانتي گراد) استفاده شده است و در صورت افزايش درجات حرارت بالاتر از آن، امكان تجزيه ژلاتين وجود داشته و راندمان كاهش مي يابد همچنين در اين تحقيق از غلظت هيدروكسيد سديم و اسيد كلريدريك بيشتر از روش ديگر محققان گزارش شده استفاده شده است، كه در نتيجه در افزايش راندمان نيز مؤثر بوده است. زيرا اتصالات موجود در كلاژن براي تبديل به ژلاتين سريعتر شكسته مي شوند. بالا بودن راندمان توليد ژلاتين از ضايعات شيلات به روش قليائي در اين تحقيق  مطابق  با نتايج  (11) M. C .Gomez  Guillen و همكارانش است كه طبق گزارش اين محققان بهترين نتايج و حداكثر خواص ژله اي كنندگي و ويسكوزيته ي ژلاتين مخصوصاً وقتي به دست مي آيد كه پوست ماهي در مجاورت هيدروكسيد سديم رقيق بوده باشد. اندازه گيري bloom strength  كه مهمترين خاصيت و grade ژلاتين را نشان مي دهد، به دليل عدم وجود وسيله اندازه گيري در ايران مقدور نبود و ژلاتين تا كنون يك ماده وارداتي است. علت راندمان بالاتر توليد ژلاتين از دو نمونه اول با روش اسيدي تبديل سريعتر و كاملتر پوست ماهي به ژلاتين است ولي در نمونه ضايعات كارخانه فيله زني علاوه بر پوست، ضايعات ديگر مانند سر، دم، باله، فلس و استخوان وجود دارد.


ضمناً با توجه به آناليز  فيزيكو شيميائي ژلاتين حاصله با روش اسيدي و از نمونه هاي مختلف در مقايسه با ژلاتين استاندارد هندوستان در آزمايشگاه، واضح است كه از لحاظ در صد پروتئين و در نتيجه قدرت مطلوب تشكيل ژله در نمونه مورد آزمايش، و همچنين درصد ناچيز املاح، خاكستر آن، و نظر به اينكه راندمان توليد ژلاتين از ضايعات شيلات (نمونه هاي آزمايش شده) در حد قابل توجهي  مي باشد و اكثراً اختلاف معني داري با مقادير مشابه خارجي ندارند، و با توجه به اينكه ميزان ضايعات شيلات بوشهر در سال، حدوداً برابر با 13292 تن ضايعات ماهيان مأكول و 1200 تن ماهيان غير مأكول و 200 تن ضايعات كارخانه فيله زني بوده است، مي توان نتيجه گيري نمود كه امكان توليد ژلاتين از ضايعات ماهيان مأكول در شيلات بوشهر برابر با 43/1253 تن و از ضايعات كارخانه فيله زني برابر با 14/43 تن و از ماهيان غير مأكول (عمدتاً كوسه ماهي) حدود5/216 تن مي باشد. بطور كلي در سال امكان توليد ژلاتين از ضايعات شيلات بوشهر در حدود مقدار 1/1513 تن مي باشد. از اين گذشته در فرايند توليد ژلاتين از ضايعات شيلات، مقدار قابل توجهي روغن ماهي حاصل مي شود كه با ارزش مي باشد. همچنين فسفات دي كلسيم به دست آمده كه در خوراك حيواني و كودها كاربرد دارد.


بنابراين مي توان چنين استنباط نمود كه طرح صنعتي توليد ژلاتين در كشور از ضايعات شيلات از لحاظ اقتصادي مهم بوده و قابل بررسي به نظر مي رسد.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:34 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

زیست شناسی ماهیان

 

زیست شناسی ماهیان


روبرت بی. مولر


سامانه آزمایشگاهی امنیت غذایی و بهداشت حیوانات کالیفرنیا، دانشگاه کالیفرنیا


مترجم: سید مرتضی ابراهیم زاده، کارشناس ارشد شیلات


ماهیان واجد برخی خصوصیات منحصر به فرد آناتومیکی و فیزیکی می باشند که با پستانداران متفاوت می باشد؛ اگرچه، آنها دارای سیستم های اندامی مشابه ی سایر حیوانات می باشند. تمام ماهیان خونسرد (poikilothermic) بوده و باید قادر به سازگاری با تغییرات دمای آب باشند. ماهیان در محدوده ی دمایی متغیر از کمتر از صفر درجه تا چشمه های زیر زمینی گرم به سر می برند. با این حال، هر گونه از ماهیان باید در محدوده ی دمایی خاص زندگی کند. تغییر ناگهانی دمای آب می تواند منجر به مرگ ماهی شود.


دستگاه های اندامی ماهی به خاطر محیط آبی زیستگاه آنها، تا اندازه ایی با پستانداران فرق می کند. در زیر به مهم ترین تفاوت ها اشاره شده است.


پوست


ماهیان فاقد لایه کراتین روی اپیدرم خود می باشند. یک کوتیکول مرکب از موکوس، موکوپلی ساکاریدها، ایمنوگلوبولین ها و اسیدهای چرب سطح این حیوانات را می پوشاند. اپیدرمیس از یک اپتلیوم فلس دار لایه ایی (stratified squamous epithelium) با ضخامت متغیر (4-20 سلول) تشکیل شده است. سلول های اپیدرمی بیرونی قابلیت تکثیر خود را حفظ می کند. دیگر سلول های موجود در اپیدرمیس شامل سلول های جامی (goblet cells) (مسوول ترشح کوتیکول)، سلول های گرزی شکل ائوزینوفیلیک (eosinophilic club cells) یا سلول های هشدار (موجود در بیشتر گونه های ماهیان)، سلول های  دانه ایی ائوزینوفیلیک (eosinophilic granular cells) (با عملکرد نامشخص)، لکوسیت ها و ماکروفاژها می باشند. 


درمیس از یک لایه فوقانی استراتوم اسپونگیوزوم (stratum spongiosum) و لایه زیرین استراتوم کمپکتوم (stratum compactum) تشکیل شده است. تعداد زیادی ملانوفور، گزانتوفور و ایریدوفور (که رنگ نقره ایی به ماهی می دهد) در سراسر درمیس دیده می شود. فلس ها صفحات کلسیمی منشا گرفته از درمیس می باشند و با اپیدرمیس پوشانده می شوند. دو نوع فلس کتنوئیدی و سیکلوئیدی وجود دارد. فلس های کتنوئیدی الاسموبرانش ها در سطح خارجی واجد خار می باشد به طوری که پوست این ماهیان شبیه کاغذ سمباده می شود. فلس های سیکلوئیدی ماهیان تلئوست سطح بیرونی صاف داشته و حلقه های متحدالمرکز در روی آن دیده می شود که برای تعیین سن برخی از ماهیان مفید می باشد. همچنین فلس ها به عنوان مخزن کلسیمی برای ماهی مطرح می باشد؛ برخی از ماهیان در زمان گرسنگی یا فعالیت های پیش از تخم ریزی کلسیم فلس ها را به کلسیم دیگر بخش های اسکلتی ترجیح می دهند.


تنفس


آبشش ها واجد چهار هلوبرانش (Holobranchs) می باشند که در اطراف حلق قرار دارند. هر هلوبرانش از دو همی برانش (Hemibranchs) بوجود آمده است. همی برانش از ردیف های رشته های نازک طویل به نام تیغه ی اولیه (Primary lamella) تشکیل شده است. تیغه اولیه سطح خود را با تیغه ثانویه که چین های هلالی روی سطح پشتی و زیرین می باشند، افزایش می دهند. تبادل گازی در سطح تیغه ثانویه انجام می گیرد. سلول های اپتلیال توسط سلول های ستونی (Pillar cells) در امتداد تیغه ثانویه محدود می گردد. یک کانال رگی نازک پوشانده شده با اندوتلیال بین سلول های ستونی قرار دارد. این ناحیه، مکان تبادل گاز، برداشت ضایعات نیتروژنی و برخی تبادلات الکترولیتی می باشد.


آبشش کاذب (Pseudobranch) در زیر سرپوش آبششی پشتی قرار دارد. این اندام یک کمان آبششی با یک ردیف فیلامنت می باشد. عمل آبشش کاذب نامعلوم است، اگرچه عقیده بر اینست که این ساختار خون با اکسیژن بالا را به مشیمیه و شبکیه چشم می رساند و در تنظیم حرارت و گیرندگی فشار نقش دارد.  


دستگاه غدد درون ریز


غده آدرنال


غده آدرنال حقیقی در بیشتر ماهیان دیده نشده است (به استثناء اسکولپین ها). بافت قشری آدرنال در عمده ماهیان سلول های بین کلیه (اینتررنال (Interrenal)) می باشند. این سلول ها سلول های مکعبی ائوزینوفیلیک بوده که با رگ های اصلی خون در کلیه قدامی پیوسته است. این سلول ها گلوکوکورتیکوئید (Glucocorticoid) و مینرالوکورتیکوئید (Mineralocorticoid) ترشح می کنند.


محل قرارگیری سلول های درونی آدرنال (سلول های کرومافین) متفاوت می باشد. این سلول ها معمولاً به صورت خوشه ایی با گره عصبی سمپاتیک بین کلیه قدامی و ستون مهره یا بافت بین کلیه دیده می شود. 


غده تیروئید   


فولیکول های تیروئید خیلی شبیه به بافت تیروئید پستانداران می باشند. فولیکول های تیروئید در سراسر بافت پیوندی ناحیه حلق پراکنده بوده و ممکن است در اطراف چشم، آئورت شکمی، سیاهرگ های کبدی و کلیه قدامی دیده شود. باید توجه نمود که بافت تیروئید می تواند به طور وسیع پراکنده باشد. در بسیاری از زمان ها پاتولوژیست ها به طور سهوی و از روی اشتباه این پراکنش طبیعی بافت تیروئید را متاستاز تومور سلول فولیکولی تیروئید می دانند.


لوزالمعده درون ریز


لوزالمعده درون ریز در بیشتر ماهیان به صورت جزایر لانگرهانس وجود دارد و با لوزالمعده ی برون ریز پیوسته است. در برخی از گونه ها جزایر خیلی بزرگ بوده و ممکن است به طور برجسته دیده شود (اجسام بروکمن (Brockman bodies). در برخی از ماهیان در طول فصل تولیدمثل اندازه و تعداد جزایر افزایش خواهد یافت. این امر نباید با ورم غده ایی (Adenoma) اشتباه شود.


غدد پاراتیروئید


غدد پاراتیروئید در ماهیان دیده نمی شود؛ عمل این غدد برعهده سایر اندام های غدد درون ریز می باشد (گویچه های استانیوس).


غده ی التیموبرانشیال


این غده در زیر حلق در تیغه افقی جدا کننده قلب از حفره شکمی قرار دارد. این اندام کلسی تونین (کاهش دهنده سطوح کلسیم سرم) که همراه با هیپوکلسین (ترشح شده توسط گویچه های استانیوس) برای تنظیم سوخت و ساز کلسیم بکار می رود، را ترشح می کند.


گویچه های استانیوس


این جزیره های سلول های دانه ایی ائوزینوفیلیک واقع در اندام های زوج سطح زیرین کلیه می باشند. این اندام پروتئینی به نام هیپوکلسین (تلئوکلسین) ترشح می کند که به همراه کلسی تونین در تنظیم متابولیسم کلسیم نقش دارد.


اروفیز


اروفیز یک اندام عصبی ترشحی واقع در انتهای نخاع می باشد. این اجسام ترکیبی از آکسون های فاقد میلین ختم شده به یک دیواره مویرگی می باشند. عمل اروفیز مشخص نیست.


غده پینه آل


غده پینه آل ساختار نورواندوکرین حساس به نور می باشد که در مغز قدامی قرار دارد و اندامی به شدت عروقی شده است. این غده ملاتونین ترشح می کند که در کنترل تولیدمثل، رشد و مهاجرت نقش دارد.


دستگاه گوارش


دستگاه گوارش ماهی مشابه لوله گوارش سایر حیوانات می باشد. ماهیان گوشتخوار در مقایسه با ماهیان علفخوار لوله گوارش کوتاهی دارند. معده و روده از سلول های دانه ایی ائوزینوفیلیک زیر مخاطی (Submucosal) تشکیل شده اند. عمل این سلول ها مشخص نیست. برخی از ماهیان (آزاد ماهیان) زوائد باب المعده (Pyloric ceca) دارند که گاهی با انگل ها اشتباه گرفته می شوند. این زوائد آنزیم های گوارشی مورد نیاز برای هضم برخی از غذاها را ترشح می کنند. ماهیان بدون زوائد باب المعده از آنزیم های گوارشی تولید شده در کبد و پانکراس استفاده می کنند. امکان تقسیم روده به روده کوچک و بزرگ امکان پذیر نیست.


کبد ساختار لوبولی شبیه به آنچه که در پستانداران دیده می شود را ندارد. در بسیاری از ماهیان مکان هایی از پانکراس برون ریز (هپاتوپانکراس) که در نزدیکی سیاهرگ های کوچک سیاهرگ باب کبدی قرار دارند، دیده می شود.


پانکراس در روده بند (مزنتری)، نزدیک باب المعده (پیلوروس) پراکنده می باشد. 


دستگاه رتیکولواندوتلیال


ماهیان فاقد گره های لنفی اند. سلول های بیگانه خوار(Phagocytic cells) در لایه رویی اندوتلیال دهلیز و تیغه های آبششی قرار دارند. سلول های بیگانه خوار (سلول های کوپفر Kupffer) در کبد وجود ندارد. مراکز ملانوماکروفاژها در کبد، کلیه و  طحال دیده می شوند. مراکز ملانوماکروفاژ در هنگام بیماری یا استرس افزایش پیدا می کند.


تیموس ماهی اندام لنفوئید مرکزی محسوب می شود. این اندام به صورت زیر پوستی در محل اتصال پشتی سرپوش آبششی قرار دارد.


ماهیان قادر به تولید ایمنوگلوبولین ویژه (تنها IgM) بوده و دارای هر دو حساسیت ویژه تاخیری و آنی می باشند. ماهیها می توانند آنتی بادی های خنثی کننده و اتصال دهنده ویروس را تولید کنند. هر دو لنفوسیت B و T در ماهیان دیده می شود.


دستگاه گردش خون


قلب از دو حفره، یکی بطن و دیگری دهلیز، تشکیل شده است. برخی از نویسندگان سینوس وریدی را به عنوان حفره سوم و پیاز شریانی (Bulbus arteriosus) را حفره ی چهارم می دانند. جریان خون از قلب از طریق آئورت شکمی و شریان های آبششی آوران، برای اکسیژن گیری به آبشش ها فرستاده می شوند. خون اکسیژن دار از طریق شریان وابران به آئورت پشتی برگشت داده می شوند. سپس آئورت پشتی خون اکسیژن دار را به بدن می رسانند. مقداری از خون اکسیژن دار از آئورت پشتی خارج شده و به آبشش کاذب برای اکسیژن گیری بیشتر فرستاده شده و بعد از آن به شبکیه چشم که نیاز اکسیژنی بالایی دارد، ارسال می گردد.  


 دستگاه ادراری


کلیه ماهیان از پرونفروس ها و مزونفروس ها تکامل یافته است. عمل کلیه تنظیم اسمزی می باشد. در ماهیان آب شیرین، کلیه یون ها را حفظ و آب را دفع می کند. در ماهیان آب شور، کلیه یون ها را دفع و آب را در بدن حفظ می کند. اکثر ضایعات نیتروژنی از طریق آبشش ها دفع می شوند. کار دیگر کلیه خون سازی می باشد و بافت خون ساز در  درون کلیه قرار دارد. عمل اصلی خون سازی در بخش قدامی کلیه انجام می گیرد اما در تمام کلیه این عمل صورت می پذیرد.


اندام حسی ویژه


دستگاه خط جانبی


دو نوع اندام خط جانبی وجود دارد. نورومست های سطحی و دو اندام کانالی خط جانبی در ماهیان وجود دارد. دو نوع نورومست سطحی وجود دارد. این نورومست ها در حفره های اپیدرمی سر قرار دارند. عمل آنها به خوبی مشخص نشده اما عقیده بر آنست که این نورومست ها در حرکت و جهت یابی نقش دارند.


دومین اندام خط جانبی، سیستم کانال خط جانبی می باشد که در طول بدن ماهی تا ناحیه سر توسعه یافته است. این اندام به محرک های هیدروستاتیک و صدا حساس می باشد.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:35 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

 

ایمنی زیستی در پرورش میگو

ایمنی زیستی در پرورش میگو

علی قوامپور-کارشناس مسئول تکثیر میگواداره توسعه میگو و آبزیان دریائی – شیلات خوزستان

هرچند واژه ایمنی زیستی(Biosecurity) ازحدود 50 سال پیش وارد صنعت دامپروری جهان شد،ولی هنوز در پرورش میگو چندان شناخته و تعریف شده نیست.البته این موضوع اختصاص به کشور ایران ندارد و در سراسر جهان اصطلاحی است که راه زیادی باید تا مرحله اجرای کامل طی نماید.هنوز هم در کشورهای پیشرو دنیا نظیر چین،تایلند ،اندونزی و حتی هندوستان گهگاه شیوع بیماری ،صدور محصولات آلوده به دیگر کشورها و یا ممانعت نهادهای ناظر بهداشتی از ورود برخی محموله های این کشورها به بازارهای جهانی را به دلیل عدم رعایت بهداشت،عدم دقت در رعایت اصول ایمنی زیستی و ... شاهد هستیم .

ا
ما خواه ناخواه همه کشورها راهی را که صنایع امور دام در این مسیر پیموده اند ،طی خواهند نمود و "باز تعریف" اصول حاکم بر این حوزه بخصوص در ایران بسیار ضروری است چرا که (گذشته از نظارت های جهانی بر بازار صادرات میگو)هزینه های تولید میگو پرورشی در تمامی مراحل و محدودیت تقویم پرورش آن در استان هائی نظیر خوزستان ،جبران خسارات ناشی از شیوع بیماری در این مزارع را تقریباً غیر ممکن و لزوم پیشگیری از طریق رعایت اصول ایمنی زیستی را لازم الاجرا ساخته است.
در این مقاله سعی شده تا بعضی تعاریف و اصطلاحات  وارداتی با وضوح بیشتر مورد بحث قرار گرفته و ذهن خوانندگان گرامی در اینخصوص با حوزه ایمنی زیستی بیشتر آشنا گردد. پیشاپیش از  اساتید علم دامپزشکی و شیلات نسبت به ورود این حقیر به این حوزه وسیع دانش ،پوزش می طلبم.

ایمنی زیستی (Biosecurity) :
 بیو سکوریتی در آبزی پروری را Moss et. al .  در 1998 چنین تعریف نموده است:]
به مجموعه روش هائی که در مراکز تکثیر و پرورش اعمال میگردد تا آبزیان پرورشی را از ابتلا،شیوع و انتقال بیماری و یا هرنوع شرایط نامطلوب بهداشتی مصون نگهدارد ایمنی زیستی اطلاق می شود.
اما تعریف جدیدی که در سال 2000 در این خصوص(در زیر بخش امور دام) ارائه شد موجب تکمیل این تعریف گردید:
ایمنی زیستی به مجموعه روش های ضروری گفته می شود که به منظور پیشگیری ،مهار و ریشه کنی بیماریهای عفونی واجد اهمیت اقتصادی در دامداری ها بکار گرفته می شود.
امروزه در حقیقت بیو سکوریتی در آبزی پروری تلفیق و یا مجموعه دو تعریف بالاست.به عبارتی این واژه ترکیبی از طب پیشگیری ،آزمایشات تشخیصی ،عملیات ضد عفونی و درنهایت ریشه کنی است که در سطوح مختلف عملیاتی اجرا و پیگیری می شود.
بطور کلی مزارع آبزی پروری را می توان به روش های ساختاری و یا فنی تحت پوشش ایمنی زیستی قرار داد.ایجاد موانعی همچون فنس و توری در اطراف مزرعه و یا احداث حوضچه ضد عفونی در ورودی مزارع پرورش از جمله تمهیدات ساختاری در مزرعه به شمار می رود و معمولاً به نحوی ساخته می شوند که قابل شستشو و ضد عفونی بوده و نیز دسترسی به محیط مزرعه و موجودات پرورشی جز از طریق آنها امکانپذیر نباشد.
اما علاوه بر آنچه در بخشهای بالا ذکر شد (و هم اکنون نیز در اکثر کشورهای جهان مورد اتفاق نظر میان نهادهای بهداشتی ناظر واقع شده است)برخی موارد که به دلیل افزایش هزینه های تولید(و یا بعضاً بواسطه عدم معرفی صحیح )چندان مورد استقبال آبزی پروران واقع نشده است نیز همچون،تریتمنت و فرآوری آب ،استفاده از منابع آبی پشتیبان(استخرهای ذخیره)و حوضچه های تبخیر،در این زمره به شمار می آیند.
بطور کلی مبحث بیو سکوریتی (ایمنی زیستی)را میتوان شامل "یک یا چند" مورد از اقدامات زیر دانست:
قرنطینه،کنترل تردد و نقل و انتقالات(پرسنل ،ماشین آلات و تجهیزات)،واکسیناسیون و درمان،تستهای تشخیصی و در نهایت معدوم سازی و ریشه کنی.
قابل ذکر است در کشورهای مختلف بر اساس راهبردهای متفاوت(اقتصادی،فرهنگی ،اجتماعی و بعضاً سیاسی) سطوح متفاوتی از عملیات یاد شده قابل اجرا و امکانپذیر بوده و به این دلیل اجرا یا عدم اجرای هر یک از موارد فوق را می بایست بصورتی بررسی نمود که تمامی استراتژی های ممکن در آن لحاظ شده باشد.به عنوان مثال برخی از راهبردها در مناطق فقیر نشین هندوستان و یا اندونزی که اکثراً مزارع پرورش  را بصورت خانوادگی و به شیوه گسترده اداره می نمایند قابل تثبیت و بکارگیری نبوده و تبعات اجتماعی و اقتصادی آن هزینه های سنگین تری به دنبال خواهد داشت.
از این جهت است که مزارع احداث شده در منطقه Nellore هند با حداقل سطح ایمنی زیستی اداره می شوند و هرگونه اعمال بیو سکوریتی نیز در این منطقه با هزینه نهادهای بین المللی و دولت محلی اجرا میشود.
اما آنچه بیشتر در دهه اخیر در صنعت آبزی پروری توجه سازمانها و نهادهای متولی بهداشت آبزیان و حتی بخشهای اقتصادی دست اندر کار در این صنعت را به خود معطوف نموده تداخل دو شاخه دیگر علوم به نامهای ژنتیک و تغذیه در آبزی پروری است.
در این زمینه تمرکز بیشتر بر پایه ایجاد مقاومت در زاده ها و یا غربال آنها  نسبت به عوامل بیماری زای خاص(SPFوSPR)،بهگزینی مولدین با هدف گزینش آبزیان واجد برتری در صفات ویژه و در کنار آن بکارگیری محرکهای سیستم ایمنی در غذا ،کاهش رویکرد تغذیه موجودات پرورشی با غذاهای تر و یا سنتی که ریسک انتقال بیماری توسط آنها بالاست و بکارگیری سیستم های مدرن و در عین حال بهداشتی در فرآوری غذای آبزیان بوده است.
آنچه امروزه بیشتر در آبزی پروری معمول است ،بهگزینی مولدین و پرورش زاده های آنها تحت شرایط ایزوله و تقویت غذائی آنها می باشد که به آنها SPF اطلاق میگردد.به عبارت دیگر فرآیند گزینش مولدین و پرورش زاده هائی که بر اساس تست های تشخیصی ،عاری از عوامل بیماریزای خاص (عمدتاً دارای ارزش اقتصادی)باشند،هدف گذاری اقتصادی و فنی مراکز تولید اینگونه آبزیان است.
شاید گذشته از سهولت بیشتر در راستی آزمائی اینکه مولدین SPF هستند یا خیر،مهمترین علت برای اینکه امروزه بیشتر مولدین علی الخصوص انواع وارداتی آنها SPF هستند، فقدان میگوهای مقاوم (SPR) نسبت به بیماریهای خطرناکی همچون WSSD،IHHN و YHD باشد.تنها انواع اعلام شده مولدین از این نوع که هم اکنون در مقیاس تجاری تولید می شود نسبت به TSV مقاوم هستند که نمیتوان به راحتی صحت و سقم این ادعا را ثابت کرد ولی شاید کمی توجه به مطلب زیر موضوع را بیشترروشن سازد:
بر اساس نظر دانشمندان و محققین ،درصد قابل اتکاء که در تحقیقات وراثت پذیری یک صفت در نظر گرفته می شود ،حدود 50 درصد(0.5) است ولی در آزمایشاتی که بر روی وراثت پذیری صفت مقاومت در مقابل بیماری TS(سندرم تائورا) انجام شده این نسبت تنها 0.09 یا 9درصد بوده که بسیار کمتر از آن درصدی است که بتوان بر مبنای آن نسبت به مقاومت زاده های تولید شده از مولدین SPR مطمئن بود(Tave- 1993).نکته جالب دیگر اینکه در تحقیقات همین محققین ،مشخص شده که وراثت پذیری صفت رشد(Growth) نسبت به مقاومت در مقابل بیماری سندرم تائورا،معکوس است.به عبارتی ، عملیات غربالگری و بهگزینی مولدین نسبت به یکی از این صفات ،در جهت عکس نسبت به صفت دیگر عمل خواهد نمود.بنابراین حداقل تا امروز ،نمیتوان مدعی تولید مولدینی شد که زاده های آنها هم رشد خوبی داشته باشند و هم نسبت به بیماری تائورا (TAURA) مقاوم (SPR) باشند.

به همین علت شاید بهتر باشد از مولدین SPF بمنظور رعایت هرچه بیشتر ایمنی زیستی و در عین حال توجیه اقتصادی بهره گرفت.
اما عمده عوامل بروز اختلال در بیو سکوریتی را میتوان لارو،آب مصرفی و غذا دانست.از منظر دیگر باید گفت ارکان اساسی سلامت در صنعت پرورش میگو را این سه عامل تشکیل داده اند از این رو هرگاه سلامت و بهداشت در هر سه ضلع این مثلث(بصورت توأم) اعمال گردد میتوان تا حد زیادی نسبت به ایمنی زیستی اطمینان حاصل نمود.
لارو:
یادآوری حوادث و خساراتی که ظرف 6 سال گذشته صنعت پرورش میگو در ایران را دچار رکود نموده چندان مشکل نیست.در واقع بروز و شیوع بیماری های ویروسی در صنعت میگو از اواسط دهه 80 میلادی این عرصه را بطور جدی تهدید نموده است و همه ساله اخبار جدید مربوط به بروز خسارات سنگین در مزارع پرورش میگو در نقاط مختلف جهان بر روی تلکس خبرگزاری ها خود نمائی می کند.
اما در کنار تمامی مضرّات و خسارات ناشی از شیوع بیماری ها ، فرصت بی نظیر و نقطه عطف تحولات مثبت در صنعت میگو کشور،رویکرد بسیار واقع گرایانه ای بود که در بخش های مختلف دست اندر کار این صنعت،ایجاد گردید.یکی از تغییرات مثبت در رویه فعالیت حلقه های تولید میگو میتوان به فعالیت مسئولانه در بخش تکثیر لارو اشاره کرد.شاید مدیریت بهداشت در تکثیر میگو تا پیش از بروز بیماری لکه سفید در سال 1381،حلقه مفقوده این فعالیت اقتصادی بود.اما پس از خسارات کلانی که شیوع  این بیماری سبب گردید، درتمامی بخش های زنجیره تولید بطور اعم و بهداشت بخش تکثیر بطور اخص تمهیدات اولیه جهت پی ریزی یک سیستم بهداشتی جهت تولید مسئولانه و پایدار لارو در نظر گرفته شد.امروزه نشانه های روشنی از آشنائی مدیران کارگاه های تکثیر میگو با اصول BMP(Best Management Practices) به چشم میخورد.هرچند هنوز راه زیادی تااجرای کامل این اصول فراروی صنعت پرورش میگو کشور قرار دارد ،لیکن تا به امروز نیز بخش عمده ای از این راه پیموده شده است.مواردی همچون محصور نمودن کارگاه ها،ایزولاسیون بخش های مختلف و احداث و بکارگیری بهینه حوضچه های سپتیک و تبخیر،گرچه در برخی کارگاه ها اعمال شده ،با اینحال در بعضی کارگاهها یا انجام نشده ویا بطور اصولی مورد استفاده واقع نشده است.
اما گذشته از این بحث، واژه های جدیدی به فرهنگ پرورش میگو ایران راه یافته که این اتفاق نیز ناشی از درگیر شدن صنعت با بیماری های خطرناک در سال های اخیر است.از جمله این اصطلاحات واژه های SPR ،SPF وHigh health است که هرسه به نوعی با هم مرتبط ولی در معنای کاربردی تفاوت مهمی دارند.
در خصوص SPR پیش از این مواردی عنوان شد.این واژه به موجوداتی اطلاق می شود که طی یک پروسه غربالگری ،نسبت به صفت مقاومت در مقابل عامل یک بیماری ،گزینش شده اند.
در اینجا بیشتر به تعریف مفاهیم SPF و High health و بیان تفاوت میان این دو واژه خواهیم پرداخت
SPF وHigh health
در دهه 90 میلادی بیماری و عوامل بیماریزا در سراسر جهان تلفات سنگینی را به صنعت پرورش میگو وارد ساخت.این تلفات محدود به منطقه،کشور،گونه خاص و یا حتی اقلیم مشخصی نگردیده و در تمامی نقاط دنیا سبب کاهش سود آوری و حتی ورشکستگی برخی دست اندر کاران این فن شد.اما در این اثناء،انستیتو علوم اقیانوسی آمریکا(Oceanic Institute یا به اختصار OI)اقدام به تولید مولدینی نمود که به لحاظ محیط پرورشی کاملاً ایزوله بوده و طی آزمایشات دوره ای و منظمی که بر روی آنها انجام می شد مشخص شده بود که فاقد هرگونه عامل بیماریزا می باشند.این مولدین را Specific Pathogen Free یا SPF نام نهادند و در هنگام بروز بیماریها ،تلفات ناشی از زاده های این مولدین کمترین مقدار ممکن بود.از این رو تقریباً برای تمام محققین محرز گردید سهم عمده ای از شیوع بیماری در مزارع ناشی از ورود لارو آلوده به محیط استخرهای پرورش بوده است.
استفاده از لارو و مولدین SPR و زاده های آنها (High health)در آن مقطع باعث شد تا مدتها ،بیماریهای ویروسی خطرناک وارد ایالات کارولینای جنوبی و تگزاس که از این نوع مولدین ولاروها استفاده می کردند نشود هرچند بعدها ورود لارو آلوده از دیگر نقاط جهان به مناطق یاد شده ،این ایالت ها را نیز درگیر چنین بیماریهائی کرد.
اما در سال 1993،آقای Wyban،از بنیانگذاران فنآوری تولید SPF و SPR ،توصیه نمود در ادبیات فنی صنعت پرورش میگو در جهان تفاوت بین واژه های SPF و High health تحاظ شود.
در حقیقت SPF به موجود زنده ای گفته می شود که در شرایط بسیار دقیق و سختگیرانه قرنطینه ای در محیط محصور نگهداری شود حال آنکه هرگاه موجود (و یا زاده های مولدین یاد شده)از این شرایط خارج شودمادامی که نهایت تلاش در خصوص حفظ شرایط بهداشتی رعایت شودمیتوان به آن High health  اطلاق نمود اما دیگرآن موجود SPF نیست.
این واژه ها حتی در کشور ایران نیز گاه به اشتباه به یک معنا بکار برده می شود.به این ترتیب تعجب آور نیست اگر در یک محموله میگو High health نمونه ای مبتلا به یکی از بیماری های ویروسی تشخیص داده شود ولی به هر حال میتوان نسبت به SPF بودن محموله تردید نمود .

آب مصرفی در مزارع پرورش میگو:
رعایت اصول ایمنی زیستی در مزارع پرورش را نمیتوان بدون اجرای موفق فیلتراسیون ،فرآوری و تریتمنت،متصور شد.فیلتراسیون آب ورودی به مزارع در سطوح مختلف در مجتمع های پرورش میگو مجاور مناطق مصبّی(با میزان بالای تنوع گونه ای)،اهمیت ویژه ای می یابد چرا که احتمال ورود ناقلین بیماری را به محیط استخرهای پرورش کاهش می دهد.متأسفانه در چنین مناطقی ،بخصوص در فصل پرورش ،افزایش میزان بار مواد معلق (اعم از زی شناورهای گیاهی و جانوری،ذرات جامد معلق و...)فیلتراسیون را با مشکلات فراوانی مواجه می نماید .با اینحال مراقبت دائمی از توری ها و فیلترهای نصب شده در مسر آب ورودی ،بویژه آن دسته از توری هائی که چشمه ریز تر داشته و بیشتر در معرض تجمع مواد معلق هستند،در این مناطق ضروری و از ارکان مراقبت های بهداشتی به شمار می رود.از دیگر مواردی که در خصوص بکار گیری ایمنی زیستی مربوط به آب می توان متذکر شد،فرآوری و تریتمنت آب پیش از مصرف در استخرهای پرورش است.در این زمینه لازم است ابتدا برخی اصطلاحات،تعریف شده و سیستم های رایج شرح داده شود.از جمله این اصطلاحات ،استخر نیتریفیکاسیون ،استخر تریتمنت و فیلتر دانه ای یا Bead fiter است.این اصطلاحات در متون تخصصی مهندسی آبزیان به تفصیل شرح داده شده و در اینجا تنها به این نکته اشاره می شود که یکی از سیستم های بسیار کارآمد در آبزی پروری ،سیستم مدار بسته یا Zero Exchange است که در آن سازه ها و تمهیدات یاد شده در بالا بسیار ضروری است.علاوه بر آن هوادهی دائم و کارآمد از ملزومات چنین سیستم هائی است.
اما آنچه موجب ترویج سامانه Zero Exchange یا آبزی پروری بدون تعویض آب علی الخصوص در پرورش میگو شده،انتقال بسیاری از بیماریهای خطرناک از جمله بیماری های ویروسی به مزارع پرورش از طریق منابع آبی بود.
محدودیت دسترسی به آب فراوان در این سیستم ،سبب شده تا از طریق ایجاد و بکارگیری برخی روش های معمول در مهندسی آبزی پروری ،این نقیصه جبران شده و حتی در بسیاری موارد،نسبت به نمونه های سیستم باز،از کیفیت و کمیت محصول بالاتری برخوردار باشد.
بطور متوسط جهت پرورش یک کیلو گرم میگو پرورشی طی 4 ماه دوره پرورش در سیستم های باز 990متر مکعب آب نیاز است حال آنکه طبق برآوردها این مقدار در روش Zero Exchange تنها 400 لیتر آب است.استفاده از روش Zero Exchange باعث می شود تا علاوه بر اطمینان خاطر از محدودیت ورود عوامل بیماریزا به محیط،هزینه تولید نیز به نحو چشمگیری کاهش یافته و مخاطرات زیست محیطی حاصل از تخلیه دائم پساب مزارع پرورش به زمینهای اطراف نیز به حداقل برسد.
غذا :
هرچند تحت شرایط موجود در صنعت پرورش میگو ،غذاهای دستی در دمای حدود 90 درجه سانتیگراد و فشار بالاتر از psi7000تولید شده و میتوان نسبت به عاری بودن غذای تهیه شده از عوامل بیماریزا مطمئن بود،لیکن در برخی شرایط ،بخصوص زمانی که غذای کافی در دسترس پرورش دهندگان نیست،استفاده از غذای تر ریسک بروز بیماری را بویژه در مناطق ساحلی با سابقه بروز بیماری ،به نحو چشمگیری افزایش میدهد.
در این شرایط تنها راهکار موجود ،اعلام ممنوعیت استفاده از غذای تر توسط نهادهای ناظر و بکارگیری اهرم های نظارتی بسیار قوی و کارآمد است چراکه هیچیک از استراتژی های دیگر نمیتواند به نحو اکمل تضمین کننده سلامت انواع غذاهای تر بکار رفته در مزارع باشد.
حتی در اینخصوص ضد عفونی غذاها نیز توصیه شده است با اینحال عدم استفاده از غذای تر روش مطمئن تری خواهد بود./.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:36 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

تاثیر دمای آب بر بروز بیماری لکه سفید

تأثیر دمای آب بر بروز بیماری لکه سفید

Victoria alday-Sanz
ترجمه  : علی قوامپور
کارشناس مسئول تکثیر میگواداره توسعه میگو و آبزیان دریائی
– اداره کل شیلات خوزستان

مقدمه :
صنعت پرورش میگو در خوزستان ،از سال 1380 تاکنون سالهای بحرانی و دشواری را سپری نموده است . پس از تلفات ناشی از سرمازدگی در سال 80 ،بروز بیماری لکه سفید در سال 81 ،آغاز چالش دامنه دار این صنعت با بیماری خطرناکی بوده است که سالانه ،میلیونها دلار خسارت به پرورش دهندگان در سطح جهان وارد می نماید.اما به یمن ارتباطات نسبتاً وسیعی که همه ساله پیش از شروع دوره کاری  و معمولاً به ابتکار شیلات خوزستان ،با افراد و سازمانهای دست اندر کار این فعالیت در جهان برقرار شده ،دیدگاه های کارشناسان و مدیران استان ،در بخشهای دولتی و غیر دولتی(خصوصی و تعاونی)نسبت به نحوه بروز و شیوع این بیماری،روشهای پیشگیری و متدهای مقابله با آن کامل تر شده است.در تحقیقی که گزارش آن در این مقاله آورده شده و در فوریه سال 2006 در نشریه   Global Aquaculture Advocateچاپ شده است ،خانم دکتر Victoria Alday-Sanz از چهره های مطرح جهان در زمینه بهداشت آبزیان ، به  همراه شماری از برجسته ترین متخصصین کشور بلژیک (نظیر پروفسور پاتریک سارژلوس و دکتر بونیلا ، از دانشگاه Ghent بلژیک ) یکی از نکات  جالب و در عین حال بحث برانگیز در زمینه علت یابی بروز و گسترش بیماری لکه سفید ویروسی را در میگوهای لیتوپنئوس وانامی عنوان نموده که (هرچند 2 سال از انتشار آن می گذرد ولی) شاید نتایج آن افق دید دست اندر کاران صنعت را در زمینه تنظیم تقویم پرورشی در استان خوزستان  روشنتر ساخته و حتی در بحث آغاز بروز مشکل در سایت چوئبده نکات جدیدتری را مطرح نماید.
خلاصه تحقیق :
 نتایج مطالعه بر روی میگوهای گونه وانامی که به عضله آنها دوزهای متفاوت (کم و زیاد)ویروس بیماری لکه سفید تزریق شده بود نشان می دهد ،افزایش دمای آب به 33 درجه سانتیگراد پس از تزریق ویروس ،از بروز تلفات به دلیل WSSD جلوگیری به عمل می آورد.در این مطالعه مشخص شد دمای بالا قبل از تزریق ویروس اثر خاصی در پیشگیری از ابتلا نشان نمی دهد.محققین مجری این پروژه عقیده دارند که همانند سازی ویروس در دمای 33 درجه سانتیگراد در بدن میگو متوقف می شود.
شرح آزمایش  :
در این پروژه ویروس لکه سفید،در دو دوز مختلف (پائین و بالا)به میگوهای SPF گونه لیتوپنئوس وانامی بصورت عضلانی تزریق شد.پس از آن میگوها در 4 گروه 10 تائی (برای هر دوز) در دماهای متفاوت قبل و بعد از تزریق نگهداری شدند.گروه A : دمای نگهداری قبل و بعد از تزریق 33 درجه سانتیگرادگروه B : دمای نگهداری قبل از تزریق 33 و بعد از تزریق 27 درجه سانتیگرادگروه C : دمای قبل از تزریق 27 و بعد از آن 33 درجه سانتی گرادگروه D : دمای قبل و بعد از تزریق 27 درجه سانتی گراددر این آزمایش برای هر تیمار 3 تکرار در نظر گرفته شد.
پس از تزریق ویروس لکه سفید ،هر 12 ساعت یکبار بررسی میگوها از نظر بروز علائم بیماری ،کاهش تغذیه و یا بیحالی انجام شد . در پایان آزمایش میگوهای تلفاتی و زنده جمع آوری و شمارش شده و با تکنیک ایمنو فلورسانس غیر مستقیم ، از نظر ابتلا به بیماری لکه سفید مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج :
همانگونه که در شکل 2 نشان داده شده است ،تلفات در میگوهای گروه A و C که با دوز پائین ویروس تلقیح شده بودند،در پایان آزمایش به ترتیب 10 و 30 درصد ولی نتیجه تست تشخیص بیماری در هر دو گروه میگوها منفی بود (هیچیک از میگوها بیمار نبودند)،در حالیکه در گروه B میگوها 72 تا 96 ساعت و در گروه D 84 تا 144 ساعت پس از تزریق همگی تلف شدند.
تلفات در میگوهای گروه A و C با دوز بالای تلقیح ویروس(شکل 3) ، به ترتیب 10 تا 20 درصد بود.این میزان در گزوه B و D، 60 ساعت پس از تزریق به 100 درصد رسید.در این دسته نیز ، هیچیک از میگوهای گروه A و C بیمار تشخیص داده نشدند.

بحث و نتیجه گیری :
نتایج این آزمایش نشان می دهد،افزایش دمای آب به 33 درجه سانتیگراد پس از ورود ویروس لکه سفید به بدن میگو از بروز تلفات بواسطه ابتلا به این بیماری جلوگیری میکند،به علاوه دمای 33 درجه سانتیگراد قبل از تلقیح ویروس در جلوگیری از ابتلا به WSSD تأثیری ندارد(هیچیک از میگوها در هردو گروه A و C مبتلا به بیماری تشخیص داده نشدند). به این ترتیب می توان نتیجه گرفت ،بروز بیماری لکه سفید و یا لااقل تکثیر این ویروس با افزایش دمای آب  به 33 درجه ،در بدن میگو متوقف شده است.
 

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:37 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

جلبک های سمی

جلبک های سمی


جلبكها اغلب به شكل تك سلولي هاي كوچك يا ارگانيسمهاي كلوني شكل هستند،مانند كلپها  كه خيلي بزرگند.با توجه به مطالعات انجام شده 3 گروه عمده از جلبكهاي سمي مشخص شده اند كه عبارتند از:
1-  Dinoflagellate
2 -Diatom
3 - Cyanophyceae

 1)      Dinoflagellate  
گونه هايي تك سلولي وميكروسكوپي ، داراي تاژك يا فلاژل مي باشند.حدود 75%از مجموع گونه هاي سمي موجود را به خود اختصاص داده اند.بعضي از گونه هاي آن اتو تروف و بعضي هترو تروف هستند و انواعي هم هر دو مكانيسم را دارند.حدود 2000 گونه از آنها شناسايي شده اند كه اكثر گونه هاي آن مضر بوده ولي حدود 30 گونه از آنها تو ليد توكسين   مي كنند .بعضي در سطح دريا تجمع وتغيير رنگ آب دريا را سبب مي شوند كه به آنRed tide  گفته مي شود.

 
2 )     Diatom 
     جلبكهايي ميكروسكوپي و تك سلولي اند كه بوسيله ديواره هايي احاطه شده اند .ديواره سلولي آنها حاوي مواد سلولزي است كه در ابتدا با مواد سيليسي كمپلكس تشكيل مي دهند.توليد مثل جنسي و غير جنسي دارند .بيش از 8000 گونه ديا تومه شنا خته شده اند. در آبهاي شور و شيرين رود خانه اي ، در  خاك هاي نمناك ، سطوح نمناك گياهي يا فت ميشوند.نوع مهم سمي براي آبزيان و پستانداران دريايي Pseudonitzchia    نام دارد.


  3 )     Cyanophyceae            رشد سيا نوباكترها با عث مي گردد كه هپاتو توكسيني به نام Microcystin در آب زياد شود.فا ضلا بها به خصوص فاضلا بهاي  خانگي  كه  داراي  غلظت بالايي  از نيتروژن و فسفات  هستند  در افزايش سيانو باكترها  مو ثر مي باشند.مصرف اين آبها توسط حيوانات باعث مرگ ومير آنها مي شود.دو نوع سيا نوباكتر مهمی كه باعث آلودگي مي شوند  Microcystis aeroginosa  - Anabaena Floseaquae  نام دارند.


جلبكهاي سمي در آب شيرين و شور
 1.      آب شيرين  
  تقريبا همه بلوم هاي آب شيرين به وسيله سيانو با كترها يا جلبكهاي سبز آبي ايجاد مي شوند.بلو م ها باعث برگشت پذيري و تغيير رنگ رود خا نه ها و يا كمبود موادي مثل اكسيژن مي شود .عوامل محيطي مو ثر در بلوم : نور – دما – آب و هوا و فعاليتهاي بشري است.
فعاليتهاي بشري موثر در بلوم :
   تغييرات فيزيكي  : ساخت سازه هايي مثل سد ها،دكلها و...        
آلودگي نوترينتي : فاضلابهاي شهري ، روآنابهاي شهري ،زهكشي آبهاي حاصل از آبياري كه باعث افزايش  N,Pمي شود  .
  جنسهاي جلبكي سمي آب شيرين  Chrysochromulina  و Pseudonitzchia نام دارد.



1.      آبهاي شور
        بيشترين و فراوانترين بلوم هاي جلبكهاي جهان در اقيانوسهاي گرم و غني از نوتريت اتفاق  مي افتد. سموم جلبكي حاصل از آنها ماهيان و نرمتنان و سخت پوستان را تحت تاثير قرار مي دهد، و در شناوري وتنفس و تغذيه آنها و حتي روي تغذيه حيوانات و مو جودات اهلي و و حشي اختلال ايجاد مي كند. تو كسين توليد شده توسط ارگانيسمهاي دريايي نسبت به سم و توكسين توليد شده در ارگانيسم آب شيرين شديد تر است.

به طور كلي دو نوع تر كيب سمي وجود دارد :
 1- نوع پپتيدي ( هپاتو توكسين ) :
يك توكسين ضعيف بوده كه اثر كشندگي ضعيف داردو ممكن آسيب هايي را در كبد به صورت مزمن ايجاد كند .
 2- نوع آلكالوئيدي ( نورو توكسين ) :
 نسبت به نوع قبلي قوي تر بوده و عموما دورۀ ناتواني ايجاد شده توسط آن طولاني است.اين سم در زمان كم اثر كشندگي خود را حفظ مي كند .اين سم بيشتر عصب و تنفس را در گير مي كند.

خطرات اثر توكسينها
1-      اثر بر روي سلامتي مو جودات زنده : مثلا سمومي مثلBSP باعث ايجاد بيماري و مرگ در والها ، دولفينها و ديگر پستانداران دريايي و ماهيها مي شود.
 2-    اثر روي اكو لو ژي (ايجاد تغيير دراكو سيستمها)

گو نه هاي جلبكي سمي آب شور 
   دینو فلاژله ها  Dinoflagelata :
  Alexandrium acatenela     
— Alexandrium excavatum
 —  Alexandrium fundyense
 — Alexandrium minutum      
 — Gambierdiscus toxicus
 —Gymnodinium breve 
 —Gymnodiniumnagasakkiense      
  
     دیاتومه ها Diatom: 
— Pseudonitzichiaausteralis
—Pseudonitzichia pseudodelicatissima    
—Chaetoceros convolute
—Chaetoceros concavicornis 
   

انواع دیگر Others:
—Amphidinium cartera 
Chatonella marina
Chatonella antigua  
—Chrysochromulina polylepis
—Pfiesteria piscicida
—Prorocentrum minimum

شناخت برخي از گونه هاي مهم جلبكي مضر     1 ) Alexandrium    بلوم گونه هاي اين جنس حالت مسمويت و سندرمي به نام psp را ايجاد مي كندparalytic shellfish poisoning) ) كه اين سندرم براي انسان خطر ناك ميباشد.اين سم در ماهيان و shellfish ايجاد فلج عضله اي و گاهي باعث مرگ ماهيان و پرندگان و پستانداران دريايي مي شود.وقوع اين پديده با دور شدن از ساحل وپيشروي به قسمت هاي دور از ساحل بيشتر مي شود . محققين اعتقاد دارند كه نوترينت هاي حاصل از منابع انساني و بشري عامل اصلي ايجاد كننده بلوم است. Psp براي اولين بار در طول خط ساحلي در ايالت متحده امريكا قبل از هر جاي ديگر روي داد.

  2 ) Chrysochromulina : (Chrysochromulina polylepis )

اين جلبك ازانواع بسيار مضر محسوب مي شودو بيشترين آسيب را در سواحل نروژ  دارد به طوريكه باعث از بين رفتن تمام زيست و زندگي لايه هاي زيرين آب در شمال نروژ درسال1998 شده بود. بر خلاف  گونه هاي جلبكي ديگر كه به نسبت N/Pدر دريا حساس مي باشند  ، به طوريكه با افزايش اين نسبت به مقدار كمي آهسته يا كاهش ميابند ، ولي اين گونه به تغيير اين نسبت حساس نيست. اين گونه مي تواند بلو م هاي بسيار بزرگي را ايجاد كند كه بيشتر در بهار و تابستان روي مي دهد

.3 )  Gymnodinium : (  Gymnodinium breve)

اين  گونه جزء قديمي ترين گونه هاي سمي شناخته شده است كه موجب مسمويت در shellfish ها مي شود سندرم           نورو توكسيني به نام NSP(Neurotoxin shellfish poisoning) ايجاد شده كه توكسين آزاد شده باعث مرگ ماهيان و بي مهره گان و پرنده گان و پستاندارن دريايي مي شود .در سال 1880 مسمويت shellfishها در طول سواحل فلوريدا گزارش شد ودر سال 1916 او لين بيماري و مشكل تنفسي با شناخت اين سندرم كشف شد.بلوم هاي آن به مدت طولاني ادامه مي يابد به خصوص اگر اين بلوم با افزايش نوترينت هاي منابع انساني ايجاد شده باشد.توكسين هاي حاصل از آن به وسيله امواج پراكنده شده و مشكل تنفسي را در مو جوداتي كه درآن منطقه زندگي مي كنند ايجاد مي كند.

 4 )  Pfiesteria : (Pfiesteria piscicidia  )
 اين گونه هم يك داينو فلاژله سمي است كه با خسارت هايي كه روي ماهيان گذاشته است بررسي و شناسايي شده است .اين گونه براي اولين بار در سال 1988 در امريكا شناخته شد. در خوريات هم بلوم سمي زود گذرو موقتي را ايجاد مي كند، در سال 1990 در خوريات جنوب شرقي امريكا باعث مرگ حد اقل 30% از ماهيان در يك سال شده است.اين سم بي حسي را در ماهيان باعث مي شود و براي تغذيه در روي بافت ماهي يا درون جريان خون ماهيان جاي مي گيرد.شيوع سمي گونه خيلي كوتاه مدت است و بيشتر از چند ساعت ادامه پيدا نمي كند.تماس با انسان اثراتي مثل درد در ناحيه احشايي و شكمي و مشكلاتي از قبيل تنفس يا آلرژي و حساسيت پو ستي را ايجاد مي كند و لي هرگز خطر مرگ را به همراه ندارند.

5 ) Pseudonitzchia : (Pseudonitzchia  australia )
دياتومه فوق توليد سمي مثل اسيد دومو ئيك و نرو توكسين مي كند .سندرم ASP(Amnesic shellfish poisoning) را ايجاد مي كند.در چندين مورد علائم نرو لوژيكي يا عصبي حدود 48 سا عت پس از خورده شدن shellfish هاي سمي در انسان بروز مي كند .ببيشتر بلوم هاي آن وابسته به آلودگي نوترينت ها است ولي پديده هاي طبيعي مثل تغيير در جه حرارت و حتي شوري مي تواند در توليد اين بلوم موثر است.


سندرم ها ي انساني ناشي  از جلبكهاي دريايي سمي
         Amnesic shellfish poisoning (ASP) 
—Ciguatera fish poisoning (CFP)
—Neurotoxic shell fish poisoning (NSP)
—Diarrhetic shellfish poisoning (DSP )
— Paralytic shellfish poisoning (PSP)

  1-      Amnesic shellfish poisoning (ASP)
  در اثر شكوفايي بلوم Pseudonitzschia spكه سم دو موئيك اسيد را ترشح مي كند ايجاد مي شود.از كشنده ترين سندرمهاي ناشي از كشند قرمز مي باشدكه در آن بيمار به اختلالات گوارشي و عصبي مبتلا مي گردد. 24 ساعت پس از مصرف نرم تن آلوده اختلالات گوارشي به صورت ، تهوع-استفراغ-گرفتگي عضلات پشت- اسهال ظاهر مي شود . 48 ساعت بعد اختلالات عصبي مثل ، گيجي- سردرد – مشكلات تنفسي وبي هو شي رخ مي دهد.
  2-       (CFP) Ciguatera fish poisoning
  سندرمي كه غالبا در اثر خوردن ماهيان نواحي گرمسيري و نيمه گرمسيري آلوده به سموم داينو فلاژله هايي ايجاد مي شود مثل
:  Amphidinium carterae   
Gambierdiscus toxicus
Prorocentrum sp                   
  سموم مترشحه از اين جلبكها   Cigutoxinو Maitotoxin نام دارد.بيشتر در ايالات متحده امريكا ديده مي شود .علائم اين سندرم به صورت ناراحتي هاي گواررشي ، عصبي و قلبي و عروقي ظاهر مي شود.مدت درمان بيماري ممكن است هفته ها ،ماهها ، سالها به طول انجامد.با توجه به اينكه هيچ پاد زهري و يا دارويي براي در مان اين سندرم وجود ندارد، فقط در مانهاي حمايتي براي بيمار در نظر گرفته مي شود.

   3-    (DSP )  Diarrhetic shellfish poisoning
  عامل بروز اين سندرم جلبك جنس Dinophysis مي باشد كه سم okadaic acid را ترشح مي كند .علائم اين سندرم به صورت نارسايي هاي گوارشي مي باشد كه 30 دقيقه بعد از خوردن نرم تن آلوده ظاهر مي شود.اين نوع مسمويت منجر به مرگ نمي شود و بيمار بعد از چند روز سلامتي خود را به دست مي آورد.
   4-   (PSP)  Paralytic shellfish poisoning
اين مسمويت غالبا در شمال غرب اقيا نوس آرام و آلاسكا يافت مي شود و از سندرم هاي كشنده و خطر ناك محسوب مي شود .اين مسمويت در اثر بلوم گونه هاي داينو فلاژله زير ايجاد مي شود
:  Gymnodinium catenatum
Alexanderium sp
Pyrodinium bahamense
سم كشنده اين جلبكها Saxitoxin مي باشد .تا سال 1977 علت مرگ 300 نفرو مسمويت 1750در سراسر جهان گزارش شده است.
 علائم اين بيماري صرفا عصبي بوده ودر طي مدت 30 دقيقه تا 2ساعت پس از مصرف نرم تن ظاهر مي گردد . نشانه هاي باليني آن خارش ،سوزش اطراف دهان ،عدم تعادل ، گيجي ، خواب آلودگي و تب مي باشد.

كنترل :
بهترين زمان براي كنترل بلوم ، قبل از زمان تو سعه بلوم است .جلو گيري از ورود فاضلابها و پس ماند هاي حيواني وروانابهاي شهري ، جلو گيري از تغيير دماي بسيار خطر ناك در آب و كنترل ميزان نسبت N/p  باعث کنترل بلوم جلبکهای سمی می شود.گاهي يك بلوم در مدت زمان كم باعث بالارفتن كدروت ، نوررساني كم شده    كه به دنبال آن چرخه فتوسنتزي و ديگر چرخه هاي زيستي در آب بهم خورده و زندگي موجودات به خطر مي افتد.


منابع : بهمنی ، معرفی برخی مسمومیتهای دریایی ناشی از آبزیان و تدابیر درمانی آنها.موسسه تحقیقات و آموزش شیلات ایران.پژومند و دیگران. 1373 ،تظاهرات اصلی و درمان بیماریها(مسمومیتها). انتشارات مرکز نشر اشارت. نبوی، ع.1385 ،اثرات زیست محیطی کشند قرمز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دکتر هادی محمدی ، هیلاری و اریکا سوئل ، راهنمای شناسایی جلبک های آب شیرینNoji ,E.K;Kelen CD.1989 Manual of Toxicology emergencies. Year book medical . Publ.U.S.A



تهيه كننده : امير اسدي - كارشناس آبزي پروري اداره كل شيلات خوزستان

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:38 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

اهمیت اقتصادی و کاربردی جلبک های میکروسکوپی

اهمیت اقتصادی و کاربردی جلبکهای دریایی جلبکهاي ميکروسکوپي ( ريز جلبکها ) از قديمي ترين ساکنان اقيانوسها و آبهاي شيرين مي باشند، خلقت آنها نه تنها به ميليارد ها سال قبل از تاريخ حيات بشر بر مي گردد. مقدمه
جلبکهاي ميکروسکوپي ( ريز جلبکها ) از قديمي ترين ساکنان اقيانوسها و آبهاي شيرين مي باشند، خلقت آنها نه تنها به ميليارد ها سال قبل از تاريخ حيات بشر بر مي گردد، بلکه پيش از تمامي گونه هاي جانوري و گياهي مي زيسته اند و هم اکنون در طبيعت پيرامون ما وجود داشته و نقش بسيار مهم و کليدي را در اکوسيستم ايفا نموده و در دسترس مي باشند ( جلیلی 1386). جلبکها در آبهای سطحی در جاهایی که نور خورشید وجود دارد رشد می کنند. بیشتر آنها توسط قلابهایی به کف اقیانوس یا صخره ها محکم چسبیده اند. جلبکها متشکل از سه گروه قرمز، قهوه ای و سبز هستند. امروزه جلبک کلرلا ولگاريس به شکل پودر در مواد غذايي خميري نظير نان، کيک، بيسکوئيت و ماکاروني و همراه با ماست، شير، بستني و غيره کاربرد دارد .کلرلا به شکل قرص و کپسول به ميزان 10 تا 3 گرم در روز در انسان مصرف جهاني داشته و براي دام، طيور و آبزيان به عنوان مکمل غذايي با خواص عديده مصرف مي گردد. ديواره سلولي کلرلا قابليت جذب و دفع فلزات سنگين، سموم شيميايي و برخي سموم پايدار را داراست. جلبكهای دریایی یا Seaweed یا Macroalgae به لحاظ اهمیتی كه در جهان دارند، تخمین زده می شود كه كل تولید محصولات متنوع آنها معادل ۶ ـ ۵/۵ میلیارد دلار آمریكا در سال باشد(FAO)، كه حدود ۵ میلیارد دلار آمریكا به بخش فرآورده های غذایی و خوراك انسانی اختصاص می یابد و مابقی آن را كود و افزودنی های خوراك دام تشكیل می دهند. استفاده های صنعتی آن تقریبا ۸ ـ ۵/۷ میلیون تن (وزن تر جلبك استحصالی از دریا یا پرورشی) در سال است. برداشت تجاری آن در ۳۵ كشور جهان از نیمكره شمالی تا جنوبی، در آبهای سرد، معتدل تا تروپیكال صورت می گیرد. در ایران جلبك های دریایی در سواحل جنوبی كشور بویژه در سواحل سیستان و بلوچستان ( چابهار ) فراوان یافت می شوند كه بر اساس تقسیم بندی گیاه شناسان از هر سه گروه جلبك های سبز یا كلروفیت، جلبك های قهوه ای یا فیتوفیت و جلبك های قرمز یا رودوفیت در این منطقه وجود دارند. كشور چین یكی از بزرگترین تولید كنندگان جلبكهای خوراكی در دنیا بوده كه سالانه حدود ۵ میلیون تن برداشت می كند، بطوریكه در سال ۱۹۹۹، برداشت لامیناریای آن حدود ۵/۴ میلیون تن بوده و در حال حاضر نه تنها خود كفا بوده، بلكه یكی از بزرگترین صادر كننده لامیناریا بوده است. كشورهایی نظیر ژاپن، تایوان، كره و ... نیز مدت طولانی است که در زمینه برداشت از دریا و پرورش فعالیت دارند و هر ساله میلیونها دلار ارز از تولید و صادرات آن بصورت خام یا بصورت عمل آوری شده، بدست می آورند. امروزه نیز جلبک شناسان در کشورهای مختلف، در کنار تحقیقات زیستی خود دربارۀ جلبکها، به دنبال کشف خواص مفید و روشهای استفاده اقتصادی از آنها هستند . میکروآلگ ها برای مصارف گوناگون بصورت صنعتی تولید می شوند. تعدادی از آنها در مقیاس وسیع تولید و به عنوان غذاى سالم منبع ویتامین و مواد معدنى در غذای انسان و خوراک دام، پرورش آبزیان و برای تصفیه بیولوژیک آبهای صنعتی بکار می روند.
استفاده های مفید از جلبکها
1- جلبکها به عنوان غذای انسان
ژاپن اولین کشوری که روش صنعتی کشت و پرورش جلبک را ابداع کرد. تنها در سال 1995 در ژاپن 220000 تن جلبک بصورت غذای انسان مصرف شده است. استفاده از جلبک‌هاي دريايي بعنوان غذاي جايگزين حاوي كمي پروتئين، تمام اسيدآمينه ضروري، ويتامين‌ها، مواد معدني، اسيدهاي چرب غيراشباع با چند پيوند دوگانه مانند آراشيدونيک اسيد، ايکوساپنتئنويک اسيد و دوکوسوهگزائينويک اسيد هستند. حدود 60% تا 70% وزن خشک اسپیرولینا پروتئین می باشد. امروزه از اسپیرولینا در کلوچه ها، نانها، سالاد و سوپ استفاده می نمایند و در کشورهای اروپایی برای بهبود رژیم غذایی قرصهای اسپیرولینا بصورت روزانه مصرف می شود. مصارف انساني ترکيباتي همچون لامينارين و فوکوايدان‌ها متابوليت‌هاي ثانويه استخراج شده از جلبک‌ها (مانند ترکيبات هالوژنه)، عصاره‌هاي برگرفته از برخي جلبک‌هاي قرمز، آنزيم سوپراکسيد ديسموتاز، هالوپرواکسيدازها مي باشند. استفاده از جلبکها برای تغذیه انسان سابقۀ طولانی دارد و به سالهای قبل از میلاد می رسد. طی قحطی بزرگی که در اواسط قرن نوزدهم در انگلستان بر اثر آلودگی قارچی سیب زمینی رخ داد، یک نوع جلبک قرمز دریایی جایگزین مهمی برای محصولات سیب زمینی شد. امروزه نیز در بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی، به ویژه در کشورهایی که دارای سواحل طولانی با دریاهای آزاد هستند، به شکلهای مختلفی از جلبکها به منظور تغذیه استفاده می شود. مشتقات اسيد آلژنيك همچنين در تهيه سوپ، ‌خامه و سس و ديگر مواد غذايي مورد استفاده قرار مي گيرند. با توجه به رشد جمعیت و کمبود منابع کشاورزی در خشکی، این روشها می تواند به استفادۀ بهینه از منابع کمک نماید. در بخشهای مختلف جهان بیش از یکصد نوع جلبک که عمدتاً از جلبکهای قهوه ای و قرمز هستند به عنوان غذا استفاده می شوند. تعداد اندکی از جلبکهای سبز نیز که مواد معدنی، ویتامین، قند و پروتئین بالایی دارند، به این منظور مورد استفاده قرار می گیرند. برخی جلبکهای غذایی مهم عبارت اند از :
- از جلبکهای قهوه ای جنسهای لامیناریا، سارگاسوم و آلاریا معروفند. در ژاپن غذاهای خاصی از لامیناریا و آلاریا تهیه می شود. در آمریکای جنوبی، نوعی جلبک قهوه ای را جمع آوری کرده و پس از خشک کردن و نمک زدن، به تدریج به مصرف تغذیه می رسانند. جلبکهای قهوه ای در حدود 15٪ پروتئین، 17 نوع اسید آمینه، 56/1٪ چربی و 57٪ کربوهیدرات دارند. به علاوه، مقادیر مناسبی از مواد معدنی، کاروتن و برخی مواد دیگر را دارا می باشند.
- از جلبکهای قرمز جنسهای پورفیرا و کوندروس معروفند. پورفیرا از مهمترین جلبکهای قرمز است که توسط انسان به عنوان غذا مورد استفاده قرار می گیرد. در کشورهای ژاپن، اسکاتلند، انگلستان و آمریکا، با این جلبکها غذاهای محلی خاصی تهیه می کنند. در ژاپن سالانه مقادیر زیادی از این جلبک را به طور انبوه پرورش می دهند. روش مرسوم در ژاپن اینست که بخشهایی از ساحل را در ماههای اکتبر تا نوامبر به وسیلۀ فرو کردن نی های بامبو، محصور می کنند و سپس با استفاده از تورهای نایلونی یا الیاف گیاهی، بستر کشت جلبک پورفیرا را فراهم می سازند. استفاده از پورفیرا در ژاپن قدمتی 300 ساله دارد و کشت انبوه آن سالانه درآمد هنگفتی را برای کشور ایجاد می نماید. در ژاپن به تنهایی حدود 30 هزار تن پورفیرا در سال مصرف می شود. جلبک پورفیرا غنی از ویتامینهای D ,C ,B ,A و E است و مقدار قابل توجهی پرئتئین دارد.
هر 100 گرم پورفیرا به طور میانگین 4/11 گرم آب، 6/35 گرم پروتئین، 7/0 گرم چربی، 3/44 گرم کربو هیدرات و 8 گرم مواد معدنی دارد. جلبک قرمز کوندروس به مقدار زیادی در آمریکا و اروپا به مصرف می رسد.
- از جلبکهای سبز، جنسهای اولوا و کلرلا معروفند. از اولوا که به خاطر شباهت پهنک آن به برگ گاهوی دریایی شهرت دارد، برای تهیه سالاد و سوپ استفاده می شود. یک گونۀ معروف آن Ulva lactuca است.
کلرلا از جلبکهای تک یاخته ای آبهای شیرین است و به راحتی به صورت انبوه کشت می شود. در کشور کوچک تایوان سالانه بیش از 1500 تن پودر جلبک کلرلا تولید می گردد. این جلبک در حدود 30٪ پروتئین، 15٪ چربی، 30٪ کربوهیدرات و 5 ٪ مواد معدنی دارد و در شرایط مناسب تا 50٪ وزن خشک این جلبک را پروتئین و 5/8٪ آن را چربی ها تشکیل می دهند. پروتئینهای کلرلا تمام اسیدهای امینه ضروری را دارا هستند، از این رو در مسافرتهای فضایی به عنوان فضایی به عنوان غذا مورد استفاده قرار می گیرند. برای تأمین غذای فضا نوردان در مسافرتهای طولانی، دانشمندان با استفاده از کلرلا، یک چرخه اکولوژیک طراحی کرده اند. میکروجلبکها با همه امتیازات برجسته، ارزنده ترین ماده زیستی روی کره زمین محسوب می شوند. آنها پایه و اساس زنجیره غذایی بوده و از قدرت تکثیر بالایی برخوردارند.

2- جلبکها به عنوان علوفه و مکمل غذایی برای دام و طیور و آبزیان
استفاده از آرد جلبك در غذای دام و آبزیان، اولین بار در سال ۱۹۶۰ در كشور نروژ بوده است كه آن هم از جلبكهای قهوه ای،
خشك و آسیاب شده تهیه شده كه تقریبا از هر ۵۰ هزار تن جلبك تر برداشت شده، حدود ۱۰ هزار تن آرد جلبك بدست می آید كه ارزش دلاری آن ۵ میلیون دلار آمریكا می باشد. در برخی از کشورهای آسیایی مثل ژاپن ، چین و برخی از کشورهای اروپایی مثل فرانسه ، فنلاند ، اسکاتلند و نیوزلند ، از جلبکهای دریایی به ویژه جلبکهای قهوه ای برای خوراک حیوانات اهلی استفاده می کنند. در اسکاتلند، جلبکهای قهوه ای سارگاسوم، فوکوس و لارمینا بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند. در فنلاند از لامیناریا و آلاریا استفاده می شود. از ماکروسیس تیس نیز برای تغذیه دامهای اهلی استفاده می شود، زیرا سرشار از ویتامین A و E است.
استفاده از جلبکها به عنوان علوفه، تا 10٪ تولید شیر را افزایش می دهند، بدون اینکه هیچ تغییری در مزه و طعم آن ایجاد نماید . مقدار چربی و کرۀ شیر نیز افزایش می یابد. Rosowskii در سال 1989 بیان کرد که از 20 گونه جلبک، فقط 4 گونه باعث القای بلوغ آرتمیا شدند. نتایج تحقیقات مخدومی و همکاران (1381) نشان داد که پرورش آرتمیای دریاچه اینچه با تغذیه تک گونه ای از جلبک سبز و جلبک سبز آبی باعث القاء بلوغ می گردد. جلبکهای ریز در تمامی مراحل رشد دوکفه ایها، مراحل لاروی بعضی از سخت پوستان و ماهیان پروشی مصرف می گردند. جلبکهای فوق توسط زئوپلانکتونهایی نظیر روتیفرها و آرتمیا مصرف می گردند که بعنوان غذای زنده مناسبی در اغلب مراحل پرورشی آبزیان بکار برده می شوند ((Brown et al, 1989 .
جلبک کلرلا ولگاریس در صنعت دام، طیور و آبزیان نقش مهمی را ایفا می کند. همچنین بعنوان داروی جایگزین آنتی بیوتیک مورد استفاده در این صنایع کاربرد های وسیعی دارد. مواد معدنی و ویتامینهای زیادی که در جلبکهای دریایی وجود دارد، استفاده از آنها را در صنعت مرغداری افزایش داده است. زردۀ تخم مرغ بعد از تغذیه مرغ با جلبکهای دریایی، دارای ید و کاروتن بیشتری است. به علاوه، مرغهایی که با جلبک تغذیه می شوند در دفعات بیشتری تخم گذاری می کنند و به دلیل خوابیدن بیشتر روی تخمها ، جوجه بیشتری نیز تولید می نمایند.
جلبک ها به عنوان یک منبع غذایی برای ماهیان، پستانداران و دیگر جانوران از اهمیت ویژه ای برخوردارند. وابستگی انسان به ماهی و سایر جانوران آبزی برای تکمیل خوراک خود واقعیتی است که بر کسی پوشیده نیست. بنابراین جلبک ها به طور غیر مستقیم ارزش بسیار ارزنده ای برای انسان ها دارند. الف) در ايالات متحده آمريكا و ژاپن و در بسياري از نواحي ديگر جلبكهايي نظير: Fucus, Ascophyllum, Sargassum, Laminaria به عنوان غذاي حيوانات مصرف مي شوند. ب) مرغهايي كه به غذايشان جلبک های آسكوفيلوم و فوكوس افزوده مي شود، تخم مرغهايي را توليد مي كنند كه غني از يد مي باشند. پ) در مواقعي كه جلبكهاي دريايي به غذاي دامها افزوده مي شوند آنها شيرهاي پرچربي توليد مي نمايند.
ج) غذاهاي تجاري و وارداتي كه خاص دامها و به خصوص گوسفند ساخته مي شوند غالباً‌ حاوي لاميناريا،‌ آسكوفيلوم و فوكوس مي باشند. ح) كلپ عظيم الجثه قهوه اي (Macrocystis) در غذاي دامهاي بزرگ مورد استفاده قرار مي گيرد. به علت اين كه غني از ويتامين A و E مي باشد (هرمزدیار، کیانمهر 1381). استفاده از ریزجلبک ها در آبزی پروری میکرو الگ ها را در تغذیه لارو آبزیان پرورشی از قبیل برخی ماهیان، عمده نرمتنان و سخت پوستان پرورشی و نیز در پرورش زئوپلانکتونهای پرورشی مورد استفاده در آبزی پروری ( غذای زنده مثل دافنی، روتیفر و..) بکار می برند. کاربرد ریزجلبکها در پرورش دو کفه‌ای ها برای پرورش دوکفه‌ایها معمولاً از چند گونه ریزجلبک به طور ترکیبی استفاده می‌شود تا اینکه تمام نیازهای جانور تامین گردد. عمدتاً شامل
Iso chrysis galbara (خانواده‌ی T. Iso) و farlova lutheri و Chaetoceros calcitrans می‌باشد. البته گونه‌ های دیگری نیز در این زمینه کاربرد دارد. در پرورش دوکفه‌ایها Abalone از دیاتومه‌ها مثل Nitzschia.وNavicula استفاده می‌شود. Barsanti.L, 2006)). کاربرد جلبک ها در تغذیه سخت پوستان در پرورش میگو از دیاتومه های Chaetoceros spp , Skeletonema spp استفاده می شود. در پرورش روتیفر نیز از گونه های Isochrysis sp, P.lutheri,T.suecia , Nannochloropsis spp استفاده می شود.گونه های دیگری که ارزش غذایی برای تغذیه لارو سخت پوستان دارند شامل :C.calcitrans, Cmuelleri, P.lutheri T. suecica, برخی از ماهیها فقط از دیاتومه ها تغذیه می کنند. یک نوع ماهی، تنها از جلبکهای سبز آبی و سبز برای تغذیه استفاده می نماید. جلبکهای دریایی منبع خوبی برای تامین کبالت هستند. میزان کبالت این جلبکها حدود 10 برابر بیشتر از گیاهان تیره گندم است. کبالت از عناصر معدنی ضروری در رژیم غذایی موجودات به شمار می رود. افزایش کود جلبکی باعث افزایش مقدار پروتئین در علف های مرتعی داشته و ر مقدارگوشت دام های تغذیه کننده از این مراتع تاثیر گذار است Chapman and Chapman 1980) و Dawes 1981)
3- استفاده از جلبکها در کشاورزی
استفاده از جلبك ها بعنوان كود به قرن نوزده بر می گردد كه برای اولین بار بوسیله ساحل نشینان و جلبكهای قهوه ای مورد استفاده قرار گرفت. جلبكها بخاطر دارا بودن میزان بالای فیبر از یك طرف نقش مهمی در نرم كردن بافت خاك و حفظ رطوبت و از طرف دیگر بخاطر دارا بودن مواد معدنی و عناصر كمیاب اهمیت دو چندانی دارند. از دیگر زمینه های كاربردی كود های جلبكی است. مطالعات مختلف علمی ثابت كرده است كه كارایی این محصولات (فرآورده ها) بطور گسترده ای در علوم و صنعت باغبانی مورد استقبال قرار گرفته است، بطوریكه بعد از استفاده از این فرآورده ها، افزایش محصول، افزایش جذب مواد غذایی خاك، افزایش مقاومت به آفات خاص، افزایش جوانه زنی بذر و مقاومت در مقابل یخ زدگی را در پی داشته است. به هر حال، از زمان پی بردن به چنین خواص كارآمدی در جلبك ها، به نظر می رسد با توجه به پیشرفت كشاورزی و آبزی پروری ارگانیك، بازار روبه رشد فزاینده ای داشته باشد. الف) جنسهايي نظير Chara, Lithothamnion, Lithophyllum در مزارعي كه با فقدان كلسيم روبه رو هستند به كار مي روند؛ ب) فوكوس (جلبكهاي قهوه اي ) در مزارع ايرلند به عنوان يك كود مورد استفاده قرار مي گيرد، از میان جلبک ها نوع سبز مایل به آبی آن ها از اهمیت بیشتری برخوردارند. زیرا آنها قادر به تثبیت نیتروژن اتمسفر به بدنه خود می باشند. جلبكهاي دريايي به علت داشتن فسفر، ‌پتاسيم و برخي از عناصر كم مقدار در بسياري از مناطق ساحلي به عنوان كود بيولوژيكي مورد استفاده قرار مي گيرند. برخی از این جلبکها را با مواد آلی دیگر مخلوط می کنند و برای حاصلخیزی خاک به کار می برند و تعدادی دیگر را مستقیماً به زمین کشاورزی اضافه می نمایند و اجازه می دهند به مرور زمان پوسیده و مواد آنها جذب خاک شود. برخی از موارد استفاده از جلبکها به عنوان کود عبارت اند از :
- در مزارع آزمایشی نشان داده شده که افزودن جلبکهای سبز آبی تثبیت کننده ازت هوا به مزارع برنج ، تا 30٪ محصول برنج را افزایش می دهند. این جلبکهای سبز آبی دارای یاخته های ویژه ای برای تثبیت ازت هستند که هتروسیست نام دارند. هتروسیستها عمل تبدیل ازت ملکولی هوا به نیتروژن آمونیاکی را انجام می دهند. مزارع برنج به طور طبیعی محیط مناسبی برای رشد انواع جلبکهای سبز آبی هستند. در یک مطالعه نمونه ای که در مزارع برنج شمال کشورمان انجام شده، حداقل 12 گونه از جلبکهای سبز آبی در یک مزرعه برنج شناسایی شده است. امروزه این جلبکها را به صورت انبوه کشت می دهند و از کود تهیه می کنند که اصطلاحاً به این نوع کودها کود زیستی می گویند. این کودها را به شالیزارهای برنج اضافه می نمایند. مزیت کودهای زیستی نسبت به کودهای حیوانی یا شیمیایی اینست که این کودها به دلیل داشتن فعالیتهای حیاتی و زنده بودن، از بین نمی روند و دائم در حال تکثیر و افزایش هستند و عوارض جانبی کودهای شیمیایی یا حیوانی را نیز ندارند. از برخی از جلبکها مثل کارا برای جبران کمبود کلسیم در مزارع استفاده می شود.
در انگلستان از جلبکها بعنوان کود برای محصولاتی چون سیب زمینی، کلم و سبزیجات استفاده می شود. همچنین گزارش شده است که دادن کود جلبکی به مزارع سیب زمینی باعث می شود قدرت مقابله این گیاه در مقابل بیماری قارچی افزایش یافته و نسبت به بیماریهای ویروسی چون پیچ خوردگی برگ مقاومت پیدا کنند. در مورد گوجه فرنگی دادن کود جلبکی سبب افزایش دوره میوه دهی گوجه فرنگی شده و زمین را از وجود شته ها عاری می سازد ( (Dawes 1980.
در نیوزیلند نیز کاربرد کود های جلبکی بسیار معمول است و بر اساس آزمایشات زمین های حاصلخیز با کود جلبکی به تنهایی بیش از زمین هایی که با کود های شیمیایی 30 درصد پتاس کوددهی شده باشند، محصول می دهند.
در کشورهای هندوستان و سیلان و برزیل از گونه های جلبک Gracilaria و Hypneaبرای کوددهی قهوه و نارگیل استفاده می شود. این جلبکها نیز در سواحل دریایی جنوب کشور ما به وفور یافت می شود. کود های مایع جلبکی تهیه شده از گونه های مختلف جلبکی نیز برای محصولات باغی، زراعی، گلخانه ای و مراتع به کار می روند.
میزان تولید محصول برنج با افزایش جلبکها بیشتر می شود. به ویژه انواع سیانوفیسه ها که قدرت زیست در محیط های زراعی غرقابی را داشته و از طریق تثبیت نیتروژن بوسیله سلولهای تثبیت کننده ویژه خود ازت جوی را تثبیت کرده و در اختیار گیاه قرار می دهد و از این طریق تجربه شده است میزان محصول برنج را تا 20 درصد افزایش می دهد. یکی دیگر از مزیت های مصرف کودهای جلبکی کاهش بیماری های ناشی از کمبود عناصر معدنی است که با مصرف کودهای جلبکی این بیماری ها قابل رفع بوده و برای نمونه می توان به کمبود عناصر منگنز، بور و باریم اشاره کرد. از خواص مفید کاربرد جلبک ها علاوه بر دارا بودن ازت و عناصر معدنی بالا، دارا بودن هورمون های تنظیم کننده رشد در این گیاهان است که برای نمونه می توان به افزایش تندش دانه و افزایش مقاومت نسبت به سرما و آفات اشاره کرد. وجود ترکیبات هورمونی چون اکسین، جیبرلین، فنیل استیک اسید و سیتوکنین در جلبکهای قهوه ای به اثبات رسیده است. وجود هورمون سیتوکنین درجلبک ها سبب تاثیر گذاری در افزایش میزان تولید سیب زمینی می شود. محتوای پروتئین علف های موجود در مراتع نیز با مصرف کود های جلبکی تا 7/0 درصد افزایش می یابد. در مورد مرکبات مانند لیمو با دادن کود جلبکی زمان باقی ماندن میوه را بر روی درخت افزایش داده و سبب رسیدگی کامل میوه می شود. همچنین وزن خوشه های موز با کاربرد کود های جلبکی حدود 5/14 تا 7/17 افزایش پیدا کرد و در مورد محصولات چون سیب زمینی، ذرت، فلفل، گوجه فرنگی، آناناس و پرتقال نیز تاثیر قابل توجه ای در میزان محصول گذاشته است. مزیت و ویژگی دیگر کود های جلبکی این است که این کودها عاری از بذر علف های هرز و قارچ ها هستند و دارای پتاس زیادی هستند
Blundeh 1972)). در مورد گیاه سویا افزایش کود جلبکی باعث افزایش مقدار پروتئین محصول می شود. در مورد محصول گوجه فرنگی نیز آزمایشاتی توسط Crouch و Vanstaden در سال 1997 صورت گرفته است که مشخص شده میزان گلدهی و میزان محصول گوجه فرنگی افزایش یافته و زمان رسیدن میوه نیز کاهش یافته است. میزان محصول شلغم نیز در خاکهای ماسه ای با افزودن کود جلبکی در سال های اول و دوم افزایش قابل توجه ای نشان می دهد و در مورد محصولاتی چون توت فرنگی و کشمش نیز به ترتیب حدود (133- 19) درصد و (27- 12) درصد گزارش شده است.
کاربرد کود های جلبکی در مراتع سبب افزایش تندش بذر گونه های چون شبدر سفید و نیز دفع نماتدهای ریشه علف های مرتعی می شود. در مورد محصولات باغی چون سیب، خیار و گلهای زینتی نیز سبب کاهش میزان کرم خوردگی می شود. افزایش مقاومت سرمایی و عمر پوسته میوه جاتی مانند گوجه فرنگی، کرفس، مرکبات و هلو نیز از دیگر ویژگی های و ارزش های کاربردی کودهای جلبکی است. هلو های اسپری شده با کودهای جلبکی عمر پوسته میوه آنها چهار برابر افزایش نشان می دهد و اثرات مشابهی نیز بر سیب، زردالو و پرتقال دارد. در مجموع افزایش کود های جلبکی به خاکهای ماسه ای و گچی به میزان زیاد، کیفیت و حاصلخیزی خاک را افزایش می دهند.
- در ایرلند از فوکوس (جلبک قهوه ای) به طور مستقیم به عنوان کود استفاده می شود. افزودن مستقیم برخی از جلبکها به زمین کشاورزی به عنوان کود، نه تنها باعث افزایش محصول می شود، بلکه گیاه را از هجوم حشرات و بیماریها نیز حفظ می کند.
- جلبکها به طور نسبی دارای مقادیر زیادی ازت و پتاسیم هستند که به عنوان کود مورد استفاده قرار می گیرند.
- در برخی از کشورهای پیشرفته، عصارۀ تغلیظ شده جلبکهای دریایی مختلف به عنوان کود مایع در فروشگاهها به فروش می رسد. جلبک ها با قدمتي بالغ بر 40 ميليون سال در مقايسه با ديگر رستني ها توانسته اند مقام نخست را از نظر توليد انرژي و همچنين مواد تجديدشونده بويژه در دنياي نانو، کسب کنند. بنابراين با توجه به اهميت جلبک ها در اين زمينه، شايسته است کشاورزي سنتي و صنعتي براي توسعه پايدار فناوري هاي جديد، نهادينه شوند. جايگاه مناسب براي چنين تحقيقاتي، کشاورزي پيشرفته بويژه در زيربخش هاي گياه شناسي با تخصص گياه شناسي الکترونيک است. بسياري از موضوعات مهم در گياه پزشکي مانند تشخيص و شناسايي، پيش آگاهي، مبارزه و مهار، قرنطينه و تا حدودي ترويج، بي شباهت به مفاهيم پليسي نيستند. از اين رو شناخت و همچنين بهره مندي از قابليت هاي کم نظير نانوپليس هاي جلبکي براي گياه پزشکي، امروز از اهميت ويژه اي برخوردار است. از سوي ديگر مي دانيم که بسياري از الگوهاي فني در نانوفناوري، مرهون ساختار ظريف، ولي توانمند انواع ميليوني جلبک ها هستند. طراحي، ساخت و توليد ابزار و قطعاتي با دقت مقياس نانو به طور مصنوعي، فوق العاده دشوار و پرهزينه است، ولي با استفاده از اين موجودات که اغلب دياتوم ها و نانوفيتوپلانکتون ها هستند، ساخت و توليد انواع رايانه ها، ربات ها، ريزتراشه هاي سيليکوني در دنياي نانوالکترونيک و زيست حسگرهاي هوشمند، متداول است. از سوي ديگر، صرفه جويي اقتصادي با تاکيد بر مصرف بهينه از مواد اوليه دليل ديگري براي رشد و توسعه چنين فناوري خواهد بود. هم اکنون استفاده از پودر خالص پوسته هاي سيليکاتي دياتوم هاي ويژه اي براي مبارزه غيرشيميايي با برخي آفات انباري بويژه در مراکزي نظير بيمارستان ها و آسايشگاه ها که به هيچ وجه نمي توان از روش هاي شيميايي يا بيولوژيکي استفاده کرد، توصيه مي شود. چنين آفت کشي با تزيينات بسيار ظريف همچون تيغه هاي شيشه اي به طور فيزيکي پوست سخت و کيتيني آفات را خراش مي دهند و با افزايش گرماي ناشي از تنفس زياد در نهايت موجب انهدام آنها مي شوند. نانوکپسول ها، کاربردهاي ارزشمندي را براي گياه پزشکي نوين به ارمغان آورده اند. دياتوم ها همچون جعبه هاي بسيار کوچک و با ساختاري بسيار مقاوم و در عين حال خنثي ، مي توانند بهترين حامل سموم شيميايي قوي باشند. به اين طريق هنگام سم پاشي، علاوه بر آن که ميزان مصرفي سموم به حداقل ممکن مي رسد بلکه به دليل موضعي و متمرکز بودن تماس با آفات، بسيار موثرتر خواهد بود. چنين موضوعي با توجه به پارامترهاي زيست محيطي اعم از محيطهاي طبيعي و انساني نيز از اهميت خاصي برخوردار است( دادخواهی 1386).
4- استفاده از جلبکها در پژوهشهای زیستی
جلبکهای مثل کلامیدوموناس، کلرلا و استابولاریا در مطالعات فیزیولوژی، سیتولوژی و ژنتیک بسیار مورد استفاده قرار می گیرند. از جلبک نیتلا برای نشان دادن حرکات سیتوپلاسمی و تجمع یونها استفاده می شود. در تحقیقات فضایی نیز از کلرلا استفاده می گردد. نکته مهم ديگر ارزشي است که آگار براي تهيه محيط هاي رشد باکتري ها و قارچها دارد و آن مقاوم بودن آگار در برابر باکتري هاي تبديل کننده ژل بسته به ژل مايع است، کما اين که مصرف آگار در صنايع داروسازي امريکا طي دهه هاي اخير چند برابر شده است. بخش ديگري از مصرف آگار نيز در حمل ماهي هاي آماده (طبخ) است که با مصرف آن مي توان از شکستگي ماهي ها در زمان حمل جلوگيري کرد.
5- استفاده از جلبکها برای تصفیه آب
فاضلابهای شهری حاوی مقادیر زیادی مواد آلی و معدنی است، ولی اکسیژن آن بسیار کم است. یکی از روشهای آسان که در ایستگاه های تصفیه آب برای تصفیه این نوع فاضلابها به کار می رود، ایجاد حوضچه های سیمانی کم عمق و با وسعت زیاد است. رشد جلبکها در این حوضچه ها باعث زیاد شدن و افزایش اکسیژن آن می شود. در اثر افزایش اکسیژن، تعداد میکروارگانیزم هوازی در آب زیاد شده و در نتیجۀ فعالیت آنها، مواد آلی موجود در آب تجزیه می گردد. کاربرد جلبک ها در تصفیه فاضلاب فاضلاب ها میکروارگانیزمهای فاسد و پوسیده را در خود پناه داده و پرورش می دهد. استفاده از جلبک های سبز و کوچک اندام نظیر: Euglena، Chlamydomonas و Chlorellaدر مسیر کانال خروجی مخازن بزرگ و کم عمق فاضلابی (اکسیداسیون فاضلابی) سریع ترین و کم هزینه ترین روشی است که به طور موثر می تواند مواد فاسد و خطرناک را به کود های با ارزش و بدون بو تبدیل کند و همانند کاتالیزور عمل می کند (هرمزدیار، کیانمهر. 1381). رشد این جلبک ها به عنوان گیاه تصفیه کننده در کانال های فاضلاب ها نیز حائز اهمیت است. این جلبک ها برای انجام فعالیت های متابولیسم خود نیترات ها و فسفات ها را مصرف کرده و با انجام پروسه فتوسنتز، اکسیژن آزاد می کنند و اکسیژن آزاد شده به باکتری های هوازی کمک می کند تا در تجزیه مواد خام فاضلاب ها فعال باشند فاضلاب هايي كه عمدتا از ضايعات صنعتي و شهر نشيني ايجاد شده باشند داراي بسياري از تركيات آلي و معدني هستند كه در آنها حل شده و به حالت معلق در آمده است. تصفيه چنين فاضلاب هايي غالبا يك امر اكسيژناسيون تلقي مي شود. لذا پديده اكسيژنه نمودن به وسيله جلبكها بسيار متداول است برخي از جلبكها نظير Scenedesmus ,Euglena ,Chlorella و Chlamydomonasدر اين پديده بسيار موثر واقع مي شوند. اكسيژنه نمودن فاضلاب ها به خصوص در توده هاي كوچك نظير استخرها ضرورت دارد تا بوي بد از آنها بر طرف گردد. به اين ترتيب جلبكها نقش مهمي را در تصفيه فاضلابها به عهده دارند كه گاه به صورت طبيعي اين پديده انجام مي شود. پروسه فتوسنتز توسط جلبک ها سبب وفور اکسیژن می شود و اکسیژن تولید شده به مصرف میکروارگانیزم ها می رسد که میکروارگانیزم ها مسئولیت تجزیه نمودن بقایای مواد آلی را در فاضلاب ها به عهده دارند.
نتیجه
امروزه بهره براری از جلبک ها در ابعاد صنعتی، کشاورزی، دارویی و غذایی ابعاد بسیار گسترده ای یافته و تکنولوژی مدرن برای تولید و بهره برداری از جلبک ها در کشور های صنعتی و پیشرفته جهان مورد استفاده قرار می گیرد. جلبکها از تواناترین گیاهان هستند آنها قادرند آب و هوا را پاک کنند، مرغها را چاق تر و سالم تر سازند، رنگ ماهیهای قرمز را قرمزتر کنند و از همه مهمتر انسان را سالم تر سازند. جلبکها قادرند انرژی آینده مورد نیاز بشر را تامین کنند. خوشبختانه در كشور ما نيز بر اثر شرايط جغرافيايي خاص، گسترش جلبك ها آن چنان است كه بسياري از گياهان توليد كننده مواد اوليه دارويي را داريم و مي توانيم با بهره گيري از آن ها از ورود اين مواد از خارج جلوگيري كنيم. جلبك هاي دريايي در سواحل صخره اي جنوب كشور بخصوص سواحل استان سيستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر به وفور يافت مي شوند و اگر چه سابقه مطالعه در زمينه شناسايي جلبكهاي دريايي در سواحل جنوبي به سال 1845 ميلادي بر مي گردد ولي تا كنون در اين فعاليت ها كمتر به جنبه هاي تجاري و كسب ثروت توجه شده است. طی تحقیقات انجام شده بیش از 250 گونه جلبکی در سواحل جنوب کشور شناسایی شده، که بسیاری از گونه ها دارای خواص کاربردی بوده و در سطح جهانی از آنها استفاده می شود ( سهرابی پور 1382). طبق نتايج، تعدادي از تحقيقات انجام گرفته، كيفيت برخي از مواد به دست آمده از جلبكهاي سواحل جنوبي ايران حتي از فرآورده هاي به دست آمده از سایر کشورها هم بهتر بوده است. درسال 1371 یکصد و هشتاد تن اسیدآلژنیک و املاح و استرهای آن تحت عنوان قرص و گرد خمیر ویژه دهان و دندان جمعا حدود 5 میلیون دلار واردات به کشور داشته ایم. در حالیکه با بهره گیری از منابع غنی سواحل خلیج چابهار، بوشهر و بندر لنگه ضمن صرفه جویی ارزی فراوان، گامهای بلندی در جهت خودکفایی کشور در این زمینه برداشته خواهد شد. در کشور ما نیز خوشبختانه در سال های اخیر، در کنار پرورش قارچهای خوراکی، کشت انبوه جلبکهای دریایی نیز مورد توجه قرار گرفته است. اخیراً (مرداد ماه 1382) یک مزرعه بزرگ کشت انبوه جلبکهای قرمز، قهوه ای و سبز در سواحل جنوبی ایران افتتاح گردید. با توجه به تحقیقات انجام شده در زمینه شناسایی و کاربرد جلبک های سواحل جنوبی کشور و با توجه به اثرات متعددی که استفاده از جلبکها دارند، لزوم توجه هر چه بیشتر به شناخت این ذخایر و قابلیت های کاربردی آنها مشخص شده و لازم است در مورد اثرات گونه های جلبکی سواحل جنوب کشور تحقیقات لازم صورت گرفته تا بر اساس آن بتوان به نحو مطلوب بهره برداری بهینه را از این منابع طبیعی ملی انجام داد.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:39 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

استخوان بندی ماهیها

   استخوان بندی ماهيها
 
 
جمجه گرد دهانان غضروفی و بسيار ناقص است. جمجمه هاگ فيش ها دارای صفحه ای غضروفی است كه در آن مغز جای دارد و كپسولهای شنوایی كه جايگاه گوش داخلی هستند و به بخش عقبی اين صفحه متصل است. جمجه لامپری از بقيه گرد دهانان كاملتر و دارای كناره های جانبی است ، اما سقف ندارد و لذا مغز از طرف پشت فقط توسط بافت پيوندی رشته ای محافظت می گردد. گرد دهانان آرواره ندارند و لذا جانورانی مكنده اند. در صفحه مكنده و زبان كه وسيله اتصال جانور است ممكن است ساختارهای دندان مانندی وجود داشته باشد كه جانور به وسيله آنها بدن طعمه را پاره پاره ميكند و گوشت آن را می خورد . برانشيهای گرد دهانان به وسيله سبد غضروفی پيچيده ای محافظت می شود اما به سختی ممی توان اين اندام را با اندام های نگهدارنده برانشی در ساير مهره داران مشابه دانست .
 

جمجه ماهيهای غضروفی را به دليل غضروفی بودن كامل ، كوندروكرانيوم می نامند. در جمجمه اين ماهيها كپسول بويایی و شنوایی وجود دارد و بخشی از ساختار آن را تشكيل می دهد اگرچه ممكن است بخشی از جمجه آهکی شده باشد اما در هيچ يك از ماهيهای غضروفی معاصر استخوان واقعی وجود ندارد. كه البته اين امر بيانگر وضعيت ابتدایی نيست. در گرد دهانان معاصر آثار اسكلت خارجی تماما از بين رفته است.
 
 
در ماهيهای غضروفی اولين جفت از كمانهای برانشی يا كمان مانديبولی تغيير شكل يافته و آرواره بالایی و پائينی را به وجود آورده است كه به ترتيب به نام غضروف كامی چهارگوش و غضروف مكل ناميده می شود. در كوسه ها و سفره ماهيها آرواره بالایی به وسيله پيوندی سست به جمجه متصل است و از پشت به وسيله بخش فوقانی يا لامی آرواره ای در بين كمان برانشی نگهداری می شود. اين نوع اتصال آرواره ای را هيوستيليك می گويند.
 
 
 
در موش ماهی های غير متداول آرواره بالایی به طور محكم به جمجمه متصل است. اين نوع اتصال اتوسيليك نام دارد.
 
 
 
ماهی های استخوانی از لحاظ مقدار استخوانی كه در اسكلت آنها وجود دارد بسيار متنوع هستند. كوندروكرانيوم گانوئيدهای پست مانند تاس ماهی ها ، اصولا غضروفی و فاقد استخوانند. ولی تعدادی استخوان غشایی يا پوستی كه احتمالا از فلس های زير پوستی مشتق شده اند ، سقف جمجمه را می پوشاند. در ماهی های استخوانی ، تعداد استخوان های پوستی به حدی زياد است كه زره ای در اطراف جمجمه به وجود می آورد. در اين ماهی ها در بخش هایی از كوندروكرانيوم ، مانند نواحی پس سری ، پروانه ای ، شنوایی و بويایی ، استخوان جای غضروف را گرفته است. اتصال آرواره ماهی های استخوانی ممكن است در گانوئيد های استخوانی و ماهی های استخوانی عالی از نوع هيوستيليك و يا در ماهی های دوزيستان دو تنفسی از نوع اتوستيليك باشد.
 
 
 
در ماهی های استخوانی ، غضروف مانديبولی يا مشتقات آن به استخوان های پوستی تبديل شده است. استخوان دندانی كه در برگيرنده دندانها است همراه بايك يا چند استخوان اسپلينال ، گوشه ای و زير گوشه ای و مخروطی ، سطح قدامی و خلفی آرواره پائينی را اشغال ميكند. علاوه بر اين ممكن است استخوانی به نام استخوان مفصلی كه خود به استخوان چهارگوش متصل می شود ، جای سر غضروف مكل را بگيرد ، در اسكلت گرد دهانان ستون مهره واقعی وجود ندارد و اسكلت محوری بدن عمدتا شامل طناب عصبی هر يك از بند های بدن لامپری در جفت قطعه غضروفی ديده می شود. اين قطعات در بالا به يكديگر متصل نيستند و لذا در ستون فقرات لامپری كمان عصبی تشكيل نشده است. در بعضی از ماهی های استخوانی پست ، طناب پشتی اوليه اصولا بدون تغيير باقی مانده است و گرچه كمان های عصبی و خونی موجودند اما جسم مهره وجود ندارد. در موش ماهی ها و ماهی های شش دار ، غضروف شروع به جايگزين شدن در لايه طناب پشتی اوليه نموده است و لذا در اين ماهی ها نسبت به وضع ياد شده پيشرفتگی مختصری به چشم می خورد. به هر صورت در اغلب ماهی ها جسم مهره ای رشد كرده ، كامل وجود دارد ، مهره های ماهی عموما به دو گروه قابل تقسيم اند ، مهره های تنه يا پيش مخرجی و مهره های دمی يا پس مخرجی از ويژگی گروه دوم وجود كمان خونی مستقر در زير جسم مهره ويا طناب پشتی اوليه است. در اغلب ماهی ها جسم مهره از دو طرف مقعر است ، به اين وضعيت آمفی سولوس گفته می شود. گرد دهانان باله زوج ندارند ، اما باله های فرد ميانی را كه به وسيله رشته های غضروفی نگهداری می شود ، دارا هستند. باله های زوج و فرد ماهی ها بسيار متنوع است. به طور كلی ساختار اعضای حركتی جلویی يا سينه ای ماهی ها بسيار پيچيده تر از اعضای حركتی عقبی يا لگنی آنها ست. در كوسه ، كمر بندی كه باله های سينه ای را نگهداری می كند از قطعه غضروفی خميده ای تشكيل شده است. در اين ماهی ها بخش شكمی بين قاعده باله ها قطعه غرابی و زوائدی كه در طرفين بدن از قاعده باله ها به سمت پشت امتداد يافته است ، زوائد كتفی ناميده می شود. در ماهی های استخوانی اين اندام ها ممكن است به حالت غضروفی باقی بماند ، و يا استخوانی به نام دو جفت استخوان به نام های غرابی و كتفی تبديل شود ، به علاوه در اين گروه از ماهی ها ممكن است استخوانهای پوستی متعددی كه احتمالا از فلس های پوستی مشتق شده است به مجموعه كمربند سينه ای اضافه گردد. از جمله اين استخوان ها ، استخوان های پس گيجگاهی زوج ، سوپرا كلئی تروم و ترقوه ها قابل ذكرند. اگر استخوان های پس گيجگاهی وجود داشته باشد كاملا در وضعيت پشتی قرار گرفته و به طرفين بخش عقبی جمجمه متصل است. اين استخوان ها از بالای محفظه برانشی ها به طرف جلو كشيده شده است. در كروسويتريژين ها و ماهی های دو تنفسی اين نوع كمربند سينه ای به بالاترين حد رشد رسيده است. در ماهی های باله شعاعی عالی بعضی از استخوان های پوستی ياد شده از بين رفته اند.
 

كمربند لگنی ماهی نسبت به كمربند سينه ای ، ساختار ساده تری دارد و بر خلاف مهره داران عالی هرگز به ستون مهره ها متصل نمی شود. در كوسه ها اين اندام از قطعه شرمگاهی_نشيمنگاهی ، كه به طور عرضی در سطح شكمی بدن بين قاعده باله ها كشيده شده و زوائد كوچك تهيگاهی كه در طرفين بدن قرار دارد و از بالای نقطه اتصال به باله ها به سمت پشت امتداد يافته ، تشكيل شده است. در ماهی های استخوانی عالی كمربند لگنی اغلب كوچك است و يا وجود ندارد.

 
زیست شناسی مهره داران: روبرت توماس ار

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:40 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

فیتو پلانگتونها

فيتو پلانگتونها
اهميت آبزي پروري:
در قرن بيستم صيد آبزيان از 4 ميليون تن در سال 1900 ميلادي به تقريباً 100 ميليون تن در 1995 ميلادي رسيد كه در ان زمان جمعيت  هم از حدود 6/1 ميليارد نفر به 6 ميليارد نفر بالغ گرديد. تخمين زده مي شود كه حدود %69 از آبزياني كه مصرف خواركي دارند اگر بيش از ميزان قطعي صيد شوند نسلشان در معرض انقراض قرار خواهد گرفت. .صنعت صيدوصيادي به حداكثر ظرفيت توليد رسيده وپاسخگوي تقاضاي جمعيت رو به افزايش جهاني مي باشد.صاحبنظران علوم بهره برداري از ذخاير آبزي به اين نتيجه رسيده اند كه تنها راه افزايش توليدات شيلاتي و توسعه پايدار صنعت
  تكثير و پرورش آبزيان مي باشد.    

كشورها نيز حدود كشورهاي رو به توسعه محسوب مي شود لذا هرگونه تلاش در جهت افزايش توليد و تامين نياز داخلي از يك طرف و بازاريابي مناسب و صادرات محصولات شيلاتي قابل رقابت با كشورهاي توسعه يافته از طرف ديگر كمك بسيار چشمگيري در چرخه اقتصادي كشور دارد. لذا سياست هاي شيلات كشور در جهت توسعه هرچه بيشتر و پايدارتر شيلات و صنعت آبزي پروري در كشور مي باشد. اهميت غذاي زنده:گونه هاي مختلفي از ميكروجلبك ها شناخته شده اند كه به عنوان يك منبع غذايي ضروري براي پرورش كليه مراحل لاروي، دوكفه اي ها و نرمتنان دريايي (كلم، اويستر، اسكالوپ) و مراحل   پست لارو برخي از شكمپايان (مانند ابالون ) و همچنين مراحل لاروي برخي گونه هاي ماهي، ميگوهاي خانواده پنئيد و پلانكتون هاي جانوري باشند از آنجا كه تحرك پذيري، ميزان بازماندگي و رشد اكثر آبزيان در دوران لاروي به تامين غذاهاي زنده، صد درصد به اثبات رسيده است، لذا شناخت و تهيه اين نوع غذاها از طريق تكثير پرورش آنها در كارگاه هاي تكثير و پرورش واجداهميت است .
انتخاب غذا:
هنگام انتخاب غذا براي تغذيه لارو ها بايد به نكات ذيل توجه نمود:
 1) غذا بايد براي تغذيه لارو ها مورد پذيرش قرار گيرد. از اين نقطه نظر، غذاي زنده در چند روز اول تغذيه بر غذاي غير حياتي برتري دارد.
 2)  غذاي انتخاب شده بايد ارزش غذاي بالا داشته باشد، خصوصاً بايد داراي اسيدهاي چرب غير اشباع ضروري براي رشد و بازماندگي لارو باشد.
  3)    غذا بايد به ميزان زياد و به آساني قابل توليد باشد.
 4)    غذا بايد به وسيله دارو قابل هضم باشد.
 5)  اندازه غذا بايد با اندازه دهان لارو هماهنگ باشد. از1-15  براي گونه هاي فيلتر كننده و از 15 -100  ميكرون براي چرخنده ها .
 6)    بايد پذيراي كشت انبوه باشند.
 7)  بايد در تست ها در مقابل تغييرات دما، نور و مواد مغذي يا هرچند گيري كه در سيستم تكثير و پرورش ممكن است پيش بيايد، پايدار و مقاوم باشند
 8)  آنها بايد داراي يك تركيب غذايي خوب باشند يعني فاقد مواد سمي باشند كه ممكن است در زنجيره غذايي انتقال يابند.
 9)   انواع غذاهاي زنده:
عمومي ترين غذاهاي زنده اي كه مورد استفاده قرار مي گيرند شامل؛ ميكروجلبك ها روتيفر، آرتميا، داقتي و . . . است.

 ميكروجلبك ها:
 ميكروجلبك ها گروهي از ارگانيسم هاي تك سلولي هستند كه ممكن است ثابت و يا متحرك باشند ممكن است داراي يك ديواره سلولي ساده و يا يك ديواره سلولزي مثل گياهان عالي تر و با يك اسكلت خارجي سيليسي (مانند دياتوم ها) باشند. همچنين آنها رنگيزه هاي مختلفي دارند و هماهنگي داراي كروفيل هستند و اين بدان معني است كه توليد كننده هاي اوليه هستند و از انرژي خورشيد و مواد شيميايي جهت توليد مواد غذايي استفاده مي كنند بيش از 40 گونه از ميكروجلبك ها در آبزي پروري مورد استفاده قرار مي گيرد.
 
روتيفر: بيش از 2000  گونه روتيفر وجود دارد كه اندازه هاي بين 40-2000  دارند. اكثراً گونه هاي آب شيرين هستند. اما برخي نيز در محيط هاي دريايي يافت مي شوند.  آرتميا: آرتميا در آب بسيار شور زندگي مي كند و از اين طريق بسياري از دشمنان طبيعي از جمله ماهي نمي تواند آن را طعمه خود كند. آرتيما نسبت به رژيم نامساعد گازي و كم غذايي مقاومت زيادي از خود نشان مي دهد پرورش و رشد آنها به سرعت انجام مي گيرد و قدرت باروي آنها فوق العاده زياد است. براي عملكرد موفقيت آميز پرورش ماهيان، تغذيه لاروي، مرحله بچه ماهي و ماهي بالغ با تطبيق غذاي بالانس شده، عدم آلودگي، قابليت اقتصادي و به آساني مورد قبول واقع شدن، بدست آوردن رشد اپتيمم Optimum و بقا، آرتميا به عنوان يكي از نيازمندي هاي عمده در كشت و پرورش در تمام دنيا مورد ملاحظه است. (صفحه 7)آرتميا در طي مراحل رشد و نمو خود در اشكال مختلف از جمله سيت، نوپلي، متانوپلي، آرتمياي جوان و بالغ، آرتمياي خشك شده و منجمد شده تحت سرماي شديد با اهداف مختلف در پرورش طيف وسيعي از آبزيان مورد استفاده قرار مي گيرد. سالانه بيش از 2  000   تن سيت خشك آرتميا در سراسر جهان فروخته مي شود. علاوه بر آبزي پروري مي توان از آن به عنوان حامل، منبع پروتئين براي انسان و نيز توليد نمك مرغوب نيز استفاده كرد.
Daphnia 
دافني ها متعلق به راسته Cladoceera  بوده و از سخت پوستان به شمار مي روند. مي توان دافني ها را در حوض هاي كوچك و آب راكد يافت همچنين در بركه هاي اطراف رودخانه ها كه در اثر طغيان آب به وجود مي آيند ديده مي شوند. دافني ها در نواحي معتدله و همچنين در آبهاي كوههاي مرتفع به چشم مي خورند. (آذري ناكامي)
ارزش غذايي ميكروجلبك ها:
از نظر تغذيه اي ميكروجلبك ها بسياري از ويتامين هاي طبيعي و المنت هاي نادر را به محيط آبي اضافه مي كنند به طور مثال يد يك عنصر اوليه نادري است كه در ساختمان اصلي كليه موجودات دخالت دلرد. ميكروجلبك ها غني از پروتئين، كربو هيدرات و به خصوص اسيدي چرب ضروري هستند.
پروتئين و اسيد آمينه:
ميزان پروتئين بالاي انواع گونه هاي ميكروجلبكي يكي از دلايلي است كه اين ارگانيسم ها به عنوان منبع غير رسمي پروتئين در نظر گرفته مي شوند( Rhichmond 20) . همه گونه ها تركيب اسيد آمينه مشابهي دارندوغني از اسيد اسيدهاي ضروري هستند. آسپارتات و سوتاميت بيشترين مقدار را دارند(7.1-12.9%)  و سيستئين، ميتونين، تريپتوفان و هيستيدين كمتري مقدار را دارند         (0.4 -3.2%) و بقيه امينو اسيدها رنجي بين ( 3.2 – 13.5%)  دارند اگرچه دو گونه از تتراسلميس T.suecica  و T.chui  دو برابر ديگر گونه ها داراي آرژنين هستند در مقايسه اي بين ميكروجلبك ها و اويستر بيشتر جلبك ها داراي نسبت كمتري اسيد آمينه ليزين نسبت به اويستر         ( Crassostrea  gigas ) مي باشند. اين امينو اسيد مي تواند در رژيم غذايي طبيعي جلبكي جانوران محدود كننده باشد. ديگر استثنائات. در شاخه جلبك هاي بسته Chlorella.sp  است كه نسبت به بقيه گونه ها دو – سه برابر تريپتوفان كمتر و ازPrasinophyta  و Micromonas  pussilla كه كمتر از YH  ا

از ديگر گونه ها داراي أرژين بودند.
ميكروجلبك هايي كه در اواخر فاز لگاريتمي هستند 30 – 40%  پروتئين، 10 – 15%  كربوهيدرات دارند. درحاليكه كليه كشت در فاز ساكن است تركيب ميكروجلبك ها نيز مي تواند به طور معني داري تغيير كند. به عنوان مثال زماني ككه نيترات محدود مي شود ميزان كربوهيدرات نمي تواند دو برابر پروتئين هم برسد.
ميزان پروتئين در كلاميدوناس رين هاردي 48%  Clamonas  rheinhardii  وزن خشك كلرلاولگاريس، 51 – 58% Chlorella  vulgaris  وزن خشك اسپيروانياماگزيا و60 – 71%  Spirulina  maximas  وزن خشك مي باشد.

carbohydrates اكثر مواقع  ميكرو جلبك ها به عنوان غذا يا غذاي تقويت كننده مورد استفاده قرار مي‌گيرند. اين بدان معني است كه علاوه بر پروتئين ميكروجلبك ها داراي تركيبات ديگري مانند كربوهيدرات فيبرو . . .  هستند. كربوهيدرات هاي جلبك ها به شكل نشاسته  starch سلولز cellulose، قندها sugavs و ديگر پلي ساكاريدها است. ميزان كربوهيدرات ها (5 -23%) مي باشد. پلي ساكاريدهاي ميكروجلبك ها در تركيب قندي متفاوتند ولي اكثراً داراي نسبت بالايي از گلوكز (21-84%) هستند.
 كالاكتور (1-20%) و مانور (2-46%)  به طور معمول يافت مي شوند. آرابنيوز، فوكوس، رامنوز و گزيلوز در نسبت هاي متغيري (0-17%)  يافت شده اند ممكن است كه ميزان زياد پلي ساكاريدها در اين جلبك براي اين جانوران قابليت هضم كم اين جلبك را به همراه داشته باشد.
 اگر چه phaeodactylum ancornutum در غلضت بالاي مانوز (46%) منحصر به فرد است اما براي دارد دو كفه اي ها ارزش غذايي كمتري دارد. راندمان هضم پلي ساكاريدها توسط جانوران دريايي بستگي به نوع پلي ساكاريد دارد به عنوان مثال تركيب قندي و چگونگي پيوند قندها با يكديگر.
اگر چه قابليت هضم پلي ساكاريد جلبك ها ناشناخته است اما پلي ساكاريدهاي غني اثر گلوكز كه در بيشتر ميكروجلبك ها به وسيله آميلاز amylase در اندام هاي هضم كننده نرمتنان و سخت پوشان تحت تاثير قرار مي گيرد.
 ذكر مطالعات انجام شده نشان داده است كه تركيب قندي كسيروالگ ها مي تواند ميان فاز لگاريتمي و ثابت متفاوت باشد اما متفاوت ها ويژه هر گونه هستند.
 ميزان ويتامين ها در بين جلبك ها مي تواند متفاوت باشد. اسيد اسكوربيك بشترين ميزان تغيير را تا 12 برابر (1-16mgg-1 وزن خشك) نشان داده ا

ست.
بعضي گونه ها ميزان متفاوتي اسيد اسكوربيك در ميان فازهاي لگاريتمي و ساكن دارند. Nannocloropsis Oculata, Thalassiosira Pseudo nana, Chaetoceros Muellen, Isochrysis SP ميزان اسيد اسكوربيك بيشتري در فاز لگاريتمي دارند در حاليكه Nonnoclororosis atomus , Dunalilla tertiolecta در فاز ساكن داراي اسيد اسكوربيك بيشتري دارند.
انتقال اسيد اسكوربيك و بقيه ويتامين ها از سطوح غذايي براي لارو ماهيان و مراحل ابتدايي و نهايي سخت پوستان جوان كه توسط پلانكتون هاي جانوري كه با ميكرو جلبك ها مورد تغذيه قرار گرفته اند، اهميت بسيار دارد.
كوپه پودهاي Acartia Clausi, Calanus helgolandicus توسط ميكروجلبك ها مورد تغذيه قرار گرفتند و مشاهده شد كه مسطح اسيد اسكوربيك تا 50 , 60%  به تربيت براي اين جانوران افزايش يافت. اين نتايج اين فرضيه را تقويت مي كند كه اسيد اسكوربيك يا داندمان بالايي در تغذيه مستقيم انتقال يابد.
چربي و اسيدهاي چرب
چربي ها و اسيدهاي چرب Fatty acids  در تمام سلول هاي گياهي وجود دارند. ‌آنها به عنوان تركيبات غشاء توليدات ذخيره اي، متالوليت ها و منبع انرژي عمل مي كنند.
 چربي هايي كه به وسيله حلال در آلي چربي دوست  Lipiphilic  (مانند ابره اتر نفت و كروفوم و . . .) استخراج مي شوند چربي هاي كلي ناميده مي شوند. چربي ها را مي‌توان بر اساس قطبيت آنها رده بندي كرد كه اين بستگي گروههاي كربوكيليك، الكل‌‌ها، قندها و . . . دارد و به غير قطبي (چربي دويست) زنجيره كربني (اسيدهاي چرب) و قطبي (آبدوست) تقسيم مي شوند.
 قسمت مهم چربي هاي غير قطبي (چربي هاي خنثي) ميكروجلبك ها تري گليسيرين ها و اسيدهاي چرب آزاد هستند در حاليكه چربي هاي قطبي ضرورتاً گليسيريدهايي هستند كه در آنها يك يا چند اسيد چرب با يك گروه قطبي جايگزين شده است. (مانند فسفرليپيدPhos Pholipids  و گليكوليپيد glycolipids). (Rhichmond 2004)  اسيدهاي چرب غير اشباع 20:5(n-3),22:6(n-3) (PUFA) براي رشد لاروهاي ماهي، ميگو و نرمتنان بسيار ضروري هستند و ممكن است براي بقيه جانوران دريايي نيز ضروري باشند. ميكروالك ها به عنوان منبع بسيار مهم  PUFA براي كشت لارو هستند.
به طور كلي دياتوم هاليپيد بيشتري نسبت به ديگر گونه ها دارند.
 دياتومه ها، Eustigmato Phytes , Cvyptomonads , Prymnesiophyte  غني از دو نوع اسيد چرب غير اشباع (226(n-3) , 20:5(n-3) هستند كه براي رشد لاروهاي ماهيان دريايي اهميت ويژه‌اي دارد. 5-35%) ، كل اسيدهاي چرب) و Parasinophytes  سطح كمتري از اين اسيدها را دارا هستند (4-10%)   ميانگين چربي بين 1 – 40% متفاوت است و تحت شرايط معيني مي تواند تا 85% وزن خشك برسد. چربي هاي جلبك ها از گلسيرول ، قندها و يا اسيدهاي چرب استدي شده كه تعداد كربن آنها از C12-C22  مي باشد، تشكيل شده

است. كه متفاوت است و تحت شرايط معيني مي تواند تا 85%  وزن خشك برسد. چربي هاي جلبك ها از گلسيرول ، قندها و يا اسيدهاي چرب استري شده كه تعداد كربن آنها از c12 –c22  مي باشد، تشكيل شده است

كه ممكن است اشباع و يا غير اشباع باشند. بعضي از سيانوباكتري ها، خصوصاً گونه هاي رشته اي به ميزان زيادي (2 5-60%  كل چربي ها) اسيد چرب دارند.
 بعضي جلبك ها كه تحت شرايط محدود نيتروژن قرار مي گيرند ميزان چربي آنها افزايش مي يابد بعضي گون ها مانند Tetraselmis suecica , Dunaliellasp   با كاهش ميزان چربي و افزايش هيدرات هاي كربن بيشتر از چربي ها، به اين شرايط پاسخ مي دهند.
 (1993)Pe.Rock
   دريافت كه نسبت اسيدهاي چرب غير اشباع چندگانه نسبت به لسيدهاي غير اشباع چندگانه غالب بوده اند به عنوان مثال Chaetoceaos Calcitrans  اسيد ويستيك و اسيد پاستيك عمده اسيدهاي چرب اشباع شده و EPA  اسيد غير اشباع عمده بود. اما براي T.Suuwcico  اسيد پالمتيك 129.4%  از كل اسيدهاي چرب گزارش شده است. همچنين  اين گونه ها داراي مقادير قابل توجهي اسيد اولئيك لينوسئيك اسيد دكاتترا لتولئيك بودند.
Nannocluropsis Oculata  داراي ميزان زيادي اسيد چرب 20:5(n-3)  مي باشد Isocrysis.sp داراي مقادير زيادي  22:6(n-3)بوده و Pavlovalutheri  داراي هر دو نوع به ميزان زيادي است. روتيفرهايي كه به آساني سلول هاي Pav  را جذب مي كنند غلظت بالايي از اين دو اسيد چرب را در خود انباشته ساخته و ديگر اسيدهاي چرب در مدت كمتر از چند ساعت در آنها يافت مي شود.
در مطالعه اي كه توسط Renaud (1994)  و همكاران انجام شد از 12  گونه ميكروجلبك هاي ايزوله شده از شمال درياي استراليا از آب شيرين و ميط هايي با آب خيلي شور جدا شدند كه تحت شرايط كنترل شده دما، PH، شدت تابش نور و شوري رشد داده شدند. بالاترين سطح اسيد چرب غير اشباع 20:5(N-3) EPA در دياتومه دريايي Nitzchia  frustulum , N.closterium   به ترتيب بيشترين غلظت اسيدهاي چرب در همه گونه هاي مورد مطالعه در كروفيسه آب شيرين Scenedesmus  dimorphus   يافت شد.
 تركيب اسيدهاي چرب بستگي به شرايط رشد و مرحله برداشت دارد. كشت فاز لگاريتمي Thalassiosira  Pseuclonuna  كه در شرايط 12  ساعت تاريكي و 12  ساعت روشنايي رشد داده شده بود نسبت اسيد چسب     20:5(n-3) EPA آن  25% بيشتر از كشت مشابه در شرايط نور دائم بود.
 Nannocloropsis  Oculataدر فاز لگاريتمي نسبت به فاز ساكن داراي PUFA ي بيشتري است. در حاليكه اين حالت براي Pavlovalutheri  كاملاً برعكس است.  در طول فاز لگاريتمي ليپيدهاي ميكروجلبك ا غني از چربي هاي قطبي هستند در حاليكه در طول فاز ساكن تري گليسرول ها ذخيره مي شوند . مطالعات ديگر نشان مي دهد كه تغيير در تركيب اسيدي چرب يا شدت نور، محيط كشت، دما و PH  ارتباط دارد ولي بعضي از تغييرات خاص هرگونه مي باشند . 

جايگاه جلبك‌ها در سيستم هاي رده بندي گياهي
دوژسيو در سال 1789 براي اولين مرتبه حدود و جايگاه جلبك‌ها را مشخص نمود ولي چون براي شناسايي آنها، خصوصيات مورفولوژيكي و ماكروسكوپي را مبنا قرار داد، گروه بندي وي چندان قابل اعتماد نبوده و تقريبا بدون استفاده قرار گرفت. ايخلر در سال 1886 توضيحات بيشتر و نسبتاً قابل پذيرشي را درباره اين گروه عرضه كرد و آنها را همراه با قارچها در شاخه ريسه داران (Thallophyta) قرارداد كه در اين شاخه 5 رده از جلبك‌ها شناسايي گرديده است. اين 5 رده عبارتند از:
    1)    Cyanophyceae2)    Chlorophyceae3)    Phaeophyceae4)    Diatomeae5)    Rhodophyceae
تالوفيت‌ها يا ريسه‌داران از گياهاني تشكيل شده‌اند كه فاقد ساختمان‌هايي نظير ريشه، ساقه وبرگ مي‌باشند و اصولا پيكره گياه از ريسه تشكيل گرديده است و يا بنيان ريسه‌اي دارد. ولي بر اين مبنا نمي‌توان وضعيت جلبك‌ها را كاملا مشخص نمود، زيرا از نظر تشكيلاتي تفاوتي بين آنها و  برخي از خزه‌ها و شبه خزه‌ها مشاهده نمي‌گردد و برخي از آنها مانند لاميناريا (Laminaria) وضعيت بسيار مترقي و پيشرفته‌اي دارند كه بنظر برخي از متخصصين از بسياري خزه‌ها پيشرفته‌تر مي‌باشند. تيپو (Tippo) در سال 1924 جلبكها را در زير سلسله ريسه داران قرار داد و هفت شاخه مختلف را شناسايي كرد كه عبارت اند از :
 1)                Cyanophyta2)                Chlorophyta3)                Eugleno phyta4)                Phaeophyta5)                Rhodophyta6)                Chrysopyta7)                Pyrrhophyta  يكي از متخصصين رده‌بندي گياهان، سيانومينت ها را از بقيه جلبكها مجزا نموده و معتقد است كه آنها با جلبكهاي حقيقي اختلاف زيادي دارند و بدين علت آنها را در زير سلسله جداگانه‌اي به نام (Prokaryonta) قرار مي‌دهد. پروكاريونتا موجوداتي را تشكيل مي‌دهند كه فاقد هسته حقيقي مي‌باشند. برحسب نظريه Buld در اين زير سلسله دو شاخه يكي Cyanochlonta و Schizonta قرار دارد. سيانوكلرونتا داراي يك رده يعني سيانوفيرها يا جلبكهاي سبز-آبي مي‌باشد و شيزونتا نيز داراي يك رده و آن شيزوميستها Schizomycetes ، يعني باكتريها مي‌باشد. برحسب همين سيستم رده‌بندي بقيه جلبك‌ها به واسطه داشتن هسته حقيقي و خصوصيات سلولي پيشرفته در زيرسلسله Chloronta و قارچها به علت نداشتن كلروفيل در زيرسلسله جداگانه‌اي به نام آكلرونتا Achloronta قرار مي‌گيرند.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:41 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

Powered by Translate

کاربرد آلکارنتین در ماهی و میگو

 

کاربرد الکارنتین در ماهی و میگو
وجود مناسب ویا تمامی ویتامینهای موردنیاز ماهی ومیگوها را تأ مین نمایند.با این وجود؛درتراکمهای بالا مانند مواردپرورش نیمه متراکم ومتراکم که ویتامینها برای بقا،رشد وتولید مثل حیوانات ضروری است. مواد غذایی طبیعی ممکن است در تراکم پایین وشرایط پرورش غیرمتراکم بتوانند نسبتهای مواد غذایی طبیعی فقط برای حفظ حیات جمعیت کفایت می کند ،افزودن ویتامین به جیره ها ازاهمیت برخوردار می گردد.
 
مقدمه : وجود
 
 ۱) ویتامینها برای بقا،رشد وتولید مثل حیوانات ضروری است. مواد غذایی طبیعی ممکن است در تراکم پایین وشرایط پرورش غیرمتراکم بتوانند نسبتهای مناسب ویا تمامی ویتامینهای موردنیاز ماهی ومیگوها را تأ مین نمایند.با این وجود؛درتراکمهای بالا مانند مواردپرورش نیمه متراکم ومتراکم که مواد غذایی طبیعی فقط برای حفظ حیات جمعیت کفایت می کند ،افزودن ویتامین به جیره ها ازاهمیت برخوردار می گردد.نیازهای مربوط به ویتامینها درجیره تحت تأثیر اندازه ،سن ،میزان رشد،شرایط فیزیولوژیک ،وضعیت سلامتی ،ترکیب غذایی جیره ،پایداری جیره درآب ،شرایط محیطی وهمچنین دسترسی به ویتامینها ازطریق مصرف موادغذایی طبیعی ودخالت فلورمیکروبی دستگاه گوارش قرار دارد.نیازهای مربوط به ویتامینها درجیره تحت تاثیراندازه ،سن،میزان رشد،شرایط فیزیولوژیک ،وضعیت سلامتی ،ترکیب غذایی جیره ،پایداری جیره درآب ، شرایط محیطی وهمچنین دسترسی به ویتامینها ازطریق مصرف موادغذایی طبیعی ودخالت فلورمیکروبی دستگاه گوارش قرار دارد. کارنتین نوعی پروویتامین است که قبلا تحت عنوان ویتامین BT ویا B۱۱ شناخته می شد. کارنتین گرفت. کارنتین با فرمول شیمیایی C۷H۱۵NO۳ به صورت محلول در آب می باشدو دارای وزن مولکولی ۱۶۱.۲می باشد (Baumgartner and Blum,۱۹۹۷). وجود کارنتین برای متابولیسم وحرکت اسیدهای چرب درداخل سلولها ضروری است.مشخص شده است که این ماده در ساختمان آنزیمی به نام کارنتین استیل ترانسفراز شرکت می کند که بخشی از مکانیسم کوآنزیم A واستیل کوآنزیم A را تشکیل می دهد.به نظر می رسد که تأثیر کارنتین برمتابولیسم اسیدهای چربی باشد که زنجیره کربنی آنها بیش از ۸کربن دارد.به نظر می رسد که این ماده تمایل زیادی به اسید پالمتیک داشته باشد وکارکرد آن انتقال این مولکولهای با زنجیره D طویل ازجدارمیتوکندری باشد.لازم به ذکر است که کارنتین در۲ فرم یافت می شود که ال-کارنتین تنها فرم فعال آن از لحاظ بیولوژیک است واصولاً فرم دی درسیستمهای بیولوژیک یافت نمی شود.همچنین کارنتین تنها ترکیب ویتامینی است که برخلاف سایر ویتامینها فرم ال آن فعال است ومصرف فرم D وDL تأثیرات منفی به همراه دارد. همچنین رابطه ای که میان تریپتوفان ونیاسین وجود دارد ،بین لیزین وکارنتین هم وجود دارد ؛به این شکل که هر یک ازاین اسیدهای آمینه B۶ می توانند به ویتامینهای فوق تبدیل شوند.اصولاًبیوسنتز داخلی کارنتین مستلزم وجود آسیدهای آمینه متیونین ،لیزین ،ویتامینهای نیاسین واسید اسکوربیک می باشد. کارنتین در حیوانات وگیاهان یافت می شود که منابع آن عمدتا منشا حیوانی دارند. علاوه بر دخالت کارنتین در متابولیسم اسیدهای چرب ،این ماده در متعادل کردن نسبت میان کوانزیم A واستیل کوانزیم A نیز دخالت دارد.درمواردی که تقاضای زیادی برای انرژی وجود داردفچرخه کربس تشدید می گردد ومقادیری از استیل کوانزیم A درمیتوکندریها تجمع می یابد که خود موجب تجمع لاکتات وکاهش PH سلول شده وسرانجام به آسیب سلولی ،افزایش تلفات وکاهش کارایی منجر می گردد. سومین کارکرد این ویتامین غیر سمی سازی و چهارمین کارکرد آن در متابولیسم چربیها در کبد است(لیپوتروفیک). پنجمین کارکرد این ویتامین تحریک دستگاه ایمنی باتاثیر گذاری برایمنی سلولی وایمنی هومورال است. مهمترین نقش ال-کارنتین به عنوان یک مولکول حامل درانتقال اسیدهای چرب بلند زنجیره به داخل میتوکندری می باشد) (Baumgartner and Blum,۱۹۹۷،بنابراین می تواند نقش حیاتی رادر متابولیسم چربی ایفا کند ودرنتیجه با افزایش قابلیت جذب پروتئین باعث افزایش رشد گردد(Torreel et al.,۱۹۹۳). همچنین کارنتین می تواند بر بهبود ضریب تبدیل غذایی وافزایش مقاومت درمقابله با شرایط تنش زای محیطی((Becker and Focken,۱۹۹۵ ویا تحرک بیشتر اسپرم تاثیر مثبت داشته باشد(هارپر،۱۹۱۱). در چند سال اخیر کاربرد این ماده در پرورش گونه های مختلفی از آبزیان پرورشی مورد توجه قرار گرفته است که از جمله می توان به باس دریایی Dicentrachus labrax ،گربه ماهی آفریقایی Clarias gariepinus ؛سیم قرمز دریایی Pagrus major ؛قزل آلای رنگین کمان Oncorhynchus mykiss ،کپورمعمولی Cyprinus carpio؛میگوی مونودون Penaeus monodon ودرایران برروی قزل آلای رنگین کمان Oncorhynchus mykiss ،فیل ماهی Huso huso وماهی سفیدRutilus frisii kutum اشاره نمود.
 
 استفاده از مکمل L-carnitine درجیره های ماهی درآبزی پروری حمایت می شود برای چندین هدف:
 
 ۱) به عنوان یک افزاینده رشد عمل می کند، مخصوصاً دراستفاده از مقادیر بالای چربی درجیره کمک می کند وباعث صرفه جویی درمصرف پروتئین می شود.
۲) از ماهی در مقابل مقادیر سمی آمونیاک ناشی از تراکم زیاد ماهیان دراستخرحمایت می کند.
 ۳) مقابله با شرایط استرس زای محیطی مانند تغییرات زیاد وناگهانی دمای آب را در ماهی تسهیل می نماید.
 ۴) اسپرماتوژنزرابهبودمی بخشد(تعداداسپرمهاوبلوغ وحرکت اسپرمها).
 ۵) میزان زادوولدراافزایش می دهد.
۶) به کارگیری چربی رادرجیره آبزیان بهبود می بخشد.
 ۷) موجب بهبودوزن گیری درآبزیان می گردد.
 ۱-۱) تعریف کلی از ال-کارنتین: l-Carnitine (l-h-hydroxy-g-N,N,N-trimethylaminobutyricacid)یک ماده مغذی آلی غیر ضروری است. ال-کارنتین یک کوفاکتور (Co-factor )ضروری در متابولیسم انرژی جانوران است که بدن آنها بدون ال –کارنتین نمی تواند اسیدهای چرب بلند زنجیره را بشکند ویا از آنها برای تولید نیرو وانرژی استفاده کند. کارنتین با فرمول شیمیایی C۷H۱۵NO۳ به صورت محلول در آب می باشدو دارای وزن مولکولی ۱۶۱.۲می باشد. چون ابتدا در حدود ۱۰۰ سال قبل از گوشت جدا شده بود (canus) به این نام نامیده شد. از آنجایی که ال-کارنتین به عنوان یک ویتامین در کرم خوراکی عمل می کند،ویتامین BT نامیده شده بود.
 ۲-۱) سنتز ال-کارنتین: اصولا بیوسنتز داخلی کارنتین مستلزم وجود آسیدهای آمینه متیونین ،لیزین ،ویتامینهای نیاسین واسید اسکوربیک می باشد. برای سنتز آن گروههای متیل از متیونین می آیند و y-butyrobetaine تبدیل به کارنتین می شود. همچنین ثابت شده است که لیزین به واسطه ۶-N-trimethyllysineبه کارنتین تبدیل می شود. تشکیل داخلی کارنتین در مهره داران به طر ابتدایی درکبد است وهمچنین در کلیه ها ومغز صورت می گیرد وبرای سنتز آن نیاز به آنزیم ۴-butyrobetaine hydroxylas می باشد. سنتز ال-کارنتین توسط عمل همزمان ۵ آنزیم مختلف کاتالیز می شود.این واکنش نیازمند دواسیدآمینه ضروری (لیزین ومتیونین )،آهن (Fe+۲ )،ویتامین C ،ویتامین B۶ ونیاسین درشکل nicotinamide adenine dinucleotide (NAD) می باشد یکی از اثرات کمبود ویتامینC خستگی است که مربوط به کاهش سنتز ال-کارنتین است.
 ۳-۱) اثر کارنتین روی متابولیسم چربی: بعد از سنتز ؛ال-کارنتین باید به بافتهایی مانند ماهیچه های اسکلتی وقلبی که اسیدهای چرب را به عنوان سوخت اولیه استفاده می کنند ،انتقال یابد.دراین بافتها ال-کارنتین بواسطه حمایت از اسیدهای چرب فعال شده (acyl-CoA) درداخل ماتریکس نقش مهمی درتولید انرژی بازی می کند.درواقع کارنتین یک جزءاصلی دربافتها وپلاسمای موجودات بوده وبرای انتقال اسیدهای چرب با زنجیره بلند به محل اکسیداسیون نیاز است. کارنتین همچنین برداشت اسیدهای آلی بازنجیره کوتاه را ازمیتوکندری آسان می کندوازاین طریق کوآنزیم A دردرون میتوکندری را برای شرکت دادن در مسیرهای B-oxidation وtricarboxylic acid آزادمی کند. کارنتین همچنین یک سوبسترا برای آنزیمهای I-II carnitine palmitoyltransferases وcarnitine acetyltransferase که مصرف اسیدچرب راتنظیم می کنند می باشد.
۴-۱) منبع کارنتین: گوشت های قرمز بهترین منبع کارنتین (۱۲۰۰-۵۰۰mg/kg ) می باشندودر ماهی ،جوجه ولبنیات کمتر وحدود mg/kg ۶۴-۱۶می باشدوسبزیجات ؛میوه ها ،حبوبات ومواد غذایی بدست آمده ازگیاهان دارای مقادیر خیلی کمی از کارنتین ( mg/kg۵/۰> )می باشند. درمراحل ا ولیه زندگی نیاز به کارنتین از حساسیت بالایی برخوردار است چون بافت برای رشد سریع نیاز بالایی به کارنتین داشته واز توانایی بدن برای سنتز کارنتین فراتر است. دراثر کمبود کارنتین اکسیداسیون اسیدچرب کاهش می یابد واسیدهای چرب به سمت سنتز تری آسیل گلیسرول منحرف می شوند که این امر مخصوصا در کبد اتفاق می افتد. همچنین درکمبود کارنتین بافتها نمی توانند سم متابولیت های آسیل کوآنزیم A را به اندازه کافی خنثی کرده ومقادیر سمی آسیل کوآنزیم A در چرخه سیترات ،گلوکونئوژنزیز واکسیداسیون اسید چرب شرکت می کنند. این پروسه ها با افزودن مقدار کافی کارنتین به جیره برگشت پذیرند. ۲) نقش ال-کارنتین درمیگو: کارشناسان بخش زیست شناسی آبزیان دانشگاه هند ،تحقیقات گسترده ای در مورد استفاده از ال-کارنتین در جیره های غذایی واثرات آن بر رشد میگوی سفید هندی انجام داده اندکه به شرح زیر می باشد: این تحقیقات در مرحله جوانی (Juveniles)میگوی هندی انجام گرفته است و جیره های غذایی حاوی مقادیر متفاوت ال-کارنتین ونیز یک جیره شاهد به آنها داده شدوبعد از ۱۲۰ روز پرورش نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت: استفاده از جیره های غذایی ،که در ترکیب آنها ماده ال –کارنتین وجود داشته است رشد بالاتری را نسبت به جیره شاهد نشان دادند.به عبارت دیگر جیره حاوی ال-کارنتین نسبت به جیره شاهد افزایش رشدی به میزان ۵ گرم باعث شده است. استفاده از جیره غذایی حاوی ال –کارنتین باعث بالا رفتن بازده غذایی وافزایش قابلیت جذب پروتئین می شود. فعالیت آنزیم های هضم از جمله آمیلاز ،پروتئاز ولیپاز در روده میانی میگو که با جیره های حاوی ال-کارنتین تغذیه شده بودند بیشتر بوده است. بنابراین استفاده از جیره غذایی حاوی ال-کارنتین درمیگوها باعث بالارفتن بازده غذایی ویاراندمان آسیمیلاسیون،کاهش مقدارچربی وافزایش قابلیت جذب پروتئین می گردد. ۳) نقش ال-کارنتین درماهی استفاده
 
از مکمل L-carnitine درجیره های ماهی درآبزی پروری حمایت می شود برای چندین هدف:
 ۱)به عنوان یک افزاینده رشد عمل می کند، مخصوصاً دراستفاده از مقادیر بالای چربی درجیره کمک می کند وباعث صرفه جویی درمصرف پروتئین می شود.
۲) از ماهی در مقابل مقادیر سمی آمونیاک ناشی از تراکم زیاد ماهیان دراستخرحمایت می کند.
۳) مقابله با شرایط استرس زای محیطی مانند تغییرات زیاد وناگهانی دمای آب را در ماهی تسهیل می نماید.
 ۴) اسپرماتوژنزرابهبودمی بخشد(تعداداسپرمهاوبلوغ وحرکت اسپرمها).
 ۵) میزان زادوولدراافزایش می دهد
. ۶) به کارگیری چربی رادرجیره آبزیان بهبود می بخشد.
۷) موجب بهبودوزن گیری درآبزیان می گردد. ۱-۳) اثر ال –کارنتین روی رشد ماهی رشد(افزایش وزن )،اهمیت زیادی برای آبزی پروران دارد وبنابراین سزاوار توجه ویژه به مکمل کارنتین می باشد. اثر افزاینده رشد مکمل کارنتین درجیره ماهی به افزایش در مصرف انرژی دراثر افزایش اکسیداسیون اسیدهای چرب درمیتوکندری نسبت داده می شود. این پروسه ها درمیتوکندری های جداشده از قزل آلای رنگین کمان Oncorhynchus mykiss شرح داده شده است.اثر افزاینده رشد مکمل ال-کارنتین در باس دریایی اروپایی European sea bass،باس راه راه هیبرید bass hybrid striped،گربه ماهی آفریقایی African catfish،سیم قرمز دریایی red sea bream ،تیلاپیا موزامبیکا Mossambique tilapiaودرتیلاپیا هیبرید hybrid tilapiaبدست آمده است. ماهی درمقایسه با دیگر موجودات پرورشی نیاز بالایی به پروتئین درجیره دارد.هزینه پروتئین بالاست وگاهی به جای اینکه صرف رشد گردد به مصرف انرژی می رسد. بیش از دودهه استه که فشار زیادی برای کاهش مقدار آرد ماهی درجیره های ماهی بوجودآمده است .دربسیاری ازماهیان گوشتخوار غذاههایی باانرژی بالا استفاده می شود ومقدار چربی درجیره بالاتر از ۳۵% می باشدکه این امر جهت صرفه جویی در مصرف آرد ماهی وپس انداز پروتئین صورت می گیرد. این مقادیر بالای چربی باعث افزایش قابلیت ماهی در استفاده کامل از غذاهای پرانرژی می شود. از آنجا که کارنتین مرتبط با متابولیسم چربی است ،بسیاری ازمحققان سعی کرده اند ارتباطی بین مقادیر بالای کارنتین درجیره های غذایی ماهی ومتابولیسم چربی برقرار کنند.اکسیداسیون چربی بالاترین میزان انرژی را درهر واحد وزن از اجزای جیره تولید می کند. کارنتین اکسیداسیون چربی راافزایش می دهد وبنابراین فرض شده بود که اضافه کردن کارنتین به جیره ماهی موجب افزایش ذخیره پروتئین شده وبنابراین منتهی به رشد بهتر در جیره های حاوی پروتئین کمتر می شود. درموارد زیادی نتایج متفاوت بود واگرچه بالابودن میزان کارنتین تغییرات در متابولیسم چربی را تسهیل می کند اما لزوماً باعث رشد بهتر ماهی نمی شود. برای جلوگیری ازتجمع لیپید ها،کارنتین افزودنی به جیره ممکن است جهت تحریک اکسیداسیون اسیدچرب استفاده شود ولیپولیز راتنظیم کند. افزایش سرعت رشد وکاهش چربی بدن درتعدادی از گونه های ماهی مانند بس دریایی اروپایی وگربه ماهی آفریقایی که به جیره آنها ال-کارنتین اضافه شده بود مشاهده گردید. با این وجود در آزمایشی که درآن به جیره بچه ماهیان گربه ماهی در مقادیر مختلف لیزین ،ال-کارنتین به مقدارmg/kg ۱۰۰۰ اضافه شده بود ،مشاهده گشت که کارنتین هیچ اثری روی رشد ندارد اما مقدار چربی کبد وماهیچه را به میزان کافی کاهش می دهد.همچنین با اضافه شدن کارنتین ،لیزین وترکیب آنها ؛پروتئین بدن افزایش یافت. همچنین درسال ۱۹۸۹ Ballantyne وهمکارانش اثر ال-کارنتین راروی اکسیداسیون چربی دردرجه حرارت های مختلف درمیتوکندری کبد.Salvelinus namaycuch بررسی کردند.نتایج نشان داد که افزایش درجه حرارت باعث افزوده شدن واکنش اکسیداسیون وابسته به ال-کارنتین اسیدهای چرب می شود. درسال ۱۹۹۶ ؛Ji وهمکارانش پیشنهادکردند ال-کارنتین می تواند چربی غذایی واحشایی کبدرا درماهی آزاد کاهش دهد. درسال ۱۹۹۸ ، Alonso وBaumgartner اعلام کردند مقادیر (۵۰۰تا۱۵۰۰میلی گرم )ال-کارنتین دریک کیلوگرم غذا می تواند بررشد قزل آلا موثرباشد. درسال ۱۹۹۸ ،Sambhu و Jayaprakas اثر ال-کارنتین را برروی رشد ومتابولیسم لیپید برروی ماهی نقطه مرواریدیEtroplus suratensis بررسی نمودند .نتایج نشان داد گروهی که درجیره غذایی خود ال-کارنتین دریافت کردند درمقایسه باگروه شاهد افزایش رشد بهتری داشتند.همچنین کارنتین دراین گروه باعث افزایش فعالیت لیپاز روده ای وکاهش اسیدهای چرب دراحشاءوکبد شده بود. درسال ۱۹۹۶،Jayaprakas وهمکاران اثرال-کارنتین رابرروی رشد تیلاپیای نر Orechromis mossambicus درمدت ۲۵۲ روز با سطوح ال-کارنتین ۰،۱۵۰،۳۰۰،۵۰۰،۷۰۰و۹۰۰ mg/kg بررسی نمودند.نتایج نشان داد افزودن ال-کارنتین به جیره غذایی باعث بهبود ضریب تبدیل غذایی وافزایش فعالیت آنزیمی وتوانایی هضم غذا وراندمان پروتئین می شود. درسال ۱۳۷۹،شاکری اثرال-کارنتین رابرروی رشد وترکیبات بدن بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزن ۲۴گرم به مدت ۵۳روز باسطوح ال-کارنتین ۰،۳۰۰،۸۰۰و۱۳۰۰mg/kg غذای خشک بررسی نمود.نتایج نشان داد ال-کارنتین رابرروی افزایش وزن بدن ،بازده تبدیل غذایی ،ضریب رشد ویژه وضریب چاقی اثرمثبت داشت واین اثردرتیمار ۸۰۰میلی گرم ازهمه بیشتر بود.همچنین در ترکیبات بدن این ماهیان ،تغییری نسبت به گروه شاهد مشاهده نگردید. درسال ۱۳۸۰ ،غفاری اثرال-کارنتین رابرروی رشد وترکیبات بدن فیل ماهی با میانگین وزنی ۹۶گرم به مدت ۶۰ روز درسطوح ۰،۳۰۰،۶۰۰و۹۰۰ بررسی نمود.نتایج نشان داد ال-کارنتین برروی افزایش وزن بدن ،بازده تبدیل غذایی ،ضریب رشد ویژه وضریب چاقی اثرمثبت داشت واین اثر درتیمار ۶۰۰ میلی گرم ازهمه بیشتر بود.همچنین درترکیبات بدن این ماهیان ،تغییری نسبت به گروه شاهد مشاهده نگردید. درسال۱۳۸۰ ،جرجانی اثر ال – کارنیتین در مقادیر ۰ ۴۰۰ و ۸۰۰ میلیگرم در هر کیلوگرم غذای خشک بر روی رشد ترکیبات چربی و پروتئین کل بدن بچه ماهیان قرهبرون Acipenser persicus با میانگین وزنی ۵/۲۸ گرم در مدت ۹۰ روز بررسی نمود. این تحقیق در سه تکرار به تعداد ۱۰ عدد بچه ماهی در هر تکرار (مجموعا ۹۰ عدد بچه ماهی) در حوضچه های فایبرگلاسی به ابعاد m ۲۲ انجام شد . غذادهی به مقدار ۲ تا ۶ درصد زی توده بدن بچه ماهیان گروه شاهد صورت گرفت. در پایان دوره پرورش بچه ماهیان تیمار حاوی ۸۰۰ میلیگرم ال – کارنیتین رشد بهتری از دو گروه دیگر نشان دادند اگرچه این اختلاف از لحاظ آماری معنیدار نبود (P>۰.۰۵) در هیچ یک از مقادیر ال – کارنیتین اختلاف معنیداری در مقدار چربی و پروتئین کل نسبت به گروه شاهد یافت نشد . قیمت عامل مهمی است که باید بحث شود وحتی درمواردی که ال-کارنتین اثرات مثبتی نشان داده است ومقادیری از این ماده نسبتا گران مورد نیاز است ،ممکن است از نظر اقتصادی موجه نباشد. Becker وهمکاران درسال ۱۹۹۹ گفتند که با اضافه کردن ۱۵۰mg/kg کارنتین به جیره تیلاپیای هیبرید رشد بهتر بدست می آیدوضریب تبدیل غذایی بهتر شده وجهت رسیده به همان وزن حدود ۱۳% غذای کمتری موردنیازاست. بنابراین باوجود قیمت بالای کارنتین ،پرورش دهنده از اضافه کردن ال-کارنتین به جیره سود می برد.اما بیشتر مطالعات صورت گرفته درخصوص اثرات مثبت مکمل ال-کارنتین درجیره های ماهی نشان دادند که مقدار مکمل موردنیاز بالاتراز ۱۵۰mg/kg است ودراین مقادیر بالا ،حیات اقتصادی این امر باید به دقت ارزیابی گردد. ۲- ۳) حمایت از ماهی در مقابل مقادیر سمی آمونیاک وعوامل غیرزنده: مسمومیت با آمونیاک به عنوان یکی از استرسهای رایج درپرورش ماهی شناخته شده است. نتایج آزمایشی با ماهی نشان داد که مقادیر بالای کارنتین در سیستم گردش خون ماهی می تواند ماهی را درمقابل مقادیر بالای آمونیاک حمایت کند. Tremblay and Bradleyدرسال ۱۹۹۲ یافتند که تزریق کارنتین به مقدار۱۰–۱۶ mmol/kg وزن بدن به ماهی سالمون اثر حمایت کننده درمقابل تزریق بعدی ۱۰.۷۵ mmol/kgآمونیوم استات درماهی ایجاد کرد.ماهیانی که به آنها کارنتین تزریق شده بودتنها %۴مرگ ومیر نشان دادند در حالیکه ماهیان کنترل۶۹%مرگ ومیرداشتند. Schreiber وهمکارانش درسال ۱۹۹۷فلورسنت میکروسکوپی را برای تعیین مقدارنفوذفلورسین ازآب ازطریق آبششها یاپوست درماهی گوپی استفاده کردند ونشان دادند که کاربردال-کارنتین به میزان ۱۱۰۰mg درکیلوگرم جیره مقدارنفوذاین ماده رادرماهی گوپی کاهش می دهد. گفته می شود که ال-کارنتین با cardiolipin واکنش داده ونفوذپذیری غشا رابهبود می بخشد واعمال میتوکندری راحمایت می کند.این مکانیسم نقش ال-کارنتین رادرحمایت از آبشش ها وپوست ماهی گوپی در مقابل عوامل غیرزنده آنیونی آشکار می سازد. ۳-۳ ) اثر ال-کارنتین درکاهش استرس ناشی از تغییرات دمایی درماهی: دما یکی ازبااهمیت ترین عوامل خارجی می باشد که برروی فعالیتهای بیوشیمیایی ماهی اثرمی گذارد.تغییرات دما ممکن است تعادل بین سنتز وتجزیه ساختارهای بیولوژیکی را دگرگون ونیازهای متابولیکی راتغییر دهد.ماهی جهت مقابله با تغییرات دمایی تنوعی از استراتژی های شیمیایی از خود نشان می دهد. درمناطق سرد ماهی اغلب سطح توانایی هوازی ماهیچه های اسکلتی خودراتغییرمی دهد،همچنین درآب وهوای سردبافت های ماهی تراکم میتوکندری ونیز فعالیت آنزیمهای میتوکندری ویاتوانایی اکسیداسیون پروتئینهای میتوکندری راافزایش می دهند. درقزل آلای رنگین کمان جهت تطبیق با آب وهوای سرد ظزفیت میتوکندری ماهیچه برای اکسیدشدن پیروات وآسیل کارنتین افزایش می یابد. در استخر پرورش ماهیان ما با تغییرات ناگهانی دمایی مواجه هستیم بنابراین استفاده از راهی که توان ماهی رادرمقابل این تغیرات دمایی افزایش دهیم ارزش دارد. Harpaz وهمکارانش درسال ۱۹۹۹ به غذای ماهی تیلاپیا که تحت شوک سرمایی قرار داشت مکمل ال-کارنتین(درمقادیر ۲۰۰۰و۱۰۰۰،۵۰۰،۰mg/kg جیره )اضافه کردند.مشاهده کردند که این ماهیان درمقایسه با ماهیان کنترل که از جیره فاقد ال-کارنتین تغذیه کرده بودند ودرمعرض سرما قرار داشتند از حیات بیشتری برخوردار بودند. گفته می شود که به دلیل شرکت ال-کارنتین در متابولیسم چربی،ال-کارنتین نقش مهمی درپروسه تطابق دمایی دارد ومی تواند از ماهی درمقابل شرایط آبزی پروری با تغییرات سریع محیطی ونوسانات دمایی بالا محافظت کند. ۴-۳) اثرال-کارنتین در افزایش تولیدمثل ماهی: Jayaprakas وهمکارانش درسال ۱۹۹۶اثر مکمل ال-کارنتین (در ۴ مقدار مختلف mg/kg ۳۰۰،۵۰۰،۷۰۰،۹۰۰( را روی رشد وراندمان تولیدمثل ماهی تیلاپیای نر به وزن g ۲/۲به مدت ۲۵۲روز وبه مقدار۵%بیوماس ماهی بررسی کردند ،نتایج نشان داد که بهترین مقدارال –کارنتین درجیره جهت افزایش تولیدمثل ورشد mg/kg ۹۰۰می باشد.بطوریکه وزن گروهی که با این مقدار تغذیه کرده بود ۲۰ g بیشتر ازگروهی بود که ازجیره فاقد ال-کارنتین تغذیه کرده بودند. همچنین ثابت شد که مکمل ال-کارنتین اثرمثبتی روی راندمان تولیدمثل ماهی داردوبه طورمعنی داری وزن بیضه(۴۵/۰ g درگروه تغذیه کرده با ۹۰۰mg/kg ال-کارنتین و۱/۰g درگروه کنترل)وغلظت سلولهای اسپرمی (۶۶/۳۹ درگروه تغذیه کرده با ۹۰۰mg/kg ال-کارنتین و۴۱/۲۴ درگروه کنترل) را درهر میلی لیتر افزایش می دهد. ۵-۳) اثرال-کارنتین روی ماهیان بالغ: از مهم ترین پیامدهای افزایش سن زوال اجزای تولیدکننده ا نرژی درسلول است که موجب کاهش فعالیت متابولیکی سلول ،تجمع موادزایدسلولی ومرگ ناگهانی سلول می شود. ال-کارنتین نشان داده است ویژگیهای درمانی ضد پیری برای جوان نگهداشتن متابولسم سلولی که چندین مکانیسم برای حمایت سلولها از اثرات پیری نشان داده است. استیل ال-کارنتین بهترازال-کارنتین درداخل جریان خون جذب می شود چون به آسانی ازغشای سلولی عبورمی کندوبه یه طورموثری درمیتوکندری مصرف می شود. این اثرات سودمند ال-کارنتین روی ماهی بالغ هنوزشناخته نشده است امااگرچنین رویکردی درماهی باشد اضافه نمودن کارنتین یااستیل کارنتین به جیره ممکن است کمک کند دربقای ذخایر لاروهای ماهی وتولیدمثل بیشتر.
 ۶) ارتباط بین کارنتین ولیزین/متیونین : رابطه ای که میان تریپتوفان ونیاسین وجود دارد ،بین لیزین/متیونین وکارنتین هم وجود دارد ؛به این شکل که هر یک ازاین اسیدهای آمینه B۶ می توانند به ویتامینهای فوق تبدیل شوند. نتایج آزمایشگاهی نشان دادند که درماهی که جیره هایی حاوی لیزین ومتیونین کم مصرف می کند اضافه نمودن ال-کارنتین باعث افزایش ۴% رشد وبهترشدن راندمان غذا تا ۸%می گردد.اما اثرال-کارنتین روی وزن بدن ،وزن بدست آمده ومصرف غذا هنوز به طورمعنی داری شناخته نشده است. اما آزمایش دیگری ثابت کرئ که کارنتین رشد را در ماهی در صورتی افزایش می دهد که جیره شامل لیزین به مقدار ۱۴ گرم درهرکیلوگرم وزن بدن باشد ودرماهی که از جیره با لیزین کم تغذیه کند.۱۰ گر م درهرکیلوگرم اثری ندارد. Burtle وLiu درسال ۱۹۹۴ اثر ات مکمل ال-کارنتین به مقدار۱۰۰۰میلی گرم درکیلوگرم جیره را درجیزه حاوی ۳۰%پروتئین برای ماهیان انگشت قد گربه ماهی در سه سطح لیزین درجیره به مقادیر ۱/۱%،۴/۱%و۷/۱%راطالعه کردند .نتایج آنها نشان دارد که کارنتین روی رشد اثری ندارد اما چربی ماهیچه وکبد را به میزان کافی کاهش داد. این نواسانات درنتایج بدست آمده با مکمل ال-کارنتین صرفاً انعکاسی از مقداردیگر عناصر موجود در جیره وبیشتر به خاطر مقدار آمینواسیدهای ضرروری لیزین ومتیونین است که ماهی می تواند به وسیله آنها نیازهای ال-کارنتین موردنیاز خود را تامین کند. این نتایج اهمیت آمینواسیدهای ضروری متیونین ولیزین رااثبات کردند ،باملاحظه به ورود وبیوسنتز کارنتین مخصوصاًدرجیره های حاوی کارنتین کم.
۷) نقش کارنتین به عنوان یک جلب کننده شیمیایی: ساختار کارنتین ((۳-hydroxy-۴-N-trimethyl- ammoniobutanoate شبیه به مواد چهار آمونیومی مانند بتائین وتری متیل آمین است که به عنوان جلب کننده های قوی برای ماهی وسخت پوستان شناخته شده اند. مقداربالای ال-کارنتین در جیره های غذایی ممکن است موجب ترشح مقادیر بالایی از تری متیل آمین TMA وTMAO درمحیط شود و آنها به عنوان تنظیم کننده های شیمیایی عمل کرده ومصرف غذا را توسط ماهی افزایش دهند. این اثر مخصوصا در جیره هایی با مقادیر کم آرد یا فاقد مقادیر کافی از جلب کننده های طبیعی مشخص شده است
. ۸) مقدارمکمل واندازه ماهی: اثر افزایشی مکمل ال-کارنتین درماهی به مقدار موردنیاز آن درماهی بستگی دارد ودرخارج از رنج موردنیاز اثرمثبتی روی رشد ندارد. درمورد تیلاپیا هیبرید مقدارکم ۱۵۰ میلی گرم ال –کارنتین باعث افزایش رشد گشت اما مقدار بالاتر ۳۰۰ میلی گرم باعث رشد بهتر نشد. درتیلاپیا موزامبیکا آزمایش با مقادیر mg/kg ۱۵۰،۳۰۰،۵۰۰،۷۰۰و۹۰۰ نشان داد که فقط مقدار mg/kg ۹۰۰ به مقدار کافی باعث افزایش رشد گردید. در مطالعه روی بچه ماهیان انگشت قد سیم دریایی به وزن ۶/۹ گرم با جیره حاوی ۷۵،۵۴۵،۱۰۸۷،۲۰۸۸ و۴۱۶۲ میلی گرم کارنتین در کیلوگرم جیره نشان داده شد که تنها ۱۰۸۷ و۲۰۸۸ میلی گرم کارنتین درکیلوگرم جیره باعث بهتر شدن رشد به اندازه کافی گردید. نتابج این مطالعه پیش گویی می کند که سرعت رشد ، می تواند به آرامی بهتر شود با غلظت متوسط کارنتین در جیره .هنگامی که دوز بالاتر مکمل کارنتین درهمان گونه ها استفاده شد حتی در کل آزمایشات هیچ افزایش رشدی مشاهده نشد. بسیاری از مطالعات روی ال-کارنتین افزایش رشد را در ماهیان انگشت قد و ماهیان جوان کوچک نشان دادند. اندازه اولیه ماهی مورد آزمایش نقش مهمی در رشد نهایی بازی می کند از آمجا که رشد (به صورت درصدی از کل بدن ) با افزایش اندازه کاهش می یابد.
۹) شستشوی کارنتین –پایداری پلت: دربسیاری از موارد ال-کارنتین به جیره های ماهی بعد از آماده شدن پلت ها اضافه می شود این امر ممکن اسست به این خاطر باشد که ال-کارنتین به آسانی درآب قابل حل بوده ووزن مولکولی نسبتا کمی دارد که باعث می شود نسبت زیادی ازآن در داخل آب شستشو شود وتنها سهم کمی از آن به مصرف ماهی برسد.درنتیجه ماهی نسبت به دیگر حیوانات خشکی به مقدار بیشتری ال-کارنتین درجیره نیاز دارد.
 ۱۰) مقدار مصرف ال-کارنتین درجیره ماهی: باتوجه به تنوع گونه های مختلف آبزیان ،میزان مصرف آن طیف بسیاروسیعی دارد؛به طوری که از ۱۰۰تا۲۵۰میلی گرم درهرکیلوگرم جیره متغیرمی باشد. درکشورماال-کارنتین خالص به مصرف می رسدکه پودرکریستاله سفیدتاسفیدتیره بسیاررطوبت طلب حاوی حداقل ۹۶%ال-کارنتین وحداکثر۲%رطوبت می باشد
) بحث ونتیجه گیری: درطی سالهای گذشته پژوهش های زیادی درزمینه رژیم غذایی پرچرب صورت گرفته است که می تواند مبنای تعیین رژیم های غذایی مناسب به منظوردستیابی به رشد بهتر همراه باکاهش هزینه های تولید قرار گیرد. کارنتین ماده ای است که براکسیداسیون اسیدهای چرب اثرمثبت دارد.درواقع عامل محرک دراکسیداسیون اسیدهای چرب بازنجیره بلند درمیتوکندری به همراه بهبود ضریب تبدیل غذایی وافزایش قابلیت جذب پروتئین می باشد.بنابراین کارنتین می تواند نقش حیاتی رادرمتابولیسم چربی ایفاکندوخطرات ناشی از رژیم های غذایی پرچرب را درزمان طولانی کاهش دهد. ال-کارنتین موجوددربدن ناشی ازموادغذایی مصرفی ویابیوسنتزآن می باشد.میزان کارنتین دربافتهای ماهی به متابولیسم بدن آنها بستگی داردودربین گونه های مختلف ماهی متفاوت است که دراین ارتباط می بایست به عملکردهای فیزیولوژیکی بدن نیز توجه نمود. شرایط فیزیکی وشمیایی دوره پرورش ویاسن ماهی می تواند درفاکتورهای رشد ماهی وروی اثرات کارنتین بررشدموثرباشد. همچنین آگاهی ازغذای موردنیاز وچگونگی آماده نمودن غذاهای مصنوعی وبالانس نمودن آنها ،نحوه صحیح غذادهی وجذب کامل موادغذایی نیزمی تواندازعوامل موثرباشد. کمیت وکیفیت چربی غذیی جیره هم می تواند ازعوامل موثربرکارایی تاثیر کارنتین باشد.
 

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:42 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

محصولات جانبی در فرآوری میگو کاربردها و ارزش اقتصادی

محصولات جانبی در فرآوری میگو ،کاربردها و ارزش اقتصادی

 علی قوامپور-کارشناس مسئول تکثیر میگواداره توسعه میگو و آبزیان دریائی – شیلات خوزستان

در سال های اخیر بحث های فراوانی در خصوص توجیه اقتصادی صنعت پرورش میگو در محافل آبزی پروری ایران و جهان مطرح شده و جامعه آبزی پروری خوزستان نیز  از این مباحث بی بهره نبوده است .بالطبع نرخ میگوی پرورشی نیز همچون دیگر کالاها تابع تقاضای بازار ،قدرت خرید قشر هدف و میزان تولید بوده و سخن گفتن از توجیه اقتصادی این محصول ،نیازمند تخصص در زمینه مربوطه بوده ،علاوه بر آن در این مقال نخواهد گنجید.لیکن بازار آبزیان پرورشی در کشورهای پیشرو مانند دیگر فرآورده های کشاورزی دستخوش تغییرات عمده ای از نظر شکلی(شکل عرضه فرآورده ها) و حتی ماهوی (نوع و زمینه مصرف فرآورده ها) گشته است که همه بواسطه رویکرد دست اندر کاران این صنعت در زمینه توجه به ارزش افزوده اینگونه محصولات است .در حقیقت میگو و ماهی نیز به همان مسیری هدایت شده اند که روزگاری پیش از این محصولات باغی ،صیفی ،دامی و حبوبات طی کرده و به همین سبب بعضاً اکنون به کالاهائی استراتژیک مبدل شده اند.همین رویکرد صنعت پرورش میگو را تا حد بسیار زیادی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه ساخته است .به عبارتی اتصال محصول مزارع پرورش میگو به صنایع و زیر بخش های متنوع غذائی ،بهداشتی،دامی و داروئی سبب شده است حتی در شرایط بحران قیمت نیز ،به واسطه تقاضای زیر بخش های یاد شده ،زیان دهی بهره برداران و پرورش دهندگان به حداقل برسد.

پوسته میگو : زباله متعفن یا اکسیر پولساز؟
همه ساله حجم عظیمی از پسماند کارخانجات عمل آوری میگو در استانهای جنوبی در فصل پرورش (و یا حتی صید از دریا)تولید می شود.برخی مراکز فرآوری این پسماند را که عمدتاً شامل پوسته میگو هاست به مشتریانی تحویل می دهند که با کارخانجات تولید خوراک دام و طیور و آبزیان در ارتباط بوده و به نوعی این فضولات را بازیافت میکنند.اما عمده این مراکز یا از ارزش واقعی این زباله ها بی اطلاعند و یا نیازی به فرآوری و کسب سود بیشتر حس نمی کنند.اما امروزه نیازهای روز افزون جامعه بشری در کنار پیشرفت برق آسای شاخه های مختلف علوم کاربردی سبب شده ،آنچه از نظر بعضی،به عنوان زباله های متعفن کارگاههای عمل آوری و باعث آلودگی محیط زیست شناخته می شود،اکنون یکی از ارکان توسعه صنایع داروئی و بهداشتی محسوب گردد.این پسماندهای به ظاهر بی ارزش ،امروزه به مدد علم و تکنولوژی ،میلیون ها انسان را از خطرات جانی و زیست محیطی رهانیده ، علاوه بر آن ثروت کلانی را نصیب عرضه کنندگان خود می نمایند.متأسفانه همچون بسیاری دیگر از تولیدات غیر نفتی ،سهم کشور ما از این بازار در حد صفر بوده و حتی صاحبان صنایع شیلاتی در این حوزه تمایلی به سرمایه گذاری از خود نشان نمی دهند.قطعاً در آینده ای نزدیک سیل متقاضیان پوسته میگو نیز (همچون دیگر فرآورده های به ظاهر بی مصرف نظیر عروس دریائی ،جلبک های دریائی و ...)به سمت کشور سرازیر شده و عرضه کنندگان آن نیز بی آنکه در صدد افزایش سهم خود در ارزش افزوده محصولات نهائی باشند این اکسیر پولساز را به ثمن بخس در اختیار متقاضیان قرار میدهند.


رنگدانه های پوسته میگو :
از جمله ترکیبات بسیار ارزشمند در پوسته میگو ،رنگدانه ای به نام استازانتین (Astaxanthin) است.این رنگدانه حاوی کاروتن با رنگ نارنجی مایل به قرمز بوده و مسئول رنگ پس از پخت میگوها و یا به عبارتی بازار پسندی میگو است.اما همین ترکیب علاوه بر ارزش آن در ساخت غذای ماهیان پرورشی (از جمله قزل آلا)به عنوان یک آنتی اکسیدان بسیار قوی در صنایع داروئی و ساخت مکمل های غذائی جهت کاهش ریسک سکته های قلبی و بیماری های قلبی –عروقی مطرح بوده علاوه برآن محرک سیستم ایمنی و نیز عامل ضد التهاب به شمار می رود.استخراج این رنگدانه در صنایع داروئی با روش های شیمیائی نظیر حلالیت در چربی امکانپذیر بوده و هم اکنون در بعضی کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا نظیر تایلند،چین و هند و نیز برخی کشورهای اروپائی مثل آلمان، فرانسه  ،بلژیک و مجارستان  انجام می پذیرد.


استفاده از پوسته میگو در کشاورزی :
 
پسماند میگو در مراکز عمل آوری معمولاً حاوی پروتئین بالائی است. همین نکته سبب شده تا از آن به عنوان یکی از مواد اصلی در تهیه کمپوست(Compost) و کود کشاورزی به ویژه در تولید کرم استفاده گردد.از کرم های پرورش یافته در این کمپوست های مقوی در پرورش آبزیان بخصوص مولدین استفاده فراوانی می شود.تغییر دربالانس عناصر مغذی در این قبیل کودها طیف گسترده ای از مصرف در این زمینه را مهیا ساخته است.

کیتین و کیتوزان :
پوسته میگو حاوی ماده ای به نام کیتین است . این ماده پس از سلولز ،فراوان ترین پلی ساکارید موجود در طبیعت به شمار آمده و علاوه بر میگو ،از قارچها و بعضی سرپایان (سفالوپودا)نیز جداسازی گردیده است.از نظر شیمیائی این ماده را پلیمری از N- استیل گلوگز آمین می دانند که هرگاه تحت واکنش داستیلاسیون(استیل زدائی)قرار گیرد ماده ارزشمند دیگری به نام کیتوزان حاصل می شود.کیتوزان پلیمر گلوکزآمین است و حلالیت بیشتری(نسبت به کیتین در آب و حلالهای قطبی دارد). هردو این مواد بار الکتریکی مثبت دارند که همین امر سبب ایجاد پیوند با غشاءهای حاوی بار منفی گشته و اثرات مثبتی را به این مواد داده است .

مصارف کیتین و کیتوزان
 الف :کیتین
-    کشاورزی : کیتین به عنوان یکی از افزودنیهای خاک ،محرک خوبی برای رشد برخی باکتریهای مفید است که سبب می شوند نماتودهای مضر خاک از بین بروند(مبارزه بیولوژیک)
]- مصارف بهداشتی و داروئی : کیتین را امروزه در نخهای جذبی بخیه ،بانداژهای سوختگی ،پوشش های ضد باکتری برای زخم های عفونی، و ساخت ورید های مصنوعی به کار می برند.همچنین در ساخت خمیر دندان های جدید(کشور آلمان)،و پوشک بچه نیز کاربرد دارد.
- صنایع آرایشی :   از کیتین در لنزهای آرایشی تماسی،پودرهای آرایش،انواع مرطوب کننده ها ،برق ناخن ،شامپو و کرم ها استفاده می نمایند.
ب : کیتوزان
 -    کشاورزی : مبارزه بیولوژیک در خصوص کیتوزان نیز صادق است . از این ماده در افزایش قدرت دفاعی گیاهان باغی نسبت به قارچ زدگی استفاده می شود .
-    مصارف بهداشتی و داروئی : کیتوزان به عنوان منبع گلوکز آمین ،در مکمل های درمان روماتیسم مفصلی،اسپری های استنشاقی داروئی،و نیز به واسطه انعقاد سریع خون توسط آن ،در تولید بانداژهای مخصوص خونریزی کاربرد وسیعی یافته است.
-    صنعت : در فیلتراسیون آب ،کیتوزان سبب رسوب دهی و استخراج موادی همچون فلزات سنگین ،مواد نفتی،فسفر،مواد رنگی،اسیدهای آمینه ،پروتئین ها ،آفت کش ها و میکرو ارگانیسم ها میگردد.
-    صنایع غذائی : در تولید نکتار و آب میوه ، از کیتوزان جهت تصفیه و شفاف سازی محصول استفاده می شود.همچنین به تازگی از این ماده در تولید ورقه های پوشش قابل بازیافت (به جای پلاستیک ) در صنایع بسته بندی بهره گرفته شده است.
چندی پیش قرص ها و کپسولهائی تحت نام چیتوسان (که همان کیتوزان است) وارد بازار داروئی کشور گردید که ادعا می شد در لاغری و کاهش چربی خون مؤثر است .هرچند به دلیل ماهیت شیمیائی کیتوزان ،می توان چنین خاصیتی را متصور گردید،لیکن هنوز این ادعا اثبات نشده و نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:43 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

تکنیک های کشت موینا (دافنی )دافنی مطلوب برای تغذیه بچه ماهی آب شیرین

تكنيك هاي كشت موينا(دافني):دافني مطلوب براي تغذيه بچه ماهي آب شيرين


R.W. Rottmann, J. Scott Graves, Craig Watson and Roy P.E. Yanong


مقدمه:


دافني ها كلادوسرهاي سخت پوست كوچك آبشيرين با نام عمومي خاكشي هاي سخت پوست هستند. اين نام عمومي فقط بدليل سايزشان نبوده بلكه بدليل حركت جهشي ناگهاني وكوتاهشان در آب است.جنسهاي دافني و موينا بشدت خويشاوند مي باشند. آنها در سرتاسر جهان وجود دارند وتمام آنها به دافني معروف هستند. دافني داراي بدني كه شامل سر وتنه هستند ( شكل 1) آنتن ها (شاخك ها) ابزار اصلي موقعيت يابي هستند.چشمان مركب بزرگ زير پوست در دو طرف سر قرار دارند.يكي از خصوصيات عمده دافني آنست كه بخش اصلي بدن تنه بوسيله يك اسكلت خارجي احاطه مي شوند ( كاراپاس: لايه سختي كه همه يا بخشي از پشن جانوران را مي پوشاند) . آنها مكرراً پوست خارجي شان را پوست اندازي مي كنند. كيسه تخم حاوي تخم ها و جنين هاي توسعه يافته در قسمت پشت جنس ماده وجود دارد. در دافني كيسه تخم كاملا بسته بوده ولي در موينا باز است . تنوع اندازه در بين جنس ها وجود دارد.جنس مويناها تقريبا نصف حداكثر طول دافني ها هستند. مويناهي بالغ (1000-700 ميكرون ) درازتر از ميگوهاي دريايي تازه تفريخ شده ( 500 ميكرون ) بوده وتقريباً دو تا سه برابر طول روتيفر هاي بالغ هستند.بهرحال مويناهاي جوان ( كمتر از 400 ميكرون ) تقريباً سايز مشابه يا اندكي درازتر از روتيفر هاي بالغ و كوچكتر از ميگوهاي آبشور تازه تفريخ شده هستند.ضمناً ميگوي آبشور در آبشيرين به سرعت تلف مي شود. در نتيجه مويناها ايده آل ومناسب براي تغذيه بچه ماهيان آب شيرين هستند.




شكل شماره 1 : مويناي بالغ



بچه ماهي ( لارو ) تازه تفريخ شده اغلب گونه هاي ماهيان آب شيرين مويناهاي جوان را بعنوان غذاي آغازينشان مصرف مي كنند. بهرحال قابل درك كه درجه بندي مويناها از لحاظ سايز و اندازه مشكل مي باشد. در آزمايش هاي آزمايشگاه گشتابورزي گرمسيري داشگاه فلوريدا ( UF/IFAS: مخفف دانشگاه فلوريدا/مركز علوم كشاورزي وغذا) انجام شده كه مويناهاي رد شده ازميان غربال با چشمه 500 ميكروني براي تكه تكه كردن جانداران مي انجامد باچنين گستردگي كه انها بمدت زياد بعنوان غذاي زنده قابل استفاده نيستند.


در اكواريوم وقتيكه مقادير تغذيه تعيين شده مانند مويناها مي توانند براي خورده شدن خيلي حجيم رشد كنند مراقبت بايد موثر واقع شود. اگر اين مويناهاي بزرگترخيلي متراكم شوند، حركات جهشي آنها براي صدمه زدن وآسيب رساندن بالقوه به بچه ماهي سودمند باشد. در سنگاپور موينا ميكرورا كه در استخرهاي غني شده عمدتاً با كود مرغي يا اغلب كمتر با كود خوك رشد مي كنند بعنوان غذا براي بچه ماهي گونه هاي گرمسيري زينتي با 99-95 درصد بازماندگي براي ¾ اينچ ( 20 ميليمتر) در طول كاملاً مشترك بكار برده مي شوندمتاسفانه اطلاعات خيلي كمي در مورد روشهاي عملي كشت توده مويناها موجود هست و آطلاعات قابل دسترس در اسناد ميموگراف ، مجلات خارجي ويا نشريا ديگر وجود دارد.



نيازهاي فيزيكي و شيميايي


مويناها در غلظت هاي زياد در استخرها ، بركه ها ، درياچه ها ، گودالها ، نهرهاي با جريان كم و باتلاق هاي كه داراي مواد آلي پوسيده هستند پيدا مي شوند. انها مخصوصا در بدنه آب موقتي فراوان مي شوند كه براي آنها اوضاع مناسب فقط براي يك دوره مختصر فراهم مي شود.


مويناها اكثراً درآب با كيفيت فقير قابليت تحمل فراوان دارند. آنها در ؟آبي كه ميزان اكسيژن محلول متغير تقريباً از صفر تا حد اشباع زندگي مي كنند . مويناها خصوصاض در برابر تغييرات غلظت اكسيژن مقاوم هستند و اغلب در كميت هاي زياد در بدنه آب شديداً آلوده شده با فاضلاب توليد مثل مي كنند . گونه هاي از مويناها كه نقش مهمي در تثبيت فاضلاب در اكسيداسيون مردابها بازي مي كنند گزارش شده است.


قابليت زنده ماندن در محيط هاي با اكسيژن كم بسبب گنجايش آنها براي سنتز هموگلوبين مناسب است . شكل گيري هموگلوبين به سطح اكسيژن محلول در آب وابسته است . همچنين توليد هموگلوبين بوسيله دما وتراكم جمعيت بالا ايجاد خواهد شد.


مويناها به حداكثر دما مقاوم هستند و به آساني تغييرات روزانه 88-41 درجه فارنهايت (31- 5 درجه سانتي گراد) را تحمل مي كنند. دماي ايده آل آنها 88 – 75 درجه فارنهايت (31- 24 درجه سانتي گراد) است .حداكثر تحمل دماي مويناها هم براي پرورش دهندگان تجاري در جنوب امريكا وهم كشت هاي تفنني غذاي زنده در خانه تفوق بزرگ محسوب مي شود.



احتياجات غذايي


مويناها از گروه هاي متنوع باكتري ها ، مخمرها، فيتوپلانكتون ها و دتريتوس ها (مواد آلي پوسيده) تغذيه مي كنند . سلولهاي باكتريايي وقارچي در ارزش غذايي حداكثر طبقه بندي مي شوند. جمعيت هاي موينا در حضور مقادير كافي سلولهاي مخمرو باكتريها بعلاوه فيتوپلانكتون با بيشترين شدت رشد مي كنند.موينا يكي از معدود زئوپلانكتوني است كه ميتواند از جلبك سبز- آبي ميكروسيستيس اروگينوسا( Microcystis aeruginosa) استفاده كند.هردوي دتريتوس هاي جانوري و گياهي ممكن است انرژي لازم براي رشد و توليد مثل مونياها را فراهم مي كنند.ارزش غذايي دتريتوس ها به منشا وكو بودن سن آنها بستگي دارد .



سيكل زندگي مويناها


سيكل توليد مثل موينا دو مرحله جنسي وغير جنسي دارد . معمولا جمعيت همه از ماده تشكيل مي شوند كه به روش غير جنسي تكثير مي كنند . در شرايط نامناسب مويناها فقط در سن 7- 4 روزگي با تعداد 22- 4 نوزاد در هر ماده توليد مثل مي كنند. تخم ها هر 2- 5/1 روز توليد مي شوند،ماده ها 6- 2 كيسه تخم در طول عمرشان توليد مي كنند .


در شرايط محيطي ناسازگار، نرها توليد شده وتوليدمثل جنسي كه به منتج شدن تخمهاي درحال استراحت(افي پيا ephippia) شبيه ميگوي آبشور نمايان مي شود. انگيزه تحريك براي تغيير از روش غير جنسي به جنسي در جمعيت مويناها يك كاهش ناگهاني در تهيه غذا مي باشد كه منجر به افزايش توليد تخم در حال استراحت مي شود. بهرحال آن براي نگهداري جمعيت تغذيه شده خوب وروش تكثير غير جنسي سودمند است ، چون كه زاد وولد كمتري با تخمهاي در حال استراحت توليد مي شوند.


تراكمهاي جمعيتي زياد دافني به كاهش شگرف توليد مثل منجر ميشود اما اين در مورد موينا بصورت آشكار نيست . توليد تخم دافني ماگنا (Daphnia magna ) به سختي در يك تراكم كمي مانند 115-95 فرد بالغ در هر گالن ( 30 – 25 فرد بالغ در ليتر) تنزل مي يابد .


ماكزيمم تراكم نگهداري كشت هاي دافني 1900 فرد در هر گالن‌ ( 500 فرد در هر ليتر ) گزارش شده است .بهرحال تراكم هاي كشت موينا بصورت معمول به 19000 فرد در هر گالن ( 5000 فرد در هر ليتر) مي رسدو بنابراين براي كشت متراكم سازگاري بهتري دارند .


مقايسه توليد كشت هاي دافني ماگنا (Daphnia magna ) و موينا ماكروكوپا (Moina macrocopa ) غني شده با مخمر ونيترات آمونيم نشان مي دهد كه ميانگين توليد روزانه موينا ( 47/1 – 42/1 اونس در 100 گالن يا 110 – 106 گرم درمتر مكعب ) 3 تا 4 برابر توليد روزانه دافني (53/0 – 33/0 اونس در 100 گالن يا 40 – 25 گرم درمتر مكعب ) است . توليد روزانه كشت هاي مويناي تغذيه شده با فيتوپلانكتون پرورش يافته روي كود آلي متجاوز از 5 اونس در 100 گالن ( 375 گرم در متر مكعب ) گزارش شده است .



ارزش غذايي موينا


تركيب غذايي موينا بسيار متغير است كه بستگي به سن آنها ونوع غذايي كه آنها دريافت نموده اند دارد .اگر چه تغييرات تركيب پروتئين موينا معمولاً بطور متوسط 50 درصد وزن خشكرا بالغ مي شود . بالغين بطور معمول يك تركيب چربي بيشتري از جوانها دارند .ميزان كل چربي در وزن خشك 27– 20 درصد براي ماده هاي بالغ و 6 – 4 درصد براي جوانها است .


روش كشت موينا


روش كشت گروهي توليد موينا بصورت سلسله هاي پيوسته از كشت بكار مي رود .مختصراً كشت جديد روزانه در ظرف مجزا با روشهاي كاربردي خلاصه زير شروع مي شود.وقتيكه همه قارچ ها ، باكتريها و سلولهاي آلگي معمولاً درحدود 10 – 5 روز پس از تلقيح مصرف شدند مويناها بطور كامل برداشت شده وكشت تكرار مي شود. اين روش خصوصاً وقتي كاربردي است كه كميت معيني از مويناها در روز نياز مي باشد زيرا توليد روزانه بيشتر كنترل مي شود.


كشت گروهي همچنين براي محافظت كشت هاي خالص مفيد است زيرا آنجا شانس كمتري براي كشت هاي آلوده شده با رقبا ( مانند پروتوزوئرها ، روتيفرها وكوپه پودها ) يا شكارچي هاي لارو يا بچه ماهي ( مانند هيدر، بك اسويمرها ، سوسك زيرآبي و لارو سنجاقك ) است .


كشت نيمه پيوسته براي دو ماه يا بيشتر با برداشت هاي جزئي روزانه موينا نگهداري مي شوند ، تغييرات منظم آب و تغذيه جمعيت رادر يك مرحله از رشد سريع نگه مي دارد. سرانجام كشت هاي موينا در برابر عكس العمل باروري اضافي ازبين مي روند . وقتي كه آنها خوب دوباره توليد مثل نمي كنند قابل رويت بوده ، مويناها كاملاً برداشت مي شوند ويك كشت جديد شروع مي شود .


مويناها يا درتركيب با غذايشان يا بعنوان كشت هاي مجزا توليد مي شوند . كشت تركيبي ساده ترين بوده اما توليد از كشت هاي مجزا تقريباً ⅓ بيشتر گزارش شده است .


براي كشت مجزا ، مخزن فيتوپلانكتون بصورتي مستقر مي شود كه آن بتدريج داخل مخزن كشت موينا تخليه مي شود ( شكل 2 ) . مشكل توليد از كشت هاي مجزا گرفتن فضاي اضافي كشت فيتوپلانكتون است. بهرحال كشت مجزا موينا و فيتوپلانكتون داراي محاسني مثل شانس كمتر آلودگي ، درجه بزركتر از كنترل و توليد يكدست تر هستند .


نكته : بيدقتي در روش كشت هميشه چندين كشت موينا را براي تضمين كار كه مبادا از بين برود يك جانشين را حفظ مي كنند.





ظروف


كشت ها بصورت اكواريومي در 10 گالن ( 38 ليتر ) نگهداري مي شوند.بهرحال اين حجم معمولا فقط بمقدار كافي موينا براي كشت تفنني غذاي زنده توليد مي كند. براي مقياس بزرگتر وعمليات تجاري مخازن و بشكه ها (سيماني ، استيل ضد زنگ ، پلاستيك يا فايبر گلاس ) واستخرهاي خاكي بكار برده مي شود. استخرهاي قديمي ، سينك هاي پلاستيك ، وانهاي كهنه ، آسترهاي ( بدنه هاي) يخچال هاي دور انداختني ، آبخور هاي گاوها همچنين خوب كار مي دهند. ظروف رنگ آميزي نشده كاربرد ندارند مگر اينكه آنها استيل ضد زنگ باشند.



در اين ظروف بزرگتر ، عمق آب بيشتر از3 فوت ( 9/0 متر ) نمي باشد. ماكزيمم عمق 20- 16 اينچ ( 5/0 – 4/0 متر) احتمالاً مناسب است. آب كم عمق نور نفوذي براي فتو سنتز بوسيله فيتوپلانكتون خوب بهره مند مي كند وسطح وسيعي به نسبت حجم براي انتشار اكسيژن محلول را فراهم مي سازد.


نور منشر شده يا سايه در حدود ⅓ سطح آب ظرف كشت موينا توصيه مي شود . اثر گلخانه اي باروكش سايه ( 80- 50 درصد كاهش نور) مطلوب است. كشت هاي فضاي باز براي كمك به توليد باثبات از باران محافظت مي شود وبراي جلوگيري كردن از ورود حشرات آبزي شكارچي تور گوشگير استفاده مي شود.


ظروف استفاده شده خواه اكواريم ها ، تانك ها ، بشكه هايا استخرها باشند نياز به تميزي خاصي نمي باشند. بهرحال جلبك هاي ريسه اي وشكارچي بچه ماهي ولاروآن (مانند هيدر، بك اسويمرها ، سوسك زيرآبي و لارو سنجاقك ) بويژه در كشت موينا مشكل آفرين مي باشند.مخازن با محلول 30 درصد ازاسيد موريتيك يا بوسيله خشك شدن در نور آفتاب ضدعفوني مي شوند.استخرهاي خاكي تخليه وخشك مي شوند.



آب


مويناها شديداً به آفت كش ها، فلزات ( مثل مسوروي كه درآب شهري يا آب چاه متداول مي باشند)، دترجنت ها، رنگ زداها و مواد سمي ديگر در آب تاميني حساس هستند.اطمينان كه سموم ناخواسته داخل ظروف كشت اضافه نشوند . آب چاه بايد حداقل براي 2 ساعت هوادهي شود. آب شهري براي خنثي كردن كلر حداقل بايد 2 روز هوادهي شده يا با تيوسولفات سديم يا خنثي كننده كلر موجود تجاري براي كوتاه كردن پروسه اضافه شود . آب جاري طبيعت ايده آل ومطلوب است . آب باران نيز براي كشت هاي موينا عالي است اگر از يك منطقه عاري از آلودگي بيش از حد هوا باشد. آب شهر يا درياچه فيلتر شده بكار برده مي شود.


دماي بهينه آب براي كشت موينا 88- 75 درجه فارنهايت ( 31- 24 درجه سانتيگراد ) است كشت موينا براي شكوفا شدن در دماهاي بالاتر از 90 درجه فارنهايت ( 32 درجه سانتيگراد) براي دوره كوتاه ادامه مي يابد. بهرحال دماي پايين توليد را كاهش مي دهد .



هوادهي


هوادهي ملايم استخر موينا با قرار دادن آب در معرض اكسيژن ذرات غذايي را معلق نگه مي دارد و توليد فيتوپلانكتون را افزايش مي دهد: كه در افزايش تعداد تخمدر هر ماده ، تناسب ماده هاي تخم باروردار در جمعيت و تراكم جمعيت را منتج مي شود . جريان كم آب تازه در ظروف كشت همچنين توليد موينا را بهبود مي بخشد . فقط يك يا دو پمپ هوادهي اكواريومي در ظروف كشت تا 400 گالن ( 5/1 متر مكعب ) لازم مي باشد . از حباب هاي كوچك با شدت زياد جلوگيري كرد چون آنها زير كاراپاس گرفتار شده باعث شناور شدن در سطح آب شده كه سرانجام آنها را مي كشد.



تغذيه يا كوددهي


فهرست زير بعضي مواد كود دهي عمومي ونرخهاي كاربرد هستند . تلاش متعددي از اين وسايل كشت براي تعيين كردن اينكه كدام يك در جايگاهشان بهترين جواب را مي دهند . اندازه هاي كود دهي اوليه فراهم شده فقط يك نقطه شروع هستند واحتمالاً براي تنظيم كردن سازگاري در اوضاع كشت انفرادي مورد نيازمي باشد.


كميت زير از مواد كود در آغاز براي هر 100 گالن آب (379 ليتر ) اضافه مي شود.غذا يا كود افزودني تقريباً 100 – 50 درصد ميزان اوليه در 5 روز بعد اضافه مي شود .


1) مخمر : 5/0 – 3/0 اونس ( 2/14 – 5/8 گرم ) از مخمر نان


2) مخمر و كود معدني : 5/0 – 3/0 اونس ( 2/14 – 5/8 گرم ) مخمر و 5/0 اونس ( 2/14 گرم ) نيترات آمونيم3) يونجه ، سبوس و مخمر : 5/1 اونس ( 5/42 گرم ) پلت يا كنجاله يونجه ، 5/1 اونس ( 5/42 گرم ) گندم يا سبوس برنج و 3/0 اونس ( 5/8 گرم ) مخمر


4) كود گاوي يا سرباره ، سبوس و مخمر : 5 اونس ( 142 گرم ) از كود خشك يا سرباره فاضلاب ،5/1 اونس ( 5/42 گرم ) گندم يا سبوس برنج و 3/0 اونس ( 5/8 گرم ) مخمر


5) كود گاوي يا سرباره فاضلاب ، كنجاله پنبه دانه و مخمر : كاربرد 5 اونس ( 142 گرم ) از كود خشك يا سرباره فاضلاب 5/1 اونس ( 5/42 گرم ) كنجاله پنبه دانه و 3/0 اونس ( 5/8 گرم ) مخمر


6) كود گاوي يا اسبي يا سرباره فاضلاب: تركيب 20 اونس ( 576 گرم )از كود خشك يا سرباره فاضلاب


7) كود خوك يا مرغي : تركيب 6 اونس ( 170 گرم )از كود خشك


8) مخمر و پودر اسپيرولينا: 2/0 اونس ( 6/0 گرم ) مخمر نان ، 1/0 اونس ( 3 گرم ) پودر اسپيرولينا افزايش اين مقدار براي دو روز اول وسپس هر روز اضافه شده تا كشت برداشت شود.


نكته : افزايش آب گرم به مخمر وپودر اسپيرولينا و قرارگرفتن درآن بمدت 30 دقيقه


محتويات را درون تور مخصوص ميگوي آبشور ريخته وملايم تكان داده تا بداخل كشت موينا وارد مي شود.تور مخمر حل نشده را مي گيرد وموجودات كشت را گسترش مي دهد.



كودهاي آلي معمولاً نسبت به كدهاي معدني ترجيح داده مي شوند زيرا كودهاي آلي سلولهاي باكتريايي ، قارچي ودتريتوس ها بعلاوه فيتوپلانكتون بعنوان غذاي موينا را فراهم مي كند . اين تنوع آيتم هاي غذايي كاملاً نيازهاي غذايشان را برآورده كرده و منتج به حداكثر توليد مي شود.كودهاي معدني ممكن است بتنهايي استفاده شوند . بهرحال آنها در استخرهاي خاكي نسبت به مخازن و بشكه ها بهتر جواب مي دهند .



كود تازه ترجيح داده مي شود زيرا درآنها ماده آلي و باكتريها غني تر هستند . بهرحال بعضي حيوانات مزرعه اي مكمل هاي غذاي داده مي شوند. لارو مگس در كودشان كنترل شده واين از توليد موينا جلوگيري مي كند . اگر چه مطلقاً ضروري نيست اغلب كود قبل ازاستفاده خشك مي شود . كودهاي آلي قابل دسترس بصورت تجاري مثل كود گاوي آب گرفته و تفاله يا سرباره فاضلاب براي كشت هاي موينا بكار برده مي شود.


اگر چه كود بطور وسيع براي كشت موينا استفاده مي شود مخمر، يونجه وسبوس كمتر قابل مخالفت براي بكار گيري هستند و آنها خوب اثر مي كنند.مخمر فعال شده (مخمر نان ) به آساني از توزيع كنندگان عمده غذا در كيسه هاي 2 پوندي قابل دسترس مي باشد. سبوس وكنجاله يا پلت در كيسه هاي 50 پوندي (7/22 كيلوگرمي)از انبارهاي غذاي جانوران اهلي مي توان خريداري شود.



ماده آلي خشن مثل كود ، تفاله يا سرباره فاضلاب ، علوفه خشك ، سبوس، وكنجاله دانه هاي روغني معمولاً در كيسه هاي با چشمه ريز در ستون آب معلق مي شوند . پارچه مخصوص پنيرگيري ، كنف ، كتان ، نايلون يا غيره پارچه هاي با بافت نسبتاً شل بكار برده مي شوند . بهرحال پارچه نايلوني يا ديگر پارچه مصنوعي در آب مثل پنبه اي با كنفي خراب نمي شوند . براي ظروف كشت كوچكتر جورابهاي نايلوني براي اين مقصود خوب اثر مي كنند . ارزان و به آساني قابل دسترس هستند . كاربرد كيسه از ورود ذرات بزرگتر وايجاد مشكل در زمان برداشت موينا جلوگيري مي كند و كنترل بزرگتري از كوددهي را ممكن مي سازد.



تغذيه اضافي سريعاً در كيفيت آب مشكل ايجاد مي كند . در هر صورت نوعي بينابيني بكار برده شده با مقادير كوچك غذا يا كود شروع شده در فواصل مداوم اضافه مي شود و افزايش ملايم مقدار بكار رفته براي بدست آوردن تجربه عملي مي باشد. اگر قارچها در ظروف بعلت كود دهي زياد ايجاد شوند كيسه محتوي ماده آلي از كشت حذف مي شود. اگر قارچها در كميت هاي بزرگ دوام بياورند كشت كنار گذاشته شده دوباره تكرار مي شود.



PH بالاي بيش از حد ( بالاتر از 5/9 ) بعلت شكوفايي جلبكي سنگين ونتيجه افزايش در نسبت شكل سمي آمونياك ( يونيزه نشده) از توليد موينا جلوگيري مي كند . PH كشت بين 8 – 7 با سركه ( اسيد استيك ) تنظيم مي شود .



پيوند زدن ( تلقيح كردن )


كشت هاي زنده خالص براي پيوند زدن استفاده مي شوند. ازبكارگيري جانداران براي تلقيح از كشت هاي فاسد و ضعيف پرهيز كرد. كشت ها تخم در حال استراحت توليد مي كنند يا محتوي كشت لارو يا بچه ماهي را شكار مي كنند. با تقريباً 100 موينا در گالن ( 25 موينا درهر ليتر ) پيوند مي كنند . اگرچه يك كشت از لحاظ تئوريك مي تواند با يك ماده منفرد شروع شود ، هميشه تعدا كافي براي توسعه سريع جمعيت قابل برداشت بكار مي رود . اگر تعداد كمتري بكار برده شود جمعيت ملايمتر و آهسته تر اضافه خواهد شد .بنابراين كميت اوليه كود يا غذا براي جلوگيري كردن از تغذيه زياد كاسته مي شود . تعداد زيادتر بكار رفته براي تلقيح كردن زمان برداشت را كاهش مي دهد وشانس آلودگي با رقبا كاهش مي يابد .


كشت ها هميشه 24 ساعت يا بيشتربعد از كوددهي تلقيح مي شود. بهرحال وقتيكه مخمر بكاربرده شد ، مونياها بعد از اندكي ساعت از هوادهي ، كيفيت خوب ومناسب آب ودماي مناسب مي توانند به كشت اضافه شوند.اين وجود دارد چون سلولهاي مخمر فوراً براي مويناها بعنوان غذا قابل دسترس هستند. ميزان كم فيتوپلانكتون موجود در آب ودستگاه هاضمه مويناهاي القا شده براي تلقيح كشت معمولاً براي آغاز كردن يك شكوفايي فيتو پلانكتون كافي است.



بازبيني


روزانه جهت تعيين سلامتي كشت بررسي مي شود. مشاهدات زير تدوين شده اند.


1) سلامتي كشت بوسيله فعاليت آن تعيين مي شود، برداشتن يك قاشق غذاخوري ( 15 ميلي ليتر) از كشت و نمونه با ذره بين دستي با بزرگنمايي 8x تا 10x يا ميكروب بررسي مي شود . مويناهاي سبز يا قهوه اي – قرمز با دستگاه گوارش پر و حركت فعال سلامتي كشت را نشان مي دهد. رنگ پريدگي مويناها با دستگاه گوارش خالي يا توليد تخم در حال استراحت موينا اوضاع محيطي زير اپتيمم يا غذاي ناكافي را نشان مي دهد.


2) تراكم جمعيت با كشتن موينا در يك قاشق غذاخوري ( 5 – 3 ميلي ليتر ) نمونه با محلول الكل 70 درصد و شمارش همه مويناها در يك پتري ديش با ذره بين دستي ميكروسكوپ تعيين مي شود . كشت هاي آماده براي برداشت 75 – 45 موينا در يك قاشق غذاخوري نمونه (5 – 3 موينا درهرميلي ليتر) را دارا مي باشند . با وجود تجربه كافي تراكم جمعيت با چشم بدون نياز براي شمارش برآورد مي شود .


3) غلظت غذا در آب كشت كه در يك ليوان شفاف بررسي مي شود اندكي گل آلودگي و چاي رنگ يا سبز نمايان مي شود . تميزي آب نشان دهنده غذاي ناكافي است. هر وقت شفافيت كشت ها بيشتراز16 – 12 اينچ (4/0 – 3/0 متر ) باشد مي بايد با تقريباً 100 – 50 درصد كميت اوليه تغذيه يا بارور شوند .اين شفافيت با پلاستيك سفيد يا كلاهك فلزي به قطر تقريبي 4 اينچ ( 100 ميليمتر ) كه به انتهاي ميله چوبي متصل مي باشد تعين مي گردد ( سشي ديسك ). عمق شفافيت جايي كه صفحه در داخل مخزن كشت پايين فرو برده شود بصورت آشكار قابل رويت باشد .


4) اگر شكارچي هاي لارو يا بچه ماهي (مانند هيدر، بك اسويمرها ، سوسك زيرآبي و لارو سنجاقك ) مشاهده شوند كشت كنارگذاشت شده و استخرها يا مخزن جهت پرهيز از آلودگي كشت هاي ديگر تميز و ضد عفوني مي شود.



برداشت


مويناها بسادگي با تور ميگوي آبشور يا فيلتر قهوه قابل استفاده بتعداد مورد نياز از اعماق برداشت مي شوند جون آنها در سطح بصورت توده اي متمركز مي شوند.كشت ها همچنين بوسيله تخليه كردن يا سيفون كردن آب كشت درون جمع كننده پلانكتون مجهز شده با تور چشمه ريز 150 – 50 ميكرون معلق در ظزف آب برداشت مي شوند.قبل از برداشت بايد هواده خاموش شده به ذرات غذايي اجازه ته نشين شدن داده شود. براي كشت نيمه پيوسته بيشتر از25- 20 درصد از جمعيت هر روز برداشت نمي شود مگر اينكه شما كشت را دوباره تكرار بكنيد . برداشت با تخليه مخزن كشت براي تغيير آب بصورت مقطعي وبه بهبود يافتن كيفيت آن فرصت مي دهيد. فقط كميت هاي كوچك در يك زمان برداشت شده و مويناها به ظروف با آب تازه براي نگهداري زنده آنها انتقال داده مي شوند.


روسوبات زيرين هر روزبا برداشت بعدي بهم هروز در برداشت بعدي تركيب كل كشت جهت معلق سازي دوباره ذرات غذايي بهم زده مي شوند تا از پيشرفت اوضاع (شرايط) بي هوازي جلوگيري شود .



ويژگيهاي تكميلي


اختلاف در سايز، توليد تخم و شرايط محيطي بهينه بين گونه ها و واريته هاي مختلف مويناها وجود دارد. سازگاري ها كه بستگي به گونه يا واريته بخصوص كه شما خواهان توليد آن هستيد دارند، بايستي در روشهاي كشت تشكيل شوند .سطوح اضافي در مخزن كشت ممكن است اثر مثبتي روي توليد مويناها داشته باشد. براي دافني ها يك افزايش چهارجانبه از مساحت سطح ، شكل صفحات پلاستيكي ، براي نتيجه دادن در افزايش چهار جانبه تراكم ، بيوماس وبرداشت نشان داده مي شود. ناشتاخته است كه اين نتيجه كيفيت آب اصلاح شده بسبب باكتري هاي نيتراته است كه تغييري در پراكنش فرازماني دافني يا مواد غذاي اصلاح شده دارد .



هميشه مطابقت توليد موينا در برابر نياز غذايي بچه ماهي امكان پذير نيست. برداشت مويناها بصورت زنده براي چندين روز در آب خالص در يخچال قابل نگهداري مي باشد آنها وقتيكه دوباره گرم شوند فعاليت طبيعي خود را پي مي گيرند. كيفيت مواد مغذي ذخيره شده موينا شايد بعلت دوره گرسنگي بهينه نباشد، بنابراين قبل از استفاده از مويناها توسط ماهي با جلبك ومخمر غني مي شوند .


موينا براي دوره هاي طولاني بوسيله فريز كردن درآب كم نمك ( PPT 7 و با چگالي 0046/1) يا با فريز كردن خشك ذخيره مي شوند. درهردو روش مويناها كشته مي شوند بنابراين گردش (چرخش ) مناسب براي معلق نگهداشتن آنها در سوسپانسيون بعد از آب شدن لازم است كه آنها براي لارو ماهي قابل دسترس باشند. مويناهاي منجمد وفريز شده خشك بعنوان مواد غذايي باموجود زنه هم اندازه نبوده وآنها به آساني توسط لارو ماهي پذيرفته نمي شوند اگرچه انجماد يا انجماد خشك تغييرات مهمي در محتوي مواد غذايي مويناها ايجاد نمي كند، مواد مغذي بسرعت داخل آب شسته مي شوند. تقريباً همه فعاليت آنزيمي در 10 دقيقه بعد از معرفي در آب تازه تلف مي شوند. بعداز يكساعت همه آمينواسيدهاي آزاد وبيشتر آمينواسيدهاي باند شده تلف مي شوند .

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:44 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

اکولوژی کیلکای آنجوی و بررسی تغییرات ترکیب گونه

اكولوژی كیلكای آنچوی (Clupeonella engrauliformis ) و بررسی تغییرات تركیب گونه ای صید تجاری آن

مقدمه:
ماهیان كیلكا از گونه های باارزش و واجد اهمیت شیلاتی در دریای خزر است و قسمت بزرگی از چرخه غذایی دریای خزر را در بر می گیرند، و بعنوان نان در سفره غذایی در یای خزر تجلی میكنند .
دسته های بزرگی از آنها بوسیله ماهیان خاویاری ، سگ آبی ، زالونها ، سوف و آزاد ماهیان خورده می شود . در دریای خزر سه گونه ماهی كیلكا زیست میكند كه از جنس CLUPEONELLA وابسته به خانواده شگ ماهیان CLUPEIDAE می باشند:

1- كیلكای معمولی Clupeonella delicatula
2- كیلكای آنچوی C . engrauliformis
3- كیلكای چشم درشت C.grimmi

ماهی شناسی:
كلید اصلی تشخیص ماهیان این جنس ، وجود فلسهای تغییر شكل یافته لب تیز در زیر شكم از گلو تا مخرج و بلند بودن شعاع آخر باله مخرجی است.
كیلكای آنچوی Clupeonella engrauliformis
بدن كیلكای آنچوی نسبت به گونه های دیگر این جنس كشیده تر و گردتر است . باله پشتی دارای سه شعاع باله سخت و 12 شعاع باله نرم می باشد. باله مخرجی دارای سه شعاع باله سخت و 15 تا 16 شعاع باله نرم است.
خار شكمی رشد و نمو كمی داشته و تعداد آنها 28 عدد می باشد . زائده های كمان برانشی 57 تا 63 عدد بوده و مهره ها ستون فقرات 44 تا 47 عدد است . عر ض بدن كوتاه و نسبتآ استونه ای این ماهی از 19 درصد طول كلی آن تجاوز نمی كند. رنگ بدن در طرفین تیره است . سرعت رشد و نمو آن فوق العاده زیاد است.
طول كلی آن ممكن است به 155 تا 165 میلیمتر هم برسد . میانگین وزن 10 تا 18 گرم و حداكثر وزن اندازه گیری شده 26 گرم بوده است.
زیست شناسی:
كیلكای آنچوی از ماهیان گرما دوست بوده كه در درجه حرارت آب 28 – 5/4 درجه سانتی گراد پراكنش دارد و بومی قسمت میانی و بویژه جنوب دریای خزر است و تقریبآ هیچ وقت به بخش شمالی دریای خزر مهاجرت نمی كند.



كیلكای آنچوی Clupeonella engrauliformis


این گونه در فواصل دور از ساحل زیست می كند و بندرت به ساحل نزدیك میشود و در 2 تا 3 سالگی بالغ می گردد.
كیلكای آنچوی در آبهای باز بدون نزدیكی به ساحل تخمریزی می كند و از خلیج ها ، نواحی كم عمق، جاییكه عمق آب كمتر از 10 متر و شوری آب كمتر از 8 در هزار باشد ، اجتناب می كند و تنها در دسته های خیلی كوچك وارد مناطق كم عمق شمال در یای خزر می شود و بیشتر نواحی كم عمق و شور ناحیه جنوبی را ترجیح می دهد. تراكم بیشتر آن بالای منطقه مركزی و جنوب در یای خزر ، جاییكه چرخشهای عظیم بین عمق 40 متر و 300-200 متر ستون آب ، می باشد.
كیلكای آنچوی از درجه حرارت پایین تر از پنج درجه سانتی گراد پرهیز می كند. بیشترین فعالیت آن در درجه حرارت 19- 8 درجه سانتی گراد است.
پهناور بودن وسعت منطقه زیستی كیلكای آنچوی ، می تواند براحتی جوابگوی تغذیه اش در دوره فعال مصرف غذایی باشد.
در فصل زمستان كیلكای آنچوی در منطقه جنوب و مركز دریای خزر پراكنده است و در فروردین تا آخر خرداد گروههای زیادی ، از جنوب در یای خزر به سمت شمال مهاجرت میكنند ، و دسته های كمتر در قسمت جنوب در یای خزر باقی می مانند .
كیلكای آنچوی در فصول مختلف سال با بیش از 50 در صد تغذیه از راسته Copepoda بعنوان غذای اصلی از آن تغذیه می كند. از این راسته جنس Eurytemora با نقش بیش از 50 در صد وزنی در تغذیه كیلكای آنچوی نسبت به سایر جنس های این راسته ، در فصول مختلف سال بعنوان غذای اصلی آن تلقی می گردد.
تخمریزی كیلكای آنچوی مدت زمان بیشتری نسبت به سایر گونه ها طول می كشد و بیشترین شدت آن در فصل پاییز ، جاییكه درجه حرارت آب 24- 13 درجه سانتی گراد و شوری آن 13 – 8 در هزار می باشد.



پراكنش كیلكای آنچوی دریای خزر - كیلوگرم در 10 دقیقه فعالیت


در این فصل نرها معمولآ از نظر تعداد نسبت به ماده ها بیشترند اما از نظر جثه ، ماده ها بزرگترند در این زمان نر ها معمولآ در اعماق 20 – 10 متری مانده ، در صورتیكه ماده ها 25 – 20 متری بسر می برند. ظاهرآ نر ها مدت طولانی تری در محل بسر می برند ، در صورتیكه ماده ها بلافاصله پس از تخم ریزی ، محل را ترك می كنند .
هم آوری تخم آن بطور میانگین 39000 عدد است .در زمان تغذیه فعال ، جمعیت ماده ها بیشتر از نرها است. دوره رشد و نمو جنینی ، پس از بارور شدن تخم ، در دمای 5/17 در جه سانتی گراد در مدت زمان 30 تا 34 ساعت بطول می انجامد و دوران زندگی لاروی و نوزادی آنها 8 – 6 ماه بطول می انجامد.
كیلكای آنچوی در طول تابستان معمولا به زیر لایه گرم آب پناه می برد و گاهی ممكن است در لایه ترموكلاین آب باقی بماند.
بر خلاف گونه كیلكای معمولی این ماهی در طول زمستان نیز به تغذیه خود ادامه می دهد و در اعماق 75 – 40 متر و در دمای 9 – 5/8 در جه سانتی گراد و تا دمای 5/13 در جه سانتی گراد یافت می شود. تكامل لارو كیلكای آنچوی در فصل پاییز تا زمستان در درجه حرارت كم آب صورت می گیرد كه احتمالآ این شاخص عامل افزایش تعداد ستون مهرهای آن (47 – 44 ) نسبت به كیلكای معمولی (44 – 41 ) است .
تغییر شكل در دوره لاروی بسیار آهسته تر از كیلكای معمولی است و وقتی كه طول آن به 41 میلی متر رسید ، فلس ها ظا هر می شوند.
تخمریزی كیلكای آنچوی در اعماق مختلف ستون آب بین 50 تا 200 متر اتفاق می افتد ، در نتیجه قسمت اعظم تخم ها و لارو ها در معرض جریانها ی چرخشی دریای خزر در عمق یاد شده ، قرار می گیرند.



جدول1 : آمار كل شناور های صیادی كیلكا از سال 1374 - 1384 (فروند) * از سال 1382 تعدادی از شناور ها تعدیل شده اند


لارو پلاژیك در امتداد جریانهای چرخشی حمل شده و باعث طولانی تر شدن مسیر مهاجرت می گردد، بنابراین تراكم كیلكای آنچوی در منطقه جریانهای چرخشی ، جاییكه تولیدات بیولوژیك فراوان است، افزایش می یابد.
مسن ترین كلاسه سنی كه از این جنس تا كنون گزارش گردیده در رده سنی هفت سال بوده است.
كیلكای آنچوی نقش عمدهای در تآ مین غذای انواع گونه های ماهیان گوشت خوار در در یای خزر بازی میكند.
تحقیقات یكساله بیومتریك و ارزیابی ذخایر كیلكا در آبهای ایران كه در نوار ساحلی و عمق 40 الی 80 متری در سال 1370 صورت گرفت ، نشان داد كه 8/91 در صد ذخایر كیلكا از گونه آنچوی است كه 95/69در صد آن در گروه سنی +2 و +3 قرار داشتند و همچنین وزن متوسط كیلكای آنچوی 61/5 گرم و طول متوسط آن 5/87 میلیمتر و در صد ماده 85/57 و در صد نر 15/42 است.
مطالعه دیگری تحت عنوان ، بررسی پروژه ارزیابی ذخایر كیلكا ماهیان و مونیتورینگ مناطق صید تجاری در سال 76 – 1375 ، كیلكای آنچوی 87 درصد تركیب صید را به خود اختصاص داد و جنس نر این ماهی در صید غالب 87/53 در صد از كل صید را تشكیل داد.
قسمت عمده كیلكای آنچوی در فصل پاییز تا اوایل زمستان تخمریزی كرده و در آبان ماه حداكثر فراوانی در تخمریزی را دارند.بر اساس مطالعات فوق بیوماس كیلكای آنچوی در میانگین چهار فصل 212 هزار تن بر آورد گردید كه از این مقدار 6/62 هزار تن زیر منطقه ساحلی (200 – 20 متر ) و 7/149 هزار تن در زیر منطقه عمیق ( بیشتر از 200 متر) وجود دارد .
تغییرات تركیب گونه ای:
شیلات ایران با در نظر گرفتن ارزیابی حاصله ، به توسعه ناوگان صیادی شناورهای كیلكا گیر در استانهای شمالی برآمده بطوریكه از 94 فروند در سال 1376 به 199 فروند در سال 1381 توسعه یافت. با روند افزایش ناوگان صیادی میزان كل صیددر سال 1376 از 60 هزار تن به میزان 95 هزار تن افزایش حاصل شد.



جدول2: آمار صید كیلكا از سال 1376 لغایت 1384(تن)


جدول1 : آمار كل شناور های صیادی كیلكا از سال 1374 - 1384
* از سال 1382 تعدادی از شناور ها تعدیل شده اند(شكل بالا)
متآسفانه روند صید ماهیان كیلكا در چند سال اخیر با ورود و شكوفایی شانه دار Menmiopsis Leidys دستخوش تغییرات شده است . روندكلی آْمار صید گونه های ماهیان كیلكا بشرح جدول زیر میباشد:
جدول2: آمار صید كیلكا از سال 1376 لغایت 1384(شكل مقابل)
بر اساس گزارشات آماری شیلات ایران ، روند تغییرات تركیب گونه ای كیلكای آنچوی نیز با حضور شانه دار تغییر یافته و از 21 در تركیب صید در سال 1383 به میزان 31 در صد تر كیب جمعیت از كل صید را در سال 1384 به خود اختصاص داده است .


منابع:
1- قربانی ، ه . 1375. بررسی رژیم غذایی كیلكا در سواحل جنوبی دریای خزر . پایان نامه كارشناسی ارشد دانشكده علوم و فنون دریایی – واحد شمال تهران
2 – پور غلام ، ر .1377. پروژه ارزیابی ذخایر كیلكا ماهیان و مونیتورینگ مناطق صید آنها در سال 76-1375. موسسه تحقیفات شیلات ایران
3- رضوی صیاد ، ب. 1370. پراكنش و وفور كیلكای در یای خزر. موسسه تحقیفات شیلات ایران
4 – Prikhodko, B.I. 1981 . Ecological features of the caspian Kilka. KASPNIRKH Astrakhan.

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:45 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

Powered by Translate

دستور العمل عمومی در رویه پرورش ماهیان آبهای شیرین

دستورالعمل¬هاي عمومي در رويه پرورش ماهيان آبهاي شيرين:
در اين خصوص پرورش دهندگان ماهي مي¬توانند از محيطهاي آبي و تسهيلاتي استفاده كنند كه براي پرورش كپور و ديگر گونه¬هاي ماهي آبهاي شيرين مناسب¬ترند ، تا براي ماهيان قزل¬آلا، و فنون اين كار در حال حاضر كاملا مرسوم و رايج است. ايجاد استخرهاي ماهي در اصل رويه¬اي از آب¬زدايي و كنترل منظم مناطق باتلاقي با استفاده از سدهاي ساده كه به تدريج استخرهايي مناسب توليد ماهي در كنار آن ايجادشد، ريشه گرفته است. از لحاظ فني كليه گونه¬هاي ماهي آب شيرين را ميتوان پرورش داد و اين بسته به انتخاب بازار است. در ذيل برخي از مسايلي كه در رويه¬هاي پرورش و تكثير ماهيان آب شيرين بايد بدانها توجه داشت مد نظر قرار مي¬گيرد:
 
ضد عفوني استخر
استخرها كه در اندازه¬هاي متفاوتي هستند ( از 100 متر مربع براي تخم¬ريزي گرفته تا بيش از 10 هكتار براي پرورش ماهيان استخرهاي نمونه يا در زمين حفر ميشوند و يا بوسيله پشته¬هاي خاكي ساخته ميشوند كه در هر حال بايد قابل زهكشي باشند و اين كار معمولاً بوسيله سيستم ( مانك ) صورت مي¬گيرد . بهترين و ارزانترين روش ضد عفوني استخرها خنگ گذاشتن و به آيش در آوردن آن است

تخم¬ريزي
بطور معمول ماهيان آب شيرين در دماي حدود 22 درجه سانتيگراد تخم ريزي ميكند و استخرهاي تخم¬ريزي در آغاز ماه مه ، هنگامي كه حرارت آب به سرعت زياد ميشود ، آماده مي¬گردند . در استخرها بذر علف افشانده ميشود يا گياهان ديگر امكان رويش مي¬يابند ، بطوري كه رستني¬هاي مناسب موجود باشد ، تا تخمها به آنها بچسبند. استخرها در اكثر اوقات سال ، خـالي هستند امـا درست قـبل از تخم¬ريزي از آب پر مي¬شوند و فرصت گرم شدن مي¬يابند. آنها تنها وقتي مورد استفاده قرار مي¬گيرند كه درجه حرارت آبشان بالاي 18 درجه سانتيگراد باقي بماند . ماهي¬هاي توليد مثل كننده آب شيرين در دسته¬هايي شامل 2 نر و يك ماده انتخاب ميشوند. نرها به سادگي شناسايي ميشوند. به اين ترتيب كه وقتي كه حفره شكمي آنها به آرامي فشار داده شود، اسپرم از منفذ آن خارج ميشود. ماده¬¬ها در اين زمان به واسطه حفره شكمي متورم و منفذهاي برجسته قابل تشخيص¬اند ماهي كپور معمولاً در 4 سالگي بالغ ميشود ، گر چه نرهاي آن ميتوانند زودتر بالغ شوند. دسته¬هاي ماهيان بلافاصله بعد از آب¬گيري استخر ، وارد آن ميشوند و تخم¬ريزي بعد از حدود 36 ساعت صورت ميگيرد. ماده¬ها روي گياهان مركز استخر تخم مي¬ريزند و هر ماهي حدود 000ر100 تخم به ازاء هر كيلوگرم از وزن بدن توليد مي¬كند. ماهي¬هاي توليد مثل كننده را پس از تخم¬ريزي بلافاصله از استخر بيرون مي¬آورند تا تخمها را نخورند.
مراحل لاروي :
معمولاً تخم ماهيان آب شيرين از جمله كپور پس از گذشت 100 "درجه روز" (يعني 4 روز در دماي 25 درجه سانتيگراد) سرباز مي¬كند. لاروها به طول 5 ميليمتر هستند و تنها يك كيسه غذايي كوچك با خود همراه دارند. هنگام آماده سازي استخر تخم¬ريزي يا نزديك به اين زمان ، استخرهاي نوزاد پروري بزرگتر از استخرهاي تخم¬ريزي هستند و بايد حدود 2/1 متر عمق داشته باشند. اين استخرها اختصاصاً براي توليد لارو بكار مي¬روند و بايد تنها حاوي مواد غذايي در چنان اندازه و كيفيتي باشند كـه مـناسب تـغذيه لاروهـا بـاشند. بـراي پرورش پلانكتون¬هاي حيواني غذايي در استخرها كود آلي يا شيميايي مي¬پاشند. انتخاب بين كودهاي آلي و غير آلي صورت مي¬گيرد و كودهاي آلي طبيعي مورد استفاده معمولاً از كودهاي حيواني نظير كود گاو يا اسب هستند . اين مواد را ميتوان به ميزان 1 كيلوگرم در متر مربع بصورت جامد يا مايع ، ترجيحاً در حالت تجزيه كامل كه سطح آمونيم به حداقل مي¬رسد بكار گرفت. ( سطح آمونيم بسته به طبيعت خاك استخر و سطح موجود مواد تغذيه¬اي در استخر كاملاً متغير است). هنگام كودپاشي دقت زيادي بايد مبذول داشت تا كود بيش از حد افزوده نشود و حالت بي¬اكسيژني رخ ندهد. به جاي كوددهي گسترده و يك جا، چه بهتر كه اين كار طي چندين نوبت هر چند هفته يك بار در طول تابستان صورت گيرد.

كودهاي غير آلي را ميتوان به جاي كود آلي بكار برد. كودهاي آلي مواد تغذيه¬اي جلبكي را در سطح قابل پيش¬بيني¬تري فراهم مي¬نمايند. در استخرهاي عادي كه داراي مقدار مناسبي خاك در كف هستند ، احتمال دارد كه فسفر ، مواد مغذي را محدود كند كه براي جلوگيري از اين وضع ، از سوپر فسفات¬ها استفاده مي¬گردد. شكل رايج¬تر كودپاشي ، استفاده از تركيب نيتروژن، فسفر و پتاسيم به نسبت 10÷10 ÷ 10 به ميزان 10 كيلوگرم در هكتار ، كمي ديرتر در سال ميتوان بكار گرفت. پس از آنكه كود آلي يا شيميايي افزوده شد و پلانكتون كافي در استخر بوجود آمد لاروهاي تازه سر از تخم درآورده به آن وارد مي¬شوند. رشد در اين زمان سريع است و لاروها را بايد به منظور جلوگيري از كاهش ميزان رشد كه در اثر ازدحام بي¬رويه ايجاد مي¬شود ، پراكنده و كم جمعيت كرد. بطور معمول لاروها را براي بقيه فصل در استخر نگاه ميدارند. همچنين ممكن است در صورت كند بودن ميزان رشد ( كه از طريق نمونه برداري با تور كنترل ميشود) ، از تغذيه كمكي استفاده گردد. در صورتيكه درجه حرارت مناسب باشد، ممكن است ماهيان كليه غذاهايي را كه بطور طبيعي توليد شده مصرف كنند. غذاهاي گندله¬اي شكل كه توسط كارخانجات تجارتي توليد ميشوند معمول ترين غذاي ماهيان آب شيرين از جمله كپور هستند. اين مواد از لحاظ غذايي متناسب با نيازهاي ماهي ساخته شده¬اند و ميتوان آن را با دست به آنها داد، يا به كمك ابزار اتوماتيك يا تغذيه كننده¬ها مورد استفاده قرار داد. در صورتيكه هوا به اندازه كافي گرم باشد ميتوان بطور واقع¬بينانه انتظار داشت كه تا پايان تابستان وزن ماهيان 50 تا 100 گرم باشد. در اينجا بايد بر اهميت بالا بودن دماي محيط تأكيد كرد، زيرا پايين بودن درجه حرارت سبب ميشود كه آهنگ رشد كند يا نابود گردد. حداقل دما براي رشد مناسب ، 18 درجه سانتيگراد است، در حالي كه دماي 25-23 درجه سانتيگراد ايده¬آلي را براي تبديلات غذايي و رشد بوجود مي¬آورد. اهميت درجه حرارت به قدري است كه استفاده از صفحات خورشيدي ، تونلهاي پلي تيني گلكاري شده يا ايجاد پوشش بر روي استخر ، به منظور افزايش درجه حرارت براي بالا بردن آهنگ رشد ، باز هم اقتصادي و بصرفه است.

كنترل بيماري
كنترل بيماري تا حد زياد مسئله¬اي است مربوط به بهداشت استخر. استخرها حتي¬الامكان بايد در طول زمستان ، خشك نگه داشته شوند و با آهك زنده ، فرمالين يا سود سوزآور ضد عفوني گردند. ماهيان توليد مثل كننده هميشه بايد از بچه ماهيها و ماهيان در حال رشد بزرگ¬تر و جدا نگاه داشته شوند. ماهيان بايد بخاطر انگل¬ها يا ساير علائم بيماري بطور مكرر در فصل رشد و ترجيحاً حداقل ماهي يك بار بطور كامل معاينه شوند و اگر بيماري آنان محرز گرديد، سريع و بطور موثر درمان شوند. دقت در انتخاب ماهيان توليد مثل كننده اهميت فراواني دارد تا در درجه اول موجب انتقال بيماري به مزرعه نشوند.

كنترل شكارچيان : كنترل شكارچيان ( عمدتاً پرندگان و حشرات آبزي) ، بيشتر با پيشگيري از ورود آنان تا نابود ساختن آنها بايد فراهم گردد. گرين هاوس¬ها واقعاً در مقابل شكارچي مقاوم هستند. مسئله عمده ديگر بويژه در اواخر فصل كه گرماي آب بيشتر و محصول ماهي موجود در آب بالاست. آلودگي استخر بوسيله خود ماهيان مي¬باشد. در اين حالت اكسيژن مورد نياز ضايعات دفع شده از ماهي ، و همچنين مصرف اكسيژن توسط ماهيان در حال رشد ، سبب كاهش ميزان اكسيژن محيط مي¬گردد. براي مقابله با اين موضوع ميتوان آب را در طول شب كه ميزان اكسيژن در پايين¬ترين حد خود است ، هوا داد ، يا آب آن را بطور دائم عوض كرد، گرچه مورد اخير با اتلاف حرارت آب همراه است.

منبع : سایت وزارت جهاد کشاورزی
 

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:47 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

jتولید مثل (تکثیر)ماهیان و پرورش آبزیان

توليد مثل ( تكثير ) ماهيان-  و پرورش آبزيان



اشاره : تكثير مصنوعي يا نيمه مصنوعي ( يا نيمه طبيعي ) ماهيان لازمه و يكي از شرايط اساسي براي پرورش يك گونه ماهي در مقياس تجاري است . در واقع بدون وجود انبوه بچه ماهيان در دسترس نمي توان به پرورش هيچ نوع ماهي اقدام نمود .


در بررسي هاي نگارنده در مراكز تكثير ماهي در كشور طي سالهاي 65 تا 85 يكي از مهمترين دلايل عدم موفقيت عمليات تكثير مصنوعي ماهيان بطريقي به موضوع استرس مربوط مي شود


استرس ها در تكثير مصنوعي ماهيان ممكن است شيميايي باشند ( مثل تغييرات پارامترهاي شيميايي آب در سالن تكثير ) و يا اينكه فيزيكي باشند ( مثل دستكاري ـ ضربه ـ تغييرات نور محيط ـ حمل و جابجايي ماهيان مولد و غيره ) و يا بيولوژيك باشند . ( مثلاً جنس مخالف در كنار ماهي مولد حضور نداشته باشد يا آنكه ماهي شكارچي در مخزن وجود داشته باشد ) . در سالن هاي تكثير ماهي در كل كشور ، استرس هاي دو نوع اول يعني شيميايي و فيزيكي بوفور اتفاق مي افتند . در هر حال مشخص شده كه با اندكي استرس ماهيان مولد از تخم دهي بازمانده و تلاش ها را بهدر مي دهند . بطور مثال در يك آزمايش ماهيان مولد آماده تكثير بمدت سه ساعت در آب با اكسيژن كمتر از 3 ميلي گرم در ليتر نگهداري شدند و نتيجه آن شد كه اين ماهيان قادر به تخمدهي نبودند و بدين نحو ساليانه صدها ماهي مولد در مراكز تكثير از گردونه توليدمثل خارج مي شوند و مراكز تكثير مجبور به نگهداري خيل عظيمي از ماهيان مولد مي باشند . اين موضوع انگيزه اي براي رهيافت فيزيولوژيك علت اين شكست ها گرديد در مقاله حاضر به علل فيزيولوژيك شكست در تكثير ماهيان و نقش استرس پرداخته مي شود .



مقدمه : علي رغم اين واقعيت كه پاسخ هاي استرس در ماهيان شباهت زيادي به مهره داران خشكي زي دارد . معهذا اختلافات اساسي فاحشي بين اين دو وجود دارد .


اين تفاوت ها به زندگي در محيط آب مربوط مي شوند . بنظر مي رسد كه عوامل استرس زا و پاسخ هاي استرس در ماهيان بسيار گسترده تر و شايد با اهميت تر از موجودات خشكي زي باشد . مثلاً « استرس زاهاي » آلاينده آب جزئي از عوامل استرس زاي معمولي در زندگي ماهيان هستند كه مثلاً براي پستانداران خشكي زي چندان اهميتي ندارند . زيرا ماهي در آب غوطه ور است و سطوح بسيار ظريف و آسيب پذير تنفسي خود را مستقيماً درگير با آب دارد . غير از اين ماهيان دريايي مجبورند آب بنوشند . همچنين وجود تعداد بسيار زياد گيرنده هاي شيميائي در روي پوست اين مسئله را توجيه


مي نمايد كه چرا وقتي ماهي در آب آلوده قرار مي گيرد واكنش هاي متراكم و بهم پيوسته استرس در بدنش ظاهر مي گردند .


عوامل استرس زا براي ماهيان بمراتب بيش از موجودات خشكي زي هستند بخصوص در شرايط پرورشي كه محيط محدود است . تغييرات كيفي در آب نظير PH ـ مواد معدني و غيره كه دائماً اتفاق مي افتند اهميت زيادي در زندگي اين حيوان دارند تا جائيكه در خيلي از مواقع حيات اين جانور به اين تغييرات و فاكتورها وابسته مي گردد . مواد شيميايي ممكن است مستقيماً قبل از آنكه عوامل استرس زا باشند مواد سمي مرگ آور باشند . اما در برخي حالات اين تغييرات بطور غيرمستقيم مرگ آور


مي شوند . مثلاً استرس زاهائي كه اختلال در سيستم هيدرومينرال ها را ايجاد كرده و سبب استرس در ماهي مي گردند ( مثل شوري آب‌ ، يا وجود يك ماده در آب كه مستقيماً از طريق مكانيسم كنترل نور و اندوكرين سبب پاسخ هاي استرس بشود .


اگرچه شناخت ما از 000/20 گونه ماهيان استخواني از نظر پاسخ هاي ايمني خيلي كم است و فقط تعداد محدودي از گونه ها مورد آزمايش قرار گرفته اند معهذا مشخص گرديده كه استرس مي تواند شرايط نهائي ذيل را براي ماهي بدنبال داشته باشد .


 مرگ و مير و تلفات ماهيان زمانيكه استرس شديد باشد : مثلا‌ً در پرورش آبزيان در جريان دستكاري هاي اجباري و حمل و نقل ماهيان زنده شايد 100% تلفات به استرس مربوط ميشود ، يا شك ناگهاني حرارتي مثلاً در حد ده درجه سانتيگراد اختلاف دما مستقيماً به مرگ ماهيها منجر مي شود .


 كاهش مقاومت در برابر بيماريها يا عود بيماري بهبود يافته : اين مورد مربوط مي شود به توقف كار سيستم ايمني بدن يا اختلال در اين سيستم بهنگام استرس .


 شكست در توليدمثل يا كاهش بقاء نوزادان و كاهش درصد لقاح و غيره .


 كاهش يا توقف كامل رشد بخصوص در مورد استرس هاي مزمن .


پيشرفت علمي در اين زمينه ها مرهون زحمات مطالعاتي Cannon روي اثر كاتكولامين ها در ماهيان بهنگام واكنش هاي فوري بدن جانور ( تحريك اعصاب سمپاتيك ) و مطالعات « سليه » در مورد General adaptation Syndrom يا « سندرم عادت پذيري عمومي » است . اخيراً نقش كورتيكوستروئيدها نيز مورد تأكيد قرار گرفته است . بطور كلي وقتيكه يك ماهي تحت اثر عوامل استرس زا قرار مي گيرد ، ماهي از دو طريق به اين عامل پاسخ مي دهد ( در واقع مغز اين هماهنگي را ايجاد ميكند ) : يكي از طريق محور هيپوتالاموس ـ اتونوميك ـ آدرنال « مدولا » كه در ماهيان در واقع موجبات ترشح بافت كرومافين و كاتكولامين ها را فراهم مي آورد و ديگري از طريق محور هيپوتالاموس هيپوفيز آدرنال است .


رهاشدن هورمون ها در خون منجر به جابجائي انرژي از بخش هاي رشد و توليدمثل و صرف آنها در راه سازگاري و خوگرفتن با شرايط استرس مي شود . البته موارد فوق كاملاً با پاسخ هاي استرس در پستانداران مطابقت دارد ولي همانگونه كه ذكر شد در ماهيها واكنش هاي ديگري هم وجود دارد مثلاً تنظيم اسمزي كه براي آنها خيلي حياتي است كه بخشي از آن بعهده اندام برانشي در ماهيهاست بديهي است صدماتي كه به اين اندام در شرايط استرس وارد مي شود مي تواند تنظيم هيدرومينرال ها را مختل كرده و ماهي را حتي بكشد . واكنش هاي زنجيره اي استرس در ماهيان با مرزهاي نسبتاً مشخص تري از پستانداران ديده مي شود و در مورد پاسخ اول و دوم مرز كاملاً مشخص است . پاسخ اول فعال شدن مراكز مغز است كه نتيجه آن رهاشدن انفجاري كاتكولامين ها و كوريكوستروئيدها در خون مي باشد . پاسخ دوم واكنش هاي متعدد فوري هستند كه اين هورمون ها در سطوح بافتي در خون ايجاد مي كنند و شامل افزايش بازده قلب ـ جذب اكسيژن بيشتر ـ جابجائي سريع انرژي و اختلال در تعادل اسمزي مي باشد . پاسخ سوم تا سطح اندام ها و جمعيت كشيده مي شود و توقف يا ممانعت از رشد ـ شكست در توليدمثل و توقف پاسخ هاي ايمني بدن و بالأخره كاهش ظرفيت تحمل استرس هاي بعدي را شامل مي شود . البته براساس يافته هاي جديد تفكيك پاسخ هاي دوم و سوم بطور كامل ميسر نيست .



موفقيت در توليدمثل در ماهيان :


توليدمثل موفقيت آميز در ماهيان به مكانيسم كنترل پيچيده سيستم هاي نور و اندوكرين و همچنين خيلي از متغيرهاي محيطي بستگي دارد . دماي آب و فتوپريود روزانه مهمترين اين فاكتورها هستند ، فراواني غذا ، كيفيت آب ، محيط اجتماعي ، مناسب بودن بستر تخم ريزي از نظر فيزيكي و غيره ممكن است هر يك فاكتوري تعيين كننده باشند . بنابراين ملاحظه مي شود براي توليدمثل ماهيان پيش شرط هاي زيادي وجود دارد كه موفقيت يا شكست در توليدمثل تا حدود زيادي به اين پيش شرط ها بستگي دارد . كندي يا توقف فعاليتهاي توليدمثلي در اثر استرس پديده اي عمومي در مهره داران و از آنجمله ماهيهاست . اين مسئله از اين واقعيت منشاء مي گيرد كه در زمان استرس مقداري از انرژي كه مي بايستي صرف فعاليتهاي آنابوليكي و توليدمثلي مي گرديد را جانور بناچار مي بايستي جهت مبارزه و مقابله با استرس بكار برد . در نتيجه از « سرمايه گذاري » انرژي در بخش توليدمثل كاسته مي شود .


در مقايسه با تغييرات محيطي كه تعادل هيدرومينرال ها و رشد را تحت تأثير قرار مي دهند مي تواند تفاوتهائي بين فاكتورهائي كه بدون علائم و پاسخ واضح استرس مستقيماً در توليدمثل اخلال ايجاد


مي كنند و فاكتورهائي كه بطور غيرمستقيم و بدون پاسخ هاي استرسي در اين عمل اخلال ايجاد


مي كنند قائل گرديد . حالت اول را ميتوان چنين توضيح داد كه توليدمثل موفقيت آميز در ماهي بيش از كار ساير اندام هاي بدن به ثبات شرايط محيطي بستگي دارد و بنابراين هر نوع تغيير شرايط ممكن است مستقيماً توليدمثل را متوقف كند و اين از جمله نكات كليدي است كه در تكثير مصنوعي در مراكز تكثير كشور بايد رعايت شود . مثلاً تغير بستر يا دماي آب به توقف توليدمثل مي تواند منجر شود و بهمين دليل است كه مشاهده مي كنيم گونه هاي ماهي خيلي كمي قادرند خود را در شرايط استخر يا اكواريوم تكثير كنند . در حقيقت خيلي از گونه هاي ماهيان بدون آنكه در اين شرايط پاسخ هاي استرس در آنها ظاهر شود قادر به تكثير در شرايط تغيير يافته يا تحميلي نمي باشند و حتي براي برخي گونه ها ممكن است در شرايط اسارت گونادها هم كاملاً رسيده شوند ولي بدون القاء اوولاسيون بطريق مصنوعي تكثير آنان عملي نيست . ( در واقع تغيير شرايط بخودي خود توليدمثل را مستقيماً متوقف مي سازد ) . براي برخي گون هاي ديگر مثل مارماهي حقيقي ( EEL ) حتي تكامل و توسعه گونادها هم بدون بكارگيري هورمون هاي مختلف اتفاق نمي افتد .


از جمله فاكتورهائي ديگر كه بطور مستقيم و بدون پاسخ هاي استرسي درون بدون ماهي در كار توليدمثل اخلال ايجاد مي كنند ميتوان به آلاينده هاي آب اشاره كرد مثال هاي فراواني از نقش آلوده كننده ها ـ فلزات سنگين و PH پائين آب روي كاهش استعداد هم آوري ـ كاهش درصد لقاح ـ كاهش بازماندگي نوزادان و غيره در كتب فيزيولوژي ماهي وجود دارند .


خيلي از مواد شيميائي در آب پيش از آنكه يك استرس زا باشند مواد سمي هستند و اينها بيشتر بعنوان واسطه در كار توليدمثل در مكانيسم كنترل غدد درون ريز عمل كرده و اختلال ايجاد مي كنند در حالت دوم يعني فاكتورهائي كه بطور غيرمستقيم و با پاسخ هاي مشخص استرس در بدن ماهي در كار توليدمثل اخلال ايجاد مي كنند ، مي توان مثلاً به دستكاري يا صيد ماهي اشاره كرد . واكنش هاي ايجاد شده پس از اين استرس مي تواند از طريق محور هيپوتالاموس ـ هيپوفيز ـ گوناد تأثير گذاشته و از اين طريق در توليدمثل مؤثر واقع شوند .



تأثير استرس از طريق محور هيپوتالاموس ـ هيپوفيز ـ گوناد


رشد و توسعه گونادها و گامتوژنز از طريق محور هيپوتالاموس ـ هيپوفيز ـ گوناد در كنترل مغز قرار دارد . در ماهيان استخواني دو ايزوفورم از هورمون آزادكننده گونادو تروپين بنام هاي GnRH1 و GnRH2 شناخته شده اند . اينها در هيپوتالاموس ساخته شده و كارشان تحريك هيپوفيز به ترشح هورمون گونادوتروپين است .


هورمون GTH1 رشد گونادها را در مراحل اوليه گامتوژ كنترل مي كند و هورمون GTH2 مراحل نهائي رسيدگي گونادها را در كنترل دارد . بيشتر اعمال اين دو هورمون بوسيله استروئيدها انجام ميشود ، كه از طريق فوليكول ها توليد مي شوند يكي از اين استروئيدها بنام 17-بتا استراديول است كه رشد اُاُسيت و تجمع زرده و توليد ويتلوژنين كه پيش نياز پروتئين زرده است را جلو مي اندازد . GTH2 براي رسيدگي يا بلوغ ميوتيك اُاُسيت ها در ماهيان استخواني اهميت زيادي دارد . فعاليت اين هورمون هم بواسطه 17 الفا 20 بتا دي هيدروكسي پروژسترون ( از وابستگان نزديك استروئيدها ) انجام مي شود كه اينهم بوسيله سلول هاي فوليكولي توليد مي گردد . در ماهيان نر فعاليت استروئيدزائي در سلول هاي سوماتيك بيضه قرار دارد كه توليد 11 كتوتوستسترون بعنوان آندروژن اصلي كنترل كننده اسپرماتوژنز مي كند .


در حاليكه اثرات متوقف كننده استرس زاها روي پديده هاي توليدمثلي براي چندين نوع استرس زاهاي گوناگون در گونه هاي مختلف تجربه شده است معهذا اطلاعات روي هورمون هاي گونادوتروپين و استروئيدهاي گونادي عموماً در مورد آزادماهيان مطالعه شده اند و نتايج بدست آمده هم با همديگر موافق نيستند حتي گاهي اوقات اثراتي در واكنش به خيلي از استرسورهاي فيزيكي يا شيميائي اصلاً گزارش نشده است .


بنظر مي رسد بيشترين تأثير استرس در توليدمثل تغيير مقدار استروئيدهاي خون كه سيكل توليدمثل فقط با حضور مقدار كافي و لازم آنها پيش مي رود باشد .


استرس دستكاري موجب كاهش سطح توستسترون پلاسما و سطح 17 بتا استراديول مي شود كه در نتيجه آن سطح ويتلوژنين پائين مي آيد و در نهايت كاهش حجم و اندازه تخمدان و مهمتر از آن كاهش درصد بازماندگي تخم هاي لقاح يافته مي گردد ( چون زرده تخم كم است ) .


در آزمايشات بسياري ثابت شده است كه كورتيزول رها شده در خون در نتيجه استرس بعنوان يك فاكتور عمده كاهش توليدمثل مي باشد . اين هورمون هم موجب كاهش سطح استراديول و ويتلوژنين در گردش خون و همچنين كاهش سايز گونادها مي گردد . برخي كارشناسان عقيده دارند كه كورتيزول ترشح استراديول را متوقف نمي كند ولي فعاليت بيولوژيكي آنرا از طريق تحريك توليد پروتئين هاي بانيدينگ كاهش مي دهد .


از نتايج ناموافق آزمايشات بر روي ماهيان قزل آلا و تيلاپيا كه معمولاً با كاشت كورتيزول يا تزريق آن در بدن ماهي ايجاد شده مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه اثر كورتيزول عموماً در مراحل اوليه رشد فوليكول اُاُسيت ها محدود مي گردد و به مراحل بلوغ نهائي كاري ندارد . زيرا معلوم شده كه مقدار كورتيزول در زمان تخمريزي آزادماهيان خودبخود در حد بالائي است !


اخيراً‌ اثرات كورتيزول روي توليد استروئيدها در فوليكول تخمدان سه گونه ماهي مورد بررسي قرار گرفته است . نتايج بدست آمده نشان مي دهد كه كورتيزول اثرات متوقف كننده روي توليد 17 بتا استراديول ندرد . محققين عقيده دارند توقف توليدمثل بهنگام يا پس از استرس در نتيجه كورتيزول نمي باشد ، يا آنكه كورتيزول اثرات خود را در سطح بالاتر از محور هيپوتالاموس ـ هيپوفيز ـ گوناد و قبل از توليد استراديول اعمال مي كند . البته رسيدگي جنسي هم ممكن است روي شدت تأثير پذيري از استرس مؤثر باشد . بهرحال بنظر ميرسد اثرات استرس روي توليد مثل ماهيان از جنبه هاي فيزيولوژيك پاسخ استرسورها مي بايستي بيشتر مورد تحقيق و مطالعه قرار گيرد . بخصوص در مورد گونه هاي غير آزاد ماهيان .

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:48 PM
تشکرات از این پست
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اطلاعات جامع و مفید درباره آبزیان

اصول کشت و صنعت سهامی در صنعت میگو

اصول کشت و صنعت سهامی در صنعت میگوکشت و صنعت سهامی در قالب یک شرکت که می تواند سهامی خاص یا تعاونی باشد همانند سایر کشت و صنعت های موجود در کشوراختیار تمام حلقه های تولید را دارد و تفاوت آن با سایر کشت و صنعت ها در ماهیت آن است نه درعملکرد آن .  کشت و صنعت سهامی الگوی اقتصادی جدیدی است که نسبت به الگو های اجرا شده در صنعت میگوی ایران از امتیازات ویژه ای بر خوردار است که در مقاله الگوهای اقتصادی در صنعت میگوی ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در حال حاضر ایراد اصلی در تولید میگو کاهش سود ، کمبود نقدینگی و عدم ثبات بازار است. کشت و صنعت سهامی همانگونه که از اسم آن پیداست به تعداد زیادی سهامدار تعلق دارد و برنامه کاری آن منظم و بر اساس یک مدیریت متمرکز استوار است .کشت و صنعت سهامی در قالب یک شرکت که می تواند سهامی خاص یا تعاونی باشد همانند سایر کشت و صنعت های موجود در کشوراختیار تمام حلقه های تولید را دارد و تفاوت آن با سایر کشت و صنعت ها در ماهیت آن است نه درعملکرد آن .در کشت و صنعت های غربی مالکیت به افراد کمی تعلق دارد و در کشت و صنعت های شرقی مالکیت دولتی است در حالیکه در کشت و صنعت سهامی مالکیت از آن سهامداران زیادی است .
بنا بر این با متمرکز کردن تعدادی از مزارع میگوی زیر 20 هکتار در یک واحد کشت و صنعت سهامی بسیاری از هزینه های تکراری در استفاده از ماشین آلات ،نیروی انسانی و مدیریت های متفاوت حذف خواهد شد . و بکارگیر ی کارشناسان مجرب مقرون بصرفه بوده وسود حاصل از حلقه های تولید به کشت و صنعت بر می گردد. و نیاز به نقدینگی کل حد اقل 50 % کاهش و سود حاصله حداقل 30% افزایش می یابد .
آنچه ما به عنوان اصول ا ولیه آورده ایم در 10 اصل و 41 بند خلاصه شده است و علاقمندان بر اساس شرایط خود می توانند اصولی را حذف یا اضافه نمایند .

1- اهداف کشت و صنعت سهامی

الف : حفظ مالکیت مزارع میگوی خرد و جلو گیری از توسعه سرمایه داری غربی دربخش آبزی پروری.

ب: خارج شدن ازوضعیت تولید میگوی تحقیر آمیز .

ج: بی نیازی نسبت به اربابی بانکها .

د : تولید با برنامه ریزی منظم با مدیریت متمرکز.

ح : داشتن اختیار تمام حلقه های تولید از تکثیرمیگو تا فروش محصول برای مد یریت بهتر.

و: فعال سازی مزارع راکد ، افزایش اشتغال و رونق اقتصادی .

ز : اطمینان بخشیدن به سود دهی صنعت پرورش میگو و افزایش سرمایه گذاری .

ه : کاهش هزینه ها ، افزایش سود و تولید پایدار.

ط : حذف یارانه صادراتی پس از سه سال از صنعت میگو .

2 - راهکارهای دست یابی به کشت و صنعت سهامی


الف : تولید در قالب یک مجموعه متمرکز با مدیریت واحد وشراکت در سود وزیان انجام شود .

ب : یارانه صادراتی میگو برابر با سه سال تولید بصورت یکجا در اختیار کشت و صنعت قرار گیرد .

ج : امتیاز کارگاه تکثیر ، تولید خوراک و عمل آوری به کشت و صنعت سهامی واگذار شود .

د : : در سالهای اول مزرعه داران با همکاری یک یا چند شریک( بانک ) اقدام به تولید نمایند .

ح : سود حاصل از تولید در سالهای اول و دوم برای سرمایه گذاری استفاده گردد .

و : درصدی از سود سال سوم به بعد برای افزایش نقدینگی و تکمیل سرمایه گذاری استفاده شود .

ز : سهم هر مزرعه بر اساس سطح زیر کشت آن مزرعه محاسبه گردد .

ه : هر کشت و صنعت سهامی حداقل 100 و حداکثر 500 هکتار زمین در اختیار داشته باشد.

ط : ورود عضو جدید با پرداخت حق عضویت و رضایت هیئت مدیره صورت پذیرد .

3- نحوه همکاری مزرعه داران میگو با کشت و صنعت سهامی :

الف : مزرعه داران بعنوان سهامدار تمامی امکانات مزرعه رادر اختیار کشت و صنعت می گذارند .

ب : مزرعه داران می توانند مالکیت خود را حفظ و مدیریت تولید را به کشت و صنعت واگذار نمایند .

ج : مزرعه داران می توانند با رضایت هیئت مدیره به شکل سرمایه گذار ، مشاور ،کارشناس ، سرکارگر و کارگر در کشت و صنعت فعالیت نمایند .

4- انتخاب مدیر تولید

الف : مدیر تولید از طرف هیئت مدیره انتخاب و سایر اعضاء در این کار دخالتی ندارند .

ب : مدیر می تواند از اعضائ هیئت مدیره یا هر شخص حقیقی یا حقوقی باشد .

ج : هیئت مدیره در صورت نا رضایتی ازعملکرد مدیر تولید ، مسئولیت را به شخص دیگری واگذا ر می نماید .

5 - شرح وظایف و اختیارات مدیر تولید عبا تند از :

الف : مسئولیت انتخاب کارگر و سرکارگر را دارد.

ب : بررسی و برآورد کننده نهاده های مورد نیاز دوره پرورش و مسئول آماده سازی سایت برای تولید است .

ج : مدیر مسئو لیت دارد در اسرع وقت نسبت به رفع نواقص احتمالی دوره پرورش اقدام کند.

د : هماهنگی و نظارت بر ارائه خدمات کارشناس یا کارشناسان مزارع را بعهده دارد .

ح : مدیر تولید در خصوص هزینه کرد باید موافقت نمایندگان هیئت مدیره را داشته باشد .

و : تهیه گزارش شفاهی جهت سرعت در هماهنگی و گزارش کتبی برای مستند سازی لازم است .

ز : مدیر موظف است نماینده یا معاون خود را به هیئت مدیره معرفی تا هیئت مدیره صلاحیت ایشان
را بررسی نماید .

ه : مدیر تولید و نماینده ایشان باید در سایت حضور دائم داشته باشند . و خروج ایشان باید با هماهنگی باشد .
ط : مدیر تولید در صورت کارایی نا مناسب نماینده می تواند ایشان را کنار گذاشته و شخص دیگری را معرفی نماید

6- حقوق و مزایای مد یر و نماینده مدیر تولید

الف : حقوق و مزایای مدیر تولید بر اساس حجم کار ، سابقه کاری و عرف محل توسط هیئت مدیره تعیین می گردد .

ب : حقوق مدیر تولید 50 درصد بصورت ماهیانه و ما بقی در پایان دوره پرداخت خواهد شد .

ج : حقوق نماینده مدیر تولید از طرف هیئت مدیره تعیین میگردد .

د : در صورتیکه مدیر در امور محوله کوتاهی نماید هیئت مدیره با تشخیص خود از پرداخت
50 درصد حقوق مدیر در پایان دوره خود داری می نماید .

7 – انتخاب شریک و شرایط شراکت عبارت است از :

الف : شریک می تواند آورده نقدی یا اقلامی از نهاده های تولید را فراهم کند .

ب : سود شریک با آورده نقدی برابر ... درصد و سود شریک با آورده نهاده تولید برابر... درصد محاسبه می گردد .

ج : شریک می تواند بدون دریافت سود، محصول میگوی تولیدی را با قیمت از قبل تعیین شده دریافت نماید.

د : شریک می تواند با داشتن کارگاه خورا ک یا لارو یا کارگاه عمل آوری از ابتدا در سود و زیان گروه تولید سهیم باشد ( فعال سازی کارگاه های راکد ).

8- هیئت مدیره موظف است یک کارشناس بومی بعنوان بازرس در کنار سایر کارشناسان انتخاب تا از عملکرد درست کارشناسان اطلاع و برای بهبود عملکردشان راهکار ارائه نماید .

9- نمایندگان هیئت مدیره و کارشناس بازرس که غیر مستقیم با تولید در گیر هستند حقوق دریافت می کنند ومیزان حقوق از طرف هیئت مدیره تعیین می گردد .

10- رئیس و اعضاء هیئت مدیره بر اساس نوع شرکت انتخابی (سهامی خاص یا تعاونی ) انتخاب می شوند .

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

دوشنبه 22 فروردین 1390  5:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها