0

اسرار تربیت کودکان

 
malihe
malihe
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 356
محل سکونت : اصفهان

اسرار تربیت کودکان

زندگي براي هيچ كس حتي كودك چند ساله شما هميشه بروفق مراد نيست. كودك بايد اين را با تمام وجودش تجربه كند. او بايد بفهمد كه هميشه در زندگي چيزهايي هست كه او آنها را دوست ندارد و هرگز آنها را نمي خواسته، اما به هرحال اتفاق افتاده است و كاري هم نمي شود كرد. او بايد بداند كه غم ها و مشكلات هميشه هستند، اما نبايد آنها را خيلي جدي گرفت، فقط بايد اصل آن را پذیرفت  شما بايد به گونه اي رفتار كنيد كه كودك ياد بگيرد كه چطور اين غم هاو مشكلات زودگذر را فراموش كند و چيز ديگري را جايگزين آن كند. 

هرگز احساسات كودك را ناديده نگيريد و بگذاريد او به راحتي احساسش را بيان كند. با كودك همدردي كنيد و به او راهي پيشنهاد كنيد تا غصه هايش را فراموش و يا موضوع ديگري را جايگزين آن كند.

در اينجا به برخي از اين راه ها اشاره مي شود.
روز را با شادي آغاز كنيد:
در برنامه هاي كودك، چيزهايي بگنجانيد كه مي دانيد او را خوشحال مي كند. نگران نباشيد، حتماً لازم نيست فلان عروسك يا ماشين گران قيمت را براي كودك بخريد تا او را شاد كنيد. اين شادي مي تواند همراه شدن با او هنگام بازي كردن، مرتب كردن وسايل خانه با يكديگر يا رفتن به پارك باشد. چيزي كه كودك بتواند به اميد آن روزش را سپري كند و به ياد آن شب خوشي را بگذراند.
 
قدرداني را به كودك ياد بدهيد:
خريدن هر چه كه كودك مي خواهد او را خوشبخت و راضي نخواهد كرد. مطمئن باشيد تنها نتيجه اين عمل به بار آمدن كودكي زياده خواه است. به او بياموزيد كه براي چيزهايي كه دارد سپاسگزار باشد. به كودك ياد بدهيد كه چطور از اسباب بازي هايش استفاده و چطور با آنها بازي كند. براي او توضيح دهيد كه نيازي نيست هر چه راكه دوستانش دارند، او هم داشته باشد. به كودكتان بفهمانيد كه براي آنچه دارد، ارزش قائل شود و حسرت آنچه را كه ندارد، نخورد. 

كسب مهارتهاي جديد:
به خاطر داشته باشيد، لذتي كه در آموختن هست، در هيچ كار ديگري نيست. وقتي كودك مي آموزد چطور يك بسته راكادو كند، به چنان احساس غرور و لذتي دست مي يابد كه وصف ناشدني است. كودكان دوست دارند كارهايي را كه اغلب بزرگترها قادر به انجامش هستند، انجام دهند و از اينكه مي بينند نسبت به همسالان خود امتيازي دارند، لذت مي برند. شما مي توانيد اين حس را با آموزش مهارت هاي جديد در كودك تقويت كنيد. 

بي حوصلگي در كودكان:
هرگز سعي نكنيد كودك بي حوصله را هميشه خودتان سرگرم كنيد. كودكان بايد ياد بگيرند بتوانند خودشان به تنهايي بازي كنند و سرگرم باشند. البته از او بپرسيد وقتي حوصله اش سر مي رود دوست دارد چه كارهايي انجام بدهد، فهرستي از اين كارها را تهيه كرده و سعي كنيد گاهي خلوت كودك را نيز پر كنيد و با او در بازي هايش همراه شويد. 

آموزش رفتار مناسب به كودك:
كودكان اغلب دو دسته هستند: كودكاني كه مستقلند و بر نفس خود تسلط دارند و كودكاني كه مرتب نياز دارند رفتارشان اصلاح شود يا نكاتي به آنها تذكر داده شود. در واقع اين خود ما هستيم كه با رفتارمان تعيين مي كنيم كه كودك چگونه باشد. پس كودكان را با احساس استقلال و مسئوليت بار بياوريد. كارهايي را كه از عهده شان برمي آيد به خودشان واگذار كنيد، به عبارتي از آنها افرادي با اراده و مصمم بسازيد. نشان دادن رفتاري درست و معقول در برابر اشتباهات كودكان نه تنها آنها را سرخورده نمي كند، بلكه به آنها اجازه خطر كردن و پذيرفتن اشتباهات را نيز خواهد داد.
كمك فكري:
وقتي كه كودك شما برخي از مكعب ها را مي سازد، اما براي چندمين بار برج او فرو مي ريزد، از خود او بپرسيد به نظرت چه كار بايد بكني كه ديگر اين اتفاق نيفتد؟ اگر او گفت: نمي دانم، نظر خودتان را با او در ميان بگذاريد، اما به او نيز فرصت فكر كردن بدهيد مهم اين است كه به كودكتان بگوييد اجازه دارد خودش در كارهايش تصميم بگيرد و اينكه فرد بي اراده و بي قدرتي نيست. او مي تواند در به دست آوردن موفقيتش با شما سهيم باشد. به كودك بياموزيد كه به انتخابهايش بها و به تصميماتش اهميت بدهد. او از اينكه بتواند روزي بر زندگي اش تسلط داشته باشد احساس رضايت و غرور مي كند. 

براي فرزند خود وقت بگذاريد:
آيا تا به حال شده است كه در روز چند ساعت از وقت خود را به كودكتان اختصاص دهيد؟ حتماً پاسخ بسياري از شما مثبت است، اما دقيقاً فكر كنيد و ببينيد آخرين باري كه با كودكتان بازي كرده ايد، كي بود يا آخرين باري كه براي او كتاب داستان خوانديد يا در كنار او برنامه مورد علاقه اش را تماشا كرديد و به حرفهايش با علاقه گوش كرديد و...
البته ممكن است در طول روز ساعاتي وجود داشته باشد كه اعضاي خانواده در كنار هم جمع شوند، اما اين به معناي در كنار هم بودن نيست، چون اگر دقت كنيم، هر كدام در گوشه اي مشغول به كاري هستند و فقط در زير يك سقف هستند.
مادر كودك را به حمام مي برد، اما مرتب به او گوشزد مي كند كه همه كارهايش مانده است و او فرصت آب بازي ندارد. شب ها پدر براي فرزندش داستان مي گويد، اما در مقابل اصرار كودك به گفتن داستاني ديگر بهانه كارهاي عقب مانده اش را مي آورد و برق اتاق را زود خاموش مي كند. آيا شده شما براي چند لحظه اين كارهاي عقب مانده را فراموش و سعي كنيد لحظاتي را با كودكتان بگذرانيد و به حرف هايش گوش كنيد؟ مطمئن باشيد ايجاد سازگاري هاي بسيار كوچك، اما مهم در رفتار شما با كودكتان مي تواند پيشرفت هاي بسياري را در زندگي خانوادگي تان ايجادكند. شمامي توانيد با عمل به موارد زير تغييرات بزرگي را در رفتار خود باكودكتان احساس كنيد. 

تشويق:
پسر شما در زمين بازي به دوستش اجازه مي دهد تا چند لحظه سوار دوچرخه اش شود. دختر شما يك كارت تبريك قشنگ برايتان درست مي كند. سعي كنيد هميشه هنگامي كه چنين كارهاي قشنگي را از فرزندتان مي بينيد، او را تشويق كنيد.
متأسفانه اغلب ما در تكاپوي زندگي روزمره، رفتارهاي صحيح بچه ها را ناديده مي گيريم، درحالي كه اين رفتار شايد بي اهميت و پيش پا افتاده امروز كودكان، پايه هاي رفتارهاي درست انساني آنها در فردا خواهد بود و اين شما هستيد كه بايد اين رفتارها را تقويت كنيد.
تشويق و توجه به رفتارهاي محبت آميز فرزندتان روش مطمئني براي كمك به اوست تا بتواند هويت پايدار و ثابتي در خويش ايجاد كند و احساس خوبي نسبت به خودش داشته باشد. همچنين اين تشويق ها باعث مي شود كه كودك خوبي هاي ديگران را نيز فراموش نكند و هميشه سپاسگزار و قدرشناس باشد. 

هنگام عصبانيت بحث نكنيد:
حتماً براي شما هم پيش آمده است كه از متقاعد كردن يك كودك چهار ساله عصباني، خسته و نا اميد شده ايد و هر چه به او مي گوييد خوردن بيسكويت قبل از شام كار درستي نيست به گوش او فرو نمي رود و حرف هاي شما اصلاً براي او در آن شرايط قابل درك نيست. بحث كردن با كودكي كه در حالت طبيعي قرار ندارد، كاملاً بي فايده است و به جاي متقاعد كردن او اوضاع خراب تر مي شود. اين كار شما باعث مي شود كه او احساس حقارت و شما نيز احساس اتلاف وقت و ناتواني كنيد.
سعي كنيد در اين مواقع، موقعيت را تغيير دهيد اگر در يك مكان عمومي هستيد به جاي خلوت تري برويد. اصل قضيه، پرت كردن حواس كودك است. اگر مي توانيد حواس او را پرت كنيد واگر نه سعي كنيد خود به كار ديگري مشغول شويد. 

براي كودكتان كتاب بخوانيد: 
قبل از خوابيدن فرزندتان كمي كنار او بنشينيد و از كتاب هاي مورد علاقه اش داستاني براي او بخوانيد. شايد هر شب بتوانيد فقط قسمتي از يك داستان را بخوانيد، اين موضوع چندان مهم نيست، مهم آن است كه شما از اين كار لذت مي بريد و احساس خوبي داريد. اگر چه داستان ها به طور غير مستقيم به بچه ها درس هايي از زندگي مي دهند، اما تحقيقات نشان مي دهد كه آهنگ و ريتم گفتار شما هنگام خواندن كتاب، كودك را آرام و به او كمك مي كند كه استرس ها و نگراني هايش را فراموش كند و بيشتر پدر و مادرها نيز از اين حس آرامشي كه در كودكشان ايجاد مي شود لذت مي برند.
 
برقراري ارتباط عاطفي باكودكان:
سعي كنيد با كودكتان رابطه عاطفي و دوستانه اي برقرار كنيد. او را در آغوش بكشيد، موهايش را نوازش كنيد و يا دستهايش را در دستانتان بگيريد. همين كارهاي ساده و محبت آميز كمك بزرگي است، بدين ترتيب شما بدون اينكه حرفي به كودك بزنيد به او مي فهمانيد كه چقدر دوستش داريد.ما اغلب فكر مي كنيم تنها با بيان احساساتمان مي توانيم آن را به ديگران منتقل كنيم، اما اغلب اين نكته مهم را ناديده مي گيريم كه كلمات در مقايسه با عمل بسيار كم اهميت است، آنچه مهم است عمل و رفتار شماست. ما اغلب فراموش مي كنيم كه چقدر رفتار و اعمال سرشار از مهرباني ما مي تواند قدرتمند باشد و به راحتي احساس ما را به طرف مقابلمان القا كند. 

نگران نباشيد:
متأسفانه اغلب والدين نگران آينده فرزندان خود هستند و براين گمانند كه بهترين پدر و مادرها، آنهايي هستند كه هميشه نگرانند. كودك شما براي صبحانه فقط شيركاكائو مي خورد و شما نگرانيد كه نكند در آينده او آدم بدغذايي شود و خوب رشد نكند، فرزندتان در بازي هاي خود با دوستانش معمولاً مي خواهد به ديگران دستور دهد و شما نگرانيد كه نكند در آينده هيچ دوستي براي او باقي نماند. شما مي توانيد طرز تفكر خود را عوض كنيد. ما هر چه نتايج منفي كاري را در نظر بگيريم، آن كارها بيشتر برايمان
اغلب اين نكته مهم را ناديده مي گيريم كه كلمات در مقايسه با عمل بسيار كم اهميت است
اتفاق مي افتند. وقتي شما نگران عادات غذايي كودكتان هستيد، مسلماً طوري واكنش نشان مي دهيد كه كودك لج مي كند و حتي غذاي مورد علاقه اش را هم نمي خورد و تنش ايجاد مي كند و وقتي شما فكر مي كنيد ممكن است فرزندتان در آينده تنها بماند، او هنگام بازي با دوستانش بيشتر احساس رياست مي كند و فقط خواست خودش را در نظر مي گيرد، در نتيجه كسي با او بازي نمي كند و تنها مي ماند.
به جاي فكر كردن به چيزهاي بد به چيزهاي مثبت و خوب فكر كنيد و بگذاريد كه زمان، مسائل را حل كند. شايد فرزند شما قبل از رفتن به مدرسه با اصرار مي خواهد كه لباس هاي رنگارنگي را كه خودش انتخاب كرده، بپوشد و هميشه شما بر سر اين موضوع با او بحث مي كنيد و در نتيجه او دير به مدرسه مي رسد، اما به جاي جروبحث، آيا بهتر نيست كه به خودتان بگوييد ممكن است لباس فرزندتان مناسب به نظر نرسد، اما او مي خواهد ياد بگيرد كه خودش تصميم بگيرد و اين مسأله ارزش بسيار مهمي دارد. مهم نيست كه لباس هاي او مناسب نيست و يا كمي دير به مدرسه مي رسد. 

ايجاد اعتماد به نفس در كودك:
آيا تا بحال فكر كرده ايد كه اعتماد به نفس از چه زماني در كودك شكل مي گيرد و رشد مي كند؟ محققان مي گويند كودك از لحظه تولد توانايي رشد و پرورش اين خصيصه مهم را دارد. همزمان با رشد كودك و با آغاز فراگيري مهارت هاي مختلف ، اعتماد به نفس نيز در او تقويت مي شود. براي رسيدن به موفقيت، كودك نياز دارد كه خودش تجربه كند و هر مهارت جديد را با وجود تمام سختي هايش به تدريج و به تنهايي فرابگيرد. اگر بيش از حد به كودك كمك كنيد، آنگونه كه بايد از موفقيت هايش احساس رضايت نخواهد كرد. اغلب براي والدين سخت است كه به كودك كمك نكنند، اما بدانيد براي برداشتن هر قدم جديد، كودك بايد چندين بار به زمين بيفتد و خودش به تنهايي بايستد و گام بعدي را بردارد. البته شما هم بايد به طور غير مستقيم او را كنترل كنيد و در واقع محدوديت هايي برايش قائل شويد. بعضي مردم به اشتباه معتقدند كه اعتماد به نفس زياد باعث مي شود كه كودك لوس يا خود راي شود، برعكس كودكي كه فاقد اعتماد به نفس است، احساس امنيت نمي كند. پدر و مادري كه به فرزند خود عشق مي ورزند، به او اجازه مي دهند تا به تنهايي كارهايش را انجام دهد و كودك نيز ياد مي گيرد كه چگونه از عهده مسئوليت هاي بزرگتر برآيد. به علاوه چنين كودكي احساس خوبي نسبت به خود پيدا مي كند و ياد مي گيرد كه چگونه به ديگران اهميت بدهد و در آينده نيز از عهده مسئوليت هاي بزرگتر برآيد. 

ترسهاي كودكان:
در زندگي لحظاتي وجود دارد كه حتي مستقل ترين كودكان نيز نياز به حمايت و تشويق والدين دارند تا بتوانند اعتماد به نفس داشته باشند و به خوبي از پس كارهايشان برآيند. مثلاً وقتي خانواده اي از جايي به جاي ديگري نقل مكان مي كند و كودك دوستانش را از دست مي دهد و در جمع جديد و غريبي قرار مي گيرد و يا وقتي دردرسي نمره كمي مي گيرد، نياز دارد كه شما به او بگوييد: مي دانم كه چقدر برايت سخت و ناراحت كننده است، اما تو قبلاً نمرات خوبي مي گرفتي، پس دوباره هم مي تواني اين كار را بكني. بچه ها در سنين خاصي نياز به كمك و حمايت از طرف والدينشان براي بهبود اعتماد به نفس خود دارند. اعتماد به نفس خصيصه بسيار مهمي است كه بايد در وجود فرزندتان رشد و پرورش پيدا كند. كساني كه داراي اين خصوصيت مهم باشند، آمادگي رويارويي با مشكلات در هر سن و هر مرحله اي از زندگي را دارند و مي توانند نسبت به خودشان و كارهايشان احساس بهتري داشته باشند و قدرت ايجاد تغيير در اين دنياي بزرگ را دارند. 

مخالفتهاي كودكان:
كودك اغلب از طريق مخالفت كردن با بزرگترها مي خواهد ببيند كه قدرت در دست كيست، او، يا شما. در واقع او مي خواهد محدوديت ها و آزادي هايش را بهتر بشناسد، اما شما با كمك به فرزندان مي توانيد ميزان مقاومت كودك را تا حد زيادي كاهش دهيد. او بايد درك كند كه خودش مسئول اعمالش است و كاملاً در كنترل شما نيست. او از خود اراده دارد و مي تواند انتخاب كند. وقتي به كودك حق انتخاب مي دهيد، او بيشتر احساس امنيت و كنترل مي كند و كمتر به شكل يك حريف به شما نگاه مي كند و به مبارزه با شما مي پردازد. در واقع با دادن حق انتخاب و تصميم گيري به كودك او را خلع سلاح مي كنيد. وقتي به كودك دستور يا فرمان مي دهيد، او قدرت شما را احساس مي كند، اما از اين قدرت اصلاً خوشش نمي آيد، پس فورا اعتراض و مخالفت مي كند.
مثلاً اگر مي خواهيد فرزندتان براي شام سبزيجات بخورد، به او دستور ندهيد، بلكه از او بپرسيد بيشتر دوست دارد هويج بخورد يا پوره سيب زميني. در واقع، وقتي او را در روند تصميم گيري سهيم كنيد، مطمئناً نتيجه بهتري خواهيد گرفت.
 
به حرف كودكان گوش بدهيد
يكي از راه هايي كه مي توانيد اعتماد كودكان را جلب كنيد، اين است كه آنها مطمئن باشند شما به آنها توجه داريد و يكي از راه هاي توجه داشتن به كودكان گوش كردن به حرف هاي آنهاست. البته اين به اين معنا نيست كه شما مشغول انجام كارهاي خودتان باشيد و حرف هاي آنها را نيز بشنويد و كاملاً بي اعتنا باشيد، بلكه منظور گوش كردن فعال است، يعني كاملاً به حرف آنها توجه كنيد، نظر خودشان را بپرسيد و بعد هم نظر خودتان را بدهيد. سعي كنيد زمان خاصي را به فرزندتان اختصاص دهيد تا او بتواند به راحتي با شما صحبت كند، بعد از گوش كردن به حرف هايش با او احساس همدردي كنيد، مثلا ممكن است او احساس ترس، اندوه، شكست و يا تنهايي كند. احساس او را شناسايي و براي حل مشكلش به او كمك كنيد. شما بايد او را مطمئن سازيد كه هميشه بهترين يار و پشتيبان او خواهيد بود و او هرگز تنها نخواهد ماند.
 
اجازه گرفتن را به كودكان آموزش دهيد
وقتي كه كودك معني و مفهوم كلمه نه را مي فهمد، قادر خواهد بود كه اميال مثبتش را نيز بيان كند. مثل: من مي خواهم، من نياز دارم، اين مال من است و... او هميشه كوتاه ترين و آسان ترين راه را انتخاب مي كند. اگر اسباب بازي دوستش را بخواهد، فورا مي رود و آن را از دوستش مي گيرد، بدون اينكه از او بپرسد آيا اجازه اين كار را دارد يا نه.
گام نخست براي والدين اين است كه ابتدا مشكل را براي كودكان مشخص و سپس راه حل آن را ارائه كنند. شايد توضيح اين مساله كمي براي كودك مشكل و غير قابل فهم باشد، اما كودكان نياز دارند كه يك سري قوانين را بياموزند. مثلا به او بگوييد در خانه بايد قبل از انجام هر كاري اجازه بگيرد. كودك بايد بفهمد كه كارهايش عواقبي دارد كه افراد ديگر را نيز تحت تأثير قرار مي دهد.
سعي كنيد كودك بياموزد كه احساسات ديگران را درك كند، مخصوصا وقتي مشكلي پيش مي آيد، به او ياد بدهيد كه خودش را جاي ديگران بگذارد. مثلا وقتي كودك شما اسباب بازي دوستش را مي گيرد، به او بگوييد اگر دوستت اسباب بازي تو را مي گرفت، تو چه احساسي داشتي و چه كار مي كردي؟ بهتر نيست به جاي اين كار اول اجازه بگيري؟ به خاطر آوردن خاطرات مشابه به كودكان كمك مي كند كه احساس طرف مقابلشان را درك كنند. 

براي بچه ها مثال بزنيد
بچه ها هميشه با مثال مسائل را بهتر مي فهمند. يادآوري اشتباهات گذشته در قالب مثال آنها را در حل بسياري از مشكلات ياري مي كند. از امر كردن و دستور دادن بپرهيزيد و از خود كودك بخواهيد به مشكلش فكر و راه حل مناسب را پيدا كند. بچه ها مي خواهند والدين به حرف هايشان گوش بدهند و اين والدين هستند كه به بچه ها مي فهمانند چطور مشكلاتشان را خودشان حل كنند. به كودك آموزش دهيد اگر او درست احساساتش را بيان كند، شما هم به حرف هاي او گوش خواهيد داد.گاهي اوقات مي توانيد از طريق خواندن كتاب كودكتان را راهنمايي كنيد. مثلا كتاب هايي براي او تهيه كنيد كه به مشكلات شما و فرزندتان اشاره دارد. بعد از خواندن كتاب، مشكلتان را با او در ميان بگذاريد و مثلا از او بپرسيد اگر آن روز كه تو و دوستت سر همين موضوع دعوايتان شده بود، تو هم اينگونه عمل مي كردي، بهتر نبود؟ در واقع، او با رسيدن به راه حل هاي جديد براي مشكلات مشابه و تكراري، سعي مي كند واكنش مناسب تري در موقعيت هاي خاص نشان بدهد و روابط اجتماعي اش را به تدريج بهبود مي بخشد. 

مي توانيد اشتباه كنيد:
هر كودك جدا از آنكه متفاوت و منحصر به فرد است مشكلات خاص خودش را نيز دارد. همه بچه ها اشتباه مي كنند و اين كاملاً طبيعي است. وقتي پدر و مادر از فرزندشان انتظار كامل بودن دارند، اين فرزندان احساس ناشايستگي مي كنند و خود را از رسيدن به موقعيتي كه پدر و مادرشان انتظار دارند ناتوان مي بينند.
پدر و مادر بايد پيوسته معيارهاي خود را با توجه به توانمندي هاي فرزندانشان مورد تجديد نظر قرار دهند. توانايي هاي كودكان در سنين مختلف تغيير مي كند. هر كودك توانايي هاي خاص خود را دارد. ممكن است كودك شما در زمينه اي ضعيف باشد و به همين دليل بايد در اين زمينه به خصوص به او كمك كنيد. كودكان هرگز نبايد اين پيام را دريافت كنند كه چون مرتكب اشتباه شده اند، بد و مقصر هستند.
وقتي به فرزندانمان پيام منفي مخابره مي كنيم از آنها موجوداتي ضعيف و ناتوان مي سازيم و به آنها احساس بي ارزش بودن مي دهيم. بدين ترتيب آنها اعتماد به نفس شان را از دست مي دهند و انگيزه اي براي رسيدن به موفقيت هاي بعدي نيز نخواهند داشت. 
چهارشنبه 19 اسفند 1388  7:42 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها