در حلقه شادي پكن جفت پا انداخت خوردم زمين
مجتبي محرمي را شايد بتوان نزديك ترين دوست فوتبالي مرحوم قايقران معرفي كرد.حالا كه يك روز به سالگرد درگذشت مرحوم قايقران مانده شنيدن خاطرات محرمي از مرحوم قايقران قطعا شنيدني و بعضا غم انگيز خواهد بود.
محرمي ابتدا از رفتارهايي كه باعث شد قايقران اسطوره بماند صحبت مي كند و مي گويد:« سيروس بچه خونگرمي بود و به دل مي نشست. هميشه دستگير فقرا بود اما سعي مي كرد كمكهايش هميشه سكرت بماند و كسي از آنها باخبر نشود. هر چيزي داشت با همه تقسيم مي كرد و به همين دليل است كه هميشه ياد و خاطره او براي فوتبالي ها زنده مانده» محرمي در ادامه از روزي صحبت مي كند كه خبر درگذشت سيروس قايقران را به او دادند.
محرمي به خبرنگار سايت گل مي گويد:« تازه از قطر آمده بودم كه سيروس به من زنگ زد. گفت براي انجام كاري به تهران مي آيم و مي خواهم تو را هم ببينم. سيروس هر وقت به تهران مي آمد با هم همه جا مي رفتيم. قرار شب را با سيروس چيدم اما آن شب هرگز نرسيد. حوالي ظهر بود كه دوست مشتركمان با من تماس گرفت و اين خبر را به من داد. واقعا شوكه شده بودم و نمي دانستم چه كار كنم. به پليس راه زنگ زدم و پيگيري كردم اما چيزي عايدم نشد. در نهايت شب از اخبار شنيدم كه سيروس فوت كرده. واقعا متاثر شدم چرا كه يكي از بهترين دوستانم را از دست داده بودم»
محرمي از شوخ طبعي هاي مرحوم قايقران در اردوهاي تيم ملي هم صحبت مي كند:« در پكن وقتي قهرمان شديم و حلقه شادي زديم داشتم مي رفتم وسط بچه ها كه سيروس جفت پا انداخت خوردم زمين. يك بازي هم در كرمان داشتيم كه سيروس كاپيتان تيم ملي بود. وقتي رفت با داوران دست بدهد دست مصنوعي داور را ديد و يكهو ترسيد و به هواپريد. البته در همان حالت هم از رفتارش مي خنديد »