آورده اند كه روزى خواجه كونين و فخر عالمين به خانه فاطمه عليها السلام آمد و گفت : اى روشنايى چشم من ! به چه شغل مشغولى و چه كار مى كنى ؟ گفت : اى پدر مهربان من ! اعضا و جوارحم را به خدمت مشغول كرده ام : به چشم ، عبرت مى بينم ؛ به گوش ، حكمت مى شنوم ، به زبان ، ذكر مى گويم ؛ به دل ، در آلا و نعما فكر مى كنم ؛ به دست آس (151) مى كنم ؛ به پاى گهواره مى جنبانم ، خواجه گفت : اى جان پدر! بر همين مى باش تا فرداى قيامت ميان در بنديم ، من مردان گناهكار را شفاعت كنم و تو زنان گناهكار را.