آورده اند كه موسى عليه السلام به كوه طور مى شد. برهنه اى را ديد كه عبادت مى كرد.
گفت : يا كليم الله ! حق تعالى را از من سلام برسان و بگو كه مرا چندان كهنه فرستد كه عورت پوش خود كنم . موسى عليه السلام بعد از مناجات پيغامها برسانيد.
خطاب عزت رسيد كه برهنه را بگوى كه كهنه ات نمى دهم و نخواهم داد. در روز ازل قسمت و نصيب تو دوستى من بوده است . اگر دوستى ما نمى خواهى كهنه ات فرستيم .
موسى عليه السلام باز آمد و پيغام رسانيد. برهنه روى بر خاك نهاد و گفت : الهى لو تقرضتنى بالمقاريض ما ازددت الا حبك .
اگر به مقراض (546) پاره پاره ام كنى جز دوستى تو نيفزايم