0

جشنواره هم جشنواره دوران خاتمی!

 
dadagholam
dadagholam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 2247
محل سکونت : اصفهان

جشنواره هم جشنواره دوران خاتمی!

سازمان ملی هم سازمان ملی سال های اصلاحات! آن زمان ها کلی دختران و پسران جوان برای عضو شدن در گروه ها و سمن های سازمان ملی دست و پا می شکستند و تازه کلی هم به آن ها خوش می گذشت و آمار ازدواج هم می رفت که کم کم زیاد شود، اما خوب فرصت نشد!!! اما امروز هیچ خبری از این حرف ها نیست.

جشنواره هم جشنواره سازمان ملی دوران خاتمی، انگار حال و هوای دیگری داشت. یادش بخیر؛ کلی سکه و جایزه و اشانتیون می دادند و تازه کلی هم به مهمانان احترام می گذاشتند.

مثل این جشنواره های امروزی نبود که هیچ خبری از سکه و این حرف ها نباشد. اصلاً انگار بیت المال ارث پدرشان است که دلشان نمی آید، کمی برای مهمانان خرج کنند. بابا هنرمندی گفتند، افتتاحی گفتند. هر چیزی جای خودش را دارد.

هنرمند با چه امیدی باید در این برنامه ها شرکت کند، لااقل به مهمانان چند جور غذا نمی دهید به هنرمندان که باید بدهید. مهمان هنرمند است، برگ چغندر که نیست.

یادش بخیر چه بره ها و بوقلمون هایی که در دوران قبلی نخوردیم. پدرم می گفت فلسفه وجودی سازمان ملی جوانان همانا خوردن و بردن است. نه این که برای جوانان جشنواره برگزار کند و هی به جوانان روحیه بدهد.

همین کارها را کرده اند که جوانان پر رو شده اند و دیگر برای حرف کسی تره خرد نمی کنند و هی کارهای ابتکارانه از خودشان دَر می کنند-این جمله آخری عین نقل قول از پدرم بود-

تازه اگر هم بر فرض محال جشنواره ای برای جوانان برگزار می شود که نباید به جوان جایزه های درست و حسابی داد. خوب معلوم است که آن را به زخمی می زند و دیگر به ما محل هم نمی گذارد. تازه هنوز هیچی نشده، زبانشان هم دراز شده است.

از طرفی تازه اگر بنا بر صرفه جویی هم بود، کلی راه های مبتکرانه وجود دارد که ما فقط به چند نمونه در زیر اشاره می کنیم تا آویزه گوششان شده و فکر نکنند که ما کلاً توی باغ نیستیم:

- اگر واقعاً بنا بر صرفه جویی بود چرا به مهمانان کوبیده با نان داده نشد؟

- اصلاً چرا در حیاط مرکز همایش ها، بساط دیگ را علم نکردند و خودشان غذا را نپختند که هم ارزان تر در می آمد و هم بالاخره غذا خانگی بود.

- اصلاً به جای همه این کارها که هم زحمت دارد و هم زمانبر است، می شد به مهمانان یک عدد ساندویچ الویه بدون سس

” یادش بخیر چه بره ها و بوقلمون هایی که در دوران قبلی نخوردیم. پدرم می گفت فلسفه وجودی سازمان ملی جوانان همانا خوردن و بردن است. نه این که برای جوانان جشنواره برگزار کند و هی به جوانان روحیه بدهد . “(چون سس گران است) داده شود.

- به جای گروه کُر و اُرکستر و این قِرتی بازی ها راه های آسان تر و البته و صد البته ارزان تری هم برای سرگرم کردن مهمانان برنامه بود.

- مثلاً یکی از همین نوازندگان دوره گرد که در اتوبوس و مترو تکنوازی می کنند، برای این کار دعوت می شد. هم کار خیر بود، هم سرگرم کننده است، تازه برخی از آن ها خوانندگی هم می کنند و کلی هم به مهمانان خوش می گذشت!

- برای نورپردازی هم می شد از چند عدد شمع استفاده شود تا هم محیطی شاعرانه فراهم شود، هم در مصرف برق صرفه جویی شود.

تازه، سازمان ملی هم سازمان ملی سال های اصلاحات! آن زمان ها کلی دختران و پسران جوان برای عضو شدن در گروه ها و سمن های سازمان ملی دست و پا می شکستند و تازه کلی هم به آن ها خوش می گذشت و آمار ازدواج هم می رفت که کم کم زیاد شود، اما خوب فرصت نشد!!! اما امروز هیچ خبری از این حرف ها نیست.

اصلاً اگر راست می گویند و به فکر جوانان هستند چرا خانه و ماشین و ماهی یک میلیون تومان پول نقد به هر کدام از برندگان نمی دهند!

پس معلوم می شود که هدف کمک به جوانان و تشویق آنان نیست، بلکه چیز دیگری است و همانا بالا بردن توقع جوان است...

البته شنیده شده که این جوایز هم فقط به برنده ها داده می شوند، آن هم برندگانی که جوان باشند، این هم نشان دیگری از غرض ورزی دیگری، که مجال ابراز وجود را از پیران و پا به سن گذاشته ها گرفته است.

اصلاً برای اینکه عدالت رعایت شود و نه سیخ بسوزد و نه جای دیگری! بهتر بود به تمام ایرانی ها، اعم از زن و مرد و پیر و خیلی پیر، اجازه شرکت در این مسابقه داده می شد و به هر کدام از شرکت کنندگان هم به صِرف شرکت، یک عدد ماشین مدل بالای چشم حسود کور کن، تعلق می گرفت.

مگر چه چیزی از سازمان ملی کم می شد، تازه این همه برای خودشان هم دشمن نمی تراشیدند...

***

در آخر پیشنهاد می شود تا این گونه جشنواره ها که فقط به قشر خاصی نظر دارد و اصلاً به پیران محل نمی گذارد، کنسل شود و همچنین اگر هم خدایی ناکرده قرار است چنین جشن هایی برگزار شود، در حیاط خانه ای، مدرسه ای، جایی برگزار شود تا مزاحم دیگران نباشد و کسی هم خبرش را نشنود، بلکه دلمان خنک شود.

در ضمن به هیچ کدام از برندگان هم از پنجاه هزار تومان بیشتر جایزه تعلق نگیرد تا دل کسی خدایی ناکرده نسوزد. اما اگر قرار بود که همه شرکت کنند، لطفاً بره ما فراموش نشود و من فقط دلستر لیمویی می خورم...

منبع: برنا

 

نوشتیم بسیجی.......کوفیان خواندند لباس شخصی نظام

نوشتیم شهید.......کوفیان خواندند مزدوران نظام

نوشتیم امام خامنه ای.......کوفیان خواندند رهبری

نوشتیم جمهوری اسلامی.......کوفیان خواندندجمهوری ایرانی

هر کس بخواهد ما را بشناسد داستان 9 دی را بعد از کربلا بخواند

دوشنبه 10 اسفند 1388  11:37 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها