0

شکست در 29 روز

 
rassool
rassool
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1387 
تعداد پست ها : 471
محل سکونت : اصفهان

شکست در 29 روز


اگر فيليپ دوم آن قدر مغرور نبود، حالا انگليسي زبان دوم دنيا نبود،هندي ها پاپتي نشده بودند و ما هم هر روز به هم نمي گفتيم که «کار،کارانگليسي هاست!».
تا قبل از جنگ آرمادا، اسپانيا ابرقدرت دنيا بود. آنها با کمک کشف تصادفي کريستف کلمب توانسته بودند قاره آمريکا را غارت کنند و با ثروت بي شماري که از غارت سرخ پوست ها به چنگ آورده بودند،مخوف ترين نيروي دريايي طول تاريخ را ساخته بودند و بنابراين حمله به فرانسيس دريک - دزد دريايي اي که براي کشتي هاي اسپانيايي مزاحمت ايجاد مي کرد- به نظر فيليپ دوم يک اقدام بسيار ساده بود. اما همين اقدام ساده کار دست اسپانيا داد. در يک راه زن توانست دو کشتي جنگي اسپانيا را غرق کند و براي همين کارش از ملکه اليزابت لقب «سر» يا شواليه گرفت. او تصميم گرفت مشکل را به صورت ريشه اي حل کند. دستورحمله سراسري به انگليس را داد و براي مشروعيت بخشيدن به جنگش،خروج انگليس از کليساي کاتوليک را بهانه کرد و از پاپ خواست تا فتواي جنگ «عليه اين ملکه غاصب،بدعت گزار و روسپي» را بدهد. اليزابت - تنها ملکه باکره تاريخ - دريک را فراخواند و او را در ياسالار انگليس کرد. دريک با اينکه فقط 82 کشتي و به اندازه يک روز جنگ مهمات داشت،قبول کرد که با 360 کشتي اسپانيايي بجنگد. طرح او ساده بود: «فريب دشمن، به دنبال خود کشاندن آنها تا يک تنگه و بعد حمله کشتي هاي کمين کرده به آنها». در پايان 29 روز جنگ،از 360 کشتي اسپانيا 200 کشتي غرق شدند و چهار هزار نفر کشته دادند؛درحالي که دريک فقط هشت کشتي کوچک و فرسوده را - که خودش آنها را به آتش کشيده بود-ازدست داد آن هم با 60 کشته. ناوگان عظيم اسپانيا يا «آرمادي شکست ناپذير» شکست خورد و خورشيد فيليپ دوم براي هميشه غروب کرد. حالا نوبت انگليس بود که لقب «استعمارگر بزرگ» را مال خودش بکند.
منبع:نشريه همشهري جوان، شماره 220.
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
یک شنبه 9 اسفند 1388  2:37 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها