ازدواج چهارچوبی است که طی آن مردان و زنان با خروج از عالم مجرد بودن، در کنار به دست آوردن مزایای مختلف با محدودیتهای فراوانی مواجه میشوند. مثلا بعد از رسمیت یافتن ازدواج زن و مرد در قالب عقدنامه، زنان برخی از حقوق عادی خود را که در زمان مجرد بودن دارند از دست میدهند. مثلا زن بعد از ازدواج امکان ادامه تحصیل، رفتن به سفر، خروج از منزل، انتخاب شغل، داشتن گذرنامه و سفر به خارج از کشور را از دست میدهد و به دست آوردن چنین حقوقی تنها با رضایت همسر ممکن است. حال ممکن است برخی مردان با رضایت مقطعی و شفاهی امکان ادامه تحصیل به همسر خود را بدهند اما براساس تجربه مشخص شده که به محض وقوع اختلافی میان همسران، از آنجا که هر یک از طرفین تلاش میکنند از حقوق قانونی خود برای محدود کردن طرف مقابل استفاده کنند، به همان ترتیب که به اجرا گذاشتن مهریه و نفقه مورد توجه زنان قرار میگیرد، جلوگیری از تحصیل و اشتغال زنان نیز به عنوان اسلحهای موثر مورد توجه مردان قرار میگیرد.
از طرف دیگر برخی از افراد هنگام ازدواج در شرایط خاصی قرار دارند که ممکن است محدودیتهایی که طی ازدواج به آنها تحمیل میشود، مشکلاتی را برای آنها به وجود آورد. در چنین شرایطی شروط ضمن عقد میتواند تعدیل کننده این مشکلات برای آنها باشد.
اگر به صفحات عقدنامه دقت کرده باشید، با مواردی برخورد میکنید که بر مبنای آن زن میتواند حسب مورد از دادگاه تقاضای صدور اجازه طلاق نماید. این حقوق در ۱۲ بند ذکر شده است و موارد مختلفی را شامل میشود. در انتهای این ۱۲ بند، دو صفحه از عقدنامه خالی است که عنوان «سایر شرایط» بر بالای هر دو صفحه ذکر شده و زن و مرد در صورتی که شروط دیگری داشته باشند میتوانند آن را در این بخش از عقدنامه ذکر کنند. البته شروط ازدواج در صفحات ابتدایی عقدنامه و در جایی که در بالای صفحه عنوان شده: «سایر موارد از قبیل وکالت یا سابقه ازدواج زوجه و غیره» نیز قابل اضافه کردن است و اگر طرفین هیچ شرطی برای این مسائل نداشته باشند باید با ذکر عبارت «نداریم» زیر این بخش را امضا کنند. ذکر این نکته هم لازم است که از نظر دادگاه تنها حقوقی معتبر و قابل طرح در محضر قانون است که در عقدنامه ذکر شده باشد و حرفهای شفاهی و قول و قرارهایی از این دست از نظر دادگاه موجه نیست.
قاضی حسن عمو زادی رئیس شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده شماره ۲ ونک درباره شروط ضمن عقد و چگونگی قرار دادن آن در عقدنامه به نکته مهمی اشاره میکند و میگوید: طبق قانون طرفین میتوانند هر نوع شرطی را در عقدنامه بگنجانند مشروط بر اینکه این شروط مخالف مقتضای عقد نباشد. مثلا اگر زن و مردی در عقدنامه شرط کنند که زن از مرد تمکین نکند، این شرط باطل است چون خلاف مقتضای عقد است.
● چگونه شروط ضمن عقد را در عقدنامه بگنجانیم؟
ذکر کردن شروط ضمن عقد در عقدنامه توافقی است که میان همسران یا خانواده آنها ممکن است به وجود بیاید. بعد از این توافق آنها با مراجعه به محضری که قرار است ثبت ازدواج در آن صورت گیرد، شروط مورد نظر خود را اعلام میکنند و مقدمات ذکر این شروط در عقدنامه انجام میشود تا در روز ازدواج وقت کمتری صرف شود. دفاتر ثبت ازدواج نسبت به ثبت شروط ضمن عقد شیوه یکسانی ندارند و برخی از آنها ممکن است از ثبت شروط ازدواج شانه خالی کنند یا برخی از شروط خاص مانند « حق طلاق» را در عقدنامه ثبت نکنند. ممکن است اصرار همسران به نتیجه برسد یا ممکن است آنها به این نتیجه برسند که بهتر است محضر دیگری را برای ثبت ازدواج انتخاب کنند. اما اگر همه این مراحل بخوبی و درستی سپری شد، میتوان شروط زیر را در عقدنامه قرار داد.
نکته قابل ذکر دیگر این است که برخی از زنان در مقابل دریافت حقوق خاص در زمان عقد از مهریه بالا چشم پوشی میکنند که به نظر کاری درست و اصولی است، اما برخی دیگر در کنار مهریه بالا خواهان حقوق دیگری هم هستند که دادن آن به زن از سوی مرد، مسالهای کاملا دلخواه است. شاید مطالعه شرایطی که اعطای هر یک از این حقوق به وجود میآورد، میتواند تصویر روشنی از این حقوق برای هر دو طرف ایجاد کند.
الف) حق حضانت فرزند
یکی از مهمترین مشکلات و مسائل میان همسران هنگام جدایی وضعیت فرزندان است. بسیاری از مادران ممکن است تمام حق و حقوق خود را ببخشند تا در مقابل آن حضانت فرزند خود را به دست بیاورند. برخی از پدران هم ممکن است فرزند را وسیله تحت فشار قرار دادن مادر قرار دهند. از نظر قانون حضانت فرزند تا ۷ سالگی با مادر است و پس از آن این حق به پدر میرسد اما گنجاندن عبارتی مانند «اگر در آینده زوجین دارای فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از کشور نیازی به اذن پدر ندارند.» میتواند این حق را برای مادر ایجاد کند که در زمان جدایی فرزند خود را به دست بیاورد. قاضی عموزادی به این نکته اشاره میکند که: به نظر من قرار دادن چنین حقی در عقدنامه مشکل ندارد، اما نکته این است که ممکن است زن و مرد هیچ گاه در طول زندگی مشترک صاحب فرزند نشوند و در چنین شرایطی اعمال چنین حقی ممکن نیست.
ب) حق تحصیل
زن پس از ازدواج برای تحصیل نیاز به اجازه همسر خود دارد و همسر او میتواند مانع از تحصیل همسرش شود. البته اگر در زمان ازدواج زن در حال تحصیل بوده باشد و مثلا ترم سوم رشتهای دانشگاهی باشد، مرد نمیتواند بدون عذر موجه مانع از ادامه تحصیل همسرش شود، اما اگر زن در زمان ازدواج دیپلم داشته و بعد از ازدواج بخواهد تحصیل در دانشگاه را پیگیری کند، همسرش میتواند مانع از این مساله شود. ارائه «حق تحصیل تا مقاطع عالیه» در عقدنامه از سوی مرد به زن این امکان را فراهم میکند که زن بدون دغدغه به تحصیل بپردازد.
ذکر کردن شروط ضمن عقد در عقدنامه توافقی است که میان همسران یا خانواده آنها ممکن است بهوجود بیاید
هرچند به گفته قاضی عموزادی ارائه این حق به معنی تحصیل زن در هر رشتهای نیست و اگر زنی رشتهای را انتخاب کند که مخالف شوون خانوادگی مرد باشد، باز این حق برای مرد وجود دارد که با ارائه دادخواست به دادگاه خانواده، شرایط جلوگیری از ادامه تحصیل زن توسط دادگاه بررسی شود.
نکته ظریفی که قاضی عمو زادی توضیح میدهد این است که اعطای حق تحصیل از سوی مرد به زن، برای زن این حق را ایجاد نمیکند که در هر رشتهای که تمایل داشت درس بخواند و مرد نیز موظف به تامین هزینههای تحصیل او باشد. مرد فقط موظف به تامین نفقه است و اگر خانم تمایل داشت در رشته ای تحصیل کند که مثلا هر ترم یک میلیون تومان شهریه آن است مرد موظف به پرداخت آن نیست مگر آنکه چنین شرطی با جزییات در عقدنامه قید شود.
ج) حق کار در خارج از منزل
«از نظر قانون زن وظیفه ای برای کار در منزل همسر خود ندارد و اگر چنین فعالیتی انجام شود، در زمان طلاق زن میتواند از دادگاه تقاضای اجرت المثل کند. اما زن برای هر نوع فعالیتی در خارج از منزل نیاز به اجازه همسر خود دارد. البته اگر در زمان ازدواج زن شاغل باشد و در عقدنامه نیز شغل او قید شده باشد، مرد نمیتواند مانع اشتغال همسرش شود مگر اینکه با حضور در دادگاه و ارائه دادخواست منع اشتغال ثابت کند که همسرش به شغلی اشتغال دارد که به حیثیت خانوادگی او لطمه و خدشه وارد میکند.» قاضی عموزادی با بیان این مطلب میگوید: اگر زن بعد از ازدواج تمایل به کار در خارج از منزل داشته باشد، این مساله باید با اجازه رسمی همسر باشد. یکی از نکات مهمی که دادگاه هنگام بررسی شکایت مرد از همسر خود با موضوع «منع اشتغال زوجه» مورد توجه قرار میدهد، شأن اجتماعی مرد است. ممکن است اشتغال زن به شغلی خاص در یک خانواده مشکلی ایجاد نکند، اما اشتغال زنی به همان شغل در خانوادهای که مرد جایگاه اجتماعی خاصی دارد مشکلساز شود و به همین سبب دادگاه از اشتغال زن جلوگیری کند. اما اگر زنی تمایل به فعالیت خارج از منزل دارد و مرد نیز تمایل به دادن چنین حقی به او دارد، میتواند در عقدنامه عبارت «حق انتخاب شغل متناسب با شوون خانوادگی» را ذکر کند.
د) اجازه خروج از کشور
زنان پس از ازدواج برای خروج از کشور باید از همسر خود اجازه بگیرند و بدون اجازه رسمی از همسر که در محضر به شکل گواهی امضا ارائه میشود، زن امکان دریافت گذرنامه ندارد. حتی اگر زنی پیش از ازدواج اقدام به اخذ گذرنامه کرده باشد، باز مرد میتواند بعد از ازدواج مانع از خروج همسرش از کشور شود.
برخی مشاغل مانند میهمانداران، تاجران، هنرمندان مطرح، ورزشکاران و... که مرتب در حال رفت و آمد به خارج از کشور هستند، بشدت به داشتن چنین حقی نیاز دارند. برخی از افراد هم که خانوادهای در خارج از کشور دارند نیازمند دریافت چنین حقی هستند. ذکر این نکته لازم است که زنان میتوانند بابت مهریه و از طریق ثبت همسر خود را ممنوع الخروج کنند و اگر خواننده احتمالی این مطلب، یکی از آن مردهایی است که چنین ویژگیهایی دارد، میتواند در عقدنامه این عبارت را قید کند که «زوجه متعهد شد بابت مهریه هیچگاه همسر خود را ممنوع الخروج نکند.» در نقطه مقابل برای زنان نیز این حق میتواند اینگونه در عقدنامه قید شود: «زوجه اجازه دارد از هم اکنون هرگاه خواست به خارج از کشور برود نیاز به اجازه مجدد زوج ندارد، چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمیاست.»
البته زن و شوهر میتوانند این حق را به شکل مشترک به هم در عقدنامه بدهند و مثلا این نکته را ذکر کنند که تنها با یکدیگر میتوانند از کشور خارج شوند و هیچ کدام حق خروج از کشور را به تنهایی ندارد.