رابطه زن و مرد اين است که هر دو براي هم و با هم باشند. عشقي که ما در ادبيات فارسي داريم در رابطه بين زن و مرد امکان داشتن، وجود ندارد. در برخي از حادثهها و داستانپردازيها فداکاري وجود دارد که البته اين فداکاري ميتواند در ر ابطه بين پليسي که براي نجات دادن کودکي اقدام ميکند و جانش را به خطر مياندازد هم وجود داشته باشد.
عشق غربي يا توهم عاشقي!
کلمه عشق آسيبهاي زيادي به رابطه بين زن و مرد زده است. ابتدا بايد از اين قضيه آسيبزدايي کرد. اين آسيب هم نقشه صهيونيستها است. در فرهنگ مسيحيت و جوامع ديگر اين وضعيت را پديد آورند که مفهوم عشق و عاليترين نوع عاطفه را در رابطه بين زن و مرد ديده و تجلي كه خلاصه آنهم در رابطه جنسي باشد. اولين اثر مخرب آن ( که اگر در ابطه بين زن و مرد بالاترين عاطفه را انتظار داشته باشي) اين است كه در مقام برقراري ارتباط دچار اشتباه ميشويم.
وي با ذكر نكات بالا، يكي از مخربترين و بحران آفرينترين حالت رابطه بين دو جنس را انتظار برآورده شدن كمبود محبتها دانست و تصريح كرد: بسياري از افراد رابطه عاطفي بين زن و مرد را محل ارضاء کمبودهاي عاطفي خود ميدانند. من در مقام مشاوره مواجه شدم با جوانهايي که از همسر يا دوست خود انتظاراتي دارند که ناشي از کمبودهاي عاطفيشان در خانواده است. اين بحران آفرين است، در مقام انتخاب دچار انتخابهاي عجولانه ميشوند، کسي را انتخاب ميکنند که حتي مورد پسندش هم نيست.
به خاطر کمبود عاطفهاي که دارد اولين جرقههاي عاطفي، آتشي در جاناش مياندازد که منجر به انتخاب نادرست ميشود. دومين عارضه اين است كه اولين جرقههاي نامرادي منجر به ايجاد تنفر ميشود. مثل مردهايي که رابطههاي عاطفي با زنها برقرار ميکنند و بعد او را به دور مياندازند.
وي در ادامه علت سرد شدن رابطه بين زن و مرد سرد در خانوادههاي مذهبي و بالا بودن آمار بالاي طلاق در كشور را اينطور عنوان كرد: آنها از يکديگر، بدون دليل، انتظار عشق را دارند. زن و مرد بايد به همديگر وفادار باشند، براي هم گرم شوند و دللرزه بگيرند. اگر عشق يعني شديدترين محبتي که قلب انسان را احاطه ميکند، پس بايد براي عشق کلمه ديگري پيدا کرد تا زن و مرد وجودشان با يک عشق مشترک گرم شود. که عالي ترين نوع ارتباط اين است؛ هر دو چيزي را دوست داشته باشند که در حد پرستش به آن عشق بورزند. آيا اين دو عيب يکديگر را تا آخر عمر خواهند ديد؟ آيا از هم جدا خواهند شد؟
دومين آفت تصور اشتباه در رابطه عاطفي و عشق قرار دادن اين رابطه، اين است که توقعات زن و مرد از يکديگر زياد شده و زود هم از يکديگر متنفر و حتي بدون دعوا از هم جدا ميشوند. با تعابيري چون: رابطه من با تو سرد شده است، براي هم عادي شدهايم.... چون برايش عادي شده بزرگترين اشتباه را انجام داده است.. زيرا او براي هيجاني که با عشق اشتباه گرفته شده او ارتباط برقرار کرده است.
وي ادامه داد: در يک ازدواج و رابطه عاطفي متعادل، بين زن و مردي که کمبود محبت ندارند، جايگاه عشق را اشتباهي نگرفته اند، انتظار نابجا از عاطفه يکديگر ندارند، مشاهده ميشود كه آندو چقدر زيبا به همديگر محبت دارند و از اين محبت لذت ميبرند و مايه آرامش همديگر هستند. زن و مردي که در عين محبتي که به هم دارند نميگويند: يا همه يا هيچ، يا عشق مرا تامين ميکني يا از کوچکترين عيبهاي تو نميگذرم، يا بيعيب هم باشي از تو تنفر پيدا خواهم کرد! اين شيوه آدمهايي است که کمبود محبت دارند.
...ادامه دارد