سینما روز _ امید منوچهری ، مجتبی نجفی :
خانه ای تقریباً قدیمی با حیاطی بزرگ در یکی از کوچه های زیبای درکه یکی از لوکیشن های سریال جدید حسن فتحی است .
بچه ها همه در تکاپو هستند و مشغول آمده کردن صحنه برای ضبط . قرار است جلوی در خانه و در کوچه فیلم برداری کنند .
بچه های نور و صحنه و تدارکات همگی مشغول فعالیت هستند . تعداد زیادی صندلی و چراغ و بشقاب و پوست میوه و ... در حیاط است که نشان می دهد که اینجا عروسی بوده است . مخصوصاً با دیدن گل های زیبا و انگورهای آویزان روی همان ماشین زرد رنگ قدیمی که در فیلم ماشین زمرد (شهره لرستانی) است مطمئن می شویم که عروسیی در کار است .
عده ای از هنروران لباس پلیس به تن کردند و ظاهراً در این پلان بازی دارند . شهره لرستانی هم در این پلان بازی دارد و در حال گریم شدن است .
گروه چند ساعتی در کوچه و جلوی در خانه بازی دارند و تا صبح در خیابان مشغول کار خواهند بود .
شهره لرستانی با گریم و کلاهی که روی آن میوه چسبانده شده است و شال بزرگی که بر گردن دارد وارد حیاط می شود و منتظر می ماند تا صحنه آماده شود .
کم کم صحنه آماده می شود ...
خانم لرستانی در حال صحبت و تمرین کردن با همان هنرورهایی است که لباس پلیس بر تن دارند .
حسن فتحی با لرستانی صحبت می کند و توضیحاتی به او می دهد .
کیانوش گرامی ماشینش را جای بدی پارک کرده و مزاحم عوامل است ... جایش را عوض می کند .
فتحی به هنرورها می گوید که این طوری نباید بایستید ... لرستانی در جوابش می گوید : می دونیم ، داشتیم تمرین می کردیم ، داشتم بهشون می گفتم که مثلاً یکیشون بگه : ای کهی ! یکیشون بگه : ای بابا ...
ساعت 9:30 شب است و گروه همچنان در سرما مشغول کارند .
دوربین ها را می چینند و تنظیم می کنند . امشب بازیگرانی چون : شهره لرستانی ، گوهر خیراندیش ، کیانوش گرامی ، ... برق نورد و ... بازی دارند .
عوامل آماده ی ضبط شده اند .
هنرورهایی که لباس پلیس به تن دارند در 2 صف رو به روی هم ایستاده اند .
یک تمرین می روند ...
فتحی : آماده ... حرکت ...
شهره لرستانی (با سرعت از جلوی در خانه به سمت هنرور ها می دود) : آقایون هنرورا ... آقایون هنرورا ... اوضاع خرابه ... حواستون جمع باشه ، فهمیدن شما مأمور قلابی هستید ... باید برید از این جا ... فردا که اومدین لباسارو تحویل می دید ... حالا بردی پخش شید ...
(هنرورها پخش می شوند) .
فتحی ، لرستانی را زمرد صدا می کند و به او می گوید که دیالوگش را اشتباه می گوید .
با هم تمرین می کنند ...
آقای رستمی برای هنرورها توضیح می دهد : می گوید که مثلاً همه ترسیدید .
رستمی : بریم آقا ... آماده باشید .
فتحی : زمرد (لرستانی) تو از توی در بیا !
(در همین لحظه خانم خیراندیش به گروه اضافه می شود) .
همه سکوت بچه ها ...
دوربین ... حرکت ...
لرستانی دیالوگ هایش را دوباره اشتباه می گوید .
فتحی : مگه پولی دادن که می خوای برگردونی ؟ باید بگی پولتونو بهتون می دم .
فتحی : آقای حبیبی تو کادری .
چند بار تکرار می کنند تا بالآخره خوب در می آید .
هنرورهای پلیس دوباره در 2 صف رو به روی هم می ایستند ، اما در این پلان بازیشان فرق می کند .
این بار به طور منظم هر کدام به سمت صف رو به رویش می رود و جاهایشان را مرتب با هم عوض می کنند و مثل این که در حال کیشیک دادن هستند .
تعدادی دیگر از هنرورهای خانم و آقا وارد صحنه می شوند و دور از در خانه در کوچه جلوی در خانه ی دیگر می ایستند . ظاهراً این افراد مهمانانی هستند که به عروسی آمده اند .
لرستانی بازیش تمام شده و لباس هایش را عوض کرده و در کوچه مشغول تماشای ضبط می باشد .
در این پلان هنرورهایی که در کنار در خانه ایستاده اند به ترتیب هر 3 – 4 نفرشان با هم به سمت در خانه (لوکیشن) که ظاهراً عروسی است می روند و از کنار پلیس ها عبور می کنند .
چند بار می گیرند ...
فتحی : کات مرسی .
چند نفر با کت و شلوار و کراوات و سر و گردن باند پیچی شده در پشت صحنه حضور دارند و گمان می رود که در پلان های بعدی بازی خواهند داشت .
گروه مشغول آماده کردن نور و ... پلان بعدی می شوند .
در آخر با حسن قتحی گفت و گوی کوتاهی را انجام دادیم . از او راجع به دیر پخش شدن و در نوروز پخش نشدن سریالش پرسیدیم که آیا از این بابت ناراحت نیست ؟
گفت که : نه ... اصلاً ، فکر می کنم بهتر هم شده ، چون در نوروز هم حجم برنامه های نوروزی زیاد بود ، هم مردم در سفر بودند ، فکر می کنم این جوری مخاطبان بیشتری داریم .
منبع : سینما روز