عنوان
:
اكرام بزرگ ترها
با آنكه بالا و پايين يا جاي مناسب در سنگر و چادر معنا نداشت،
بچه ها مقيد بودند كه نيروهاي پا به سن و ريش سفيد و افراد پخته و ساخته و فرمانده
را سر سفره در محل بهتري بنشانند؛ چون عاشق ايشان بودند و بايد اين علاقه و احساس
تواضع راست و درست را به نحوي نشان مي دادند. اين هم يكي از آن بهانه هاي كارآمد
براي ابراز احترام بود
.
عنوان
:
اكرام احباب
بين بچه ها روابط خاصي برقرار بود و در همه امور مراعات هم را
مي كردند از آن جمله در غذا خوردن، به نحوي كه دوستان صميمي بدون هم هرگز چيزي نمي
خوردند يا با قاشق از غذاي خود در دهان هم مي گذاشتند. برادري و ارادت فراواني بين
بچه ها معمول بود؛ به حدي كه در غيبت هم مثل حضور، ديگران را بر خودشان ترجيح مي
دادند. وقتي ميوه ها و كمپوت يا تنقلاتي توزيع مي شد هميشه آنكه غايب بود سهم بيشتر
و بهتري دريافت مي كرد. اگر ميوه بود همه كوچك ترها و نارس ها را و اگر كمپوت بود،
غير گيلاس و آلبالو را كه بر خلاف سيب و گلابي حسابي طرفدار داشت انتخاب مي كردند و
به همين ترتيب بود در مورد انتخاب بقيه اجناس و اشيا
.
عنوان
:
اسفند و قرآن و آب
قبل از عمليات وقتي نيروهاي اطلاعات و تخريب قصد داشتند براي
پاك سازي ميدان مين يا مين گذاري نقطه اي از جمع جدا شوند و بروند، بچه ها مثل پشت
جبهه برايشان اسفند دود مي كردند و از زير قرآن ردشان مي كردند و ظرف آبي را كه
بعضي از دوستان تا آن لحظه پنهان كرده بودند، بيرون مي آوردند و براي اينكه مزاحي
هم كرده باشند آن را مي پاشيدند روي ماشين تويوتاي در حال حركت. بعد كه بچه ها سالم
بازمي گشتند، گوسفندي برايشان قرباني و ذبح مي شد و همه گردان چلوكباب مي خوردند
.
عنوان
:
استقبال و بدرقه
دوستان
وقتي تعدادي از برادران مي خواستند به مرخصي بروند، بچه ها در
صورت نزديك بودن محل استقرارشان به شهر، آنها را تا راه آهن يا محل شركت هاي تعاوني
اتوبوس راني بدرقه مي كردند؛ در غير اين صورت تا كنار نزديك ترين جاده اي كه آنان
را از منطقه خارج مي كرد همراهشان مي رفتند. موقع بازگشت نيز اگر از وقت آمدن آنها
مطلع بودند به استقبالشان مي رفتند.اگر همين دوستان پيروزمندانه از خط بر مي گشتند
بچه ها از شادي جلوي پايشان تيراندازي هوايي مي كردند
.
عنوان
:
اذكار و اوراد وقت
خواب
جز خواندن سوره واقعه و احياناً، به جاي آن، قرائت آيه الكرسي،
سه بار تلاوت سوره توحيد و خواندن چند ركعت نماز قضا نيز معمول بود. خواندن سوره
هاي علق و نبأ و بعد از آن سوره حمد و تسبيحات حضرت زهرا(س) و صلوات بر محمد و آل
محمد(ص) نيز رايج بود. بودند برادراني كه سرشان را زير پتو مي كردند و آن قدر ذكر
مي گفتند و دعا مي كردند و صلوات مي فرستادند كه از خود بي خود مي شدند و خوابشان
مي برد. گفتن صد و ده مرتبه ذكر يا علي(ع) موقع خواب، كه معمول بعضي برادران بود،
هم در اين باب شايان يادآوري است. گفتن يك حديث كه از روز قبل بايد همه آن را از
حفظ و آماده مي كردند يا يك مسئله بهداشتي و احكام ديني و عبارتي از نهج البلاغه در
بعضي از واحدها جزو اوجب واجبات اعمال قبل از خواب بود
.
عنوان
:
ادب نشست و برخاست
از عادات و آداب بچه ها در رفت و آمد و نشست و برخاست اين بود
كه وقتي وارد سنگر يا چادر مي شدند، بلافاصله و به سرعت در اولين جايي كه خالي بود
مي نشستند، در واقع همان جلوي در. فرصت نمي دادند كه كسي جلوي پاي آنها بلند شود و
جاي خود را با تعارف به ايشان بدهد، خصوصاً فرماندهان و ريش سفيدهاي جبهه كه محبت و
مودت كم نظيري بين آنها و بچه ها برقرار بود. براي اينكه ميهمان عالي مقام را در
جاي خود بنشاند، همان طور كه بلند شده و دستش را دراز كرده بود رو به وي مي كرد و
مي گفت: «يعني با ما نمي خواهي دست بدهي؟» و ميهمان كه مُصر بود در همان جا بنشيند
به شوخي جواب مي داد: «نه! بنده فاكتوريل2 گرفتم
.»