عنوان
:
با هم در حضور و
غياب
خيلي از افراد بودند كه تمام دوستانشان كنارشان نبودند، غذا نمي
خوردند يا اگر به شناسايي و گشت رفته بودند تا آمدن و مراجعت آنها بيدار مي ماندند
و سر راهشان مي نشستند؛ حتي تا صبح. وقت خواب، جا و زيرانداز و روانداز بهتر را
براي آنها در نظر مي گرفتند؛ موقع دعا و مناجات، براي آنها از حق تعالي طلب نعمت و
رحمت مي كردند. در ورزش صبحگاهي و پياده روي ستوني، ديگران را دعوت به ذكر صلوات
براي دوستان شهيدشان مي كردند. وقتي كسي كه به مأموريت يا مرخصي رفته بود دير مي
كرد، دنبالش مي رفتند. به محض اينكه بوي عمليات به مشام مي رسيد بيرون مي رفتند و
حلقه حلقه جمع مي شدند و صدا و صحبت و سفارش هاي همديگر را ضبط مي كردند. بعد از
عمليات و شهادت دوستان، آنكه باقي مانده بود داخل شيار و پشت خاكريز جاي خلوتي پيدا
مي كرد و با گوش كردن اين نوارها، اشك حسرت مي ريخت و عزمش را جزم مي كرد تا در
نوبت بعد و هجوم ديگر، حق برادري را ادا كند و بر عهد و پيمان نخستين خود پاي
بفشارد
.
عنوان
:
ايام محرم
بچه ها در ايام محرم و روزهاي عزاداري سرور عاشقان آقا ابي
عبدالله الحسين(ع) با وجود كمبود امكانات و لوازم و ظواهر تداركاتي، در عشق به آقا
و حال و حزن و اندوه چيزي كم نداشتند. هر شب بين نماز مغرب و عشا، اگر به حسينيه
دسترسي داشتند، در حسينيه و اگر نداشتند در سنگري، چادر يا اتاقي با صميميت و به
دور از ريا عزاداري مي كردند؛ حسابي گرم مي شدند و دست آخر براي تعجيل در ظهور ولي
عصر(عج) و صحت و طول عمر امام و رزمندگان، مجروحان و جانبازان دعا مي كردند و با
چاي و مختصري ميوه پذيرايي مي شدند. گاهي هم با حركت گروهاني و گرداني به صورت دسته
ها و هيئت هاي مذهبي در شهر به يكديگر سر مي زدند و به هم تسليت مي گفتند
.
عنوان
:
ايام فاطميه
در دهه فاطميه رزمندگان حال و هواي ديگري داشتند. عزاداري در
اين ايام فوق العاده سنگين بود و هيئت ها سنگ تمام مي گذاشتند. مصيبت خواني و
مداحي، با ذكر آنچه بر سر ام ابيها و پاره تن پيامبر(ص) رفته و در كتب معتبر آمده
بود، داغ دل هاي سوخته را تازه تر مي كرد. نشسته خواندن نماز شب با حزن و اندوه و
افسردگي تمام به ياد مادر در مقايسه با نشاط و آمادگي ساير شب ها براي بهتر درك
كردن واقعه و حال حضرت زهرا(س) بعد از آن، جگر بچه ها را آتش مي زد. اين شب ها چشم
هر كس به بچه سيدها مي افتاد بي اختيار اشكش جاري مي شد، خصوصاً بچه هاي كم سن و
سال تر؛ در شب شهادت بي بي آنها وسط مي نشستند و بقيه دورشان حلقه مي زدند و با هم
در عزاي مادر هم ناله مي شدند، نوحه مي خواندند و اشك مي ريختند: بريز آب روان
اسمابه جسم اطهر زهرا(س( ولي آهسته آهسته ولي آهسته آهسته همه خواب و علي بيدارسرش
بنهاده بر ديوار بنالد با دلي خونبارولي آهسته آهسته حسن، اي نور چشمانم حسين، اي
راحت جانم بناليد اي عزيزانم ولي آهسته آهسته ببين خون جاريه اسماهنوز از سينه
زهرا(س( بنالم زين مصيبت هاولي آهسته آهسته ببين بشكسته پهلويش سيه گرديده بازويش
بريز آب روان رويش ولي آهسته آهسته روم شب ها سراغ اوبه قبر بي چراغ او بگريم از
فراق اوولي آهسته آهسته
عنوان
:
انصاف و ايثار
در ميان كمپوت هايي كه بين بچه ها در جبهه پخش مي شد، گيلاس و
آلبالو بسيار طرفدار داشت و همه اين دو را به سيب و گلابي و هلو ترجيح مي دادند و
معمولاً از اين نوع كمپوت ها به تعداد در اختيار تداركات نبود و براي همين، كاغذهاي
دور قوطي را جدا مي كردند و به روش شانسي! يا نصيب و يا قسمت توزيع مي كردند. اگر
اين كار را تداركات انجام نمي داد، خود نيروها چنين مي كردند3. در تقسيم ميوه تازه
بين واحدها، اين مشكل به صورت ريز و درشت بودن وجود داشت و ادب و عادت معمول چنان
بود كه اولين نفرها از نازل ترين ها برمي داشتند و در نتيجه آنچه باقي مي ماند و به
دست آخرين افراد مي رسيد بهترين، يعني درشت ترين و رسيده ترين آنها بود. گاهي افراد
تدارك كننده آب و غذا و مايحتاج زندگي در جنگ هيچ بهره اي نداشتند
.