عنوان
:
يادگار نوشته
مرمي فشنگ كلاش را از پوكه جدا مي كردند و با باروت روي قطعاتي
از چوب عباراتي نظير اسم خود و گردان و لشكر تابعه را مي نوشتند. بعد با كبريت
باروت را آتش مي زدند. اثر آن روي چوب باقي مي ماند و يادگار نوشته زيبايي به دست
مي آمد
.
عنوان
:
ني
در هورالهويزه كه نيزار فراوان بود، بچه ها با دقت ني هاي مناسب
را مي بريدند و آن را سوراخ مي كردند و براي دل خود ني مي نواختند
.
عنوان
:
لعل شهيد
جنازه دوست شهيدم بين نيروهاي خودي و عراقي مانده بود. داوطلب
شدم كه جنازه را عقب بكشم. سيم تلفن زياد داشتيم، سيم را به كمرم بستم و مسافتي را
سينه خيز رفتم. قبلاً برادران برانكارد را به سيم بسته بودند. وقتي به جاي امني كه
تلي از خاك داشت رسيدم، جنازه شهيد را به آنجا كشاندم و روي برانكارد قرار دادم و
با سيم تلفن محكم بستم. بعد علامت دادم و بچه ها از آن سوي خاكريز شروع به كشيدن
سيم و برانكارد كردند و به اين شيوه جسد را عقب آورديم و به دست خانواده اش
رسانديم
.
عنوان
:
قرمزته، آبيته
در گردان توپ خانه معمولاً وسايل و ابزار بيشتري نسبت به ساير
گردان هاي پياده وجود داشت. از جمله در هر واحدي يكي دو تا ماشين و موتورسيكلت پيدا
مي شد. در جريان مسابقه هاي فوتبال بين تيم هاي استقلال و پيروزي، راننده ماشين
وقتي توپ به استقلالي ها مي رسيد، فلاشرهاي قرمز رنگ ماشين را روشن مي كرد و فرياد
مي زد: «قرمزته» و ديگري هم چراغ ترمز دستي يا روغن را كه آبي است، روشن مي كرد و
مي گفت: «آبيته
!»
عنوان
:
طاق نصرت
پوكه هاي توپ موارد استفاده فراواني داشت. پوكه توپ ضدهوايي 57
را كه حدوداً 10 سانتي متر قطر و 40 سانتي متر طول دارد، براي بزرگداشت مقام شهدا
به جاي گلدان به كار مي بردند. از پوكه هاي طلايي توپ 130 براي ساخت طاق نصرت،
تزيين منطقه، نرده كشي، علايم راهنما و... استفاده مي كردند
.
عنوان
:
سُك سُك
در عمليات والفجر 8 نيروها در حين پيشروي به جايي رسيدند كه
خاكريزي جلوي آنها قرار داشت. بايد سريع از خاكريز عبور مي كردند، اما نمي دانستند
پشت خاكريز نيروهاي دشمن مستقر است يا نه. امين شريعتي فرمانده لشكر عاشورا به يكي
از رزمندگان گفت: «مي تواني بروي دستت را به آن خاكريز بزني و برگردي؟» بسيجي كه از
موضوع خبر نداشت سريع دويد و دستش را به خاكريز زد و برگشت. در اين اثنا، چون
تيراندازي صورت نگرفت بچه ها فهميدند كه عراقي ها عقب كشيده اند، پس به پيشروي خود
ادامه دادند
.
عنوان
:
زورخانه منطقه اي
قبضه آر.پي.جي. هفت تخته شنا بود و در گود زورخانه در چاله اي
كه در كنار سنگر كنده بوديم به ورزش باستاني مي پرداختيم. از ميله چادرها به عنوان
ميل هارتل و از قسمت پايين و جداشده شلوارهاي مندرس كه با سنگ آن را پر مي كرديم،
وزنه و سنگ هارتل مي ساختيم و به دو سر لوله چادر مي بستيم و به اين ترتيب، صاحب
زورخانه جبهه اي شديم
.
عنوان
:
دور باطل تانك
در خط پدافندي شلمچه بعد از كربلاي 5 دشمن شروع به پاتك كرد. يك
تانك آنها به ما نزديك شد و از خاكريز كوچكي كه آنجا بود گذشت. يكي از رزمندگان با
شجاعت تمام ميله اي را برداشت و به سرعت به طرف تانك حركت كرد و آن را در زنجير آن
قرار داد. تانك با چرخش به دور خودش از حركت بازماند
.